eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
546 ویدیو
772 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
🎴 [جلسه‌ی سوم] ۱۶ دی ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 شهادت حضرت ام‌البنین علیهاالسلام، ۱۳جمادی‌الثانی ۱۴۴۴ق 📚 مطالب مطرح شده: ۱۲. مدح امام عصر علیه‌السلام ۱۳. چرا مولا امیرالمؤمنین علیه‌السلام در انتخاب همسرش فاطمه کلابیه عليهاالسلام، به عقیل مراجعه کرد؟ ۱۴. ولایت‌پذیری فاطمه ام‌البنین علیهاالسلام ➖ نمونه‌ای از ولایت‌مداری فاطمه زهرا علیهاالسلام ➖ نمونه‌ای از ولایت‌مداری زینب کبری علیهاالسلام ➖ نمونه‌ای از ولایت‌مداری ام‌سلمه علیهاالسلام 🔆
. دردی نهفته دارم از هجرت به سینه گریه برایت می‌کنم ماه مدینه‌ گریه برایت می‌کنم ای پهلوانم امشب به بالینم بیا که نیمه جانم افتاده‌ام از پا زمین‌گیرم عزیزم دلخسته‌ام بی تاب و دلگیرم عزیزم تا صبح دیشب چشم بر در دوختم من با روضه‌هایت تا سحر می‌سوختم من ای کاش بودی پیشم ای سروِ رشیدم از بعد عاشورا خوشی هرگز ندیدم دستم ز کار افتاده بسکه پینه بسته چشم انتظارت هستم ای اَبرو شکسته آه ای عصای پیریِ مادر کجایی من در مدینه هستم و تو کربلایی این چند سال هم روز هم شب گریه کردم هر روز با غم‌های زینب گریه کردم یا یاد جشم تو هماره گریه کردم با یاد طفل شیرخواره گریه کردم با دیدن اشک رباب از حال رفتم با روضه‌ی بزم شراب از حال رفتم شرمنده‌ام شرمنده از روی ربابم کرده مرا داغ لبت خانه خرابم مانده برایم از تو مشک پاره پاره آتش گرفتم سوختم ای ماه‌پاره مشک تو را دیدم ز دل فریاد کردم یاد تنی که بر زمین افتاد کردم گفتند از چشمان تو، باور نکردم از بیرق و دستان تو، باور نکردم مادر شنیدم دستهایت را بریدند جسم تو را در علقمه در خون کشیدند بسکه مصیبت سخت و ضربه بود محکم مادر شنیدم که سرت پاشید از هم تیر سه شعبه چشم‌هایت را دریده آن چشم زیبا را به خاک خون کشیده مادر شنیدم تشنه لب جان دادی عباس از روی مرکب با جبین افتادی عباس راوی روایت کرد عباست نظر خورد بین شهیدان نیزه جسمت بیشتر خود راوی روایت کرد راهت را که بستند شمر و سنان با هم غرورت را شکستند گفتند وقتی که سرت از تن جدا شد از داغ تو در خیمه‌ها غوغا به پا شد مادر چگونه سر بریدند از تن تو شد پاره پاره جوشن تو گردن تو گفتند خورده جسم تو سر نیزه مادر گفتند بسته شد سرت بر نیزه مادر گفتند چند دفعه سرت از نیزه افتاد بازیچه‌ی مرکب شدی ای دادِ بیداد گفتند افتادی و خیمه شعله‌ور شد دشمن بدون تو به خیمه جمله‌ور شد از روضه‌های تو شنیدم، ‌آه گفتم درد دلم را هر سحر با ماه گفتم گفتم الا ای ماه من اُمُ البنیم از پا اگر افتادم اُمِ بی بنینم ام البنین روزی علمدار آفرین بود روزی پسرها داشت و ام البنین بود در آسمان من ولی دیگر قمر نیست دردی که دارم من به جز درد کمر نیست روزی قمر در آسمانم داشتم حیف چندین پسر در آشیانم داشتم حیف شهر مدینه غبطه بر احساس من خورد آن چشم‌های شور بر عباس من خورد در سینه‌ام هر چه شنیدم چال کردم عباس،‌ یادِ کشته‌ی گودال کردم تو رفتی و فرزند زهرا بی سپر شد در بین مقتل غربت او بیشتر شد مقتل نوشته بعد تو غوغا شد ای وای بی تو حسین من تک و تنها شد ای وای تو رفتی و دشمن پس از تو شیر می‌شد سهم حسینم بین مقتل تیر می‌شد گفتند حالا که میان قتلگاه است حمله کنید عباس رفته بی پناه است مقتل نوشته از نفس افتاد تشنه فرزند زهرا مثل تو جان داد تشنه جسم نحیفش را تهِ گودال بردند با نیزه او را عاقبت از حال بردند روزی که شد جسم حسینم نامرتب لحظه به لحظه داشت جان میداد زینب در تنگیِ گودال وقتی دست و پا زد در زیر پای شمر زهرا را صدا زد قاتل در آورد آخر اشک مادرش را با بغض و کینه بر زمین می‌زد سرش را سالار زینب بین مقتل پشت و رو شد زیر فشار نیزه غرق خون گلو شد پنجه به گیسوی حسینم شانه می‌زد نامردی آنجا خنده‌ی مستانه می‌زد دشنه همینکه از گلوی او حیا کرد با چند ضربه از قفا سر را جدا کرد زهرا همینکه سمت قربانگاه می‌رفت قاتل روی جسم حسینم راه می‌رفت مقتل محل رفت و آمد می‌شد عباس ده مرکب از روی تنش رد می‌شد عباس پیش نگاه فاطمه می‌شد جسارت پیراهنش با زورِ نیزه گشت غارت در بوریا جسم حسینم شد مرتب لحظه به لحظه داشت جان میداد زینب هر چند جان دادی ولی مادر که داری در دست ای عباسم انگشتر که داری اما حسین بی سرم مادر ندارد فرزند من انگشت و انگشتر ندارد . « وَیْلِی عَلَیٰ شِبْلِی » ... به من خبر رسیده که عمود آهن بر سر بچه‌شیرم زدند ... در نقل‌ها آمده است: حضرت ام البنین سلام‌الله‌علیها هر روز عبیدالله پسر حضرت عباس علیه‌السلام را همراه خود به بقیع می‌برد و در آنجا مرثیه می‌خواند و زنها برای شنیدن مرثیه او در بقیع جمع می‌شدند؛ آن حضرت در بقیع می‌نشست و اینگونه در رثای ابالفضل العباس علیه‌السلام روضه می‌خواند: 📋ای كسی كه عباس علیه‌السلام را ديدی كه بر آن لشگر پَست و فرومایه حمله می‌كرد. 📋 و فرزندان حيدر علیه‌السلام پشت سر او مثل شیرهای یال‌دار حمله می‌کردند. 📋به من خبر داده‌اند بااینکه دست فرزندم عباس علیه‌السلام قطع شده بود، بر سرش نیز ضربه‌ای زدند ؟! 📋 آه و واویلا از داغ بچه‌شیرم ابالفضل... آیا درست است که عمود بر فرق نازنینش زدند؟! 📋 آه ای ابالفضل! من می‌دانم که اگر شمشيرت را در دست داشتی، كسی جرأت نداشت به تو نزديك شود. 📚إبصار العین، ج۱ ص۶۴ 📚منتهی الآمال، ج۱ ص۶۸۹
. اقامه نماز حضرت عیسی به امامت حضرت مهدی(ع) یکی از اتفاقات زیبای زمان ظهور، اقتدا کردن حضرت مسیح علیه‌السلام به حضرت مهدی علیه‌السلام است و همین اتفاق، باعث می‌شود تمام کسانی که به حضرت عیسی علیه‌السلام ایمان آورده‌اند، به امام زمان علیه‌السلام نیز ایمان بیاورند و نتیجه آن، فراگیری حکومت حضرت از مشرق تا مغرب خواهد بود. 📚منبع کمال الدین، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۸۰ عج .............. سلام‌الله‌علیها 🩸نوحه‌سرایی‌های حضرت امّ البنین سلام‌الله‌علیها، قلب همه مردم، حتی «مروان بن حکم ملعون» را آتش می‌زد... در نقل‌ها آمده است: 📋 کَانَتْ أُمُّ الْبَنِینِ ... تَخْرُجُ إِلَی الْبَقِیعِ فَتَنْدُبُ بَنِیهَا أَشْجَی نُدْبَةٍ وَ أَحْرَقَهَا فَیَجْتَمِعُ النَّاسُ إِلَیْهَا یَسْمَعُونَ مِنْهَا ▪️ حضرت ام البنين سلام‌الله‌علیها ، همواره به بقيع مى‌رفت و در آن جا، محزون‌ترين و سوزناك‌ترين مرثيه سرايى‌ها را براى شهدای کربلا مى‌نمود. مردم نزد او گِرد مى‌آمدند و به آن مرثيه‌ها گوش مى‌دادند و قلب‌شان آتش می‌گرفت. 📋 فَکَانَ مَرْوَانُ یَجِی‌ءُ فِیمَنْ یَجِی‌ءُ لِذَلِکَ فَلَا یَزَالُ یَسْمَعُ نُدْبَتَهَا وَ یَبْکِی ▪️مروان بن حکم (والی مدینه) هم از جمله كسانى بود كه به بقيع می‌رفت. او به مرثيه‌های اُمّ‌البنين سلام‌الله‌علیها، گوش فرا مى‌داد و گریه می‌کرد. 📚مقاتل الطالبيّين، ص۹۰ 📚بحارالأنوار، ج۴۵ ص۴۰ . سلام‌الله‌علیها خوب بود این دم آخر پسرانت بودند! شرزه شیران جگردار جوانت بودند این زمین‌گیر شدن، علت خونین‌بالی ست سر بالین تو جایِ پسرانت خالی ست گفتن از بی کسی‌ات حال بکاء می‌خواهد مادر داغِ جوان دیده، عصا می‌خواهد چه بگویم!؟ که از این‌بغض، صدا می‌گیرد چه کسی گوشهٔ تابوت تو را می‌گیرد!؟ گفتنش نیز به جان، غصه و غم می‌ریزد مادر از مرگ پسر، زود به هم می‌ریزد داغ بیهوده ندیدی! به خدا چشم زدند اهل این شهر جوانان تو را چشم زدند مادر! این لحظهٔ آخر کمی از ماه بگو از قد و قامت آن دلبر دلخواه بگو روضهٔ‌مشک بخوان پشت سرت گریه کنیم یک دلِ سیر برای قمرت گریه کنیم مادر! آن‌گونه بخوان که جگر عالم سوخت پایِ این‌روضه شنیدم دلِ‌مروان هم سوخت روضهٔ مشک بخوان، روضهٔ گودال نخوان هرچه‌خواندی فقط از معجروخلخال نخوان خوب شد کرببلا را تو ندیدی مادر خندهٔ حرمله‌ها را تو ندیدی مادر خوب شد شام بلا را تو ندیدی مادر داخل طشت طلا را تو ندیدی مادر کوهی از غم به سرِ شانهٔ زینب دیدند دخترت را ملاء عام معذّب دیدند .
. 🩸مرثیه حضرت ام‌البنین سلام الله علیها🩸 🥀 يَا مَنْ رَأَي الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلَي جَمَاهِيرِ النَّقَدِ 🥀 ا كه عباس را ديدی حمله می‌كرد بر توده‌های فرومايه 🥀 وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَيْدَرَ كُلُّ لَيْثٍ ذِي لَبَدٍ 🥀 و از فرزندان حيدر هر شير يال داری دنبال او بود 🥀 أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِي أُصِيبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ يَدٍ 🥀 خبردار شدم كه به سر فرزندم ضربت وارد شده درحالی كه بريده دست بود 🥀 وَيْلِي عَلَي شِبْلِي أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ 🥀 وای بر من بر شير بچه‌ام كه ضربت عمود سرش را خميده كرد 🥀 لَوْ كَانَ سَيْفُكَ فِي يَدِيْكَ لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ 🥀 اگر شمشيرت در دستت بود كسی نمی‌توانست به تو نزديك شود 🥀 لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ 🥀 واى بر تو مرا ديگر مادر پسران مخوان كه مرا به ياد شيران بيشه‏ ام می ‌اندازى 🥀 كَانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ من پسرانى داشتم که به خاطر آنان مرا ام‌البنین می‌خواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم 🥀 أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ 🥀 چهار پسر که مانند عقاب‌های کوهسار بودند و با بريده شدن رگ حيات يكى پس از ديگرى به مرگ پيوستند 🥀 تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِيعا طَعِينَ 🥀 بر سر نعش آن ها نیزه‌ها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاك افتادند 🥀 يَا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ 🥀 اى كاش می ‏دانستم آیا چنان که خبر دادند؛ عباس من دست راستش قطع شده بوده است؟! 📕 مفاتیح‌الجنان، محدث قمی . سلام‌الله‌علیها 🩸حضرت امّ البنین سلام‌الله‌علیها، آن‌قدر بر سيدالشهداء علیه‌السلام گریه کرد تا بینایی‌اش را از دست داد... در روایتی امام صادق عليه السلام فرمودند: 📋 بُكِيَ الحُسَينُ عليه‌السلام خَمسَ حِجَجٍ. وكانَت اُمُّ جَعفَرٍ الكِلابِيَّةُ تَندُبُ الحُسَينَ عليه‌السلام و تَبكيهِ وقَد كُفَّ بَصَرُها ▪️بر امام حسين "عليه‌السلام" پنج سال (در مدینه) گريسته شد. اُمّ جعفر كِلابى (امّ البنین"علیهاالسلام")، براى امام حسین عليه‌السلام مرثيه‌ثرایی می‌کرد و مى‌گريست تا اين كه چشمانش نابينا شد. 📋 فَكانَ مَروانُ وهُوَ والِ المَدينَةِ يَجيءُ مُتَنَكِّرا بِاللَّيلِ حَتّى يَقِفُ، فَيَسمَعُ بُكاءَها و نَدبَها ▪️مروان، حاكم مدينه، به صورت ناشناس مى‌آمد و به گريه و مرثيه سرايى او گوش مى‌داد. 📚الأمالي الخمیسیة،شجري، ج۱ ص۲۳۰.
مقام عرفانی حضرت ام البنین_.pdf
421K
✔️فیش منبر وفات حضرت ام‌البنین 📜عنوان: مقام عرفانی حضرت ام‌البنین سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
حضرت ام البنین(سلام الله علیها) و ارادت او به بچه های حضرت زهرا سلام الله علیها.pdf
592.1K
✔️فیش منبر کوتاه وفات حضرت ام‌البنین 📜عنوان: حضرت ام‌البنین سلام الله علیها و ارادت به فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
مادر حماسه ها.pdf
408.7K
✔️فیش منبر وفات حضرت ام‌البنین 📜عنوان: مادر حماسه‌ها مقام معظم رهبری: «مادری است؛ صورت قبر چهار جوانش را که در کربلا شهید شدند، در بقیع میکشد و نوحه‌سرائی میکند و حماسه می‌آفریند. همه‌اش اشک ریختن و تو سر زدن هم نیست – البته اشک ریختن هست، اشکالی هم ندارد – بلکه حماسه‌آفرینی است، افتخار به این جوانهاست.»( ٩٠/٠٣/٢۵) سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
7. مهم ترین ویژگی شخصیتی حضرت ام البنین س.pdf
412.2K
✔️فیش منبر وفات حضرت ام‌البنین 📜عنوان: مهم ترین ویژگی شخصیتی حضرت ام البنین سلام‌الله‌علیها 📖موضوع: عنصر اصلی شخصیتی یک مادر در تربیت کودک سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
چرا به خانواده شهدا احترام می گذاریم.خدا جانشین شهدا.رحلت حضرت ام البنین.تکریم مادران و همسران شهدا 1402.pdf
463.2K
✔️فیش منبر وفات حضرت ام‌البنین 📜عنوان: خدا جانشین شهدا 📖موضوع: چرا به خانواده شهدا باید احترام بگذاریم؟ سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
همچون مادر عباس.فداکاری مادران شهدا.رحلت حضرت ام البنین ع 1400.pdf
406.1K
✔️فیش منبر وفات حضرت ام‌البنین 📜عنوان: همچو مادر عباس 📖موضوع: فداکاری مادران شهدا سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
مادران حماسه آفرین.صبر و ایثار مادران شهدا.وفات حضرت ام البنین ع 99.pdf
566.7K
✔️فیش منبر وفات حضرت ام‌البنین 📜عنوان: مادران حماسه آفرین 📖موضوع: صبر و ایثار مادران شهدا سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
ام البین چگونه ام البین شد؟.pdf
490.2K
✔️فیش منبر وفات حضرت ام‌البنین 📜عنوان: حضرت ام البنین چگونه ام البنین شد؟! سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
فضایل و کرامات.pdf
880K
✔️فیش منبر وفات حضرت ام‌البنین 📜عنوان: فضائل و حضرت ام البنین علیهاالسلام سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
زندگینامه ام العباس.pdf
18.86M
✔️فیش منبر وفات حضرت ام‌البنین 📜عنوان: زندگینامه مادر مهتاب حضرت ام البنین سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
مهم ترین ویژگی ها.pdf
2.59M
✔️فیش منبر وفات حضرت ام‌البنین 📜عنوان: مهم ترین ویژگی‌های حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
امیربیان. ويژگي مادران شهيد.pdf
132.7K
وفات حضرت ام‌البنین 📜عنوان: ویژگی مادران شهید سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
ام البنین 1(1).pdf
377.7K
مکتوب وفات حضرت ام‌البنین ۱ 🎙حجت الاسلام استاد سمیعی سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
. "السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ  اَمیرالمؤمنین..." این آخرِ عمری دلم باور ندارد هفت آسمان من یکی اَختر ندارد *اصلاً وجود این مادر به خاطر این چهارتا پسرِ،وقتی چهارتا پسرش رو از دست داد دیگه بهانه ای برای زندگی نداشت،یه یک ساله و نیمی بهانه داشت، اونم زینب بود،می رفت برای زینب آب وضو می آورد، کمک زینب بود، وقتی زینب هم رفت،گفت:خدا! من دیگه برا چی زنده بمونم؟* دیروز من را باغ هجده لاله‌ای بود امروز باغم هیچ برگ و بر ندارد *دلم خوش بود پسر بزرگ می کنم عصای پیریم باشه،"دیدی مادرا اینجور حرف می زنن؟ مادری که داغ جوون ببینه دیدی چه جوری زبون می گیره؟" دلم خوش بود ثمره ی زندگیم جلوم راه بره،قد و بالاش رو ببینم...* ای کاش دستی که بهارم را خزان کرد یک لحظه سر از خاک ذلّت برندارد من که نمردم چشم‌هایم تا قیامت گریان آن لب تشنه که مادر ندارد * دیگه کسی نگه حسین مادر نداره....* گهوارۀ غارت زده، آغوشِ خالی یعنی ربابی که علی اصغر ندارد آخر که گفته خنده می‌باشد جوابِ اندوه شاهی که دگر لشگر ندارد ای نامسلمانان سرِ بر نیزه رفته بردن کنار محمل خواهر ندارد *آی حسین.....* گفتند از صد سرو در خاک آرمیده از سرو من کس قبر کوچکتر ندارد گفتند عمودی ابروانش را دریده این روضه را اصلاً دلم باور ندارد *مادرای شهید به من اجازه بدند روضه بخونم،آخه امشب شب مادر چهارتا شهیده،یه مادر شهید ببینی احترام می کنی،میگن مادر دو تا شهیدِ بیشتر احترام میکنی،مادر چهار تا شهید "الله اکبر"... مادرای شهیدِ ما به اُم البنین اقتدا کردن شدن مادر شهید...مواضعی که مادرای شهدا به اُم البنین اقتدا کردن،درود خدا بر شما... موضع اول:موضعی ایست که مادر میخواد ثمره ی وجودش رو فدا کنه،مادرا می فهمن،بچه ای که با شیره ی جونت،با همه ی وجودت بزرگ کنی،آدم یه خار تو دست بچه اش بره خودش رو میزنه،اما روز اول به همه ی عالم نشون داد این بچه واسه چی به دنیا اومده،دیدن هی قنداقه رو دور سر حسین می چرخونه،هی میگه همه زندگیم فدای حسین،همه بچه هام فدای حسین... موضع دوم:اشتیاقِ به شهادت،تشویقِ به شهادت،آی مادرای شهید! یادتونِ بچه هاتون می اومدن خداحافظی چی می گفتید؟ با اشتیاقی ثمره ی وجودت رو می فرستادی؟ اُم البنینِ،وقتی داشت کاروان از مدینه می رفت،دست عباسش رو گرفت،دست بچه هاش رو گرفت،گفت:دارید از مدینه میرید،با حسین دارید میرید،یه قول مردونه به من بدید،مبادا بی حسین برگردید،مبادا شما زنده باشید یه مو از سر این آقا کم بشه،مبادا شما زنده باشید ازگل نازک تر به این آقا بگن،باید خودتون رو براش فدا کنید... اما موضع سوم روضه ی من تمومِ:چه صبری،چه طاقتی داشت این مادر،یه بار سراغ بچه هاش رو نگرفت،کجایید مادرای شهید؟ همچین که خبر شهادت بچه ات رو آوردن، اومدی جنازش رو دیدی،اما خم به ابرو نیاوردی،اولین جمله ای که گفتی،گفتی:فدای لبِ تشنه ات حسین، اولین جمله ای که گفتی،گفتی: "صل الله علیک یا مظلوم" همه چیزِ من فدای راه حسین،اما من میخوام یه جمله بگم،میخوام بگم: مادرای شهید! شما جنازه ی بچه هاتون رو دیدید،اما اُم البنین جنازه ی بچه اش رو ندیده،هنوز مادرایی هستن هنوز یه تیکه استخون از بچه شون ندیدن،هنوز منتظرن،هنوز مادرایی هستند خبر از جگر گوششون نیاوردن... اما برا اُم البنین خبر آوردن، اُم البنین! خوب شد کربلا نبودی،ندیدی به سر بچه ات چی آوردن،میخوام بگم اُم البنین! تو که مدینه بودی،تعجبی نداره بدن عباس رو ندیدی،این همه راه از مدینه تا کربلاست،اُم البنین! زینب هم بدن عباس رو ندید،زینبی که از قتلگاه تا علقمه راهی نبوده،چرا؟ آخه کسی نمیتونه این بدن رو ببینه،آخه این بدن،بدن معمولی نبوده،بابا زینب بدنِ "اِرباً اِربا" دیده،زینب بدن تیکه تیکه شده دیده،زینب بدن بچه هاش رو دیده،چی داری میگی؟ زینب بدنِ توی گودال رو دیده،اما بدن عباس فرق داره،میخوام بگم:یا اُم البنین! فقط تو کربلا یه نفر بدن عباست رو دید،یه نفر بدن بچه ات رو دید، تا نگاش به بدن افتاد،دیدن یه دست به کمرش گرفت،حسین..... یه نفر میتونه ببینه اونم کوهِ صبرِ،اونم حسینِ،کسی که داغ زیاد دیده،اما همین که نگاش افتاد به بدن اباالفضل، دستش رو گذاشت رو سرش،یه دست گذاشت به کمرش، همه بگید:حسین.... فرج امام زمان:حسین.... شفای مریضا:حسین. .
نکات مفید تاریخی درباره حضرت ام البنین علیها سلام امشب شب هستش. سلام خدا بر او و عباسش .
📗 ام البنین(س) و اشعار عاشورایى سید محسن امین درباره ام البنین علیهاالسلام مى گوید: او شاعرى خوش بیان و از خانواده‌اى اصیل و شجاع بود. (۱) هنگامى كه زنها او را با عنوان ام البنین خطاب مى‌كردند و به وى تسلیت مى‌دادند، این ابیات را سرود: «لا تَدْعُوِنِّى وَیكِ ام الْبَنِین / تُذَكِّرنِى بِلُیوثِ الْعَرِینِ» «اى زنان مدینه! دیگر مرا ام البنین نخوانید و مادر شیران شكارى ندانید.» «كانَتْ بَنُونَ لِى اُدْعى بِهِمْ / وَالْیوْمَ اَصْبَحْتُ وَلا مِنْ بَنِینِ» «مرا فرزندانى بود كه به سبب آنها ام البنینم مى‌گفتند، ولى اكنون دیگر براى من فرزندى نمانده است و همه را از دست داده‌ام.» «اَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبى / قَدْ واصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ» «آرى، من چهار باز شكارى داشتم كه آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع كردند.» «تَنازَعَ الْخِرْصانُ اَشْلائَهُمْ / فَكُلُّهُمْ اَمْسَوا صَرِیعاً طَعِینْ» «دشمنان با نیزه‌هاى خود ابدان طیبه آنها را از هم متلاشى كردند و در حالى روز را به پایان بردند كه همه آنها با جسد چاك چاك بر روى زمین افتاده بودند.» «یا لَیتَ شِعْرِى اَكَما اَخْبَرُوا / بِاَنَّ عَبَّاساً قَطِیعُ الْیمِینِ»(۲) «اى كاش مى‌دانستم آیا این خبر درست است كه دستهاى فرزندم عباس را از تن جدا كردند؟!» و در اشعار دیگرى مى گوید: «یا مَنْ رَاءَى الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلى جَماهِیرِ النَّقَدِ وَوَراهُ مِنْ اَبْناءِ حَیدَرَ كُلُّ لَیثٍ ذِى لِبَدٍ» «اى كسى كه (فرزند عزیزم)، عباس را دیده‌اى كه با دشمنان بزدل در قتال است (و آن فرزند حیدر كرار، پدروار، حمله مى‌كند) و فرزندان دیگر على مرتضى – كه هر یك نظیر شیر شكارى هستند – در پیرامون وى مبارزه مى‌كنند.» «نُبِّئْتُ اَنَّ ابْنِى اُصِیبَ بِرَأسِهِ مَقْطُوعُ یدٍ وَیلِى عَلى شِبْلِى اَمالَ بِرَأسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ» «به من خبر داده‌اند كه بر سر فرزندم عباس، عمود آهن زدند؛ در حالى كه دست در بدن نداشته است. اى واى بر شیر بچه من كه عمود آهنین بر فرق سرش زدند!» «لَوْ كانَ سَیفُكَ فِى یدَیكَ لَما دَنى مِنْكَ اَحَدٌ»(۳) «پسرم عباس! اگر (دست در تن داشتى و) شمشیرت در دستت بود، كدام كس جرأت داشت كه به تو نزدیك شود.» 📚 منبع (۱) اعیان الشیعه، سید محسن امین، بیروت، دار التعاریف، ج ۳، ص ۴۷۵ (۲) العقیلة و الفواطم، حسین شاكرى، ص ۱۲۴ (۳) ابصار العین فى انصار الحسین علیه‌السلام، شیخ محمّد سماوى، زمزم هدایت، ص ۶۳ ....... . ✅ ام‌ البنین(س)، شاعری فصیح و اهل فضل ام البنین(س) را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانسته‌اند.(۱) که در رثای حضرت عباس(ع) این اشعار را سروده بود و می‌خواند: «ای کسی که عباس را دیدی که بر دشمن حمله می‌کرد و فرزندان حضرت علی(ع) پشت سر او بودند، می‌گویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فرود آمده. اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمی‌شد.»(۲) 📚منبع (۱) اعلام النساء، حسون، ۱۴۱۱ق، ص۴۹۶ (۲)ریاحین الشریعه، محلاتی، ج۳، ص ۲۹۴ . ✅ صبر بى‌نظیر ام‌ البنین(س) شیخ احمد دجیلى شاعر شهیر عرب مى‌گوید: اُمُّ الْبَنِینَ وَما اَسْمى مزایاكِ خَلَدَتْ بِالْعَبْرِ وَالاِیمانِ ذِكْراكِ اى ام البنین! چقدر از خصوصیات والایى برخوردارى. به سبب غم و اندوهى كه به تو رسید و (نیز به سبب) ایمانت، یاد تو جاودانه شد. مورخان نقل مى‌كنند كه روزى امیرمؤمنان علی علیه‌السلام ، عباس علیه‌السلام را در دامان خود گذاشت، آستین‌هایش را بالا زد و امام در حالى كه به شدت مى‌گریست به بوسیدن بازوان عباس علیه‌السلام پرداخت. ام البنین(س) حیرت زده از این صحنه، از امام پرسید: «چرا گریه مى كنید؟» حضرت با صدایى آرام و اندوه زده پاسخ داد: «به این دو دست نگریستم و آنچه را بر سرشان خواهد آمد، به یاد آوردم.» ام البنین(س) شتابان و هراسان پرسید: «چه بر سر آنها خواهد آمد؟» حضرت با آوایى مملو از غم و اندوه و تأثر فرمود: «آنها از ساعد قطع خواهند شد.» سپس او با اضطراب و به سرعت پرسید: «چرا قطع مى‌شوند؟» امام به او خبر داد كه فرزندش در راه یارى اسلام و دفاع از برادرش، حافظ شریعت الهى و ریحانه رسول الله صلى الله علیه و آله دستانش قطع خواهد شد. ام البنین(س) به شدت گریست و زنان همراه او نیز در غم، رنج و اندوهش شریك شدند. 📚منبع قمر بنى هاشم، مقرّم، نشر حیدریه، نجف اشرف، ص ۱۹ .
🩸فرزندان من و و تمام اهل زمین، به فدای حسین علیه‌السلام🩸 🥀 روایت است، چون بشير وارد مدينه شد، آمد تا از جانب امام زين‌العابدين علیه‌السلام خبر دهد مردم را از ماجراى اهل‌بيت‌ علیهم‌السلام. حضرت ام البنین علیهاالسلام او را ملاقات كرد و فرمود: 🥀 أخبِرنی عَن أبِی‌عَبدالله الحُسَین علیه‌السلام 🥀 اى بشير! از اباعبدالله الحسين عليه‌السّلام چه خبر برایم آورده‌اى؟ 🥀 بشير گفت: ای ام البنين! خدا تو را صبر دهد كه تو كشته شده است... 🥀 فَلَمّا سَمِعَتْ بِذٰلک وَضَعَت یَدَها عَلَی قَلبِها 🥀 وقتی که خبر شهادت عباس علیه‌السلام را شنید، دست روی قلبش گذاشت. 🥀 سپس فرمود: از حسین علیه‌السلام خبرم بده! 🥀 بشیر، خبر شهادت فرزندان ام‌البنین سلام‌الله‌ علیها را به او داد، که در آخر، آن حضرت فرمود: 🥀 أولادی وَ مَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فِداءٌ لِأبی عَبدِاللهِ الحُسین علیه‌السلام 🥀 فرزندان من و و تمام اهل زمین، به فدای حسین علیه‌السلام. 🥀 بشیر گفت: عَظَّمَ اللهُ لَکِ الأجرَ بِالحُسین علیه‌السلام، فَقَد خَلّفناه بِأرضِ کربلاء جُثةً بِلا رأسٍ 🥀 خدا تو را صبر دهد از داغ اباعبدالله الحسین علیه‌السلام؛ او را با بدنی بی‌سر در کربلا رها کرده‌ایم. 🥀 فصاحَتْ وا وَلَداه، وا حسیناه؛ و س‍َقَطتْ عَلَی الأرضِ مَغشیًّا عَلَیها 🥀 در آن حال، ام‌البنین علیهاالسلام ناله زد: وا وَلَداه، وا حسیناه؛ سپس بی هوش بر روی زمین افتاد. 🥀 هنگامی که به هوش آمد، رو به بشیر نمود و فرمود: 🥀 قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی! 🥀 ای بشیر! با این خبر، بند بند دلم را پاره‌ کردی! 📕 رياحين الشّريعه، جلد ۳ صفحه ۲۹۳ ........ 🩸گریهٔ سنگ دل‌ترین مردم، با نوحه‌های حضرت ام‌البنین سلام‌الله علیها🩸 🥀 کَانَتْ أُمُّ الْبَنِینِ... تَخْرُجُ إِلَی الْبَقِیعِ فَتَنْدُبُ بَنِیهَا أَشْجَی نُدْبَةٍ وَ أَحْرَقَهَا فَیَجْتَمِعُ النَّاسُ إِلَیْهَا یَسْمَعُونَ مِنْهَا، فَکَانَ مَرْوَانُ یَجِی‌ءُ فِیمَنْ یَجِی‌ءُ لِذَلِکَ فَلَا یَزَالُ یَسْمَعُ نُدْبَتَهَا وَ یَبْکِی. 🥀 حضرت ام‌البنين سلام‌الله‌ علیها، پیوسته به بقيع مى‌رفت و در آنجا، محزون‌ترين و سوزناك‌ترين نوحه‌سرايى‌ها را براى شهدای کربلا مى‌نمود. مردم نزد او گِرد مى‌آمدند و به آن مرثيه‌ها گوش مى‌دادند و قلب‌شان آتش می‌گرفت. 🥀 مروان بن حکم لعنةالله علیه هم، از جمله كسانى بود كه به بقيع می‌رفت. او به مرثيه های اُمّ‌البنين سلام‌الله‌ علیها ، گوش فرا مى‌داد و گریه می‌کرد. 📕 بحارالأنوار، جلد ۴۵ صفحه ۴۰
. 🟢 ام البنین(س)، مادر پسران در روایات آمده بعد از گذشت مدتی از ازدواج ام البنین(س) با حضرت علی(ع)، ام البنین(س) به امام علی(ع) پیشنهاد کرد او را به نام اصلی‌اش که فاطمه بود، صدا نزند تا حسنین (ع) با شنیدن نام فاطمه به یاد مادرشان نیافتند. از این رو امام علی(ع) او را ام البنین (مادر پسران) نامید. 📚منبع چهره درخشان قمر بنی‌هاشم، ربانی خلخالی، ج۱، ص ۶۹ ............ 🔳 ولایت حضرت ام البنین (س) عالم رجالی، مامقانی در کتاب خود، تنقیح المقال، ولایت فاطمه کلابیه را این چنین به تصویر می‌کشد: «فَاِنّ علَقَتها بالحسین(علیه السلام) لیس اِلاّ لاِمامته.» «همانا علاقه ام البنین به حسین بن علی علیه‏‌السلام به خاطر امامت حضرت است.» در جای دیگر «مامقانی» می‌نویسد: «اینکه او به شرط سلامت حسین علیه‏‌السلام، مرگ چهار فرزند خویش را بر خود آسان می‌گرفت، نشان درجه عالی ایمان او است. من او را از نیکان به حساب می‌آورم.» 📚منبع تنقیح المقال، مامقانی، ج۳، ص۷۰ ................ . ❇️ سفارش به دفاع از ولایت هنگامی که امام حسین (علیه‌‏السلام) آهنگ ترک مدینه و تشرف برای حج و به دنبال آنْ هجرت به سوی عراق کرد، ام البنین علیهاالسلام به همراهان امام حسین علیه‌السلام چنین سفارش می‏‌کرد: «چشم و دل مولایم امام حسین (علیه‌السلام) و فرمان‏بردار او باشید.» مورخان می‌نویسند: پس از واقعه کربلا، بشیر در مدینه ام البنین (س) را ملاقات می‌کند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام البنین (س) پس از دیدن وی که فرستاده امام سجاد علیه‏‌السلام بود می‌گوید:«ای بشیر! از امام حسین (علیه ‏السلام) چه خبر داری؟» بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گردید. ام‏ البنین فرمود: «از حسین (علیه‌‏السلام) مرا خبر ده!» بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی ام‏ البنین پیوسته از امام حسین (علیه‏‌السلام) خبر می‏‌گرفت و با صبر و بصیرتی بی‌نظیر می‌گوید: «یا بشیر اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِاللّه (علیه‏ السلام) أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین.» «ای بشیر خبر از (امام من) اباعبدالله‌الحسین بده، فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان مینایی است فدای اباعبدالله (علیه‌السلام) باد.» چون بشیر خبر شهادت امام حسین (علیه‏‌السلام) را به آن حضرت داد، صیحه‌‏ای کشید و گفت: «قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی.» «ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی.» و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد. 📚منبع ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج۳، ص۲۹۴ 📚 .
. بسم الله الرحمن الرحيم السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله السلام علیکِ یــا عــزیــزةالــزهـــراء السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور الســَّواطع یا فــاطـــمـــة بــنــت حـــِزام الکـِلابیه المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته. 🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک 🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک امشب از همینجا... سلام بدیم به بی بی ام البنین... ان شاء الله وعده همه ما مدینه... کنار قبرستان بقیع... 🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک 🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک خیلی آبرو داره این خانم... خیلی احترام داره... امام باقر فرمودند... و كانت أم البنين أم هؤلاء الاربعة الاخوة القتلى خانم ام البنین مادر چهار شهید هست... میدونی کدوم شهدا... شهدایی مثل علمدار کربلا ابالفضل العباس... مادر شهدایی که جانشون رو فدای امام زمانشون کردند... خیلی عظمت داره این بانو... 🔸فـــاطمه دوم حیــدر شــدی 🔸مادر یک ماه و سه اختر شدی آی اونی که گفتی مریض دارم... گرفتارم... امشب مجلس بنام مادر عباسه... مطمئن باش ابالفضل العباس... به گریه کن های مادرش نظر داره... مواظب باش دست خالی از این مجلس نری... 🔸جز تو، که در کرب و بلای حسین 🔸چـار پسـر کــرده فـدای حسین مرحوم مامقانی در کتاب تنقیح المقال نوشته... بعد واقعه کربلا... وقتی بشیر وارد مدینه شد... اومد محضر بی بی ام البنین... عرضه داشت خانم جان... بچه هات رو در کربلا کشتند... بی بی فرمودند... ای بشیر... أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین بشیر از حسینم چه خبر... عرضه داشت... بی بی جان نبودی... دستهای عباست رو قطع کردند... عمود آهنین به فرقش زدند... فرمود ای بشیر... اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام تمام بچه هام فدای حسین... همه عالم فدای حسین... 🔸تمام زندگیم مال حسینه 🔸دلم همواره دنبال حسینه بشیر همه بچه هام فدای حسین... به من بگو... الان آقام حسین کجاست... یدفعه بشیر صدا زد... بی بی جان... حسینت رو... با لب تشنه سر از تنش جدا کردند... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... 🔸قدم اگر خمید فدای سر حسین 🔸جانم به لب رسید فدای سر حسین 🔸ام البنین سابق این شهر عاقبت 🔸شد مادر چار شهید فدای سر حسین .👇 سلام‌الله‌علیها 🩸بانویی که در شب عروسی‌اش تا صبح، مشغول پرستاری از امام‌حسن و امام‌حسین‌ علیهماالسلام شد... در نقلی آمده است: شب عروسی حضرت ام‌البنین عليهاالسلام بود که وارد خانه امیرالمؤمنین علیه‌السـلام شد؛ در همان شب نیز امام حسن و امام حسین علیهماالسلام مقداری کسالت داشتند. 🥀 آن بانوی مکرمه در آن شب تا سحر از حسنین علیهماالسلام پرستاری نمود و مشغول خدمتگذاری به ایشان شد و خطاب به امیرالمومنین علی علیه‌السـلام فرمود: 📋 إنّي لَن أَشعَرَ بِفَرحَةِ الزّواجِ إلّا بعدَ شِفاءِ أبنيَّ الحسنِ والحسين عليهمالسلام ▪️من خوشحالی و فرَح ازدواج را احساس نمی‌کنم مگر بعد از بهبودی و شفای دو فرزندم حسن و حسین علیهماالسلام. 📚العباس علیه‌السلام رجل العقيدة والجهاد،ص۳۴ 📚المجالس الشجیة،تاج الدین،ص۱۴۲ ✍ مادرِ عباسم و، عشقم حسینِ فاطمه است خوش به حالم، نامِ من امُّ البنینِ خادمه است قطره‌ای بودم ولیکن وصلِ دریا گشته‌ام زوجه‌ی شاه و کنیزِ بیتِ زهرا گشته‌ام هرگز از دامانِ او دستم نمیگردد رها ذرّه‌ای از خاک باشم در حریمِ این سرا سر نَهَم بر آستانش با کمالِ افتخار کز حسن دارد صفا وُ از حسینش اعتبار شکرِ حق گویم که هستم از محبّانِ بتول تا طوافِ جان کنم بر گردِ طفلانِ بتول «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»