دکترین شوک در عراق ( از آمریکای لاتین به بخش عراق منتقل شدیم تا با بخشی از تاریخ اقتصادی و سیاسی عراق در ایام اربعین حسینی آشنا شویم)
🔸معماران تهاجمِ عراق اعتقاد عمیقی به دکترین شوک داشتند. بر آنها معلوم بود که با درگیر شدن عراقیها با فوریتهای روزمره، اقتصاد را می توان، به طور نامحسوس به حراج گذاشت. آنها چون نمی توانستند اقتصادهای بسته خاورمیانه را به صورت صلحآمیز بگشایند، قلاده سگ خشونت را باز کرده بودند و با وحشت آفرینی منافع کلان اقتصادی را دنبال می کردند. در وحشت بمبها و انفجارها و شکنجهها، توجه کسی به آنچه در اقتصاد در حال روی دادن بود، جلب نمی شد.
🔸در عراق خیلی چیزها بود که بتوان از آن سود برد: عراق نه تنها سومین کشور بزرگ نفتی با ذخایر شناخته شده بود، بلکه یکی از آخرین استحکاماتِ مصون مانده از شبیخون سرمایهداری لجامگسیخته فریدمنی برای برپایی بازار جهانی هم بود. پس از آنکه دستاندرکارانِ نهضت تهاجمیِ بازار آزاد، آمریکای لاتین، آفریقا، اروپای شرقی و آسیا را فتح کردند، اکنون نوبت به دنیای عرب یعنی آخرین سرحد فتوحات می رسید.
🔸از آنجا که نمی شد سراسر جهان عرب را یکجا فتح کرد، ضرورت داشت که از کشوری به عنوان کاتالیزر (تسریع کننده) استفاده کنند.
🔸هنگامی که ایده تهاجم به کشوری عربی و تبدیل آن به کشوری الگو و مدل، اولین بار بعد از یازده سپتامبر مطرح شد، نام چند کشور بر سر زبانها افتاد_ عراق، سوریه، مصر... با این همه عراق خیلی چیزها داشت که به آن اولویت میداد. علاوه بر ذخایر نفتی، عراق از نظر موقعیت مکانی، با توجه به کاهش اتکا و اطمینان آمریکا به عربستان سعودی، مرکز خوبی برای پایگاههای نظامی بود. استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه مردمش نفرت از صدام را آسانتر ساخته بود. دلیل دیگر امتیاز عراق نسبت به سایر گزینهها آگاهی و شناخت آمریکا از آن کشور بواسطه جنگ ۱۹۹۱ خلیج فارس بود.
#دکترین_شوک ۳۴
@haad1442
"بهترین هنگام برای سرمایهگذاری روزی است که هنوز خون روی زمین باشد"
🔸بر مبنای هراس از سلاحهای کشتار جمعی بود که تهاجم به عراق را به مردم جهان قالب کردند. بعضی کارشناسان احمق می پنداشتند که واقعا آمریکا برای برقراری دموکراسی به عراق حمله می کند. در حالی که حامیان جنگ حملات علیه اسرائیل را با حملات علیه ایالات متحده یکی می دانستند ولی در رسانه منطقه خاورمیانه را به عنوان سرزمین تروریستپرور معرفی می کردند.
🔸در منطق درونی تهاجم به عراق، جنگ با تروریسم، گسترش مرزهای سرمایهداری و برگزاری انتخابات در یک برنامه واحد بسته بندی شده بود.
🔸جرج دبلیو بوش این دستور کار را در عبارتی چنین خلاصه کرد: "گسترش آزادی در منطقهای آشوب زده"
در حالی که آزادیای که از آن سخن گفته می شد آزادی برای شرکتهای آمریکایی و چندملیتی غربی بود که از حکومتهای خصوصیسازی شده تغذیه کنند. هشت روز پس از اعلام پایان جنگ در عراق بوش رسما طرح را اعلام کرد: "ایجاد منطقه تجاری آزاد ایالات متحده_خاورمیانه برای یک دهه"
🔸 شیلی سال ۱۹۷۳ قرار بود نقش الگو را برای آمریکای لاتین بازی کند و حال عراق نقش الگو را برای خاورمیانه باید بر عهده میگرفت. استنباط رژیمهای بیرحم که "مکتب اقتصادی شیکاگو" را در دهه هفتاد اجرا کردند این بود که برای تولد ملتهای نوین آرمانی باید طبقات وسیعی از مردم و فرهنگ آنها را "از ریشه" درآورد. بر اساس همین منطق انها گفتند "ما در عراق ملتسازی نمی کنیم، ما ملت خلق می کنیم"
🔸 اشتباه آنها این بود که عراق مکانی تهی بر روی نقشه نبود. عراق با غرور سخت ضدامپریالیستی، با ناسیونالیسم قوی عربی، مردمانی با ایمان عمیق و با اکثریتی از مردان آموزش دیده نظامی، فرهنگی به قدمت تمدن بود و هنوز هست.
🔸اگر قرار بود "خلق کردن ملتی" در عراق روی دهد، بر سر ملتی که پیش از این در آنجا می زیستند، قرار بود که چه بیاید؟ فرض ناگفته از همان آغاز تهاجم این بود که بخش بزرگی از آن می بایست محو شود. ایده ای که لزوم کاربرد خشونتِ سختِ استعمارگرانه را مسلم می کرد:
"بهترین هنگام برای سرمایهگذاری روزی است که هنوز خون روی زمین باشد"
#دکترین_شوک ۳۵
@haad1442
جنگی که در حکم شکنجه جمعی بود
🔸 آمریکا و انگلیس و برخی کشورها موسوم به نیروهای ائتلاف، تهاجم به عراق را در سال ۲۰۰۳ آغاز کردند. جنگی که در حکم شکنجه جمعی بود. معماران جنگ زرادخانه سازوکارهای شوک در شکنجههای سازمان سیا را بررسی کردند و تصمیم گرفتند که با بکارگیریِ تمام آنها وارد کارزار شوند.
🔸 بمبارانهای برقآسا همراه با تکمله عملیات روانشناسانه دقیق و به دنبال آن اجرای سریعترین و گستردهترین برنامه شوکدرمانیِ سیاسی و اقتصادیای که تا آن روز اجرا شده بود. اگر برنامه شوکدرمانی با مقاومتی مواجه میشد، مقاومتکنندگان را بازداشت و با آنها شنیعترین سوءرفتارها را میکردند.
🔸در جنگ خلیجفارس در سال ۱۹۹۱ حدود سیصد موشک "تاک هوک" در پنج هفته و در تهاجم به عراق بیش از سیصد و هشتاد موشک تنها در یک روز شلیک شد. بین بیستم مارس و دوم ماه مه، یعنی روزهای "عملیات رزمیِ عمده"، ارتش ایالات متحده بیش از سی هزار بمب روی عراق فرو ریخت و بیست هزار موشک هدایتشونده برابر با ۶۷ درصد موشکهایی که تا آن روز تولید شده بود، شلیک کرد.
🔸 دکترین شوک و ارعاب آشکارا کل جامعه را هدف قرار داده بود و راهبرد اصلی ایجاد "ترس جمعی" بود
#دکترین_شوک ۳۶
@haad1442
بازترین بازار جهان
🔸خشونتِ خیلی زیاد به طریقی مانع دیدن منافعی می شود که خشونت در خدمت آن است.
🔸پس از فروکش کردن بمبارانهای وحشتناک، تاریخ عراق بار کامیون میشد و میرفت. طلاها و دیگر اشیای عتیقه را از موزه ملی عراق ربودند، هشتاد درصد از ۱۷۰ هزار شی ارزشمند موزه به یغما رفت. کتابخانه ملی ویرانه شد.قرآنهای با قدمت هزار ساله ناپدید شدند و جز قفسههای سوخته چیزی باقی نماند. خاطرات عمیق از کل یک فرهنگ، فرهنگی که هزاران سال جریان داشته، از میان برداشته شد.
🔸امحاء انجام شد. حال نوبت جایگزینی رسید. مرزها گشوده شد و وسایل ارزانقیمت خانگی و واردات مواد غذایی بنجل شروع شد. واردات بی قید و شرط، بدون تعرفه، بدون حقوق و عوارض، نه بازرسی، نه مالیات، آزادِ آزاد.
🔸 پل برمر که بوش او را به سمت رئیس حکومت اشغالگران در عراق منصوب کرد، دو هفته بعد از ورودش به بغداد، عراق را آماده کسب و کار اعلام کرد. عراق یک شبه از یکی از بستهترین کشورهای جهان، بازترین بازار جهان شد.
🔸در حالی که وانتهای پر از غنائم مسروقه به سوی مالخران خارج از کشور روان بودند، از سوی مقابل کاروان کامیونهای انباشته از تلویزیون، لوح فشردهی فیلمهای هالیوودی و آنتنهای ماهوارهای در حرکت بودند و بار خود را در پیادهروهای محله کراده بغداد تخلیه میکردند. دقیقا همانگونه که یک فرهنگ می سوخت، فرهنگ دیگری در بستهبندیهای از پیش آماده، برای جانشینی آن سرازیر می شد.
#دکترین_شوک ۳۷
@haad1442
معدن طلای شرکتهای آمریکایی
🔸 شرکتهای آمریکایی به عراق سرایز شدند با این توصیف که "در عراق معدن طلا خواهند آفرید." شرکت راهبردهای نیوبریج به عنوان دروازهدار ورود به سرحدات سرمایهداری وارد شد. فروشگاههای سون اِلِون که هر شعبه جای سی بقالی را می گرفت. والمارت که می خواست کل عراق را قبضه کند.
🔸در سپتامبر ۲۰۰۳ اجلاسی در منطقه سبز بغداد برگزار شد که مرکز حکمرانی آمریکا بر عراق بود، در این گردهمایی به تعداد محدودی از عراقیهای بانفوذ درباره تحول اقتصادی به روش سرمایهداری درسهایی دادند. پیوسته در گوش آنها خواندند که باید از این هرج و مرج استفاده کنند و سیاستهایی را که ایجاد بیکاری زیاد می کند با قدرت تمام پیش ببرند. بنگاههای اقتصادی دولتیِ بیبازده را بدون تلاش برای نجات آنها با وجوه دولتی باید فورا فروخت.
🔸دومین درس آنها جسورانهتر بود. تنها پنج ماه از سقوط بغداد می گذشت و عراق در اوضاع انسانیِ وخیمی قرار داشت. میزان بیکاری ۶۷ درصد و سوء تغذیه فراگیر بود، تنها چیزی که گرسنگی و قحطی عمومی را به تعویق می انداخت جیره مواد غذایی یارانهای دولتی بود که خانوارهای عراقی هنوز دریافت می کردند. نفت دربرابر غذا. درس دوم اجلاس این بود که این خاصهخرجیها را که باعث اختلال در کارکرد بازار می شود باید فورا کنار گذاشت. "بخش خصوصی را راه بیندازید و این کار را با حذف یارانهها شروع کنید."
#دکترین_شوک ۳۸
@haad1442
تجارت آزاد از نوع سنگین آن بدون حضور نمایندهها یا عروسکهای دستنشانده
🔸بسیاری از بازیگران اصلی در تهاجم و اشغال عراق در زمره سیاستمداران کهنهکاری در واشنگتن بودند که پیشتر خواستار شوکدرمانی در روسیه شده بودند. بوشِ پدر، دیک چنی، پل ولفوویتز و کاندولیزا رایس، تمام این بازیگران رده بالا و دهها بازیگر رده پایین اغلب به تجربه روسیه در دهه نود_ به رغم نتایج وحشتناک آن برای مردم عادی _ متوسل می شدند تا که از آن به عنوان الگویی برای امر گذار در عراق استفاده شود.
🔸بر مبنای برنامه اولیه واشنگتن، قرار بر این بود که عراق سرزمینی درست مثل روسیه دهه نود بشود، با این تفاوت که موسسات ایالات متحده و نه شرکتهای محلی، در صف دسترسی به پولهای سهلالوصول قرار گیرند و هیچ چیز مانع اجرای دردناکترین تغییرات اقتصادی نشود زیرا عراق در اشغال آمریکا بود و هر چه می خواست بدون توجیه انجام میداد.
🔸پل برمر قوانین سرمایهگذاری و تجاریای را که از وزارت دفاع آمریکا با پست الکترونیک دریافت می کرد، چاپ و امضا می کرد و با حکم حکومتی خود بر مردم عراق تحمیل می کرد و قدرت مطلقهاش را به رخ عراقیها می کشید.
🔸برمر که نگهبانان خصوصی شرکت "بلک واتر" از دو طرف او را محافظت میکردند، با بالگرد پرزرق و برق "بلک هوک" به این سو و آن سو پرواز می کرد. پونیفرمش خاص خود او بود با مارک "برادران بروکز" همراه با چکمههای بژ رنگ "تیمبرلند". چکمهها هدیهای از طرف پسرش بود که روی کارت همراه آن قید شده بود: "بابا جون! برو چند تا اُردنگ با این چکمهها بزن"
🔸برمر به اعتراف خود از عراق چندان چیزی نمیدانست. هر چند که این بی اطلاعی اهمیت زیادی نداشت، چون آنچه خوب می دانست ماموریت اصلیاش در عراق بود، یعنی "سرمایهداری فاجعهمحور"
#دکترین_شوک ۳۹
@haad1442
قوانین چپاول به سبک بازار آزاد
🔸پل برمر (حاکم نظامی عراق که پس از اشغال از طرف آمریکا منصوب شد) مجموعه ای از قوانین را تصویب کرد که در مجموع، برنامه سنتی و کلاسیک شوکدرمانیِ "مکتب اقتصادی شیکاگو" را تشکیل میدهد.
🔸اقتصاد عراق پیش از تهاجم آمریکا بر شرکت ملی نفت و ۲۰۰ شرکت دولتی اتکا داشت که مواد غذایی و مواد اولیه صنایع عراق_از سیمان تا کاغذ و روغن خوراکی_ را تولید می کردند.
🔸برمر اعلام کرد که ۲۰۰ شرکت دولتی باید بیدرنگ خصوصیسازی شود. به گفته او: "برای احیای عراق، تسلیم بنگاههای دولتی ناکارآمد به بخش خصوصی اقدامی ضروری است"
🔸بعد نوبت به قوانین اقتصادی رسید. برمر برای نشان دادن درِ باغ سبز به سرمایهگذاران خارجی برای شرکت در حراج داراییهای دولتی عراق، یک سلسله قوانین ریشهای تصویب کرد که مجله اکونومیست با عنوان "فهرست آرزوهای سرمایهگذاران خارجی در بازارهای نوظهور" از آنها یاد کرد.
🔸یکی از این قوانین که مستقیما برگرفته از کتاب میلتون فریدمن است، قانون کاهش مالیات بر شرکتهای عراقی از ۴۵ درصد به نرخ ثابت ۱۵ درصد بود. قانون دیگر به شرکتهای خارجی اجازه میداد که سهام شرکتهای عراقی را تا سقف ۱۰۰ درصد تملیک کنند. این یعنی جلوگیری از تصاحب داراییهای دولت توسط بخش ثروتمند عراقی.
🔸بهتر از اینها قانونی بود که اجازه میداد سرمایهگذاران همه سود حاصل از عملیات خود را از عراق خارج کنند، بدون آنکه ملزم به سرمایهگذاری دوباره آن و یا پرداخت مالیات باشند. همچنین قید شده بود که سرمایهگذاران می توانند قراردادهای اجاره یا پیمانهای چهلسالهای منعقد کنند که بعد از این مدت هم تمدیدپذیر است.
🔸همه این اقدامات زمانی انجام میشد که ۵۰ درصد مردم عراق هنوز آب آشامیدنی نداشتند، چراغهای راهنمایی کار نمیکرد و جرم و جنایت فراگیر شده بود.
#دکترین_شوک ۴۰
@haad1442
تماشاگران مرعوب
🔸عراقیها عملاً در برنامه بازسازی عراق هیچ نقشی نداشتند. با قوانین بازار آزاد، همه چیز در جعبههای زرورق به شرکتهای ویرجینیایی و تگزاسی سفارش داده می شد، بطوری که بتوان آن را در عراق سر هم کرد.
🔸عراقیهای تنها کافی بود که بستهبندی آن را باز کنند. حتی برای فرایندِ سر هم کردن و مونتاژِ عراق جدید، به کارگران ارزان قیمت عراقی نیازی نبود. زیرا پیمانکارانِ عمده آمریکایی مثل هالیبرتون، بکتل و غول مهندسی کالیفرنیا ،پارسونز، کارگران خارجی را ترجیح میدادند، چون مطمئن بودند که به خوبی می توانند آنان را مهار کنند.
🔸 یک بار دیگر به عراقیها نقش تماشاگران مرعوب دادند. بار اول مرعوب از فناوری نظامی آمریکا و بار دوم با قدرت مدیریت و مهندسی آمریکا.
🔸همانند صنعت امنیت، نقش کارمندان دولتی عراق به قدری کاهش یافت که کارد به استخوان رسید. کارمندان دولت فقط هزار و پانصد نفر بودند که بر کشور وسیعی با بیست و پنج میلیون نفر جمعیت، حکومت می کردند. برعکس هالیبرتون پنجاه هزار کارمند در عراق داشت.
🔸شعار معمول بوش این بود که: "اگر کاری از عهده بخش خصوصی برمیآید، آن کار را باید بخش خصوصی انجام دهد"
#دکترین_شوک ۴۱
@haad1442
نابودی کسب و کار از محاسن بازار آزاد است!
🔸در حالی که شرکتهای خارجی به عراق هجوم میآوردند، ماشینآلاتِ دویست شرکت دولتی عراق عاطل مانده بود و به علت خاموشیهای طولانی برق، گرد و خاک می خورد. بزرگترین موسسات عراق نمیتوانستند حتی یک پیمان دست سوم هم در بازسازی کشور خود به دست آورند.
🔸شرکتهای آمریکایی ترجیح میدادند مواد اولیه خود را، مانند کارگران خود، به قیمتی تا ده برابر قیمت داخلی، از خارج وارد کنند. یکی از دستورات اقتصادی بازار آزادی برمر مربوط به منع بانک مرکزی عراق از دادن اعتبار به بنگاههای اقتصادی دولتی عراق بود.
🔸 موسسات خصوصی عراقی که تاب رقابت با واردات سرازیر شده از مرزهای گشوده شده را نداشتند، دسته دسته تعطیل میشدند. در گردهمایی بازرگانان عراقی به آنها گفته شد که این امری بدیهی است که کسب و کار آنها در برابر رقابت خارجی از بین برود، اما این نابودی یکی از محاسن بازار آزاد است. فقط بهترین شما ادامه حیات خواهد داد. چه اشکالی دارد؟ کسی که دارد میمیرد مستحق مردن است.
🔸عراقیها بازسازی تحت هدایت شرکتهای بزرگ را شکل نوین چپاول میدیدند. میزان مقاومت مردم در مقابل این نوع بازسازی افزایش پیدا می کرد و نظامیان خارجی با سرکوب بیشتر به آن پاسخ میدادند.
🔸از منظر بسیاری از عراقیها طرح امریکا برای خصوصیسازی شرکتهای دولتی عراق، اقدام جنگی دیگر آمریکا تلقی می شد و می گفتند اگر مجبور شویم کارخانهها را به آتش می کشیم اما نمی گذاریم خصوصیسازی رخ دهد.
#دکترین_شوک ۴۲
@haad1442
سیاست آمریکا سیاست تخریب بود
🔸بنگاههای مورد حمایت آمریکا که وارد عراق شدند هیچگاه کارآمد نبودند. هالیبرتون، بکتل، پارسونز، KPMG، RTA، بلک واتر و همه شرکتهای دیگر آمریکایی که برای سوء استفاده از بازسازی عراق حضور یافتند، خود اعضای یک باندِ گسترده حمایت شده برای چپاول و سوء استفاده بودند که دولت ایالات متحده با راهاندازی جنگ، برایشان بازار ایجاد کرد و جلوی ورود رقبایشان را گرفت.
🔸 سیاست بازسازی آمریکا در واقع سیاست تخریب بود که در پوشش سیاست بازسازی اعمال و باعث نابودی کل صنعت کشور می شد.
🔸بسیاری از شرکتهای خارجی که از همه مقررات معاف بودند و از پیگرد کیفری مصون بودند، گستاخانه تقلب کردند. پیمانهای خود را به پیمانکاران دیگر واگذار کردند. پیمانهای خود را به صورت دسته دوم به شرکتهای کویتی واگذار کردند. کویتیها این پیمانها را به سعودیها دادند و هنگامی که وضعیت امنیتی عراق خیلی وخیم شد، سعودیها نیز در نهایت پیمانها را به موسسات عراقی که اغلب از کردستان بودند واگذار کردند. پیمانها می چرخید تا به پیماندار دست چهارم میرسید.
#دکترین_شوک ۴۳
@haad1442
دولت تهی یعنی دولتی که در آنجا اصلا دولتی وجود نداشت
🔸در عراق دولتی وجود نداشت، فقط قیفی وجود داشته که دلارهای نفتی عراق را کاملا خارج از چهارچوب قانون به شرکتها برساند. بدین سان عراق افراطی ترین مظهر ارتجاعِ ضد تصدی دولت را به نمایش گذاشت. دولتی تهی یعنی دولتی که در آنجا اصلا دولتی وجود نداشت.
🔸 حکومت ائتلاف بقدری خصوصیسازی شده بود که نمیتوانست عراق را خصوصیسازی کند!
🔸 حکومت موقت ائتلاف بعد از تحویل میلیاردها دلار به پیمانکاران دود شد و به هوا رفت و کسی باقی نمانده بود که از دستاورد نکبتبار "منطقه سبز" دفاع کند. اما در خود کشور عراق، آثار و تبعات میلیاردهای گم شده بسیار ملموس بود.
🔸هفته بعد از اعلام خروج بکتل از عراق، مهندس وزارت برق گفت: "با وجود پیمانهای بزرگ که با شرکتهای آمریکایی منعقد شد و میلیاردها دلار صرف شد ولی صنعت برق نه تنها هیچگونه بهبودی پیدا نکرد بلکه بدتر شد"
🔸عراقیها می گفتند: "امروز آب تصفیهنشده را از تصفیه خانهای می نوشیم که دهها سال پیش ساخته شده و هرگز کسی آن را تعمیر و نگهداری نکرده است. روزی فقط دو ساعت برق به ما میدهند. به علت کمبود گاز با هیزم غذا درست می کنیم"
#دکترین_شوک ۴۴
@haad1442
بازار آزاد حقهبازی ست
🔸 مقاومت عراقیها مقابل چپاولهای سریع اقتصادی باعث دستگیریهای گسترده آنها با سازوکارهای شوکآور می شد. در اواخر شب یا صبحهای زود سربازان با لگد در خانهها را باز میکردند و فریاد می کشیدند و تعدادی را با چشمان بسته درون کامیون ارتش هول میدادند. در داخل زندانها شوک بیشتری هم در انتظار تازهواردها بود: سطلهای آب یخ، فحش و ناسزا، سگهای زرد آلمانی، مشت و لگد و شوک با جریان برق. شکنجه هم صنعتی بالنده شده بود و جنازههایی که روزانه در هر جایی رها می شد بر شوک جمعی می افزود.
🔸عراقیها در سراسر این مدت می دیدند که در حالی که کشورشان در تلاطم بود، غارت شده اند. مقاومت مردمی به رهبری علمای دینی شکل گرفت و فجایع بازار آزاد بیشتر از سه سال و نیم ادامه نیافت و همه پیمانکاران عمده آمریکایی از عراق خارج شدند در حالی که میلیاردها دلار از نفت عراق برای آنها هزینه شد ولی حجم سنگینی از کارها همچنان باقی ماند.
🔸بطور مثال برای ساخت ۱۴۲ درمانگاه به پارسونز ۱۸۶ میلیون دلار پرداخت شده بود، اما فقط ۶ درمانگاه تکمیل شد. حکومت موقت ائتلاف سعی نمیکرد جلوی کلکهای مختلف و حقهبازیها را بگیرد زیرا این حکومت خود یک حقهبازی بود.
(توضیحات بیشتر از نحوه مقاومت مردم و اتفاقات سیاسی در عراق را به مطالعه خود مخاطبین از کتاب موکول می کنیم و به سراغ تجربه اقتصاد نئولیبرال در کشورهای آمریکای لاتین میرویم.
در حال حاضر در کشور عراق قیمتها جهانیسازی شده است ولی نرخ ارز ثابت دارند.)
#دکترین_شوک ۴۵
@haad1442
گسترش مکتب اقتصادی شیکاگو از آزمایشگاه شیلی به سایر کشورهای جنوب آمریکای لاتین
🔸 همزمان با اجرای سیاستهای نئولیبرالیستی پینوشه در شیلی، کودتاچیان نظامیِ تحت حمایت آمریکا برزیل را کنترل میکردند و چندین تن از شاگردان برزیلیِ فریدمن سمتهای تعیینکنندهای در کابینه کودتاچیان برعهده داشتند. فریدمن در اوج وحشیگریهای پینوشه در شیلی، به برزیل سفر کرد و تجربه اقتصادی شیلی را یک معجزه اعلام کرد.
🔸در اورگوئه نیز در ۱۹۷۳ نظامیان کودتا کردند و یک سال بعد تصمیم گرفتند که در مسیر "مکتب اقتصادی شیکاگو" گام بردارند. فقط به علت ناکافی بودن فارغالتحصیلان اوروگوئهایِ دانشگاه شیکاگو، ژنرالها از اساتید اقتصاد دانشگاه شیکاگو برای اصلاح نظام مالیاتی و خطمشی بازرگانی اوروگوئه دعوت کردند.
🔸تاثیرات این اقدامات بر جامعه اوروگوئه سریعا عیان شد: دستمزدهای واقعی به میزان ۲۸ درصد کاهش یافت و برای نخستینبار جماعتِ زبالهگردها در خیابانهای اوروگوئه ظاهر شدند.
🔸کشور بعدی که به این آزمایش پیوست آرژانتین بود که نظامیان در سال ۱۹۷۶ کودتا کردند و به این ترتیب شیلی، اوروگوئه و برزیل یعنی کشورهایی که الگوی توسعهگرایی (حمایتگرایی از تولید داخلی) بودند، اکنون همگی به وسیله دولتهای نظامیِ تحت حمایت آمریکا اداره میشدند و آزمایشگاههای زنده "مکتب اقتصادی شیکاگو" بودند.
#دکترین_شوک ۴۶
@haad1442
سر به نیست شدن به جرم طرفداری از توسعهگرایی
🔸با رسیدن نیمه دهه ۱۹۷۰، سر به نیست کردن مخالفان به اصلیترین وسیله تحمیل و اجبار در دست نظامیانِ کودتاچیِ مکتب اقتصادی شیکاگو در شیلی، آرژانتین، اوروگوئه و برزیل بود. توسعهگرا بودن در آن سالها سرانجامش شکار شدن بود.
🔸تعداد ناپدیدشدگان آرژانتین، تا پایان حاکمیت ژنرالها، سی هزار نفر برآورد شده است. بازداشتشدگان به یکی از سیصد و اندی اردوگاه شکنجه منتقل میشدند و دیگر هیچ نشانی از آنها نمیآمد.این اقدامات تزلزلی فوقالعاده در اراده مردم ایجاد میکرد و آرام و قرار را از آنان می ربود. چون بیسر و صدا انجام میشد موثرتر از کشتارهای جمعی علنی بود ولی حساسیت جامعه بینالمللی را برنمیانگیخت.
🔸رژیم نظامی اوروگوئه نیز همینقدر بیشرم بود. یکی از شکنجهگاههای اصلیاش یک پادگان نیروی دریایی در مجاورت ساحلی بود که تا پیش از این محل پیکنیک و قدم زدن خانوادهها بود. طی دوران دیکتاتوری نظامیان این مکان زیبا خالی بود چون ساکنان شهر از شنیدن صدای جیغهای قربانیان شکنجه احتراز میکردند.
🔸محاسبه دقیق کسانی که در دوره اقتصاد نئولیبرالی نظامیان کودتاچی اسیر دستگاه شکنجه کشورهای جنوب آمریکای لاتین شدند ناممکن است اما احتمالا چیزی بین ۱۰۰ هزار تا ۱۵۰ هزار نفر است که دهها هزار نفر از آنان کشته شدند.
🔸یکی از بچههای شیکاگو در آررانتین وزیر دارایی شد. او اعتصابات کارگری را ممنوع کرد و کارفرمایان اجازه یافتند که کارگران را به میل خود اخراج کنند، کنترل دولت بر قیمتها لغو شد و هزینه مواد غذایی افزایش یافت. محدودیت مالکیت خارجی حذف و صدها شرکت دولتی به حراج گذاشته شد.
🔸 در نتیجه قدرت خریدِ دستمزدها ۴۰ درصد کاهش یافت، کارخانهها تعطیل شدند و فقر سیر صعودی طی کرد. نواحی محروم آب آشامیدنی نداشتند و بیماریهای قابل پیشگیری فراگیر شد.
#دکترین_شوک ۴۷
@haad1442
مکتب اقتصادیِ سیهروزیِ برنامهریزی شده
🔸تمام آرژانتینیها در دوره کودتاچیان به نحوی شاهد سربهنیستی هموطنانشان بودهاند. با وجود این، اکثر مردم مدعی بودند که نمیدانند چه خبر است! می گفتند: "از آنچه هیچکس نمیتوانست انکار کند هیچ اطلاعی نداشتیم"!
🔸 رودولفو والش روزنامهنگار کاوشگرِ افسانهای آرزانتین که نامش در صدر فهرست "افراد تحت تعقیب" ژنرالها بود، از طریق شبکه اطلاعاتیاش می کوشید جنایات بیشمار شورای نظامی کودتاچیان را پی بگیرد. فهرستی از کشتهشدگان، ناپدیدشدگان، محل گورهای جمعی و شکنجهگاههای مخفی رژیم تنظیم کرده بود. در سال نخستِ حکومت نظامیان، دهها نفر از دوستان و همکارانش در اردوگاههای مرگ ناپدید شدند و دختر بیست و شش سالهاش کشته شده بود. او شروع به نوشتن نامهای برای تاریخ کرد که سند محکومیت قاطع روشهای ترور حکومتی و نیز محکومیت نظام اقتصادیای است که ترور حکومتی در خدمتش انجام وظیفه می کرد.
🔸والش با شرح عملیات تروریستی ژنرالها، استفاده آنها از حداکثر شکنجه بیهیچ نقطه پایانی و نیز دست داشتن سازمان سیا در آموزش پلیس آرژانتین شروع می شود و سپس می نویسد: "با وجود این رویدادها، که وجدان دنیای متمدن را به لرزه در میآورد، نه دردناکترین رنجهایی است که بر مردم آرژانتین تحمیل شده است و نه بدترین تخلفات حقوق بشری که شماها مرتکب شدهاید. با نگاهی به سیاستهای اقتصادیِ این دولت، علل جنایات پیشگفته و نیز علل شقاوتهای به مراتب بدتری که از طریق ایجادِ سیهروزیِ برنامهریزی شده، به مجازات میلیونها انسان میپردازد روشن میشود. کافی است چند ساعتی در حواشی بوئنوس آیرس بگردید تا ببینید که سیاستهای اقتصادی مزبور با چه سرعتی دارد شهر را به حلبی آبادی ده میلیونی تبدیل می کند."
🔸نظامی که والش توصیف می کرد نئولیبرالیسم مکتب اقتصادی شیکاگو بود، آن مدل اقتصادیای که بعدها دنیا را درنوردید. بیش از نیمی از جمعیت جهان را به زیر خط فقر راند. از دید والش این نه یک تصادف که اجرای دقیق یک طرح بود: اجرای "سیهروزیِ برنامهریزی شده"
🔸والش این نامه را به تاریخ ۲۴ مارس ۱۹۷۷ امضا کرد. فردا در نسخههای متعدد به صندوقهای پست انداخت و ساعتی بعد در تله ماموران افتاد. هفتتیرش را بیرون کشید و از خود دفاع کرد اما او را کشتند، جسدش را سوزاندند و در رودخانه انداختند.
#دکترین_شوک ۴۸
@haad1442
"بازار آزاد" و "انسان آزاد" شعارهای فریبنده برای حذف مردمسالاری و بروز سرمایهسالاری
🔸درست یک دهه پیش از این کودتاها، کشورهای جنوب آمریکای لاتین با بخشهای صنعتیای که از شدت رشد به مرز انفجار رسیده بود، با طبقات متوسطِ سریعا در حال رشد و سامانههای توانمندِ بهداشتی و آموزشی، امید جهانِ رو به توسعه بودند.
🔸اما حالا پس از کودتای مشترک نظامیان و مکتب اقتصادی شیکاگو، دارا و ندار هر یک به دنیاهای اقتصادی متفاوتی افکنده میشدند. ثروتمندانِ این کشورها شهروندیِ افتخاریِ ایالت فلوریدای آمریکا را کسب میکردند در حالی که بقیه به وضعیت توسعهنیافتگی رانده میشدند.
🔸این کشورها که دیگر نمونههای الهامبخشی نبودند، اکنون هشدارهایی هراسانگیز درباره تبعات ملتهای فقیر برای خروج از "جهان سوم" بودند.
🔸از زمان سقوط کمونیسم، "بازار آزاد" و "انسان آزاد" را به عنوان ایدئولوژیِ واحدی یکجا بستهبندی کرده اند. این ایدئولوژی مدعی است که بهترین و تنها دفاع بشریت در مقابل تکرار فجایع گورهای جمعی، میدانهای اعدام و اتاقهای شکنجه است. اما در کشورهای جنوب آمریکای لاتین، یعنی نخستین جایی که کیشِ معاصرِ "بازار آزاد" رها از قید و شرط از کارگاههای زیرزمینِ دانشگاه شیکاگو بیرون زد و در جهان واقعی امکان عمل یافت، نه فقط مردمسالاری به همراه نیاورد که استقرار آن به سرنگونی مردمسالاری در کشوری بعد از کشور دیگر منوط شد و سرمایهسالاری بوسیله دیکتاتوری و خشونت جایگزین شد.
#دکترین_شوک ۴۹
@haad1442
دیوار حاشا برای نئولیبرالیسم بلند است
🔸 آیا ایدئولوژی نئولیبرالیسم ذاتا خشونتبار است؟
درست همانطور که برای اشغال کشوری بر خلاف عزم و اراده مردمش راهی صلحجویانه وجود ندارد، برای ربودن ضروریات یک زندگی آبرومندانه از میلیونها شهروند نیز راهی مسالمتآمیز موجود نیست.
🔸 آیا جنایات ارتکابی در کشورهای جنوب آمریکای لاتین گریبان جنبش نئولیبرال را گرفت؟
فریدمن بعدها که صدای فجایع انسانی کودتاچیان بلند شد، همکاری با حکومت نظامی پینوشه را رد کرد و نوشت: "به رغم مخالفت شدیدم با نظام سیاسی استبدادی شیلی، ارائه مشاوره فنی اقتصاددانان به دولت شیلی را اقدامی شریرانه نمیبینم"
🔸با همین دست فرمان برای جداسازی شوکهای اتاقهای شکنجه و شوکدرمانیهای اقتصادی تلاش فراوانی توسط سازمان عفو بین الملل و بنیاد فورد انجام شد. در ۱۹۷۶ فریدمن به دریافت جایزه نوبل اقتصاد نائل آمد و سال بعد سازمان عفو بین الملل به خاطر اقدامات شجاعانهاش در افشای موارد نقض حقوقبشر در شیلی و آرژانتین، جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
🔸 در گزارش ۹۲ صفحهای عفو بینالملل هیچ اشارهای به این نمی شود که کودتاچیان نظامی بر اساس سیاستهای رادیکالِ سرمایهداری به بازسازی کشور پرداخته بودند. درباره فقر فزاینده یا تغییر ۱۸۰ درجهایِ برنامههای بازتوزیعِ ثروت نیز سکوت اختیار کرد. از هیچ یک از فرمانهای اقتصادیای که منجر به کاهش دستمزدها و افزایش قیمتها شد ذکری به میان نمیآورد.
🔸در حالی که این فرمانها ناقض "حق برخورداری مردم از غذا و سرپناه" بودند. چنانچه عفو بینالملل طرح اقتصادی کودتاچیان را حتی به طور سرسری هم بررسی می کرد، برایش روشن میشد که چرا چنین سرکوبهای شدیدی ضرورت یافته بود و چرا بسیاری از قربانیان شکنجه از میان فعالان اتحادیههای کارگری و مددکاران اجتماعی، دهقانان، فعالان عرصه فرهنگ و علم بود که فعالیتهایشان مسالمتآمیز و عاری از خشونت بود.
🔸نکته مهم دیگری که در گزارش عفو بینالملل جایش خالی است این است که از هیچ بازیگر دیگری نامی در میان نیست، نه دولت ایالات متحده، نه سازمان سیا، نه زمینداران محلی و نه شرکتهای چندملیتی. در حالی که بدون بررسی طرح وسیعتر یعنی طرح تحمیل سرمایهداری ناب بر آمریکای لاتین، اقدامات سادیستیای که در گزارش ثبت شده غیر قابل درک است و البته خود گزارش به غیر قابل درک بودن علت این رفتارها اذعان کرده است.
#دکترین_شوک ۵۰
@haad1442
بنیاد فورد
🔸بنیاد فورد که مولود شرکت خودروسازی فورد است، در حال حاضر بزرگترین سازمان خیریه جهان است. پیش از کودتای نظامی در آمریکای جنوبی، تعداد زیادی از دانشجویان آمریکای لاتین را در طیف وسیعی از دانشگاههای ایالات متحده بورس کرد. بنیاد فورد تامین کننده اصلی هزینههای "برنامه پژوهش و آموزش اقتصادی آمریکای لاتین" که صدها نفر از "بچههای شیکاگو" حاصل آن بود. بنیاد فورد هزینه برنامهای در "دانشگاه کاتولیکِ" سانتیاگو را نیز تامین می کرد که هدف آن جذب دانشجویان دوره کارشناسی از همسایگان شیلی برای آموزش دیدن از "بچههای شبکاگو"ی شیلی بود.
🔸این امور "بنیاد فورد" را حتی بیش از دولت ایالات متحده به منیع اصلی تامین هزینههای اشاعه ایدئولوژی "مکتب اقتصادی شیکاگو" در سرتاسر آمریکای لاتین تبدیل کرد.
🔸وقتی بچههای شیکاگو همراه با پینوشه، با خونریزی و به زور اسلحه به قدرت رسیدند، برای بنیاد فورد انعکاس خوبی نداشت و این دومین بار ظرف چند سال بود که افراد تحت حمایت بنیاد فورد راهی خشونتبار را برای دستیافتن به قدرت در پیش میگرفتند. "مافیای برکلی" که در اندونزی بعد از کودتای خونین ژنرال سوهارتو به قدرت رسیدند، محصول سرمایه بنیاد فورد در دانشکده اقتصادی دانشگاه اندونزی بود. مافیای برکلی نفت و منابع زیرزمینی اندونزی را به چندملیتیهای غربی به ثمن بَخس فروختند.
🔸بنابراین پرسشهایی مطرح شد که چرا بنیادی که خود را وقف صلح و دموکراسی کرده تا خرخره در منجلاب استبداد و خشونت فرو رفته است؟ فلذا در نیمه دهه ۱۹۷۰ بنیاد فورد خود را از تولیدکننده "مهارتهای فنی" برای جهانسوم به تامینکننده اصلی وجوه برای فعالیتهای "حقوق بشر" در جهانسوم تبدیل کرد.
🔸 این چرخش در شیلی و اندونزی بسیار آزاددهنده بود. عجیب نیست که وقتی بنیاد فورد به حیطه حقوق بشر پاگذاشت، عرصهای بسیار محدود و حداقلی تعریف کرد که از چراییها نپرسند. بطوری که با حذف واژههایی چون دارا و ندار، قوی و ضعیف، شمال و جنوب، صرفا عنوان میشد که حقِ هر کسی است که از محاکمه آزاد برخوردار باشد و مورد رفتارهای بیرحمانه و غیرانسانی قرار نگیرد. فقط به معلول می پرداختند. چرا که هر گونه تحقیق جدی درباره اهداف سیاست سرکوب در شیلی ناگزیر مستقیما به بنیاد فورد و نقش محوریاش در القای نظرات اقتصادی نئولیبرالیسم به نظامیان حاکم ختم میشد.
#دکترین_شوک ۵۱
@haad1442
تولد بازار آزاد هشداری به بشریت بود ولی با فریب مصونیت پیدا کرد
🔸 پرسش زیربنایی درباره خشونتهای کودتاچیان در جنوب آمریکای لاتین این بود که "چرا این خشونتها اتفاق افتاد و به نفع که بود؟" این سوال اساسی توسط بنیاد فورد در گزارشات حقوق بشری حذف شد چرا که فعالیتهای حقوق بشری به عدم دخالت در سیاست مشروط شدند. حذف این سوال نقشی تحریفکننده در نحوه تبیین تاریخ بازار آزاد ایفا کرده است. تاریخی که در نگارش آن هیچ گونه اثری از شرایط فوقالعاده خشونتبارِ تولد بازار آزاد دیده نمیشود.
🔸همانطور که اقتصاددانان مکتب شیکاگو چیزی راجع به شکنجه بر زبان نمیآورند زیرا که ربطی به حیطه تخصصی آنان نداشت! گروههای حقوق بشر نیز درباره تغییرات ریشهای که در عرصه اقتصاد روی میداد حرف چندانی برای گفتن نداشتند زیرا اقتصاد ورای تخصص حقوقی آنان بود!
🔸 تنها یک گزارش از یک کمیته بود که اذعان کرد که "سرکوب مردم و پیاده کردن دیدگاههای اقتصاد نئولیبرالی، پروژه واحدی بود" این گزارش توسط کمیتهای انجام شد که هم مستقل از دولت و هم مستقل از بنیادهای خارجی تهیه شد. در این گزارش پس از شرح مبسوط هولناکترین جنایتها این سوال اساسی مطرح می شود که چرا؟ و خود چنین پاسخ میدهد: "از آنجایی که اکثر بخشهای مختلف جامعه با سیاست اقتصادی دولت مخالفت می ورزند، لازم میآمد که چنین سیاستهایی با زور به مرحله اجرا گذاشته شود"
🔸بهرحال اگرچه حکومت نظامیان در آن کشورها برچیده شد اما مکتب اقتصادی شیکاگو جای خود را قویا تثبیت کرد. شکنجهگاههای مخفی کشف شدند و از بین برده شدند اما آنچه که کسی قادر به نابودی آن نبود، برنامه اقتصادیای بود که نظامیان شروع کردند و تا به امروز ادامه یافت.
🔸 نخستین ماجراجویی بچههای شیکاگو در دهه ۱۹۷۰ باید به عنوان هشداری به بشریت تلقی میشد، باید به خطرساز بودن نظراتشان پی میبردند. اما با قصور در مسئول شناختنِ این ایدئولوژی از بابت جنایات ارتکابی در نخستین بروزاتش، این خرده فرهنگِ نظریهپردازانِ بیشرم از مصونیت برخوردار شد و آزاد گذاشته شد تا که دنیا برای فتحهای بعدیش در نوردد.
#دکترین_شوک ۵۲
@haad1442
تاچر و نیکسون جرات نکردند نسخه بازار آزاد فریدمن را اجرا کنند
🔸مهاتما گاندی میگفت: برخورد مسلحانه بین ملتها ما را وحشتزده میکند. اما جنگ اقتصادی، که مثل یک عمل جراحی است، دست کمی از آن ندارد. جنگ اقتصادی شکنجهای طولانی است و لطماتش از آنچه در ادبیات جنگی به تصویر کشیده شده است کمتر دلهرهآور نیست. از آنجا که به اثرات مرگبارِ جنگ اقتصادی خو کردهایم، چندان به آن نمیاندیشیم.
🔸 فریدریش هایِک، قدیس حامیِ "مکتب اقتصادی شیکاگو" در بازگشت از سفر سال ۱۹۸۱ خود به شیلی به قدری مجذوبِ پینوشه و "بچههای شیکاگو" شده بود که نشست و به دوستش مارگارت تاجر، نخست وزیر بریتانیا، نامهای نوشت و مصرانه از وی خواست تا از آن کشورِ آمریکای جنوبی به عنوان مدلی برای دگرگون کردن اقتصادِ کینزیِ بریتانیا استفاده کند.
🔸تاچر و پینوشه بعدها به دوستانی جدا نشدنی تبدیل شدند و تاچر در حالی به دیدار ژنرال سالخورده رفت که وی با اتهامات نسلکشی، شکنجه و تروریسم روبرو و در انگلستان تحت بازداشت خانگی بود.
🔸تاچر در ۱۹۸۲ در نامهای خصوصی به مرشد فکریاش، هایک، به صراحت به توضیح مسئله پرداخت: "اطمینان دارم تصدیق میفرمایید که به سبب وجود نهادهای دموکراتیک و ضرورت اجماعِ نسبتا فراگیر، برخی از تمهیدات اتخاذ شده در شیلی در بریتانیا کاملا غیرقابل قبول خواهد بود. در مواقعی ممکن است روند اصلاحات به شکل عذابآوری کُند به نظر رسد"
🔸نتیجه اینکه شوکدرمانی به سبک و سیاق شیلی و آرژانتین و اوروگوئه در کشورهایی مثل بریتانیا و آمریکا امکانپذیر نبود با اینکه هایک و فریدمن مشاورانی پرنفوذ برای ریگان در آمریکا و تاچر در انگلستان بودند. چرا که مردمِ آزاد به سیاستمدارانی که از توصیههای فریدمن و هایک پیروی می کنند، رای نمیدهند.
🔸نیکسون میدانست که در صورت پیروی از توصیه "اقتصاد آزاد" فریدمن، میلیونها شهروند خشمگین، با آرای خود، او را از کاخ سفید بیرون خواهند انداخت. بنابراین تصمیم گرفت برای قیمت اقلام ضروری نظیر بنزین و اجاره مسکن سقفی تعیین کند. فریدمن به شدت عصبانی بود و می گفت: از همه انحرافاتی که ممکن بود از دولتی سر بزند، چیزی بدتر از کنترل قیمتها نیست. او بعدها نیکسون را "سوسیالیستترین رئیس جمهور آمریکا" توصیف کرد.
#دکترین_شوک ۵۳
@haad1442
جنگ پنهانی تاچر علیه کارگران و معدنچیان
🔸شش هفته پس از نامهنگاری تاچر به هایک، اتفاقی افتاد که ذهن تاچر را تغییر داد و آینده نهضت شرکتگرایی را دگرگون کرد. آرژانتین جزایر فالکلندز، بازماندهای از حکومت استعماری بریتانیا را تصرف کرد. با اینکه جزایر فالکلندز فاقد هر گونه اهمیت راهبردی بود و از منظر نظامی این جنگ یازده هفتهای تقریبا فاقد هر گونه اهمیت تاریخی است، اما آنچه مغفول واقع شد تاثیر عظیم این جنگ بر پروژه بازار آزاد بود.
🔸مارگارت تاچر به یک بهانه سیاسی نیاز داشت تا در لوای آن، برنامه اقتصادی بازار آزاد را برای نخستین بار در یک دموکراسی لیبرال غربی پیاده کند. جنگ فالکلندز این بهانه را برای او فراهم آورد. نظامیان بریتانیا نام رمز "عملیات شرکتمحور" را برای مقابله با تهاجم آرژانتین به جزایر فالکلندز برگزیده بودند. تاچر از محبوبیت بسیار زیادی که به سبب پیروزی در جنگ برایش ایجاد شده بود استفاده کرد تا همان تحول "شرکتمحور" را به راه اندازد که پیش از جنگ به هایک گفته بود ناممکن است.
🔸وقتی معدنچیان در سال ۱۹۸۴ دست به اعتصاب زدند، تاچر صفآرایی کارگران در مقابل دولتش را استمرار جنگ با آرژانتین عنوان کرد و خواستار اتخاذ همان قاطعیت خشنی شد که در جنگ به کار گرفته شد. او گفت: "در جنگ جزایر فالکلندز باید با دشمن خارجی میجنگیدیم و اکنون مجبوریم با دشمن داخلی بجنگیم اما باید بدانیم که این دشمن داخلی به اندازه همان دشمن خارجی، تهدیدی برای آزادیهای ماست"
🔸در سال ۱۹۸۵ تاچر این جنگ را برد. کارگران گرسته بودند و بیش از این توان مقاومت نداشتند. فرجام کار عقبنشینی نابودکنندهای برای بزرگترین اتحادیه کارگری بریتانیا بود و این پیامی به دیکر اتحادیههای کارگری بود که مقابله با نظم نوین اقتصادیِ تاچر در حکم خودکشی خواهد بود.
#دکترین_شوک ۵۴
@haad1442
راه اجرای بازار آزاد در دموکراسی ابداع شد
🔸در بریتانیا، تاچر پیروزی در جنگ فالکلندز و در برابر معدنچیان را به عنوان سکوی پرتابی برای پیشبرد برنامه اقتصادیاش مورد استفاده قرار داد. بین سالهای ۱۹۸۴ و ۱۹۸۸ شرکتهای دولتی از جمله شرکت مخابرات بریتانیا، شرکت گاز بریتانیا، خطوط هواپیمایی بریتانیا، قرودگاههای بریتانیا و شرکت فولاد بریتانیا را خصوصی کرد و سهام دولت در شرکت نفت بریتانیا را فروخت.
🔸 هر قدر که حملات تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ فرصتی برای خصوصیسازی گسترده امور امنیتی، جنگ و بازسازی، در اختیار یک رئیسجمهور بیوجهه (جرج بوش) گذاشت، تاچر نیز برای راه انداختن نخستین حراجِ خصوصیسازیِ انبوه در یک دموکراسی غربی، از جنگ با آرژانتین بهرهبرداری کرد.
🔸اینکه تاچر با موفقیت از عهده جنگ فالکلندز برآمد نخستین گواه مسلّم این امر بود که پیشبرد برنامه "مکتب اقتصادی شیکاگو" ضرورتا مستلزم دیکتاتوری نظامی و اتاقهای شکنجه نیست. او اثبات کرده بود که با بهرهگیری از بحران سیاسیِ به قدر کافی بزرگی که بتوان حول آن گرد آمد و همداستان شد، می توان در یک دموکراسی هم نسخه محدودی از شوکدرمانی را اِعمال کرد
🔸آنچه رخ داد به "فرضیه بحران" مشهور شد به این معنی که فروپاشیهای بازار میتواند به بازار آزاد بیانجامد. مثلا در شرایط سقوط شدید پول ملی یا یک رکود بزرگ، همه چیز به هم میریزد و به نوعی منطقه رها از دموکراسی ایجاد میشود که نیازی به موافقت و اجماع مردم نیست.
#دکترین_شوک ۵۵
@haad1442
کودتای اقتصادی بدست اقتصاددانان و سیاستمداران
🔸در سال ۱۹۸۵ بولیوی بخشی از موج دموکراتیکی بود که جهانِ در حال توسعه را درمینوردید. مردم بولیوی هجده سال گذشته را تحت دیکتاتوری سر کرده بودند. اما حالا فرصت مییافتند که رئیس جمهورشان را در انتخابات ملی برگزینند.
🔸اما در این برهه به دست گرفتن کنترل اقتصاد بولیوی، بیش از آنکه موهبتی به نظر برسد، به یک مجازات شباهت داشت، بدهی کشور به قدری سنگین بود که بهره بدهیها از کل بودجه کشور تجاوز میکرد. ارزش رسمی پول ملی، پزو، ۵۰ درصد کاهش یافته بود. هزاران نفر داشتند بولیوی را در جستجوی کار به مقصد آرژانتین، برزیل، اسپانیا و آمریکا ترک میکردند. تورم به ۱۴هزار درصد رسیده بود که انتخابات برگزار شد.
🔸پاز به عنوان رئیس جمهور بولیوی سوگند یاد کرد و یک تیم اضطراری اقتصادی فوقالعاده محرمانه را تشکیل داد. پس از هفده روز در جلسات محرمانه یک برنامه شوک درمانیِ نمونه مبتنی بر حذف یارانههای مواد غذایی، لغو کلیه کنترل قیمتها و ۳۰۰ درصد افزایش بهای نفت ارائه شد. برنامه مزبور حقوق و دستمزهای ناچیز بخش دولتی را تثبیت کرد و خواستار کاهش شدید مخارج دولتی در عرصه خدمات عمومی(بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و...) و گشودن مرزهای بولیوی به روی وارداتِ نامحدود و کوچک کردن شرکتهای دولتی به عنوان سرآغازی برای خصوصیسازی شد.
🔸به این ترتیب بولیوی نسخهای شد برای یک نوع خودکامگیِ جدیدِ مقبولتر، در واقع یک کودتای غیرنظامی، یعنی کودتایی به دست سیاستمداران و اقتصاددانانِ ملبس به کت و شلوارهای اتوکشیده عرصه تجارت، به جای سرهنگانی با چکمه و اونیفرم نظامی و همه اینها در قالب رسمیِ یک رژیم دموکراتیک.
#دکترین_شوک ۵۶
@haad1442
صندوق کمک به نیازمندان در ازای تحمیل سیاستهای خانمانسوز نئولیبرال
🔸بولیوی که از تحولات نئولیبرالی دهه ۷۰ کشورهای جنوب آمریکای جنوبی جا مانده بود حالا باید جبران مافات می کرد. مولف اصلی برنامه شوک درمانی با تشبیه تیم اقتصادی به خلبانان هواپیماهای جنگی که به مواضع دشمن حملهور میشدند گفت: "ما باید مثل خلبانِ مامور بمباران هیروشیما باشیم، او وقتی بمب اتم را پرتاب میکرد، نمی دانست دارد چه کار میکند، اما وقتی دود را دید، گفت: "آخ، ببخشید!" و این درست همان کاریست که ما باید بکنیم. اقدامات لازم را انجام میدهیم و فقط میگوییم : "آخ، ببخشید!"
🔸این فکر که تغییر سیاست، مثل دست زدن به یک حمله نظامی، غافلگیرکننده است برای عاملان شوک درمانی اقتصادی موضوعی تکراری است. طرح طی صد روز اول دولت اجرا شد. برای دو سال تورم مهار شد چرا که در روزهای اول طرح، به اندازه کافی همه قیمت ها بالا رفته بود. یعنی کل تورمی که در طی دوسال بر مردم تحمیل میشد، در یک حرکت انجام شد و بار همه هزینههای اجتماعی بر دوش تنگدستان قرار گرفت.
🔸 جمع کوچک خواص ثروتمندتر شدند در حالی که بخشهای بزرگی از جمعیت که تا آن زمان جزء طبقه کارگر بودند کلا از صحنه اقتصاد حذف و به مردمی مازاد و ناخواسته تبدیل شدند. آماری که توسط دولت اعلام میشد نه تعداد فزاینده خانوارهایی را منعکس میکرد که مجبور بودند در چادرها زندگی کنند، نه هزاران کودکِ دچار سوء تغذیه را که روزانه فقط تکهای نان و یک فنجان چای برای خوردن داشتند و نه صدها دهقانی را که در جستجوی کار به پایتخت میآمدند و سرانجامشان تکدی در خیابانها بود.
🔸با افزایش حقوق و دستمزها برای مطابقت با قیمت مواد غذایی و بنزین مخالفت شد و در عوض از ایجاد یک صندوق اضطراری برای کمک به آسیبپذیرترین اقشار جامعه جانبداری شد. این کار مثل گذاشتن چسب زخمی بر یک زخم عمیق بود.
#دکترین_شوک ۵۷
@haad1442
بحران جزئی از مدل اقتصاد بازار آزاد است
🔸آنچه که در بولیوی انجام شد در تایید "نظریه بحران" فریدمن بود. تورم لگامگسیخته در بولیوی نقشی همسان جنگ ایفا کرد و شرایط را برای اجرای بازار آزاد محیا کرد. به این معنی که تورم لگامگسیخته مسئلهای برای حل کردن نیست بلکه فرصتی طلایی است که باید از آن استفاده کرد!
🔸در دهه ۱۹۸۰ این گونه فرصتها کم نبود. بیشتر کشورهای آمریکای لاتین درست در همان برهه در چنبره تورم لگامگسیخته بودند. این بحران ناشی از دو عامل بود که هر دو در نهادهای مالی مستقر در واشنگتن ریشه داشتند. عامل نخست اصرار نهادهای مالی واشنگتن بر انتقال بدهیهای غیرقانونیِ انباشته شده طی دوران حکومتهای دیکتاتوری به حکومتهای جدیدِ دموکراتیک بود. عامل دوم تصمیم ملهم از فریدمن در بانک مرکزی ایالات متحده مبنی بر عدم پیشگیری از افزایش نرخ بهره بود که میران بدهی کشورهای رو به توسعه را افزایش میداد.
🔸روش این بود که با کار گذاشتن یک به اصطلاح بمبِ بدهی، کشور تازه آزاد شده را اسیر و گرفتار خنثیسازی بمب میکردند. به این ترتیب که واشنگتن اصرار می ورزید که دولت دموکراتیک جدید برای گذاری توام با وقار و در شان کشور به سوی دموکراسی، دولت جدید با پرداخت بدهیهایی که ژنرالها به بار آورده بودند، موافقت کند. این مبالغ شامل بدهی به "صندوق بینالمللی پول"، "بانک جهانی"، "بانک صادرات_واردات ایالات متحده" و بانکهای خصوصی مستقر در ایالات متحده بود.
🔸و این عرصهای بود که نظریه بحران فریدمن به استحکام خود میپرداخت: هر اندازه دولتها نرخ شناور بهره، عدم نظارت بر قیمتها، اقتصاد متکی بر خامفروشی را بیشتر به مرحله اجرا میگذاشتند، نظام بیشتر مستعد بحران میشد و بیش از پیش به همان فروپاشیهایی گرفتار میآمد که دولت را مجبور میکرد سایر توصیههای ریشهایِ فریدمن را نیز به مرحله اجرا بگذارد.
🔸به این ترتیب، بحران در مدل "مکتب اقتصادی شیکاگو" جاسازی و جزئی از مدل اقتصادی است.
#دکترین_شوک ۵۸
@haad1442