eitaa logo
همنشینی با خوبان 🗨
36.7هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
30 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰چشم برزخی شیخ رجبعلی خیاط(ره) . 🔴 سر و گوشش زیاد میجنبید. دخترخاله‌ی رجبعلی را میگویم، عاشق سینه چاک پسرخاله اش شده بود. عاشق پسرخاله‌‌ی جوان یک لا قبائی که کارگر ساده‌ی یک خیاطی بود و اندک درآمدی داشت و اندک جمالی و اندک آبروئی نزد مردم. بدجوری عاشقش شده بود. آنگونه که حاضر بود همه چیزش را بدهد و به عشقش واصل شود. 🔵 رجبعلیِ معتقد و اهل رعایت حلال و حرام نیز چندان از این دخترخاله بدش نمی آمد، اما عاشق سینه‌چاکش هم نبود. 🔴 دخترخاله‌ی عاشق مترصّد فرصتی بود تا به کامش برسد و رجبعلی را به گناه انداخته و نهایتا به وصال او نائل شود. و این فرصت مهیا شد! 🍵 آن هم در روزی که مادر رجبعلی غذای نذری پخته بود و مقداری از نذری را در ظرفی ریخته بود و به رجبعلی داده بود تا برای خاله اش ببرد. رجبعلی رسید به خانه‌ی خاله، در زد؛ صدای دخترخاله بلند شد: «کیه؟» و گفت: «منم، رجبعلی» و صدای دخترخاله را شنید که میگوید: «بیا داخل رجبعلی، خاله‌ات هم هست». 🔵 رجبعلی وارد شد و سلام و علیکی با دخترخاله‌اش کرد و ناگهان متوجه شد که خبری از خاله نیست و دخترخاله در خانه تنهای تنهاست! تا به خودش آمد دید که پشت سرش درب خانه قفل شده و دخترخاله هم .... ⚪️ با خودش گفت: «رجبعلی! خدا می تواند تو را بارها و بارها امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن». پس تأملی کرد و به محضر خداوند عرضه داشت: «خدایا! من این گناه را به خاطر رضای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن» و توسط پنجره از آن خانه فرار کرد و برگشت به خانه‌ی خود تا استراحت کند. 💥 صبح از خواب بلند شد و از خانه به قصد مغازه خیاطی بیرون زد و با کمال تعجب دید خیابان پر از حیوانات اهلی و وحشی شده است !! ⚪️ آری! چشم برزخی رجبعلی در اثر چشم‌پوشی از یک گناهِ حاضر و آماده و به ظاهر لذیذ باز شده بود و این چشم‌پوشی، آغازی شد برای سیر و سلوک و صعود معنوی "شیخ رجبعلی خیاط" تا اینکه کسب کند مقامات عالیه معنوی را. 🌹چه اکسیر ارزنده ای است این قاعده!! برای عارف شدن، نیاز نیست به چهل-پنجاه سال چله گرفتن و ریاضت کشیدن و نخوردن این غذا و ننوشیدن آن آشامیدنی. نه اینکه اینها بی اثر باشند، نه! اما "اصل" چیز دیگری است. ✨ بیهوده نبود که مرحوم بهجت تأکید میفرمودند بر این نکته که: راه واقعی عرفان «ترک گناه» است. 📔 کيمياي محبت 🔹@h_khoban_ir
می گفت:تو محله ی ما یه جوانی بود، این جوان گنهكار بود،اهل فسق و فجور بود، اما یه عادت داشت ،یه كاری می كرد ملكه اش شده بود، از مادرش داشت، 🍃🌴 میگه: مادر بهش گفته بود:شیرم رو حلالت نمی كنم، گفته بود:باید این كارو بكنی. چیكار كنم؟ گفت:هرجا رفتی دیدی یه 🏴پرچم زدند روش نوشته یا حسین،باید بری ادب كنی جلو 🏴پرچم به احترامش دستت رو روی سینه بذاری،عادتش شده بود، هر جایی می رفت می دید یه🏴 پرچم یا حسین زدند دستش رو می گذاشت روی سینه میگفت:✋️السلام علیك یا اباعبدالله. میرزا اسماعیل دولابی میگه: این جوان از دنیا رفت، میگه:دیدنش در عالم برزخ دست و پاش رو بستن دارند می برندش سمت عذاب،یه مرتبه توی اون تاریكی و تو اون وانفسا دید ⛺️ خیمه ای وسط بیابونه، نور سبزش همه ی بیابون رو روشن كرده،اومد جلو. \"ببین هركاری توی دنیا بكنی و ملكه ات بشه، توی قیامت هم همون كارو میكنی\" میگه:تا رسید جلوی خیمه دید یه پرچم جلوی خیمه زدند روش نوشتند یا حسین، به ملكه های عذاب گفت:یه دقیقه دستام روباز كنید، گفتند:چرا؟گفت:من عادت دارم،هر جا ببینم بگند یا حسین،منم دستم رو روی سینه ام می ذارم، دستش رو گذاشت روی سینه اش، تا گفت:السلام علیك یا اباعبدالله، دیدند یه آقایی از خیمه خارج شد، اومد جلو ملكه های عذاب به احترامش عقب وایستادند،حضرت گفت: 🍃🌴 بدید پرونده اش رو ببینم، دو دستی پرونده رو تقدیم كردند، مرحوم دولابی میگفت:حضرت پرونده رو باز كرد،یه سری به علامت تأسف تكون داد. 😔\"آی جوان مواظب باش پرونده ات دست اربابت می اُفته، آقات به جای تو خجالت نكشه،زشت ِ،آدم كاری بكنه آقاش سر تكون بده\" 😔😔 یه نگاه به جوان كرد گفت: تو چرا؟ تو كه مارو دوست داری چرا؟ میگه:جوان شروع گرد گریه كردن 🍃🌴 \"همین گریه های شماست كه فرمود:آتیش جهنم رو یه قطره اش خاموش میكنه،اینها تعارف نیست اینها كلام معصوم ِ برو توی كامل الزیارات بخون\" میگه:حضرت یه نگاهی به پرونده كرد،پرونده رو زیر بغلش گذاشت،دو سه قدم با این جوان راه رفت ،بعد برگشت پرونده رو داد به ملكه های عذاب ،میگه:ملكه های عذاب پرونده رو باز كردند،دیدند نوشته:بسم الله الرحمن الرحیم، یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفِر لِهذا بحَقِّ الحُسَین... یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفر لِنا بحَقِّ الحُسَین علیه السلام 🔹@h_khoban_ir
💠 آیت الله فاطمۍ نیا: ●☜«اجابت دعــــا بعضے مـــواقــع موانعے دارد، یکے از این مـوانــع دل‌شکستن💔 است. پشت سرِ این و آن حرف زدن است!» 🔹@h_khoban_ir
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🌟 هر اندازه قیود میهمانی‌ها کمتر باشد و ساده‌تر برگزار شود، میهمان‌ها و میهمانی‌ها زیادتر خواهند بود. 📚 در محضر بهجت، ج١، ص١٩٣ 🔹@h_khoban_ir
💠حاج اسماعیل دولابی: 🌴منتظرواقعی از شلوغی های آخر زمان؛ کلافه نمی شود💫 🔹@h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠علامه مصباح یزدی به نقل از علامه قاضی: موضوع:👇 🔸️صرفا برای گفتن یک یا الله ‌‌‌‌‌‌‌‌.... 🔹@h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮مستند العبد 🎇 زندگینامه آیت الله بهجت از تولد تا وفات 💥قسمت اول (دوران تولد و کودکی آیت الله بهجت ) 🔹@h_khoban_ir
🔸️طواف ملائک از زبان خانم فاطمه انصاری دختر آن بزرگوار نیز خاطره ای بشنویم: « یک شب پدرم منزل ما مهمان بود. من خوابیده بودم. بعد یک دفعه احساس کردم اتاق شلوغه و همهمه ای بلند شد، نگاه کردم دیدم یک گوشه سقف اتاق باز شده و آسمان پیداست و یک عالمه ملک که همه سبزپوش و خیلی زیبا بودند، آمدند و رفتند دور رختخواب پدر و یک همهمه ای بود. انگار همه ذکر می گفتند و در همان حال صدایی شنیدم که می گفت: نباید این را فاش کنی. خیس عرق شده بودم، می خواستم بلند شوم ولی نتوانستم. انگار به زمین چسبیده بودم و شاید این حالت حدود پنج دقیقه ای طول کشید بعد بلند شدم و رفتنم دنبال پدر. ایشان دو سه دفعه در شب برای تجدید وضو بلند می شد، پشت سرشان آمدم بیرون و گفتم این چی بود؟ چه خبر بود؟ فرمود: هیس! و من تا مرحوم پدرم زنده بود نتوانستم چیزی بگویم انگار خودشان تصرف کرده بودند! » 🔶️ کتاب سوخته 🔹@h_khoban_ir
🔆 امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام: 💠 مذيعُ الْفاحِشَةِ كَفاعِلِها. ❇️ فاش كننده زشتى‌ها، همانند انجام دهنده آنها است. 📚 شرح غررالحكم، ج ۶، ص ۱۲۵ 🔹@h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیانات رهبر انقلاب درباره سرود «آمریکا ننگ به نیرنگ تو» که مرحوم ق3ره‌باغی آن را خواند 🔹@h_khoban_ir
🔻علم جفر یا معرفت خدا حضرت آیت الله انصاری نه تنها خود چنین بود بلكه شاگردانش نیز به جز علم توحید، نظری به غیرالله نداشتند حضرت آیت الله نجابت می‌فرمود: چنان از علم توحید محظوظ بودیم كه به علوم مادون علم توحید هیچ رغبت نداشتیم ( چونكه صد آمد نود هم پیش ماست ) می‌فرمود: روزی در نجف اشرف در معیّت عده‌ای از رفقا از جمله مرحوم شهید آیت الله دستغیب(ره) پس از زیارت از درب حرم مطهّر حضرت امیر(ع) خارج می‌شدیم كه دیدیم پیرمردی با محاسن سفید و عمامه و عبا و قبا و نعلین سفید گوشه‌ای نشسته و با فرد ملاّیی در حال جرّ و بحث بر سر مثنوی مولوی می‌باشد. پیرمرد از مثنوی حمایت می‌كرد و آن فرد به آن اهانت می‌نمود، فرمودند: آمدیم و به كناری نشستیم و یکی از دوستان را فرستادیم كه از وی دعوت كند در جمع ما حاضر شود پس از چند لحظه آن دوست محترم به همراه پیرمرد بازگشت، به وی احترام كردیم و از احوالش استنطاق نمودیم گفت: من در جوانی زحمات و ریاضات شرعیّه زیادی را متحمل شدم تا اینكه روزی حضرت صادق(ع) را در عالم مكاشفه دیدم كه فرمودند: « هر چه می‌خواهی بگو كه تو نزد ما حاجت روا هستی » گفت: عرض كردم آقا دو چیز از شما تقاضا دارم یكی ممرّی برای معاش و دیگری اینكه عالم به علم جفر شوم. حضرت فرمودند: آنچه خواستی به تو دادیم و سپس گفت حال پیر شده‌ام و تقدیرم بالا رفته و قرار است فردا بعد از ظهر بمیرم. می‌خواستم علم جفرم را به فرد صالحی بدهم، به شرط آنكه امورات كفن و دفن مرا متقبل شود. 🔹@h_khoban_ir
💠علامه حسن زاده آملی: 👈ﺧﺮﺍﻣﻴﺪﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﻍ ﻫﺎﻯ ﺑﻬﺸﺖ ✅ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺩﺭ ﺑﺎﻏﻬﺎﻯ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺨﺮﺍﻣﻴﺪ ! ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ : ﺑﺎﻍ ﻫﺎﻯ ﺑﻬﺸﺖ ﭼﻴﺴﺖ ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺫﻛﺮ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺻﺒﺢ ﻭ ﺭﻭﺯ . ﭘﺲ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﻭ ﺫﻛﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﻴﺪ . ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺪﺍﻧﺪ ، ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﻣﻨﺰﻟﺘﻰ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍﻯ ﺩﺍﺭﺩ ، ﺑﻨﮕﺮﺩ ﻛﻪ ﻗﺪﺭ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺧﺪﺍﻯ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ ؟ ﭼﻮﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻗﺪﺭ ﻣﻰ ﻧﻬﺪ ، ﻛﻪ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ . 🔹 ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻭ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺗﺮﻳﻦ ﻭ ﻭﺍﻟﺎﺗﺮﻳﻦ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺗﺮﻳﻦ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ، ﻭ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﻴﺰﻯ ﻛﻪ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺗﺎﺑﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺫﻛﺮ ﻭ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺳﺒﺤﺎﻥ ﺍﺳﺖ . ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ : ﻣﻦ ﻫﻤﻨﺸﻴﻦ ﻛﺴﻰ ﻫﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺫﻛﺮ ﻭ ﻳﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﭼﻪ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻭ ﺍﺭﺯﺷﻰ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻨﺸﻴﻨﻰ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﻯ ﺳﺒﺤﺎﻥ . 📚سیمای نماز ،ص۸۳ 🔹@h_khoban_ir
همنشینی با خوبان 🗨
🔻علم جفر یا معرفت خدا حضرت آیت الله انصاری نه تنها خود چنین بود بلكه شاگردانش نیز به جز علم توحید،
🔴ادامه مرحوم آیت الله نجابت فرمود: من قبول نكردم متعاقباً پیر مرد همان صحبت را با مرحوم شهید دستغیب(ره) كرد و آن مرحوم نیز از قبولش اباء نمود به همین منوال به یكی دو نفر از همراهان پیشنهاد نمود ولی كسی قبول نكرد سپس تأملی بنمود و گفت پس شما فرد لایقی را به من معرفی كنید، مرحوم استاد می‌فرمود: من و مرحوم شهید دستغیب فرزند یكی از بزرگان را كه پدرش حق استادی بر هر دوی ما داشت معرفی نمودیم پیرمرد پس از لحظه‌ای تأمل در حالیكه با انگشتانش شمارشی كرد گفت این فرد، سید، جوان و بزرگزاده است ولی كمی بداخلاق است (خصوصیات او را كاملاً بیان نمود) و من جفرم را به او نمی‌دهم اگر ممكن است فرد دیگری را معرفی كنید. مرحوم نجابت می‌فرمود بالاخره یكی از سادات مجتهد و متقی نجفی كه دارای سن و سال قابل توجهی بود به او پیشنهاد شد پیرمرد این بار نیز مانند قبل مكثی نمود و گفت این فرد سید است و بزرگ و بزرگزاده می‌باشد من حاضرم جفرم را به او بدهم بعد یكی از دوستان او را به خانه سید مورد نظر هدایت كرد و فردا بعد از ظهر كه بعضی از دوستان قضیه را دنبال كرده‌ بودند معلوم شد آن پیرمرد در خانه همان سید دار فانی را وداع گفته است. مرحوم استاد نجابت بعد از نقل این حادثه تأملی فرمودند و گفتند: « تعجب از این جاست آن پیرمرد كه دستش به دامن حضرت امام صادق(ع) رسید و آن حضرت به وی فرمودند: هر چه می‌خواهی بگو چرا از آن حضرت بالاتر از جفر را نخواست و معرفت خداوند تعالی را طلب ننمود! » 🔹@h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠آیت الله فاطمی نیا: موضوع:👇 راز کرامات آیت الله نخودکی"رض" 🔹@h_khoban_ir
🔔 عبادت بی‌فایده! ❇️آیت الله سعادت پرور: 🍃اگر فردی، خود را مُلزم به انجام دستوراتی کند، ذکرهایی بگوید و چله‌ای هم بگیرد اما خود را از گناه دور نکند، به خواسته خود نخواهد رسید. 🔹@h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠حجت الاسلام والمسلمین انصاریان: موضوع:👇 ⚜عصبانیت و تلخی آدما رو فراری میده 🔹@h_khoban_ir
📚«نپرداختن بدهی دیگران» حاج ميرزا حسين نورى صاحب «مستدرك الوسائل» از دارالسلام نورى حكايت مى كند: از عالم زاهد سيد هاشم حائرى كه مبلغ يك صد دينار كه معادل ده قران عجمى بود از يك نفر يهودى به عنوان قرض گرفتم كه پس از بيست روز به او برگرداندم، نصف آن را پرداختم و براى پرداخت بقيه آن او را نديدم جستجو كردم، گفتند: به بغداد رفته. شبى قيامت را در خواب ديدم، مرا در موقف حساب حاضر كردند، خداوند مهربان به فضلش مرا اذن رفتن به بهشت داد. چون قصد عبور از صراط كردم، زفير و شهيق جهنم مرا بر صراط نگاه داشت و راه عبورم را بست، ناگاه طلبكار يهودى چون شعله اى از جهنم خارج شد و راه بر من گرفت و گفت: بقيه طلب مرا بده و برو. من تضرع كردم و به او گفتم: من در جستجويت بودم تا بقيه طلبت را بپردازم ولى تو را نيافتم. گفت: راست گفتى ولى تا طلب مرا ندهى از صراط حق عبور ندارى. گريه كردم و گفتم: من كه در اينجا چيزى ندارم كه به تو بدهم. يهودى گفت: پس بجاى طلبم بگذار انگشت خود را بر يك عضو تو بگذارم. به اين برنامه راضى شدم تا از شرش خلاص شوم، چون انگشت بر سينه ام گذاشت از شدت سوزش آن از خواب پريدم! 📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامى، ج۱۳ اثر استاد حسین انصاریان 🔹@h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠آیت الله فاطمی نیا: موضوع:👇 🔹اسراف را چگونه تشخيص بدهيم؟ 🔹@h_khoban_ir
امام صادق علیه‌السلام: ☘زمستان بهار مومن است. 🌿از شب‌های طولانی‌اش برای عبادت و شب‌زنده‌داری و از کوتاهی روزهایش برای روزه‌داری استفاده می‌کند. 📚وسائل‌الشیعه ج ۱۰ ص ۴۱۴ 🔹@h_khoban_ir
🍃 آیت الله بهجت رحمه الله علیه: ✍🏼 اگر علم و عمل با هم شد، دیگر کمبودی نیست... همین که انسان به معلوماتش عمل کرد، دیگر حالت منتظره ای ندارد، بقیه بر عهده خدا است. 👌عاشق مقامات عرفانی و کرامات نباشید، گاهی این جور کارها شما را به جهنم می برد! 📌پ.ن: منظور این هست که نیت نباید مقامات عرفانی و کرامت باشد که نوعی شرک هست و هیچ‌گاه انسان را به سرمنزل مقصود نمی‌رساند. 🔹@h_khoban_ir
💠دستورالعمل آیت الله شجاعی : 🌿توسل به مادر سلام الله علیها ✨مشکل‌دارها بخوانند و انجام دهند. 🔹@h_khoban_ir