اشکِ سرِ بُریده درآمد که خواهرش
جا در میان مجلس نامحرمان گرفت
شاعر: #محمدجواد_مطیع_ها
@h_shafiei
3.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با حال مناسب ببینید...
▪️مـرا به سخت جانی خود این گمان نبود ...
@h_shafiei
🔰اهلبیت و طب ۱
در این ایام پیرامون طب و اهلبیت علیهم السلام دو بحث مطرح شده؛ اول اینکه آیا اهلبیت علیهم السلام به طبیب مراجعه داشتند یا خیر؟ بحث دوم آیا شیعیان خود را به طبیب ارجاع می دادند؟
در روایات مراجعه به طبیب توسط اهلبیت علیهم السلام متعدد نقل شده که این تعدد صحت موضوعیه را در بر دارد. حتی در بین تراث حدیثی احضار طبیب غیرمسلمان را در سیره عملی و جواز بیانی حضرات شاهد هستیم.
اهلبیت علیهم السلام همواره موضع مثبتی درباره پزشکان داشتند و هیچ گاه جایگاه علمی آنان را نه تنها نادیده نمی گرفتند و تخصص آنان را انکار نمی کردند، بلکه در هنگام نیاز از تخصص آنها بهره هم می بردند. گزارش هایی از حضور پزشکان مسیحی نزد ائمه علیهم السلام به دست ما رسیده است.
البته به نظر حقیر این مراجعه، به تعبیری برای معالجه نبوده است به این معنا که نسبت به بیماری و یا منشاء درد جاهل بوده اند و با مراجعه از علم طبیب استفاده می شده است. آنچیزی که از بطن روایات برداشت می شود مراجعه و یا احضار طبیب (چه مسلمان و چه غیر مسلمان) برای پیاده سازی نسخه خود معصوم می باشد و یا تایید نظر ایشان در یک جمع بوده است .
بطور مثال روایت بسیار زیبایی از امام عسکری علیه السلام در مورد احضار یک پزشک غیر مسلمان برای انجام فصد و یا انجام حجامت. (الخرائج و الجرائح ج 1 صص 422-424. البته با اندکی تفاوت در کافی، ج 1، صص 512_513 آمده است.)
و یا پس از ضربت خوردن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برخی پیشنهاد دادند که طبیب بیاورند. در میان اطباء معروف آن روز«اثیربن عمرو هانی»، از همه مشهورتر و صاحب کرسی، و البته یهودی بود. او را آوردند، و امام هم مخالفت نفرمودند. (دانشنامه امام علی علیه السلام ج 1 ص 376)
در بیانات این بزرگواران اجازه رجوع به طبیب غیرمسلمان نیز آمده است همانگونه که در روایات طلب حکمت و علم رجوع به غیرمسلمان و غیر مومن نیز به کرات آمده است. همانند این بیانات امیرالمومنین علیه السلام (خُذِ الْحِکْمَةَ أَنَّی کَانَتْ، فَإِنَّ الْحِکْمَةَ تَکُونُ فِی صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِی صَدْرِهِ حَتَّی تَخْرُجَ فَتَسْکُنَ إِلَی صَوَاحِبِهَا فِی صَدْرِ الْمُؤْمِنِ.)( خُذِ اَلْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنَ اَلْمُشْرِكِينَ.) پس مراجعه به طبیب غیر مسلمان را طبیعتا جائز می دانستند.
مانند روایتی از امام صادق علیه السلام که رجوع به پزشکان یهودی و نصرانی را جایز دانسته اند. (دعائم الاسلام ج 2 ص 144) . همچنین امام کاظم علیه السلام در جواب عبدالرحمان بن حجاج این اجازه را داده اند (کافی ج2 ص 650) هرچند در هر دو روایت جملاتی دال بر اینکه شفا از آن خداست و یا دعای شما در حق او برآورده نمی شود نیز به چشم می خورد.
نکته قابل توجه این است که در عصر امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام خصوصا از عصر ترجمه به بعد ما شاهد رشد پزشکی در بین مسلمانان هستیم با این حال این مجوز و ترخیص ها را از معصوم شاهد می باشیم لذا عقلانی و شاید ضروری به نظر می رسد در صدر اسلام و عصر نبوی و علوی که چنین رشد پزشکی در آن جامعه نبوده از اطبای غیر مسلمان حال چه ایرانی چه هندی و چه سریانی و یا یونانی استفاده شود.
کمااینکه فهرست نگاران تا مدت ها بعد از نهضت ترجمه در دوره ی خلفای عباسی، شغل طبابت را در انحصار پزشکان غیر مسلمان، به ویژه سریانی ها، می دانند؛ تا اینکه از اواخر قرن سوم هجری، مسلمانان در این رشته نیز تبحر یافتند. بیشتر پزشکانی که ابن ندیم در فهرست اطبای بزرگ و صاحب تألیف سرزمین های اسلامی برشمرده، غیر مسلمان هستند. تقریباً از اواخر قرن سوم به بعد، مسلمانان توانستند حرفه ی پزشکی را از انحصار غیر مسلمانان، به ویژه مسیحیان، درآوردند. (الفهرست ص 409)
لذا در تاریخ پیامبر صلی الله علیه و آله نیز اجازه طبابت به طبیب یهودی در مدینه داده شده بود، همچنین است در عصر امیرالمومنین علیه السلام. طب طبیبان مورد تأیید پیامبر و ائمه اطهار صلی الله علیهم اجمعین بوده به استثنای مواردی که اشتباهات اطباء را اصلاح می نمودند. همانطور که امام صادق علیه السلام در مناظره خود با پزشک کافر هندی فرمودند(علل الشرایع ص 99).
سیره اهل بیت علیهم السلام نشانگر بهره برداری کامل از عقل که موید تجربه و دانش بشر در عصر خودشان است، میباشد و پیروان خود را به این امر تشویق می فرمودند.
پزشکی در عصر معصومین، پزشکی تجربی و ترکیبی از طب یونانی، ایرانی، خصوصا سریانی بوده که خود معصومین هم از آن روش ها استفاده میکردهاند. مانند فصد و حجامت که قبل از اسلام نیز بوده است. لذا این ترخیص و جواز رجوع به پزشک حتی پزشک غیرمسلمان بیانگر استفاده از تجربه دیگران و به نوعی ماهیت علم طب می باشد.
@h_shafiei
🔰خطر عشق و وابستگى هاى دروغين از منظر امیرالمومنین علیه السلام
🔹هر کس به چيزى عشق ورزد چشم او را ناتوان و قلب و فکر او را بيمار مى سازد; در نتيجه با چشمى معيوب مى نگرد و با گوشى ناشنوا مى شنود. شهوات و خواسته هاى دل جامه عقلش را دريده، و دنيا پرستى، قلبش را ميرانده، و تمام وجودش شيفته آن شده است.
🔸از اين رو او بنده دنياست و بنده هر کسى که چيزى از دنيا را در دست دارد! به هر طرف دنيا بلغزد، او هم مى لغزد و به هر سو رو کند، به همان سو رو مى کند. نه نهى کننده الهى را پذيرا مى شود و نه موعظه هيچ واعظ ربّانى را.
🔷در حالى که با چشم خود غافلانى را مى بيند که ناگهان درچنگال مرگ گرفتار مى شوند; در آنجا که نه تقاضاى عفو پذيرفته مى شود و نه بازگشتى وجود دارد که چگونه حوادث دردناکى که از آن خبر نداشته اند، بر سر آنها فرود آمده، و دنيايى را که جايگاه امنى مى پنداشتند، از آنها جدا شده، و به آنچه از آخرت به آنها وعده داده شده بود، رسيده اند.
#نهج_البلاغه خطبه 109
⤴️وَ مَنْ عَشِقَ شَيْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ، فَهُوَ يَنْظُرُ بِعَيْنٍ غَيْرِ صَحِيحَةٍ وَ يَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَيْرِ سَمِيعَةٍ، قَدْ خَرَقَتِ الشَّهَوَاتُ عَقْلَهُ وَ أَمَاتَتِ الدُّنْيَا قَلْبَهُ وَ وَلِهَتْ عَلَيْهَا نَفْسُهُ، فَهُوَ عَبْدٌ لَهَا وَ لِمَنْ فِي يَدَيْهِ شَيْءٌ مِنْهَا، حَيْثُمَا زَالَتْ زَالَ إِلَيْهَا وَ حَيْثُمَا أَقْبَلَتْ أَقْبَلَ عَلَيْهَا، لَا يَنْزَجِرُ مِنَ اللَّهِ بِزَاجِرٍ وَ لَا يَتَّعِظُ مِنْهُ بِوَاعِظٍ، وَ هُوَ يَرَى الْمَأْخُوذِينَ عَلَى الْغِرَّةِ حَيْثُ لَا إِقَالَةَ [لَهُمْ] وَ لَا رَجْعَةَ، كَيْفَ نَزَلَ بِهِمْ مَا كَانُوا يَجْهَلُونَ وَ جَاءَهُمْ مِنْ فِرَاقِ الدُّنْيَا مَا كَانُوا يَأْمَنُونَ وَ قَدِمُوا مِنَ الْآخِرَةِ عَلَى مَا كَانُوا يُوعَدُونَ.
@h_shafiei
مبشرصبح
🔰اهلبیت و طب ۱ در این ایام پیرامون طب و اهلبیت علیهم السلام دو بحث مطرح شده؛ اول اینکه آیا اهلبیت ع
اهلبیت علیهم السلام و طب ۲
به گواهی تاریخ، عرب ها از قرن اول هجری که هنوز به فتوحات نظامی مشغول بودند و به علوم غیر شرعی مانند فلسفه و پزشکی و ... بی اعتنا بودند و پزشکانی غیر مسلمان در میانشان می زیستند. یکی از آن پزشکان حارث بن کلده از مردم طائف بود که در مدرسه ی جندی شاپور طب را آموخته بود. وی معاصر پیامبر اکرم بود؛ نقل کرده اند که پیامبر صلی الله علیه و آله به مریض ها توصیه می کرد که به او مراجعه کنند. (تاریخ بغداد، ج 14 ، ص 348)
پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام مراجعه بیمار را به پزشک لازم می دانستند. در نظر آنان دارو وسیله ای است که خدا آن را آفریده تا با آن بیماران را شفا دهد.
لذا امیرمؤمنان علیه السلام فرموده است: « علم چهار قسم است: فقه برای ادیان، طب برای بدن ها، نحو برای گفتار و نجوم برای شناخت زمان» (اعلام دین ص 83)
همچنین از امام صادق علیه السلام نقل است: « مردم هر شهری از سه صنف بی نیاز نیستند که در امر دنیا و آخرتشان به آنها پناه ببرند و اگر اینها را نداشته باشند، به پستی می گرایند؛ فقیهی عالم و پرهیزکار، امیری خیراندیش و مطاع، پزشکی آگاه و موثق» (تحف العقول ص 321)
پیامبر اعظم صلی الله عليه وآله و اهل بیت علیهم السلام در موضوع طب و پزشکی رهنمودهایی دارند که در پاسخ به افرادی که محضرشان مراجعه می کردند بیان می فرمودند از این رو، برخی از اندیشمندان مسلمان، رساله هایی را درباره ی رهنمودهای طبی معصومین نگاشته اند. به عنوان نمونه:
الطب النبوی نوشته ی ابن قیم ( م. ۷۵۱ ق)؛ الطب من الکتاب و السنه، نوشته ی عبداللطیف بغدادی ( م. ۶۲۹ ق)؛ الطب النبویه، نوشته ی جلال الدین سیوطی احمد بن محمد البصری کاتب آل طاهر، معاصر امام عسکری (علیه السلام)؛ احمد بن محمد دؤل قمی ( م. ۳۵۰ ق)؛ عبدالعزیز بن یحیی جلودی ( م. ۳۶۷ ق)؛ ابن بابویه قمی ( م. ۳۲۹ ق)؛ محمد بن احمد بجلی کوفی ( م. ۲۶۶ ق)؛
البته باید توجه کرد در بسیاری از اوقات نمی توان از این احادیث بطور عمومی استفاده کرد. استفاده از این احادیث نیازمند بررسی دقیق سندی و دلالی است همانگونه که مرحوم شیخ صدوق هم درباره ی احادیث پزشکی گفته است، اعتقاد ما درباره ی اخبار طبی چند گونه است:
1⃣برخی از آنها براساس هوای مکه و مدینه گفته شده اند و به کارگیری آنها در شهرهای دیگر جایز نیست؛
2⃣برخی از آنها را علوم براساس شناختی که از طبع طرف مقابل داشته، گفته است؛ پس نباید از آن موضع تجاوز شود؛ زیرا که امام مقتضای طبع او را بهتر از او می دانسته است؛
3⃣برخی از آنها را مخالفان برای زشت جلوه دادن مذهب ما نزد مردم در کتاب های ما وارد کرده اند و در نقل برخی از آنها هم ناقلان دچار سهو شده اند.
4⃣برخی از روایات به طور کامل حفظ نشده اند؛ بلکه ناقص اند. آنچه که درباره ی عسل روایت شده، که آن شفای هر دردی است، صحیح است و معنای آن این است که آن شفای هر دردی است که منشأ آن سردی باشد. درباره ی درمان بواسیر که با استنجا به آب سرد وارد شده، برای زمانی است که بواسیر از گرمی باشد. آنچه که درباره ی شفابخشی بادمجان روایت شده، برای زمان رسیدن خرما و برای کسی است که خرما می خورد؛ نه برای هر زمانی.
5⃣اما داروهای صحیح از ائمه عبارت اند از آیات قرآن و سوره ها و دعاهایی که با سندهای صحیح و قوی وارد شده اند. ( (الاعتقادات ص 115)
البته در این باره می توان گفت هرچند در میان این احادیث، روایات ضعیفی است و بعضی احادیث هم مربوط به موارد خاص و افراد خاصی در شرایط خاصی صادر شده باشند؛ ولی با توجه به جایگاه علمی و معنوی ائمه علیهم السلام نمی توان به طور کلی حکم کرد که این احادیث از لحاظ علمی هیچ ارزشی ندارند؛ بلکه ارزش علمی احادیث قطعی الصدور و صحیح دلالت بیش از هر نظریه ی علمی دیگری است.
به عنوان خاتمه عرائضم به نکته ای کوتاه اشاره کنم و آن ریشه این بحث است که هر از گاهی بروز و ظهور پیدا می کند اینکه گمان شود بشر قبل از اسلام هیچ دستاوردی نداشته است و بعد از اسلام هم غیر از مسلمانان تمام دستاوردهایشان مضر و شرک آمیز هستند کاملا اشکال دارد.
اهلبیت علیهم السلام به دستاوردهای گذشتگان خود با دید عقلائی و منطقی نگاه می کردند گاه رد می کردند و گاه امضا می فرمودند و بسیاری از مواقع نیز با اصلاحیه هائی اجازه می فرمودند و این امتیاز باعث رشد و پذیرش اسلام شده است.
متاسفانه انکار دستاوردهای بشری همان اندیشه افراطی برخی از نحله های اهل سنت است که استفاده از تمام مظاهر نوین که در عصر نبوی نبوده را به نوعی شرک و حرام می دانستند.
حال گروهی از شیعیان به سمت چنین اندیشه ای در حرکت هستند و مع الاسف جامعه را به همین اندیشه سوق می دهند. و اسلام و تشیع را از یک مکتب عقلانی و وحیانی به مکتبی خشک و دگم می کشانند.
ادامه دارد.
@h_shafiei
خوشآ آنان ڪه مردانه میمیرند
و تو اے عزیـز...
خوب میدانے
تنها ڪسانی مردانه میمیرند
ڪه مردانه زیستهاند.
#شهیـدسیـدمرتضـےآوینے
@h_shafiei
🔰اشتیاق دیدار حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه توسط امیرالمومنین علیه السلام
🔸آرى هرگز روى زمين از كسى كه به حجت الهى قيام كند خالى نمى شود; خواه ظاهر و آشكار باشد و يا ترسان و پنهان.
🔹وجود آنها به اين سبب است كه دلائل الهى و نشانه هاى روشن او هرگز باطل نگردد و از دست نرود. آنها چند نفرند و كجا هستند؟ به خدا سوگند تعدادشان كم و قدر و مقامشان نزد خدا بسيار والاست.
🔸خداوند به واسطه آنها حجت ها و دلايلش را حفظ مى كند تا به افرادى كه نظير آنها هستند بسپارند و بذر آن را در قلوب افرادى شبيه خود بيفشانند.
🔹علم و دانش با حقيقتِ بصيرت به آنها روى آورده و روح يقين را لمس كرده اند. آنها آنچه را دنياپرستانِ هوس باز مشكل مى شمردند آسان يافته اند. و به آنچه جاهلان از آن وحشت دارند انس گرفته اند. آنها در دنيا با بدن هايى زندگى مى كنند كه ارواحشان به عالم بالا تعلق دارد، خلفاى الهى در زمين اند و دعوت كنندگان به سوى آئينش. آه آه چقدر اشتياق ديدارشان را دارم.
#نهج_البلاغه حکمت ۱۴۷
⤴️اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً، لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ، وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ؟ أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً، يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ، حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ؛ هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ، وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى؛ أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ؛ آهِ آهِ، شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ.
@h_shafiei
♦️مرحوم شیخ صدوق در ذیل این روایات تأکید نموده که برای این حدیث طرق بسیاری است و بنابراین حدیث قوی و مستفیض میباشد. نکته جالب در این حدیث این است که امام علی در انتهای آن شوق خود را به دیدار با این حجتها و امامان الهی ابراز مینمایند. (آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْیَتِهِم)
کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص: ۲۹۴