ـ🌱﷽ قصــه ی طــلاها تمامــی ندارد. این روزهـــا درسـت در وســط اوضــاع نابسامان اقتصادی، خــبرهایی می رســد بس عجیب و باورنکردنی! بانوانی که به سراغ طلاهایشان می روند، از منفعت اقتصادی و زیبایی آنها چشم می پوشند و دلبستگی هایشان را پیشکش می کنند. پیـشکــش به کجـــا؟ خـب معـــلوم اســت دیگر!!! در لبیک به فــرمان ولــی✊ برای مقـــابله با غــده ی ســرطانـی. اما این بار، قصه و قهرمان داستان ما فرق می کنند... دی ماه گذشته بود. درست روز میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها که مصادف شده بود با سالگرد شهادت سردار دلها. همراه مادر، مادر و خواهر همسر، و سه فرزندش از مشهد الرضا مسافر کرمان شده بودند تا زائر مزار حاج قاسم باشند. شبِ قبل از حرکت، خواب حاج قاسم رو دیده بود. حاجی بهش گفته بود: این بار هم بیا، کارِت دارم. تازه همین هفته ی قبل بود که زهرای کوچکش را از شیر گرفته بود. زینب هنوز پیش دبستانی می رفت و امیرعباس هم کلاس سومی بود. زهرای دو ساله اش را بغل کرده بود و به همراه دو فرزند دیگرش به سمت مزار حاج قاسم می رفتند که ناگهان ... قیامتی برپا شد و زن و بچه و پیر و جوان بر روی زمین افتادند. درست در نزدیکی آنها انفجاری رخ داده بود. بدن زهرای دو ساله که لحظاتی قبل در آغوش مادر بود، پر از ترکش می شود و در آن شلوغیِ بعد از انفجار، به بیمارستان انتقال پیدا می‌کند. اما کسی او را نمی‌شناسد و به عنوان ناشناس در آمار مجروحان ثبت می شود ... مادر و خواهر همسرش، مجروح و بیهوش می شوند ... مادرش شهیدِ بی سر می شود ... و خودش نیز با جسمی اربا اربا به آغوش حضرت مادر پر می کشد ... حالا از او گوشواره هایی به یادگار مانده. گوشواره هایی که در زمان شهادت همراهش بوده و حالا همسرش قصد دارند همان گوشواره ها را پیشکش کنند. پیشکش به خط مقدم جهادی که فرمانِ "سید علی" است. گوشواره هایی که چه بسا هنوز هم آثار شهادت و خونِ پاکِ شهید بر رویشان باقی باشد ... امان از داستان گوش و گوشواره💔 #السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله چقدر دلم می خواست تمکنی داشتم و توفیقی، تا گوشواره ها را خریداری می کردم و دوباره هدیه شان می دادم به خانواده ی شهید. هدیه میکردم که بماند به یادگار برای زهرا و زینب کوچک. آن وقت بود که با یک تیر، دو نشان زده بودیم. هم نیت همسر شهید در کمک به جبهه ی مقاومت انجام شده بود و هم یادگاری بانوی شهید برای دخترانش حفظ می شد. #شهید_فاطمه_دهقانی #لشکر_طلایی #روایت_جهاد 🌐 آدرس صفحات مجازی جنبش اهدای طلا: گروه ایتا | کانال ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام

‌‌ #تق ‌ میخوای خدا بخره تورو؟ ولی نشده؟!! میدونی مشکل چیه؟ ماها بسته شدیم به داشته هامون! چاره چیه؟ ..رها شو از بندها!! تا دست و دلت رو از مالِ دنیا برنداری پرواز نمیکنی! 😞 ✍ تو همین سال ها ما گمان میکردیم شهادت محاله خیلی ها شهید شدند.. دهه هفتادی ها دهه هشتادی ها ..🕊 ما موندیم و درگیرِ خودمان!!.💔 ولی اینو بدون بخوای میشه! خدا خیلی بزرگه فقط اراده کن که جهاد کنی با نفست بجنگ.. تا لیاقت شهید شدنم بهت بدن! یاعلی‌ #حُرِّه ‌‌ ‌

نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟ در این سرابِ فنا چشمهٔ حیات منم وگر به خشم روی صدهزار سال ز من به‌ عاقبت به من آیی که منتهات منم... نگفتمت که به نقش‌ جهان مشو راضی؟ که نقش‌بندِ سراپرده‌یِ رضات منم! نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی؟ مرو به خشک که دریای باصَفات منم... نگفتمت که چو مرغان به‌ سوی دام مرو؟ بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم... نگفتمت که تو را ره‌ زنند و سرد کنند؟ که آتش و تبش و گرمی هوات منم... نگفتمت که صفت‌های زشت در تو نهند؟ که گم کنی که سرِچشمه‌ی صفات منم! نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت؟ نظام گیرد و خلّاقِ بی‌جهات منم... اگر چراغ دلی، دان که راه خانه کجاست! وگر خداصفتی، دان که کدخدات منم... ـ مولانا #شعرنوش ☕️

یه حدیث زیبا بشنویم. من آدم تک خوری نیستم، با شما هم به اشتراک گذاشتم. مهمان«پای منبر مولا»باشید:↙️     ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ https://eitaa.com/joinchat/2066481246Cb13f0be69d

راستی یادش بخیر خدایا شکرت

سلام هیئتی های عزیز:) خوشحالمون میکنید با نظراتتون اگرم دوست دارید ؛ انتقاد هاتون ناشناس بفرستید:) خلاصه خیلی ممنون میشیم!

‌. خیلیا میرفتن پیش ایت الله بهجت ازشون ذکر و دستور العمل خاص میخواستن‌‌📿 ایشــون هم مــعمــولا هــمــون توصــیــه های همیشــگی میکردن. مثــلا میگفتن بـرید بــه چیزایی که میدونین عمل کنین🌱 این یعنی برای رسیدن به مقصد اصلی نیاز به ذکــر خــاص و روش خــاصی نداریم ❌ صلوات یکی از ذکــرهای خــاصی هست که نسبت بهش گاهی غفلت میشه😕💔 ‌.

‌ هرچه باشد کشور ضامن آهوست ، بزرگ تر دارد! :)✨ ‌ ‌ #بیوگرافیتون

🗒🖇جلسه هیئت دخترانه حُرِّه ۱۴۰۳/۷/۲۶ @h_Javadalaima_1444

شب جمعه؛ شبِ دلتنگیِ دوری ز کربلاست🥺😭

یه عمره که قلب من آرومه با سینه زدن🫀