eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
4.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
574 ویدیو
803 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
۲ جناب زهیر بن القین - بخش دوم پیش از این به دو دلیل ثابت شد، جناب پیش از پیوستن به لشکر امام حسین علیه السلام، عثمانی نبود. 1️⃣ انتساب او به قبیلۀ بود که او را زهیر بن القین معرفی کرده اند. 2️⃣ حرکت سریع او از مراسم حج به سوی کوفه بود که نشان می داد آنچه که گفته شده که او خود را از امام حسین علیه السلام دور نگه می داشت، نادرست است. در این پست دو دلیل دیگر در اثبات این موضوع بیان خواهد شد. 3️⃣ پس از آنکه زهیر با امام حسین علیه السلام دیدار نمود، به نزد هم کاروانیان خود بازگشت و به آنها گفت که می خواهد به امام حسین علیه السلام ملحق شود. در خلال این صحبت ها به آنها گفت که می خواهم خاطره ای را برای شما بیان کنم. وی خاطره را چنین تعریف کرد: 🔸🔸 «قَالَ [زهیر] لِأَصْحَابِهِ مَنْ أَحَبَّ مِنْكُمْ أَنْ يَتْبَعَنِي وَ إِلَّا فَهُوَ آخَرُ الْعَهْدِ- إِنِّي سَأُحَدِّثُكُمْ حَدِيثاً: إِنَّا غَزَوْنَا بَلَنجَر فَفَتَحَ اللَّهُ عَلَيْنَا وَ أَصَبْنَا غَنَائِمَ فَقَالَ لَنَا سَلْمَانُ الباهِليُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ أَ فَرِحْتُمْ بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ وَ أَصَبْتُمْ مِنَ الْغَنَائِمِ قُلْنَا نَعَمْ فَقَالَ إِذَا أَدْرَكْتُمْ شَبَابَ آلِ مُحَمَّدِ فَكُونُوا أَشَدَّ فَرَحاً بِقِتَالِكُمْ مَعَهُمْ مِمَّا أَصَبْتُمُ الْيَوْمَ مِنَ الْغَنَائِمِ فَأَمَّا أَنَا فَأَسْتَوْدِعُكُمُ اللَّه‏» 🔹🔹 «زهیر به همراهیانش گفت: هر کس از شما که می خواهد با من بیاید، وگرنه این آخرین دیدار من با شما است. می خواهم خاطره ای برایتان بگویم: با سلمان باهِلی در فتح بَلَنجَر (شهری در ترکیه امروزی) حضور داشتم و آنجا را فتح کردیم و غنیمت های فراوانی به دست آوردیم. از این پیروزی بسیار خوشحال بودیم که سلمان باهلی از ما پرسید که آیا از این فتح مسرور هستید؟ گفتیم آری. او به ما گفت: «اگر سید شباب آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را درک نمودید، از یاری نمودن او بسی از امروز خوشحال تر باشید. حال من شما را به خدا می سپارم». 📖 شیخ مفید، الارشاد، ج 2، 73-74؛ طبری، تاریخ، ج 5، ص 396-397؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ج 1، ص 225؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 277-278؛ البکری الاندلسی، معجم ما استعجم، ج 1، ص 276. لازم به ذکر است که منابع این جمله را با اختلافات بسیار کمی نقل کرده اند. این جملات جناب زهیر نشان می دهد که او از مدتها قبل به اینکه باید سید شباب آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را یاری کند، اطلاع داشت. تنها مصداق سید شباب آل محمد در آن دوران، حضرت سید الشهدا علیه السلام بودند. در واقع او از مدتها پیش می دانست که روزی خواهد رسید که باید امام حسین علیه السلام را یاری کند. 4️⃣ بنا به گزارش تمامی منابع امام حسین علیه السلام، جناب بن مظاهر را فرماندۀ (جناح چپ) و جناب زهیر را فرمانده (جناح راست) منصوب نمودند. ⬅️ آیا قابل تصور است کسی که تا چندی پیش از عثمانیان (دشمنان امیرالمؤمنین علیه السلام) بود، فرماندۀ لشکر امام حسین شود؟ در اینجا نمی خواهم ـ خدای نا کرده ـ علم غیب حضرت سید الشهداء علیه السلام را منکر شوم. چرا که اعتقاد به علم غیب امام علیه السلام از مسلّمات اعتقادی و ضروری مذهب شیعه است و هیچ شبهه ای در آن نبوده و بنده نیز ندارم. با حساب عادی و بر اساس علوم نظامی عرض می کنم که قابل تصور نیست جناب زهیر بن القین پیش از عاشورا عثمانی بوده و در طی چند روز به چنین مقام و اعتمادپذیری برسد که فرماندهی لشکر امام حسین علیه السلام را در دست بگیرد. ⬅️ می توان چنین نتیجه گرفت زهیر از مدت ها پیش، به امامت اهل بیت علیهم السلام اعتقاد داشت و سید الشهدا علیه السلام به او اعتماد کامل داشتند. لذا او را در این مقام خطیر قرار دادند. .
۳ جناب زهیر بن القین- بخش سوم پیش از این به چهار دلیل بیان شد که ، پیش از دیدار با امام حسین علیه السلام عثمانی نبود. این دلایل عبارتند بودند از: 1️⃣ بودن زهیر و انتساب وی به قبیله 2️⃣ بازگشت سریع زهیر از حج به سوی کوفه پس از شنیدن خبر خروج سید الشهدا علیه السلام از مکه 3️⃣ خاطره او از فتح بلنجر 4️⃣فرماندهی سپاه امام حسین در این پست به سه دلیل دیگر در این زمینه اشاره خواهد شد. 5️⃣ در مجالس و هیئات مذهبی بارها شنیده ایم علت ازدواج امیر المؤمنین علیه السلام با حضرت سلام الله علیها، تولد فرزندانی شجاع بود که بتوانند امام حسین علیه السلام را در روز عاشورا یاری کنند. (این موضوع در کتاب های انساب، مانند کتاب «سرّ السلسلة العلویة» نوشته ابونصر بخاری (متوفای حدود 241 ق)، آمده است). از سوی دیگر، عصر تاسوعا شمر برای حضرت عباس و برادران ایشان سلام الله علیهم اجمعین امان نامه آورد و ایشان قبول نکردند. در شب عاشورا پس از آوردن امان نامه، جناب زهیر نزد حضرت عباس علیه السلام آمد و داستان فوق را به عنوان دلیل ازدواج امیر المؤمنین علیه السلام با مادر ایشان حضرت ام البنین را بیان نمود. ⬅️ با توجه به این گزارش، اینکه زهیر از خصوصی ترین مسائل زندگی امیر المؤمنین علیه السلام خبر داشته است، با عثمانی بودن او در تضاد است. این نقل دلیل بر این است که جناب زهیر از اصحاب خاص امیر المؤمنین علیه السلام بود تا حدی که از علت ازدواج ایشان با مادر حضرت عباس علیه السلام خبر داشت. 6️⃣ جناب زهیر در شب عاشورا به امام حسین علیه السلام عرض نمود که اگر صد بار کشته شوم باز هم در دفاع از شما تلاش خواهم نمود. آیا قابل تصور است فردی که تا چند روز پیش عثمانی (دشمن امیر المؤمنین علیه السلام) بود، به یکباره چنین جملاتی به امام حسین علیه السلام عرض نماید؟ توضیحی در این زمینه در پست مبنای اصحاب امام حسین علیه السلام ارائه شد. 7️⃣ جناب زهیر در صبح عاشورا اولین کسی است که پس از حضرت سید الشهدا علیه السلام خطبه خواند. دقت در فرازهای خطبۀ او نشان می دهد که این جملات را نمی توان از سوی کسی دانست که چند روز است شیعه شده باشد. به عنوان مثال او در یکی از فرازهای این خطبه بیان می دارد: 🔸🔸 «اِنَّ اللهَ قَد ابتَلانا وَ ایاکُم بِذُرّیةِ نَبیِّهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم» 🔹🔹 «ای مردم کوفه، خدا ما و شما را به ذُرّیه (فرزندان) رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، امتحان نموده است». مشابه این سخن در فرمایشات ائمه اطهار علیهم السلام و جملات اصحاب آن بزرگواران بارها بیان شده است. به عنوان مثال در فرازی از زیارت جامعه می خوانیم: «وَ البابُ المُبتَلی بِهِ النّاسُ» در فرازی دیگر از خطبه، زهیر بیان می دارد: 🔸🔸 «إنّ ولد فاطمة أحقّ بالودّ و النّصر من ابن سميّة» 🔹🔹 محبت به فرزندان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سزاوارتر از محبت به فرزند سمیه (منظور عبیدالله بن زیاد) است. 📖 تاریخ طبری، 426/5؛ الکامل فی التاریخ، 288/3؛ البدایة و النهایة، 180/8 این فراز اشاره به آیه مودت (سوره شوری، آیه 23) دارد. ⬅️ این سخنان زهیر را نمی توان از کسی دانست که چند روز از شیعه بودن وی نگذشته است. بلکه باید به طور یقین گفت که این سخن از کسی است که مدتها است به امامت اهل بیت علیهم السلام اعتقاد دارد. . .
4_314205109997273394.mp3
3.08M
- - «عج» غرق به خون شد از غصه قلب صبورت آقا گناه من شده سد راه ظهورت آقا یه لحظه یاد غم هات نبودم آقای تنها بارمو روی دوشت گذاشتم همیشه هرجا جوونی کردم حلالم کن اگر نامردم حلالم کن اگر عهد و توبه مو آقا شکستم هردم حلالم کن حلالم کن یا اباصالح شامل حال من بوده لطفت بدون منت همیشه یاد من بودی و من به خواب غفلت شرمنده ام اگر که نبودم مرهم براتو شرمنده ام اگر در آوردم اشک چشاتو شدم بغضی تو گلوی تو فقط بُردم آبروی تو خودم می دونم با اعمالم زدم سیلی من به روی تو حلالم کن یا اباصالح با اینهمه بدی دادی بازم به من تو عزت دست منو گرفتی آوردی میون هیئت خوب می دونم براتو بجز دردسر نبودم اگر نبود دعای تو بی شک نوکر نبودم به دل عشق کربلا دادی به این بیچاره بها دادی تو جمع خوبات آقا جونم منِ نالایق رو را دادی حلالم کن یا اباصالح ✅بهمن عظیمی✍
. |⇦•آتش قلب من از یاد... سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمود کریمی ●━━━━━━─────── آتش قلب من از یاد حسینِ فاطمه‌ است همچو آبی روی آتش، یادِ دست و علقمه است *وقتی میفهمم بچه ام برا حسین کشته شد دلم آروم میشه... اصلا چرا حسین رو برادر صدا زد؟ همه جا رسمه، همه این طوری هستن، دردی میاد، گرفتاری میاد، زمین میخورن، میگن: آی مادر! اما آقای ما اباالفضل، اربابمون حسین رو‌ خیلی بیشتر از مادرش اُم البنین دوست داشت،او‌ مادرش رو صدا نزد تا زمین خورد گفت: آی داداش! اُم البنین! بالاخره عباست حسینم رو‌ داداش صدازد، اما منو‌ خواهر صدا نزد...* "برا فرزندِ خود تا خواند مادر صداکردم‌حسینم را برادر تمام قوتم راجمع کردم‌ که خواهر جان بگویم بر تو‌ خواهر" آتش قلب من از یاد حسینِ فاطمه‌ است همچو آبی روی آتش، یادِ دست و علقمه است رشته‌کوهی بود از اولادِ زهرا دور من باهاشون بیرون میرفتم‌ اصلا من معلوم‌ نبودم، تو‌مدینه همه شروع میکردن حرف زدن دیدی ام البنین رو؟ شونزده، هفده تا جوون‌ همه رشید، همه زیبا...* رشته‌کوهی بود از اولادِ زهرا دور من اینکه اکنون در برم‌ مَحرم‌ندارم ماتم است *الان اگه علی اصغربود چندسالش بود؟ زبون باز کردنش رو ندیدم .. یادم‌میاد انگار همین دیروز بود علی اکبر زبون باز کرد بهم گفت: مادر! اونجا گفتم‌ حالا تازه اُم البنین ش، یادم‌ میاد قاسم بهم‌ گفت مادر! یادم‌ میاد آقام امام سجاد بهم‌ گفت: مادر! .. یادم‌ میاد امام باقر بهم‌گفت مادر! یادم‌ میاد عبدالله بهم‌ گفت: مادر!... یادم میاد سکینه بهم‌میگفت :مادر جان! آخه اینا فاطمه رو‌ندیده بودن .. یادم‌میاد رقیه صدام‌ میزد: مادر!... ‌خیلی دوست داشتم الان علی اصغر صدام‌میکرد: مادر! اون همه جوون‌داشتم الان یه کدومشون نیست* دیده ام‌ گاهی برای اکبر و قاسم فرات گاه بر داغ رباب و شیر خوارش زمزم است دستهای ذوالفقار و چشمهای پرنفوذ فرق ماه و ضرب آهن داستانی مبهم است *آخه اول بهش نگفتن عباست کشته شد، تا قافله رسید گفت: حسینم‌کو ؟ ام البنین حسین رو کشتن .. مگه عباسم مرده بود که حسين وکشتن؟ عباست نبود...* جسم آقایم هزار و نهصد و پنجاه زخم *اومد تو‌ خیمه، خیمه ای که بیرون مدینه عَلَم‌کرده بودن، گفتن: خانوم! ام البنین داره میاد، خانوم تشریف آوردن همه ی خانوما از جا بلند شدن یه نگاه به همه خانوما کرد همه از سفر اومدن چه سفری، صورتا همه آفتاب خورده، دو سه بار نگاه کرد، سؤال کرد خانومم زینب کجاست؟جلو‌ اومد مادر! روضه ای براش خوندن از کربلا، از خیمه بیرون رفت روی این خاکا نشست، اینقدر خاک رو‌سرش ریخت ... * جسم آقایم هزار و نهصد و پنجاه زخم زخم‌های عالم بر قد و بالای عباسم‌ کم‌ است پاره های پیکر عباس من از هم جداست جسمِ بی سرِ آقای عالم درهم است *ای حسین...* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
14001026eheyat-karimi-roze2.mp3
3.07M
|⇦•آتش قلب من از یاد... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمود کریمی
. انی اتقرب الی الله و الی رسوله و الی 🔰 غرب، وادی تیه است. 📢 اگر انسان به سمت خدا نرود، هفتاد سال زندگي کرده، اما اگر گزارش هفتاد سال را از او بگيرند و بگویند چه کار کردي؟ به تعبیر مرحوم علامه جعفري، خواهد گفت: من دوهزار تا مرغ خورده‌ام! در دوره مدرن دو هزار تا مرغ خورده است، اما قديمی‌ها ده تا خورده‌اند! تفاوت گزارش آنها در همين چیزهاست! آيا اين وادي تيه نيست؟ هزار سال تلاش کرديم و تمدن درست کرديم، اما حاصل تمدن چه شد؟ بيشتر مرغ خورديم! قدیمی‌ها آبِ جوی‌ها را مي‌خوردند و اينها آب آشاميدنیِ لوله‌کشي‌ها را. طيّب الله انفاسکم! 💠 آیت‌الله میرباقری: «وادي تيه يعني بني‌اسرائيل با حضرت موسي کليم همراه نشدند و به وادي تيه افتادند. چهل سال گرفتار وادي تيه شدند. صبح تا شب راه مي‌رفتند و سر جاي اول خود بودند. اگر بشر به‌سمت خداي متعال حرکت نکند هر حرکتي کند وادي تيه است. اگر انسان به سمت خدا نرود، هفتاد سال زندگي کرده، اما اگر گزارش هفتاد سال را از او بگيرند و بگویند چه کار کردي؟ به تعبیر مرحوم علامه جعفري، خواهد گفت: من دوهزار تا مرغ خورده‌ام. در دوره مدرن دو هزار تا مرغ خورده است، اما قديمي‌ها ده تا خورده‌اند! تفاوت گزارش آنها در همين چیزهاست! آيا اين وادي تيه نيست؟ هزار سال تلاش کرديم و تمدن درست کرديم، اما حاصل تمدن چه شد؟ بيشتر مرغ خورديم! طيّب الله انفاسکم! دويست نوع پنير سر سفره مي‌گذاريم و لبنيات با طعم‌هاي مختلف داريم، اما قديمي‌ها يک نوع، دو نوع یا سه نوع داشتند. آيا اين وادي تيه نيست؟ اگر انسان از امام جدا شود، در وادي تيه است، در وادي سرگرداني و حيرت است. هفتاد سال تلاش کرده، اما سر جاي اول خود است؛ اگر عقب‌تر نرود. اگر در محضر خداي متعال بخواهند با یک نگاه کلان گزارش عمر آدم را بدهند، چه چيزي داريم؟ اين جمله امام حسين(ع) يعني همين: «مَاذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَك‏»؛ خدايا اگر حاصل عمر کسي رسيدن به تو نباشد چه چيزي پيدا کرده است؟ تفاوتي ندارد انسان در دوره نمرود باشد يا دوره طاغوت معاصر ما و استکبار جهاني امروز. آنها آبِ جوی‌ها را مي‌خوردند و اينها آب آشاميدنیِ لوله‌کشي‌ها را. اين همان وادي تيه است. آيا انسان تلاش کند که اين را داشته باشد و از خدا و ولی خدا جدا باشد؟ مي‌خواهم بگويم اگر مسير خدا را کنار بگذاريد، بين اين دو چه تفاوتي است؟ تيه است. اگر کسي به امام نرسيد سرنوشت او سرگرداني است. هفتاد سال تلاش کند سر جاي اول خود است؛ اصلا جلو نرفته است.» . ۱۳- مقام قربة الی الله انی اتقرب الی الله... اللهم انی اتقرب الیک... مقام قرب و نزدیکی به خدا، بالاترین مقام ممکن است، منتها مراتب بالای آن فقط به کمک و دستگیری ولیّ‌خدا که در این مسیر پیشتاز است، ممکن می‌شود. ۱۴- مقام دوستی و نزدیکی به اهل‌بیت انی اتقرب الی الله و الی رسوله و الی ... این مقام نیز، امتداد مقام قربة الی الله است. .
به چشم‌هایِ خمینی‌اش‌ که نگاه میکردی از بی‌خوابی قرمز شده بود، آن‌قدر بیداری کشیده بود که هروقت اراده میکرد چشم‌هایش را میبست و از شدت خستگی بیهوش میشد.. برای دست‌هایش فرقی نداشت که دخترک یتیمی را که از چنگال داعش نجات میدهد شیعه‌ است یا سنی؟ اصلا مسلمان است یا غیرمسلمان؟ برای سیل خوزستان که رفت اصلا از خودش نپرسید تو اینجا چه کار میکنی؟! مگر فرماندار ندارد؟شهردار ندارد؟ کارمند ندارد آن اداره‌ی مسئول؟! برای پاهایش فرق نداشت کجا میروند، خیابان‌های تهران خودمان رد منافقین را میزند یا در خرابه‌های سوریه با تکفیری‌هایی میجنگد که اگر پایشان به مرزهای ایران برسد به صغیر و کبیرمان رحم نمیکند! بعضی همسن و سال‌هایش، همان‌ها که دیگر جنگیدن خسته‌شان کرده بود، حقوقِ سرداری را میگرفتند و کارشان شده بود از این یادواره به آن یادواره فقط نقل خاطره کنند! خاکِ میدان را بوسیده بودند و کنار گذاشته بودند! حاجی اما هم حرف میزد هم عمل میکرد! حاجی هنوز وصیّ امام بود، برای او جنگ ادامه داشت، آخر ملتِ خمینی چشم امیدشان به او بود! ما افتخارمان این است که در کشوری نفس کشیدیم که او نفس میکشید، برای عقیده‌ای جنگیدیم که او برایش جان داد، بعضی وقت‌ها فکر میکنم من آخرین سربازِ جنگ هستم، که بی‌خبر از قطعنامه هنوز میجنگم! به این فکر میکنم که مرگ برای من تمام شدن نیست، شروعی ست با قدرت بیشتر! به آن مستطیل خاکی، به قبرم، به تاریکی‌اش.. فکر نمیکنم! میدانی؟ برای ما شیعه‌های علی‌ علیه‌السلام زندگی تمامی ندارد.. مگر قاسم سلیمانی خسته شده بود که ما خسته شویم؟ مگر او از جمهوری اسلامی شاکی بود که ما باشیم؟ شاید به دل خسته بود از ناعدالتی‌ها، اما تلاش میکرد، قدم برمیداشت، روشنفکر نبود، ادای اپوزیسیونِ ریشو را هم در نمی‌آورد! حاج‌قاسم خودش بود، ولی خودش خوب بود! نقد داشت و راه‌ حل! غر نمیزد و خسته نمیشد! جان داد اما تو میبینی که هنوز ادامه دارد.. سید مصطفی موسوی✍ .
مکتب سلیمانی.pdf
915K
📜 کتاب «مکتب سلیمانی» ✅ اولین اثر جامع شعری کشور پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی 🖇 حاوی ناب ترین اشعار اساتید بزرگ کشور در مدح سردار دلها ✔️ تدوین و گرداوری: محسن صابر 🔻 سازمان بسيج مداحان و هيآت مذهبي کشور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5893140213277921008.mp3
5.02M
📻 بشنوید | نکته|دعا 🎤 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۱۴۰۱/۱۰/۴
4_5893140213277921005.mp3
6.16M
📻 بشنوید | اخبار مداحی 🎤 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۱۴۰۱/۱۰/۴
4_5893140213277921022.mp3
41.4M
📻 بشنوید | 🎤 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۱۴۰۱/۱۰/۱۱
4_5893140213277921013.mp3
4.41M
📻 بشنوید | شعرخوانی 🎤 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۱۴۰۱/۱۰/۴
4_5893140213277921014.mp3
33.07M
📻 بشنوید | 🎤 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۱۴۰۱/۱۰/۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎴 [جلسه‌ی سوم] ۱۶ دی ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 شهادت حضرت ام‌البنین علیهاالسلام، ۱۳جمادی‌الثانی ۱۴۴۴ق 📚 مطالب مطرح شده: ۱۲. مدح امام عصر علیه‌السلام ۱۳. چرا مولا امیرالمؤمنین علیه‌السلام در انتخاب همسرش فاطمه کلابیه عليهاالسلام، به عقیل مراجعه کرد؟ ۱۴. ولایت‌پذیری فاطمه ام‌البنین علیهاالسلام ➖ نمونه‌ای از ولایت‌مداری فاطمه زهرا علیهاالسلام ➖ نمونه‌ای از ولایت‌مداری زینب کبری علیهاالسلام ➖ نمونه‌ای از ولایت‌مداری ام‌سلمه علیهاالسلام 🔆
. عنایت امام_زمان در مورد ابوراجح حمامی 👈🏼 در شهر حلّه حاکمی بود که او را مرجان صغیر می‌گفتند و او یکی از ناصبیان زمان خود بود و او به قدری متعصّب بود که وقتی در مجلس خود می‌نشست، پشت خود را به (علیه السلام) که در شهر حلّه است می‌نمود‌. ➖ به او گفتند: در شهر حله مردی است به نام أبوراجح حمامی او پیوسته صحابه را دشنام می‌دهد، آن خبیث امر کرد که او را احضار کنند. چون او را حاضر نمودند امر کردکه او را بزنند و آن‌قدر او را زدند که مشرف به هلاکت شد و حتّی آنقدر به صورت او زدند که از شدت ضربات دندان‌های او ریخت، و زبات او را بیرون آوردند و او را به زنجیر آهنی بستند، بینی او را سوراخ کردند و ریسمانی را که از موی شتر ساخته شده بود داخل سوراخ بینی او کردند و سر آن ریسمان را به دست عده‌ای داده و آن‌ها را دستور داد که او را با آن همه جراحات و زخم‌های سخت در کوچه‌های حلّه بگردانند و بزنند. ➖ پس او را، به کوچه‌ها برده و آن‌قدر زدند تا به زمین افتاد و نزدیک بود بمیرد. حالت او را به مرجان خبر دادند دستور داد او را به قتل برسانند. حاضران گفتند: که او پیرمرد است و آن‌قدر جراحت به او رسیده که اگر او را نکشی خود به خود خواهد مرد و احتیاج به کشتن ندارد، خود را شریک در خون او مکن، بالاخره با شفاعت و وساطت حاضران أمر کرد که او را رها کنند، خویشاوندان أبوراجح حاضر شده و او را در حالی که زبان و صورتش ورم کرده بود به خانه بردند و شک نداشتند که در همان شب خواهد مرد. ➖ صبح فردا اهل او به نزد او رفتند، دیدند که أبو راجح ایستاده و مشغول نماز است و بدن او صحیح و سالم شده و دندان‌های ریخته او برگشته و جراحت‌های او خوب شده و اثری از آن همه جراحت در بدن او باقی نمانده، شکستگی‌های بدن و صورتش زایل شده است. ➖ اطرافیان از حالت او تعجب نموده و از او دربارهء قضیه‌اش سوال کردند. أبوراجح گفت: دیشب که مرا تنها گذاشتید و رقتید من به حالی رسیدم، که مرگ را به چشم خود دیدم و زبانی هم نداشتم که از خدا درخواست شفایم را بنمایم، پس با دل خود متوجه مولای خود صاحب الزمان(علیه السلام) شدم و از آن جناب طلب دادرسی کردم، چون هوا تاریک شد دیدم خانه تمام از نور پر شد، ناگهان حضرت صاحب العصر و الزّمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دیدم که دست شریف خود را بر روی من کشید و فرمود: بیرون برو برای عیال خود کار کن به تحقیق که خدامتعال تو را عافیت عطا کرده است و چون صبح شد خود را به این حالتی که می‌بینید دیدم. ➖ عالم زاهد محقق شیخ شمس‌الدین محمد قارون (رحمةالله علیه) ناقل این قضیه می‌فرماید: به خدا قسم ابوراجح قبل از این جریان مرد ضعیف اندام و زرد چهره و بد صورت و کم ریش بود و من دائماً به حمامی که ابوراجح در آن کار می‌کرد می‌رفتم و او را به این حالت می‌دیدم، و لیکن بعد از این جریان با عده‌ای دیگر بر او وارد شدم، دیدم ابوراجح به صورت مردقوی و توانمند شده و قامت او رشید و ریش او بلند و صورت او سرخ شده و مانند جوانی که در بیست سالگی باشد، گردیده است و به همین حالت جوانی بود و تغییر نیافت تا آنکه از دنیا رفت رحمة الله علیه. 📚 بحارالأنوار، ج۲، ص۷۰ 🔆 .