eitaa logo
گروه فرهنگی313
1.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
19 فایل
هدف : کارفرهنگی ،اجتماعی ؛سیاسی درمسیر امام زمان"عج "؛ بااستعانت ازخداوند واهل بیت"س". ✅️کپی مطالب همه جوره "حلال" کانال: @goruh_farhangi_313 گروه: https://eitaa.com/joinchat/4079420039Ced95c26028 ارتباط با خادم کانال وگروه : @SEYEDANE
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مگه نمیگن خداوند عادل است، پس چرا اینهمه بلا و مصیبت و تلخی تو دنیا وجود داره؟🤔 💠مثال‌های بی نظیر حاج آقا قرائتی رابشنوید.... ✍️پ.ن : یه برداشتی هم از مصداق زیبای رهبری فرزانه درمورد رسیدن به قله اینجا بیان کنم که، درراه رسیدن به قله سختی راه را باید تحمل کرد، بسیاری از سنگها وخارها وموانع ، برسر راه وجود داره، اما کسی‌که نگاهش به سمت قله باشه ، هیچ مانعی نمیتونه جلو بالا رفتن وبه قله رسیدنش را بگیره، پس باید برای رسیدن به هدف ، به هدف نگاه کرد نه به موانع ومشکلات پیش رو. ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
گروه فرهنگی313
مگه نمیگن خداوند عادل است، پس چرا اینهمه بلا و مصیبت و تلخی تو دنیا وجود داره؟🤔 💠مثال‌های بی نظیر
حاج علینقی، کاسب مومن و خیّری بود که همه اونو به برگزاری جلسات قرآن میشناختنش، آخه پدرش هم به همین معروف بود، درحدی که رضاخان هم نتونسته بود جلسات قرآنشو تعطیل کنه، حالا علینقی هم راه پدر رو ادامه داده بود، اما بچه‌ای نداشت که راهشو ادامه بده، برای همین همسردوم هم گرفته بود ولی خدا بهش بچه نمیداد، یه روز همسایشون که یه عالمه بچه داشته، گربه‌های خونشونو میریزه تو یه گونی و میاره در‌خونه علینقی و میگه تو که بچه نداری، حداقل این گربه‌ها رو نگه دار! علینقی در رو میبنده و شروع میکنه زار زار گریه کردن، که خدایا ببین چطور مضحکه عام وخاص شدم؟! فرداش میره و قالی‌های دستبافشو میفروشه و راهی حج میشه، کنار کعبه رو میکنه به آسمون ومیگه: خدایا خودت گفتی «ادعونی استجب لکم»، ابراهیم صدسالش بود بهش بچه دادی، من فقط ۴۵ سالمه! اگه بهم بچه بدی نذر میکنم مبلغ دین وقرآنت باشه! وقتی برمیگرده خدا ۱۳ تا بچه بهش عنایت میکنه که یکی از اونها «محسن قرائتی» میشه. استاد قرائتی به گردن هممون حق دارن، شاید ترجمه و تفسیر قرآن رو اولین بار با لهجه زیبای ایشون شنیده باشیم، این روزها برای سلامتیشون دعا کنیم🤲 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
30613-attachment-14000625-narimani-tak.mp3
1.84M
🏴 آمده‌ام مزد محرّم رو بگیرم نگاهی کن به دستانم دخیلک یا حسن جانم ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قربون کبوترای حرمت امام رضا🕊🕊 🎧اجرا: 💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠 تهیه شده در: 🎙استدیو قرآنی تسنیم 💔 🏴 🏴 🏴 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قربونت برم امام رضا جان💔 🕊🕊🕊🕊🕊 نظر کن بردلم اگر چه غافلم دعاکن کربلا کند حق شاملم🤲 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
حدیثی گهربار از حضرت علی (علیه السلام) در باب تربیت فرزندان امیرالمومنین علی(ع) می فرمایند؛ به پدران خود خوبی کنید تا پسرانتان هم به شما خوبی کنند. "غررالحکم، ج۳، ص ۲۶۷" @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آمدم ای شاه پناهم بده...💔 شب شهادت آقاجانمون امام رضاست💔 دلهای ماحرم امام رضاست... گر چه خودمون نتونستیم بریم... خدایا به حق حضرت رضا(ع) حاجت حاجتمندان روا، قرض قرض داران ادا، گرفتاری شیعیان را حل، ومشکلات مسلمین را رفع ودفع بفرما خدایا به حق حضرت رضا(ع) مریضامون راشفابده، امواتمون را ببخش وبیامرز درفرج آقامون امام زمان تعجیل بفرما ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🎬صحبت های آقا مجید جوادی در رابطه با نیروی انتظامی 💥اگه به ناموس خودتون یکی حمله کنه بازم زنگ میزنید به...؟؟ ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه همچین امام رضایی داریم ما...💔 💠 ماجرای خانمی روستایی که در حرم (ع) از دست امام رضا (ع) پول می‌گرفت تا بین قرآن آموزان کلاسش تقسیم کنه! 🎤نقل حجت الاسلام عالی، از مقام معظم رهبری ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
🏴 دعای فرج را بخوانیم به نیت چهارده نور الهی (علیهم السلام)، شهدا و امام شهدا و مومنین عزیز ان شاء الله خداوند متعال امر فرج را تسریع فرموده و ما را از یاران و سربازان حضرت مهدی(عج) قرار دهد🤲 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 امام رضا(ع) می فرمایند : از ما نیست کسى که همسایه اش، از بدى هاى او در امان نباشد. لَیسَ مِنّا مَن لمَ یأمَن جارُهُ بَوائِقَهُ 📚 عیون اخبار الرضا(ع) ،ج ۲ ،ص ۲۴ 🥀 فرا رسیدن شهادت جانگداز امام رئوف ، ولی نعمت مان ، حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) را محضر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و شیعیان و شیفتگان حضرتش تسلیت عرض می نماییم. هدیه به پیشگاه مقدس و نورانی حضرت ثامن الائمه امام مهربانی ها امام رضا(علیه السلام) صلوات 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔🌷💔 إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ 💔🌷💔 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
آجرک الله یا صاحب الزمان 🖤 یک پنجره فولاد، دلم تنگ تو آقاست💔 مرغ دلم شور و نوا می‌کند ذکر علی موسی‌الرضا می‌کند می‌پرد و می‌رود از سینه‌ام آه که عشق تو، چه‌ها می‌کند 🏴شهادت امام رئوف، شمس الشموس، غریب الغربا، معین الضعفا حضرت امام رضا (ع) را بر ساحت مقدس آقا (عج) و عاشقان حضرتش تسلیت عرض میکنیم. 🖤💔🖤 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماشاءالله به اینهمه عرض ارادت ، خیل عظیم زوار آقا 💔 ان شاءالله به همین زودی‌ها قسمت شماهم بشه عزیزان🤲 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚯روزی که میگفتیم ،نزارید بچه هاتون شبکه ی پویا نگاه کنن و توضیح دادیم که چرا؟؟ اینو میگیم ..اینجاها رو می‌دیدیم👆🏻 ....و همچنان این موضوع ادامه داره ....این مفاهیم، بی آنکه بچه بفهمد، در ذهن او به راحتی ثبت می‌شود. 🚯اجرای کامل سند 2030 💥آماده کردن کودکان برای پذیرش ابلیس.. 💥تسلیم شدن در برابر تحولات جدید کثیف جهانی ... 💥از بین بردن فرهنگ و علاقه ی به علم آموزی و علم پژوهی در خانواده ی ایرانی ... 💥مشغول کردن فرزندان ایرانی به امور حیوانی و پَست... 💥سرگرم شدن ذهن جوانان ایرانی به مادیات ِ محض و غرق شدن در آن ... 💥بی ارزش شدن فرهنگ اجدادی و اهمیت به کتاب و غیر مفید شدن تفکر و تحلیل در ذهن تمام ایرانی ها، در دستور کار اجرا کنندگان فرامین شیطان، قرار دارد... 🚯آن ها از علم پژوهی ایرانی ها ،بیشتر از موشک و پهپاد می هراسند... 🚯به بچه هایتان بگویید ،شبکه ی پویا را کنترل شده ببینند یا اصلا نگاه نکنند. ❌️کودک لیبرال پرورش ندهید❌ ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤مانند مادرت شده ای قد خمیده ای آقا چرا عبا به سر خود کشیده ای داغ غریبی تو، نمک بر جگر زند خواهر نداشتی که برایت به سر زند💔 (ع) ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤شِه امام رضا رِ قِربون 💔 🎙کربلایی حسن عطایی با لهجه بسیار زیبای مازنی برای امام رضا جانمون💔 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرحوم استاد فاطمی نیا : 🖤 ارواحنا له الفدا میفرماید: ➖️درتمام موفقیت ها بگید( اَلّهمَ سَلِّم وَتَمِّم) ➖️یعنی خدایا این کار رو قرین عافیت قرار بده وکامل‌ترش کن. ➖️این دستور حضرت رضاست. 💔 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
haj.ali.malaeke-salavat.emam.reza(320).mp3
7.48M
نور باشد سایه‌ای در پای دیوار شما کور بینا می‌شود با یاد دیدار شما با کلاف‌جان به‌بازار محبت بسته صف صدهزاران یوسف مصری خریدار شما از چه بنشستید با ما خاکیان تیره روز ای چراغ عرشیان خورشید رخسار شما 🎙حاج علی ملائکه ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
📚 تقدیر قسمت سی و هشتم ✍️ در عوض من، تمام مدت سکوت کرده بودم چون دوست نداشتم حرفی بهش بزنم که بعد دوباره عذاب وجدان بگیرم و مجبور شم عذرخواهی کنم. دم در متوجه شدم که داره تو کیفش دنبال چیزی می گرده و در نهایت با حرص انداختش کف ماشین و گفت: «پس کجاست؟!» چراغ سقفی ماشین رو روشن کردم، کیفشو آروم از کف ماشین برداشتم و گفتم: «چیشده؟ دنبال چی می گردی؟!» بدون اینکه جوابمو بده، کیفو از دستم کشید، از ماشین پیاده شد و مثل اون روز در رو کوبید و رفت سمت خونه شون. منتظر موندم که بره داخل ولی چند بار زنگ رو زد و وقتی در باز نشد، با قدم های تندی اومد سمت ماشین و گفت: «به مِهدی زنگ بزن ببین کجا موندن پس؟!» مطیعانه، شماره ی مِهدی رو گرفتم که گفت یه ربع پیش خاله رو رسونده خونه و همین دو سه دقیقه پیش هم خاله بهش زنگ زده که ببینه رسیدن یا نه! گوشی رو قطع کردم و به رضوانه گفتم: «دنبال کلیدت بودی؟» با عصبانیت گفت: «مِهدی چی گفت؟» رومو ازش گرفتم و گفتم: «بیا سوار شو بریم. خاله خونست. یه ربع پیش رسیده، همین چند دقیقه پیش هم با مِهدی حرف زده» رضوانه نا باورانه به خونه نگاه کرد و طوری که انگار داره با خودش حرف می زنه، زمزمه کرد: «آره! چراغ ها هم روشنه» چند ثانیه به خونه نگاه کرد و دوباره رفت سمت درشون، چند بار دیگه زنگ زد و منتظر بود که از ماشین پیاده شدم و رفتم پیشش، همون موقع زنگ همسایه رو زده بود و در که باز شد، خواست بره تو که در رو بستم، دستشو گرفتم و همینطور که تقلا میکرد دستشو از تو دستم دراره، بردمش سمت ماشین و گفتم: «بعید می دونستم انقدر راحت قبول کنن. نگو نقشه داشتن!» بعد هم پوزخندی زدم و گفتم: «ظاهرا دیگه اشکال نداره شب رو پیش هم باشیم» بلاخره دستشو از تو دستم درآورد و گفت: «براچی درو بستی دیوونه! داشتم می رفتم تو!» زل زدم تو چشمای مشکیش که به خاطر اشکی که بهش اجازه ی ریختن نداده بود، برق می زد و گفتم: «میخواستی تا صبح تو راهرو بمونی؟ درسته بی عرضه و بلاتکلیف و تنبلم ولی بی غیرت که نیستم! سوار شو!» انگار بابت حرف هایی که بهم زده بود شرمنده شد که دیگه مقاومتی نکرد و سوار شد!» وقتی راه افتادیم ازم خواست برسونمش خونه ی ما ولی بدون توجه بهش، رفتم سمت خونه ی خودم و اونم دیگه چیزی نگفت. دو روزی از اون مهمونی گذشته بود و نه خاله جواب تلفنمون رو می داد و نه مامان و بابا. منم برای اینکه فشار کمتری روش باشه کارت پس اندازم و کلید خونه رو گذاشتم پیشش و عصر ها هم سعی می کردم دیرتر برگردم خونه که راحت باشه. تا اینکه عصر روز سوم ، وقتی برگشتم، دیدم نیست و یه نامه چسبونده به یخچال، بابت این چهار شب تشکر کرده و رفته! به خیال اینکه خاله از خر شیطون اومده پایین و اجازه داده رضوانه برگرده خونه، لبخندی رو لبم نشست و خودم رو انداختم رو مبل. بهش یه پیام دادم و بعد از تشکر، براش آرزوی موفقیت کردم و بدون توجه به اینکه به دستش رسید یا نه، یکم غذا خوردم و با ذهنی آروم، رفتم سمت اتاق که بعد از چند روز، با خیال راحت رو تختم بخوابم و انقدر خسته بودم که به هیچ چیزی جز خواب فکر نمی کردم حتی اینکه چند شب یکی دیگه رو تختم خوابیده. و در نهایت با بوی عطر رضوانه که رو بالش مونده بود، به خواب رفتم! صبح وقتی چشمامو باز کردم و ساعتو دیدم، لبخندی رو لبم نشست و باورم شد که تمام روزهای سختم تموم شده! جمعه بود و با هیچ‌ زنگ خونه و تلفن و موبایل و ساعتی بیدار نشده بودم ‌و اتفاق عجیبی هم نیفتاده بود. با انرژی زیادی از روی تخت اومدم پایین، کش و قوسی به بدنم دادم و رفتم سمت حموم. به خاطر رضوانه، کلی وسایل صبحونه خریده بودم و تا دم کشیدن چایی، برای خودم میز مفصلی چیدم و بعد از صبحونه، با اینکه باورم نمیشد همچنان کسی کاری به کارم نداره و حتی مامان هم نیومده برای گِله و شکایت که عُرضه نداشتی رضوانه رو نگه داری، یکی از کتاب هایی که خیلی بهم انرژی مثبت می داد رو برداشتم و شروع کردم به خوندن. اون جمعه، یکی از بهترین جمعه های عمرم بود و شنبه با انرژی زیادی رفتم سرکار! هر لحظه منتظر زنگ یا پیام مامان بودم اما وقتی تا ظهر خبری نشد، نگران شدم و خودم بهشون زنگ زدم که جواب ندادن. یعنی چی؟ یعنی خاله رُقی با رضوانه آشتی کرده ولی مامان هنوز با من قهره؟ ادامه دارد ... تعجیل در فرج صلوات 🌷