eitaa logo
همنشینی با خوبان 🗨
36.7هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
30 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 سخن عزراییل بسیار تکان دهنده... 💠مرحوم شهید دستغیب (ره) در کتاب“داستانهای شگفت” حکایتی درباره اهمیت زیارت_عاشورا آورده اند که خلاصه آن چنین است: یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ 💢ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است. آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است 💢فرمود: نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! فرمود: نه! گفتم پس برای چه فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا.🍃 🌟نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت. 🔹@h_khoban_ir
💠سخنراني آيت الله ناصري: روایت از نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم است که حضرت فرمودند: فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ يَسُوؤُنِي مَا سَاءَهَا وَ يَسُرُّنِي مَا سَرَّهَا؛( بحارالأنوار، ج 27، ص 62.) فاطمه علیها السلام پاره ای از تن من است و روح من است که بین دو پهلویم قرار دارد. آنچه او را ناراحت کند، من را ناراحت می‌نماید و آنچه او را خوشحال کند، من را شاد می‌نماید. طبق شهادت قرآن که می‌فرماید: «وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الهَوَى*إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحَی»،( و پيامبر هرگز از روي هواي نفس سخن نمي‌گويد* [آنچه مي‌گويد] چيزي جز وحي كه بر او نازل شده نيست (سوره نجم: 3و4).) آنچه که پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم بفرماید از خودش نیست؛ بلکه وحی الهی است؛ پس این جمله را که فرمود: «فاطمه پاره تن من و روح من است» وحی الهی است. پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم گزاف گویی و مبالغه نمی‌کنند و آنچه می‌گویند عین حقیقت است. بر اساس این روایت، حضرت زهرا علیها السلام به منزله روح پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است و این، مقام و منزلت بسیار بزرگی است. 🔹@h_khoban_ir
✅ حضرت ایت الله بهجت (ره) : دیدیم نه بابا ممکن است! مرحوم حاج آقا حسین قمی خیلی مقید بود که در مجلسش غیبت نشود، حتی بعضی از معاصرین به او اعتراض می کردند که تو نمی گذاری ما حرف بزنیم، فورا می گویی: غیبت نکن! مرحوم آقا سید عبدالهادی شیرازی نیز تقیدی را که حاج آقا حسین - رحمه الله - در ترک و جلوگیری از غیبت داشت، دارا بود. ما در ابتدا می گفتیم گویا محال است که کسی چنین تقیدی را داشته باشد ولی وقتی با او اختلاط و معاشرت کردیم، دیدیم نه بابا ممکن است و هیچ هم محال نیست. 🔹@h_khoban_ir
✍پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله فرمودند : إنّه لَيَأتِيَ العَبدُ يَومَ القِيامَةِ و قد سَرَّتهُ حَسَناتُهُ، فَيَجِيءُ الرجُلُ فيقولُ ; يا ربِّ ظَلَمَني هَذا، فَيُؤخَذُ مِن حَسَناتِهِ فَيُجعَلُ في حَسَناتِ الذي سَألَهُ، فما يَزالُ كذلكَ حتّى ما يَبقى لَهُ حَسَنةٌ، فإذا جاءَ مَن يَسألُهُ نَظَرَ إلى سَيِّئاتِهِ فَجُعِلَت مَع سيّئاتِ الرَّجُلِ، فلا يَزالُ يُستَوفى مِنهُ حتّى يَدخُلَ النارَ . روز قيامت بنده خوشحال از حسنات خود وارد محشر مى شود . مردى مى آيد و مى گويد ; پروردگارا ! اين مرد به من ظلم كرده است . پس، از حسنات او برداشته و در حسنات آن مرد داد خواه گذاشته مى شود . به همين ترتيب افرادى كه در حق آنها ستم كرده است مى آيند تا جايى كه حتى يك حسنه براى او باقى نمى ماند . از آن پس اگر كسى بيايد و حق خود را از او بخواهد از گناهان آن مرد برداشته و به گناهان او افزوده مى شود . بدين سان همچنان داد مردم از او گرفته مى شود ، تا آن كه به آتش درآيد . 📖روضة الواعظين،ص51 🔹@h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴راه توسل قوی و مجرب به محضر مقدس حضرت بقیه الله الاعظم (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) به نقل از حضرت آیت الله بهجت💫 🔹@h_khoban_ir
👇بخونید 🔰 سخن عزراییل بسیار تکان دهنده... ✍مرحوم شهید دستغیب (ره) در کتاب“داستانهای شگفت” حکایتی درباره اهمیت زیارت عاشورا آورده اند که خلاصه آن چنین است: یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ 💢ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است. آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است 💢فرمود: نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! فرمود: نه! گفتم پس برای چه فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا.🍃 🌟نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت. 🔹@h_khoban_ir
💠حاج اسماعیل دولابی: 🔴 انقدر نگو من گنهکارم هی نگو من گنهکارم.... این را ادامه نده تا خودت هم به این یقین برسی...روی صفات خوب و کارهای خوبت کار کن تا روی اونها به یقین برسی... معصیت را به یقین نرسان....ایمان را به شک تبدیل نکن،تاثیر زبان اینست که اگر چهار مرتبه بگویی بیچاره ام و عادت کنی، اوضاع خیلی بی ریخت می شود... همیشه بگویید الحمدلله، شکر خدا... بلکه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه کنی. اگر پکر هستی دو مرتبه همراه با دلت بگو الحمدلله...آن وقت غمت را از بین می برد... 🔹@h_khoban_ir
✅ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔹 انسان [باید] خود را در محضر خدا ببیند و خدا را در همۀ احوال، مطلع از خود و در همه‌جا حاضر و بر همۀ کارها و احوال خود ناظر بداند. 🔹خدا می‌داند این حالت مراقبه و توجه، چه تأثیراتی در روح انسان و در تحصیل علم و معرفت دارد. 📚 در محضر بهجت، ج١، ص٣٢٩ 🔹@h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠آیت الله فاطمی نیا: 🔖منبر کوتاه 🔖 موضوع:👇 🔅کار خدا را با بنده قیاس نکن!! 🔹@h_khoban_ir
✍باز شدن چشم بصیرت ( برزخی ) در اولیای خدا مرحوم شالچی در مورد استاد عرفان خویش می گوید : " یکی از روزها ، صبح پس از نماز برای شرکت در جلسه اخلاق استادم به فیضیه رفتم . استاد به من فرمودند : "میرزا عبدالله چه می بینی ؟"این صحبت استاد ، گویا خود تصرفی بود که آن بزرگ در جان من کرد و حجاب ملکوت از برابر چهره ام برداشته شد. دیدم اشخاصی را که در فیضیّه هستند در ظاهر می بینم اما باطن آنان را نیز مشاهده می کنم که به صورت های گوناگون اند.بار دیگر فرمودند :" فلانی چه می بینی ؟"من چون توجه کردم ، دریافتم ، ارواح مؤمنین روی صحن مدرسه فیضیه ، دور هم نشسته اند و با هم مذاکره می کنند.پس از آن استاد به من فرمودند :" میرزا عبدالله فکر نکنی اینها مقاماتی است و به جایی رسیده ای ! اینها در برابر آنچه در سیر و سلوک و تقرب الی الله به سالک می دهند هیچ است. 🔹@h_khoban_ir
💠آیت الله ناصری: در زیارت جامعه کبیره می فرماید: وَ شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ است. یعنی ائمه اطهار شاهد بر خلق هستند. و شهداء از شَهِدَ و شاهد است و شهد به معنای حَضَرَ و به معنای حضور است. مثلاً موقعی که من حادثه‌ای را نقل می‌کنم می‌گویند خودت شاهد بودی؟ یعنی خودت حضور داشتی؟ پس معنای شهادت یعنی حضور مشهودٌ علیه نزد شاهد. و خلق در اینجا به معنای مخلوق است. یعنی ای چهارده نور مقدس من شهادت می‌دهم جمیع مخلوقات حق در نزد شما حاضر هستند، و شما برای خلق خدا شهادت دهنده هستید؛ یعنی مخلوقات الهی در تمام کهکشان‌ها و ثوابت و سیارات، همه و همه در نزد اهل بيت عصمت و طهارت حاضر هست 🔹@h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مکاشفه عارف بزرگ، آیت الله حق شناس "ره" با امام رضا "ع" از زبان خودشان آیت الله حق شناس "ره" از شاگردان آیت الله سید علی مفسر"نور الله مرقده" و زعیم بزرگ شیعه ،استاد العلما ،حضرت آیت الله العظمی بروجردی"اعلی الله مقامه الشریف" بودند. 🔹@h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰چشم برزخی شیخ رجبعلی خیاط(ره) . 🔴 سر و گوشش زیاد میجنبید. دخترخاله‌ی رجبعلی را میگویم، عاشق سینه چاک پسرخاله اش شده بود. عاشق پسرخاله‌‌ی جوان یک لا قبائی که کارگر ساده‌ی یک خیاطی بود و اندک درآمدی داشت و اندک جمالی و اندک آبروئی نزد مردم. بدجوری عاشقش شده بود. آنگونه که حاضر بود همه چیزش را بدهد و به عشقش واصل شود. 🔵 رجبعلیِ معتقد و اهل رعایت حلال و حرام نیز چندان از این دخترخاله بدش نمی آمد، اما عاشق سینه‌چاکش هم نبود. 🔴 دخترخاله‌ی عاشق مترصّد فرصتی بود تا به کامش برسد و رجبعلی را به گناه انداخته و نهایتا به وصال او نائل شود. و این فرصت مهیا شد! 🍵 آن هم در روزی که مادر رجبعلی غذای نذری پخته بود و مقداری از نذری را در ظرفی ریخته بود و به رجبعلی داده بود تا برای خاله اش ببرد. رجبعلی رسید به خانه‌ی خاله، در زد؛ صدای دخترخاله بلند شد: «کیه؟» و گفت: «منم، رجبعلی» و صدای دخترخاله را شنید که میگوید: «بیا داخل رجبعلی، خاله‌ات هم هست». 🔵 رجبعلی وارد شد و سلام و علیکی با دخترخاله‌اش کرد و ناگهان متوجه شد که خبری از خاله نیست و دخترخاله در خانه تنهای تنهاست! تا به خودش آمد دید که پشت سرش درب خانه قفل شده و دخترخاله هم .... ⚪️ با خودش گفت: «رجبعلی! خدا می تواند تو را بارها و بارها امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن». پس تأملی کرد و به محضر خداوند عرضه داشت: «خدایا! من این گناه را به خاطر رضای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن» و توسط پنجره از آن خانه فرار کرد و برگشت به خانه‌ی خود تا استراحت کند. 💥 صبح از خواب بلند شد و از خانه به قصد مغازه خیاطی بیرون زد و با کمال تعجب دید خیابان پر از حیوانات اهلی و وحشی شده است !! ⚪️ آری! چشم برزخی رجبعلی در اثر چشم‌پوشی از یک گناهِ حاضر و آماده و به ظاهر لذیذ باز شده بود و این چشم‌پوشی، آغازی شد برای سیر و سلوک و صعود معنوی "شیخ رجبعلی خیاط" تا اینکه کسب کند مقامات عالیه معنوی را. 🌹چه اکسیر ارزنده ای است این قاعده!! برای عارف شدن، نیاز نیست به چهل-پنجاه سال چله گرفتن و ریاضت کشیدن و نخوردن این غذا و ننوشیدن آن آشامیدنی. نه اینکه اینها بی اثر باشند، نه! اما "اصل" چیز دیگری است. ✨ بیهوده نبود که مرحوم بهجت تأکید میفرمودند بر این نکته که: راه واقعی عرفان «ترک گناه» است. 📔 کيمياي محبت 🔹@h_khoban_ir
می گفت:تو محله ی ما یه جوانی بود، این جوان گنهكار بود،اهل فسق و فجور بود، اما یه عادت داشت ،یه كاری می كرد ملكه اش شده بود، از مادرش داشت، 🍃🌴 میگه: مادر بهش گفته بود:شیرم رو حلالت نمی كنم، گفته بود:باید این كارو بكنی. چیكار كنم؟ گفت:هرجا رفتی دیدی یه 🏴پرچم زدند روش نوشته یا حسین،باید بری ادب كنی جلو 🏴پرچم به احترامش دستت رو روی سینه بذاری،عادتش شده بود، هر جایی می رفت می دید یه🏴 پرچم یا حسین زدند دستش رو می گذاشت روی سینه میگفت:✋️السلام علیك یا اباعبدالله. میرزا اسماعیل دولابی میگه: این جوان از دنیا رفت، میگه:دیدنش در عالم برزخ دست و پاش رو بستن دارند می برندش سمت عذاب،یه مرتبه توی اون تاریكی و تو اون وانفسا دید ⛺️ خیمه ای وسط بیابونه، نور سبزش همه ی بیابون رو روشن كرده،اومد جلو. \"ببین هركاری توی دنیا بكنی و ملكه ات بشه، توی قیامت هم همون كارو میكنی\" میگه:تا رسید جلوی خیمه دید یه پرچم جلوی خیمه زدند روش نوشتند یا حسین، به ملكه های عذاب گفت:یه دقیقه دستام روباز كنید، گفتند:چرا؟گفت:من عادت دارم،هر جا ببینم بگند یا حسین،منم دستم رو روی سینه ام می ذارم، دستش رو گذاشت روی سینه اش، تا گفت:السلام علیك یا اباعبدالله، دیدند یه آقایی از خیمه خارج شد، اومد جلو ملكه های عذاب به احترامش عقب وایستادند،حضرت گفت: 🍃🌴 بدید پرونده اش رو ببینم، دو دستی پرونده رو تقدیم كردند، مرحوم دولابی میگفت:حضرت پرونده رو باز كرد،یه سری به علامت تأسف تكون داد. 😔\"آی جوان مواظب باش پرونده ات دست اربابت می اُفته، آقات به جای تو خجالت نكشه،زشت ِ،آدم كاری بكنه آقاش سر تكون بده\" 😔😔 یه نگاه به جوان كرد گفت: تو چرا؟ تو كه مارو دوست داری چرا؟ میگه:جوان شروع گرد گریه كردن 🍃🌴 \"همین گریه های شماست كه فرمود:آتیش جهنم رو یه قطره اش خاموش میكنه،اینها تعارف نیست اینها كلام معصوم ِ برو توی كامل الزیارات بخون\" میگه:حضرت یه نگاهی به پرونده كرد،پرونده رو زیر بغلش گذاشت،دو سه قدم با این جوان راه رفت ،بعد برگشت پرونده رو داد به ملكه های عذاب ،میگه:ملكه های عذاب پرونده رو باز كردند،دیدند نوشته:بسم الله الرحمن الرحیم، یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفِر لِهذا بحَقِّ الحُسَین... یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفر لِنا بحَقِّ الحُسَین علیه السلام 🔹@h_khoban_ir
💠 آیت الله فاطمۍ نیا: ●☜«اجابت دعــــا بعضے مـــواقــع موانعے دارد، یکے از این مـوانــع دل‌شکستن💔 است. پشت سرِ این و آن حرف زدن است!» 🔹@h_khoban_ir
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🌟 هر اندازه قیود میهمانی‌ها کمتر باشد و ساده‌تر برگزار شود، میهمان‌ها و میهمانی‌ها زیادتر خواهند بود. 📚 در محضر بهجت، ج١، ص١٩٣ 🔹@h_khoban_ir
💠حاج اسماعیل دولابی: 🌴منتظرواقعی از شلوغی های آخر زمان؛ کلافه نمی شود💫 🔹@h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠علامه مصباح یزدی به نقل از علامه قاضی: موضوع:👇 🔸️صرفا برای گفتن یک یا الله ‌‌‌‌‌‌‌‌.... 🔹@h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮مستند العبد 🎇 زندگینامه آیت الله بهجت از تولد تا وفات 💥قسمت اول (دوران تولد و کودکی آیت الله بهجت ) 🔹@h_khoban_ir
🔸️طواف ملائک از زبان خانم فاطمه انصاری دختر آن بزرگوار نیز خاطره ای بشنویم: « یک شب پدرم منزل ما مهمان بود. من خوابیده بودم. بعد یک دفعه احساس کردم اتاق شلوغه و همهمه ای بلند شد، نگاه کردم دیدم یک گوشه سقف اتاق باز شده و آسمان پیداست و یک عالمه ملک که همه سبزپوش و خیلی زیبا بودند، آمدند و رفتند دور رختخواب پدر و یک همهمه ای بود. انگار همه ذکر می گفتند و در همان حال صدایی شنیدم که می گفت: نباید این را فاش کنی. خیس عرق شده بودم، می خواستم بلند شوم ولی نتوانستم. انگار به زمین چسبیده بودم و شاید این حالت حدود پنج دقیقه ای طول کشید بعد بلند شدم و رفتنم دنبال پدر. ایشان دو سه دفعه در شب برای تجدید وضو بلند می شد، پشت سرشان آمدم بیرون و گفتم این چی بود؟ چه خبر بود؟ فرمود: هیس! و من تا مرحوم پدرم زنده بود نتوانستم چیزی بگویم انگار خودشان تصرف کرده بودند! » 🔶️ کتاب سوخته 🔹@h_khoban_ir