به قد کفنها نگاه میکنم و غصهام میگیرد. بلافاصله ذهنم به سمت مادرانشان میرود. آخر چگونه باورشان شود این پیکر که به اندازهی یک کودک ۶ یا ۷ ساله است، همان جوان رعنای ۲۰ سالهی خودشان است؟ چطور بپذیرند، نتیجهی ۴۰ سال انتظار و چشم به راهی فقط چند تکه استخوان است؟
حال آنکه بارها، رویای لحظهی رسیدن پسر را بافتهاند و در آغوشش گرفتهاند و بوسیدهاند و به قد بلند و صورت زیبا و نجیبش ماشاءا... گفتهاند...
کاش صورت ماهتان باقی میماند تا پدر و مادرتان بتوانند یکبار دیگر تمام هستیشان را در چشمانتان تماشا کنند تا بتوانند خودشان خاکها را از روی صورتتان کنار بزنند و موهایتان را مرتب کنند و این بار هم با دست خودشان، به عشقآبادتان بفرستند.
کاش میدانستند پس از شما، با کتابهای درسی و نتیجهی کنکور و قبولی دانشگاهتان چه کنند. چگونه با خاطرات راه رفتن و حرف زدن و مدرسه رفتن و قد کشیدن و مرد شدنتان زندگی کنند...
#معراجشهدا
#راهیاننور ✨