eitaa logo
ثارالله حسبي الله لا اله الاهو
6 دنبال‌کننده
3هزار عکس
931 ویدیو
16 فایل
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم ُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْض اللهم عجل لوليك الفرج ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجات
مشاهده در ایتا
دانلود
. امام علی (علیه السلام): ترک گناه ، آسانتر از توبه کردن است. بیاییم برنامه ریزی کنیم که به تدریج زمینه های گناه کردن را از محیط خود دور کنیم تا اصلا به گناه نیفتیم تا بخواهیم بعد به تقلا بیفتیم که حالا چگونه خدا را راضی کنیم و چطور توبه کنیم و چطور گناه را ترک کنیم و چگونه لذت آن گناه را از ذائقه ی خود ببریم همیشه پیشگیری بهتر است. إن شاء الله که این حرف ،مهم همیشه پیش چشم ما باشد. _________________________ = = جهت شرکت در این کانال همه چی تموم و عالی روی لینک زیر بزنید 👇👇👇👇 @edalatkojas
از مرحوم شیخ عبدالنبی اراکی نقل شده که در اراک، شبی در مدرسه بودیم، زنی پشت در آمد و اظهار داشت: بی‌پناهم و جایی ندارم و نمی‌‏توانم در این وقت شب به جایی بروم. هوا هم سرد بود، لذا به ناچار گفتم: بیایید داخل. پس از ورود، گفتم: سفره‌‏ام آنجاست باز کنید و نان بخورید و در داخل حجره، کرسی هم داشتم، به او گفتم آن طرف بخوابید و من مطالعه دارم. رفت، خورد و خوابید من هم مطالعه کردم، نان خوردم و در طرف دیگر کرسی خوابیدم. یک یا دو بار با فاصله، ، دیدم صلاح نیست زیر کرسی باشم، از جا برخاستم و بیرون حجره رفتم و تا صبح در هوای سرد در حیاط مدرسه ماندم و دور حیاط می‏‌گشتم تا اینکه صبح شد. از کارهای دیگر آن زن مثل نماز و... اطلاع ندارم. هوا که روشن شد، زن از اطاق بیرون آمد و رفت. علم تعبیر خواب من . _____________________________ = = جهت شرکت در این کانال همه چی تموم و عالی روی لینک زیر بزنید 👇👇👇👇 @edalatkojas
علامه طباطبایی می‌‌فرماید: یکی از رفقای نجفی ما ـ که فعلا از اعلام نجف است ـ برای من گفت: «من یک روز به دکان سبزی فروشی رفته بودم، دیدم مرحوم قاضی خم شده و مشغول سواکردن کاهو است، ولی به عکس معهود، کاهوهای پلاسیده و آن هایی را که دارای برگ‌های خشن و بزرگ هستند، برمی‌‌دارد. من کاملا متوجه بودم، تا مرحوم قاضی کاهوها را به صاحب دکان داد و ترازو کرد. مرحوم قاضی آن را در زیر عبا گرفت و روانه شد. من به دنبالش رفتم و سبب این کار را از مرحوم قاضی پرسیدم، و ایشان عرض کرد: آقا! من این مرد فروشنده را می‌‌شناسم؛ فرد بی‌بضاعت و فقیری است، من گاه گاهی به او مساعدت می‌‌کنم، و نمی‌‌خواهم چیزی به او بلا عوض داده باشم، تا اولا آن عزت و شرف و آبرو از بین برود، و ثانیاً خدای ناخواسته عادت کند مجانی گرفتن، و در کسب هم ضعیف نشود. و برای ما فرقی ندارد کاهوهای لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها. و من می‌‌دانستم که این ها بالاخره خریداری ندارد، و ظهر که دکان خود را می‌‌بندد، به بیرون خواهد ریخت؛ لذا برای عدم تضرر او مبادرت به خریدن کردم».
شهید امیر حاج امینی، تمایلی به شهرت و معروف شدن نداشت. درواقع باورش به چنین اصلی این بود که اگه کاری را با خلوص نیت برای خدا انجام دهی؛ او تو را عزیز می کند و درنهایت، همین خصلت شهید امیر حاج امینی موجب معروف شدن عکس شهادتش گردید. او برای رضای خدا هر کاری را انجام میداد و برایش اهمیتی نداشت که دیگران از کارهای او آگاه شوند. یکی از دیگر خصلت های شهید امیر حاج امینی، حساسیت نشان دادنش نسبت به بچه های یتیم بود، او همیشه به یتیمان کمک میکرد. شادی روحش و هدیه به تمامی شهدا و ۱۴ معصوم و حضرت عباس ع و مادرش و حضرت رقیه س و علی اصغر س و علی اکبر و حضرت نرجس س و حضرت زینب و تمامی امامزادگان صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله ناصری رح فرمودند کمترین مقام این شهید (حمید قبادی نیا) مستجاب الدعوه بودن ایشان هست هر کسی به ایشان متوسل شود حاجت میگیرد 🤲اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
یکی از دوستانش نقل می‌کند، به دارالرحمه رفته بودیم، او به جایی اشاره کرد و همان جا نشست. و با انگشت روی آن نوشت: مدفـــن پاسدار شهیــــــد، فدایی امام زمان - عبدالحمید حسینــــی. پنج ماه بعد وقتی پیکر شهیدش از عملیات بیت المقدس بازگشت، پدر شهید علی خضری، دوست صمیمی عبدالحمید ،درخواست کرد که قبر ایشان را بالای سر فرزند او بکنیم و آنجا دفن کنیم. قبـــر اول که کنده شد، به آب رسید. قبـــر دیگری کندند، آن هم به آب رسید و پر آب شد و بالاخره قبر ایشان در همان نقطه‌ای که خودش اشاره کرده بود آماده شد. بی آنکه ما به کسی از این پیش گویی ،چیزی گفته باشیم 🌹قبل از شهادت با آقای آیت الله سیدعلی‌اصغر دستغیب، تماس گرفته و وصیت می‌کند: من جمعــــه صبـــح، ساعت ۴شهیــــــد می‌شوم. جنازه من را برای شما می‌آورند، مرا شبانــــــه( دقیقا ساعت ۹ شب) تشییع کنید. 🌹هنگام تدفین پيکر شهيد خيلي سبک بود و من غرق در اين واقعه عجيب بودم ناگهان صداي فرياد آقاي عابدي (که بعدها به شهادت رسيد) را شنيدم که با صداي بلند نام امام زمان (عج) را صدا میکرد. ايشان بعد به من گفت: من به چشم خود ديدم؛ آقايي نوراني (که علائم خاصي را از ايشان ذکر میکرد)  وارد قبر شد و جسد را تحويل گرفت و داخل قبر گذاشت. لذا من بي اختيار نام امام زمان (عج) را فرياد زدم.
🌹شهید احمد خادم الحسینی در سال ١٣٣٢ در شیراز متولد شد. 🌹حجة الاسلام و المسلمین طوبائی : شب قبل که برای نماز شب برخاستم مسائلی برایم پیش آمد که دانستم فردا با امری عجیب مواجه می شوم.وقتی وارد قبر شدم تا تلقین شهید مورد نظر را انجام دهم، به محض ورود به قبر در چهره شهید حالت تبسمی احساس کردم و فهمیدم با صحنه ای غیر طبیعی روبرو هستم. وقتی خم شدم و تلقین شهید را آغاز کردم، به محض اینکه به اسم مبارک امام زمان(عج) رسیدم مشاهده کردم جان به بدن این شهید مراجعت کرد، چون شهید به احترام امام زمان(عج) سرش را خم کرد، به نحوی که سر او تا روی سینه خم شد و دوباره به حالت اولیه برگشت. 🌹بخشی از وصیت نامه؛ به هیچ عنوان راضی نیستم برایم گریه کنید اگر خواستید ،برای مظلومی حسین ابن علی (ع) ویارانش گریه کنید
🌹شهید سید مهدی غزالی 🌹 مادر شهید می گوید: نیمه شعبان متولد شد، او را به همین مناسبت "سیدمهدی" نامیدیم. 🌹بسیاری از افراد محل اگر حاجتی داشتند و یا اگر گره ای به کارشان بود، جدّ سیدمهدی را نذر می کردند و حاجت روا می شدند. روزی حسابدار کارخانه نساجی به بیماری سختی دچار شده بود، از آنجائی که شنیده احوال سیدمهدی را شنیده بود، متوسل به جد سیدمهدی شد و نذر کرد که اگر شفا پیدا کند، سیدمهدی را در کارخانه استخدام نماید. او شفا گرفت و سیدمهدی چندین سال کارگر کارخانه نساجی شد. 🌹هر سال روز مادر که می شود خواب می بینم سیدمهدی روی سرم گلاب می پاشد، هدیه ای به من می دهد و پیشانی ام را می بوسد 🌹هر هفته پنج شنبه ها بر سر مزارش می روم و هنگامی که قبرش را می شویم، ناگهان از دِل قبر سید مهدی مرا صدا می زند و چند بار می گوید: - مامان! 🌹سه بار این کار را انجام می دهد. سرم را روی قبر می گذارم و با سیدمهدی دردِ دل می کنم.
آقای یدالله یزدی زاده،مداح اهل بیت(ع) است. می گوید در شب 22 ماه مبارک رمضان سال ۱۳۸۵ در شبکه 3 تلویزیون مراسم تشییع پیکر شهید گمنام را دیدم و با خودم گفتم این شهیدان چه کسانی هستند؟! همان شب در خواب دیدم به من گفتند تو باید شهید سوم را دفن کنی. در خواب نزدیک رفتم و با شهید صحبت کردم. روضه قتلگاه امام حسین(ع) را خواندم و با هم سینه می زدیم . شهید گفت: برو به روستای خانوک، مرا آنجا به اسم حسین اکبر عرب نژاد می شناسند. از قول من بگو من دیروز در تهران در اینجا در قبر سوم دفن شده ام. سپس گفت: هر حاجتی داری برآورده می کنم و در قیامت شفاعتت می کنم مداح اهل بیت ،همین کار را انجام داد و همه مشخصات درست بود
 🌹شهید حاج یونس زنگی آبادی🌹 *روایت عجیب نویسنده کتاب خاطرات شهید زنگی آبادی میگوید مشغول کتاب نوشتن در مورد حاج یونس بودم که گوشی زنگ میخورد و من جواب نمیدادم و این بیست و پنجمین بار است که صدای تلفن بلند می شود. تعداد زنگ ها را شمرده بودم.گوشی را برداشتم.   سلام علیکم. بفرمایید.....   علیکم سلام. می خواستم بگویم شما می توانید برای رفع این به ظاهر مشکل، از صناعات داستانی برای پرداختن به خاطرات استفاده کنید و جای دست بردن در آن کاری کنید که خواندنی تر شود .   حیرت زده شده بودم.  او چه کسی است که ذهن من را می خواند؟!!   شما؟   من زنگی آبادی هستم.   ببخشید. کی؟!   یونس زنگی آبادی. گفت:برای ادای حقی که بر ذمه توست آمدم. هر عباسی یک حسین دارد و هر حسینی یک زینب و هر زینبی، شمشیری است در نیام که باید برآید. من این شمشیر را در دست تو می گذارم. زیرا از خدا خواستم که یک بار چون عباس شوم و یک بار چون حسین. به وقت عباس شدن بی دست شدم و به وقت حسین شدن بی سر. مرا از پاهایم شناختند. این ها را می دانی......خوانده ای ...  
✅شهید حاج عبدالمهدی مغفوری✅ 🌹مادر خانم حاج‌ عبدالمهدی می‌گفت:وقتی خواستم چهره مطهر و نورانی شهید را برای وداع آخر ببوسم،با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان ذکرگوی آن شهید سعید به تلاوت سوره مبارکه کوثر مترنم است. 🌹پسرعموی شهید مغفوری هم از مراسم دفن این شهید خاطره‌ای شگفت دارد:وقتی پیکر شهید را در قبر می‌گذاشتیم صدای اذان گفتن او را شنیدیم. 🌹ازکرامات شهید از زبان دوست شهید: تا اینکه من دچار بیماری سختی شدم و پزشکان از بهبودی من قطع امید کردند یک روز حاج مهدی با یک دسته گل سرخ به عیادتم آمد وقتی نظر پزشکان را به او گفتم اشک در چشمانم حلقه زد پس لیوانی را برداشت آن را تا نیمه آب کرد و چیزی زیر لب خواند و به آب داخل لیوان دمید پارچه سبزی را از جیب پیراهنش درآورد و با آب لیوان خیس کرد و نم آن را بر لبان من کشید و درآخر زمزمه کرد به حق دختر سه ‌ساله‌ی حسین… 🌹روز بعد در عالم رویا خودم را در صحنه‌ی کربلا دیدم دختربچه ‌ای سمتم آمد و من قمقمه ‌ام را به او دادم او آن را گرفت و فقط لب‌های خشکش را تر کرد و دوباره به سوی خیمه‌ها رفت اما سواری دختر بچه را با سیلی زد هرچه تقلا کردم به کمکش بروم نتوانستم یکباره از خواب پریدم و از همان لحظه حالم خوب شد و بهبود یافتم
💐شهید مرتضی دادگر💐 🌹پدرش از تجار بازار تهران بود حجره ی پدر را ترک کرد و به اهواز رفت و وارد گروه تفحص شهدا شد 🌹بدهی زیادی داشت 🌹به شهیدی که همان روز تفحص شده بود(شهید مرتضی دادگر) گفت ما به عشق شما از رفاه مان در تهران بریدیم. راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم..." 🌹وارد خانه که شد همسرش با شادی گفت کسی آمد و مبلغی را داد وگفت که پسر عمویت است و به شما بدهکار بوده _ هر چه فکرکرد، یادش نیامد که به کدام پسرعمویش پول قرض داده است.. 🌹به بازار رفت به مغازه قصابی و میوه فروشی و... رفت همه گفتند بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است. 🌹وقتی به خانه برگشت دید کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودند در دستان همسرش است 🌹همسرش هق هق کنان گفت کسی که امروز خودش راپسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود 🌹شهید مرتضی دادگر پس از ۱۷ سال زنده شد و تمام بدهی های او را داده بود
🌹🌺شهید عباس بابایی🌺🌹 او اهل قزوین بود و برای تکمیل و آموزش دوره اعزام شد 🏃روزی دوست عباس بابایی از او میپرسد چرا در موردت این چنین میگویند ؟! 🌹 او گفت: چند شب پیش در حال دویدن بودم از قضا فرمانده پایگاه کلنل باکستر(در آمریکا) مرا دید در این وقت شب برای چه می دوی؟ ☘گفتم: خواستم ورزش کنم تا خسته شوم. او اصرار کرد تا واقعیت را بگویم . ☘ گفتم میترسم شیطان با وسوسه هایش مرا به گناه بکشاند و در دین ما توصیه شده که در چنین مواقعی . با شنیدن حرفهای من تا دقایقی می خندید ، 🌹زیرا با ذهنیتی که نسبت به مسائل جنسی داشت نمی توانست رفتار مرا درک کند. 🌺از دوستان شهيد بابايى مى‏ گفت:ديدم كه ايشان در اتاقش يك طناب بسته است و يك پارچه روى آن انداخته است. گفتم: چرا طناب بسته‏ اى؟ گفت: اين آمريكايى(هم اتاقی شهید بابایی ) به ديوار عكس‏هاى سكسى مى‏ زند و شراب هم مى‏ خورد. ‏ها_را_ببينم. 🌺در دوران تحصیل در آمریکا روزی به دفتر مسئول دانشکده، که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم.ژنرال آخرین فردی بود که باید قبولی مرا تایید یا رد میکرد ظهر بود ایشان برای دقایقی بیرون رفتند من شروع به نماز اول وقت کردم که یکباره ایشان آمدند و من ترجیح دادم نمازم را ادامه دهم ☘ایشان به خاطر صداقت و من به سنت و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده و گفت شما قبول شدید.
🌹☘سید علیرضا یاسینی ☘🌹 🌺در سال ۱۳۳۰ در شهرستان آبادان دیده به جهان گشود. وی در سال ۱۳۴۸ وارد دانشگاه خلبانی نیروی هوایی شد و پس از گذراندن دوره مقدماتی پرواز با هواپیمای اف-۳۳ برای تکمیل دوره تکمیلی به کشور آمریکا رفت 🌺بخشی از وصیت‌نامه شهید یاسینی: من یک خلبان هستم. سالها از بیت المال برایم هزینه کرده اند تا به اینجا رسیده ام. حال وظیفه دارم که دینم را ادا کنم. مگر نه اینکه همواره آرزو کرده ایم که ای کاش در واقعه عاشورا می بودیم و فرزند زهرا(س) را یاری می کردیم؟ اکنون زمان آن فرا رسیده و همگان مکلفیم که برای لحظه ای روح خدا را تنها نگذاریم.
🌹 شهید علی اصغر قلعه ای 🌹 شانزده ساله بود و از یک خانواده روحانی. اطلاعات مذهبی فراوانی داشت. بچه هااو را عارف کوچولو صدا میکردند. در خط سوم، جایی که قبضه های خمپاره مستقر بودند. قرار داشتیم. میخواستم با او خداحافظی کنم. هر چه دنبالش گشتم نبود، عاقبت کنار رودخانه پیدایش کردم. نشسته بود با خودش زمزمهای داشت و آهسته گریه میکرد. به شوخی گفتم: چیه؟ خلوت کردی، التماس دعا. گفت: «روضه علی اصغر میخوانم» پرسیدم: «چرا علی اصغر گفت: من هم مثل علی اصغر به شهادت خواهم رسید. بعد اضافه کرد: اگر قول بدهی به کسی نگویی برایت تعریف خواهم کرد. گفتم: قول میدهم، ولی تو را که به خط نمیبرن، چطور شهید میشوی؟ گفت همینجا، کنار قبضه های خمپاره، سه روز دیگه، من به همراه برادران توکلی و عزیزی به کمک قبضه های خمپاره میرویم یک ناشناس با ماست. ناگهان گلولهای از آسمان میآید، من گلوله را میبینم. عزیزی و توکلی از ما جدا میشوند و گلوله کنار ما به زمین میخورد، ترکش بزرگی گلوی مرا میبرد، من و آن ناشناس شهید میشویم. و دقیقاً همان شد که گفته بود.  
🌹شهید مدافع حرم مجیدقربانخانی🌹 🌹مجید از آن دست بچه‌های جنوب شهری لوطی مسلکی بود که دست خیرش زبانزد است 🌹لقب‌هایی است که در فضای مجازی به مجید داده‌اند مجید سوزوکی که  به دلیل شباهت نام شهید قربانخانی با مجید فیلم اخراجی‌ها رویش گذاشته‌اند 🌹آن زمان که مسعود ده‌نمکی بر روی پرده نقره‌ای سینما مجید سوزوکی را به نمایش گذاشت، شاید باورمان نمی‌شد امروز هم در حقیقت مجیدی وجود داشته باشد که با غیرت و بامرام باشد. اهل دل و دست و دلباز، لوتی و بامرام که عاقبتش شبیه مجید سوزوکی به شهادت ختم شود 🌹مجید هیچ وقت اهل نماز و روزه و دعا نبود‌، اما سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به کلی متحول شد‌، همیشه در حال دعا و گریه بود، نمازهایش را سر وقت می‌خواند و حتی نماز صبحش را نیز اول وقت می خواند، خودش همیشه می‌گفت نمی دانم چه اتفاقی برایم افتاده که این طور عوض شده‌ام و دوست دارم همیشه دعا بخوانم و گریه کنم و همیشه در حال عبادت باشم. در این مدتی که دچار تحول روحی و معنوی شده بود همیشه زمزمه لبش «پناه حرم، کجا می‌روی برادرم» بود
🌹شهید عبدالمهدی کاظمی 🌹 🌹هر دو به اين شهيد متوسل ميشوند تا همسری متدين نصيبشان شود و طی يك رؤيای صادقه، شهيد علمدار، عبدالمهدی را به همسرش معرفی ميكند. 🌹قبل از شهادت به محضرآيت‌الله بهجت شرفياب ميشود تا خوابش را به ايشان بگويد. ايشان فرموده بودند: بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی و حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد و شما در تاجگذاری امام زمان (عج) ‌به شهادت خواهيد رسيد. شما يكی از (عج) هستيد و (عج) 🌹عبدالمهدی در شب تاجگذاری امام زمان(عج)‌ همان طور كه آيت‌الله بهجت فرموده بودند به شهادت رسيد
🌹شهیدمدافع‌حرم‌سیدعزیزحسینی🌹 🌹بعد از مدتی چشم‌انتظاری بهمن ۱۳۹۷ پیکر سیدعزیز را با پنج شهید دیگر در منطقه بصرالحریر درعای سوریه پیدا کردند. سید در آن عملیات حضور داشت. وقتی بعد از چند سال پیکر عزیز را پیدا کردند، سالم مانده بود. گفتم این معجزه حضرت زینب (س) است. همسرم زمانی که کوچک بود نذر حضرت ابوالفضل (ع) بود. در مزارشریف افغانستان زندگی می‌کرد و همان ایام کودکی مریضی سختی گرفته بود. پدرشان آن زمان گاو و گوسفند داشت. به سید گفته بود برو یک دست سر هر گاو بکش، هر کدام که سر راهت بلند شود نذر و قربانی می‌کنم. سیدعزیز نظر کرده حضرت عباس (ع) شد و حالش خوب شد. چون نظر کرده حضرت عباس بود بی‌بی زینب هم ایشان را به عنوان مدافع حرمش قبول کرد. 🌹. سرش بود، فقط صورتش خیلی زخمی شده بود. خبرنگار‌ها عکس می‌گرفتند. من از اول مفقودی همسرم خوابش را می‌دیدم. در خواب به من می‌گوید عزیزم! من بهترین جا هستم. من پیش امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) عمه سادات هستم.
🌹شهید مدافع حرم مهدی مکرمی🌹 🌹شهید مدافع حرم فرمانده شهید؛ مهدی مکرمی که بعد از شش سال به مشهد آمده و در امامزاده سید محمد گنبد خشتی به خاک سپرده شد. این پیکر مطهر بعد از این سالها به اذن الهی هیچ تغییری نکرده است. ان شاء الله شفاعتمون ما را بکنه پیش امام حسین(ع) 🌹حالا بعد از گذشت از شهادتش، بقایایی از پیکر او کشف و به کشور بازگشته است. از او دو فرزند به‌یادگار مانده است.
🌹شهید مدافع حرم میرزامحمود تقی پور 🌹به گفته دوستانش او همیشه دعا می‌کرد که در روز اربعین به شهادت برسد و ذکر یا زینب و یا زهرا همیشه بر لبانش جاری بود. 🌹ه‌_مسلط‌_بود 🌹او لباسش را آویزان می‌کرد و به همرزمان می‌گفت هرکس پول لازم دارد بدون اینکه بگوید از داخل جیب لباسم بردارد و هر موقع توانست برگرداند 🌹مادر شهید تقی پور ادامه داد: او در دفتر خاطرات خود نوشته بود که من در روز اربعین شهید می‌شوم و همچنین در وصیتنامه وی آمده است: «نگران نباشید! شهید به آرزوی قلبی‌اش رسیده و شما هم خوشحال باشید که من به آرزویم رسیدم 🌹محمود درنهایت در اربعین ۹۶ بر اثر انفجار تله انفجاری در دیرالزور زخمی و در راه بیمارستان شد و در حالی که لبخند به لب داشت و شهادتین می‌گفت، به شهادت رسید
🌹شهید مصطفی صدر زاده🌹 🍀شهید مدافع حرمی که روز و ساعت شهادتش را می‌دانست🍀🌹 🌹زمانی که نوجوان بود در خواب دیده بود که از مسجدی که در آن فعالیت می کرد شهید آورده بودند و از این مسجد نوری به سمت آسمان بلند می شود که چند سال بعد خودش و شهید عفتی اولین شهدای این مسجد می شوند.  🌹مادرش هم از کودکی مصطفی را نذر حضرت عباس(ع) کرده بود و مادرش نیز خرسند بود که با لب تشنه به شهادت رسید 🌹برای اینکه فاطمه دخترش قرآن یاد بگیرد برای حفظ هر آیه یک مبلغی را بعنوان جایزه تعیین کرده بود و بهترین هدیه ها برای فاطمه می‌خرید 🌹به همرزمانش گفته بود فردا( تاسوعا ) در فلان ساعت با یک تیر شهید میشوم 🌹در ظهر تاسوعا حین درگیری با نیروهای تروریست توسط تیر تک‌تیرانداز نیروهای تکفیری در حلب سوریه و در عملیات محرم به شهادت رسید
✅ داستان کوتاه 🌷 اهمیت مجالس اهل بیت امام صادق (ع) به فضیل بن یسار فرمود: آیا براي ما مجالسی می گیرید و از ما سخن می گویید؟ فضیل گفت: آري فدایت شوم! امـام فرمود : این گونه مجـالس را من دوست دارم. محبوبترین مجـالس نزد مـاست. در این گونه جلسات درباره به شأن و سبک زندگی ما بگویید و مرام ما را زنده کنید. خداوند کسانی را که مرام و هدف ما را زنده نمایند، مشمول رحمت خاصش می کند. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 9، ص 127 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
✍️ نامه امام صادق (ع) به شیعیان (بخش چهارم) 📩 اى شیعیان که مورد رحمت خدا و برتر از ديگرانید! روز به روز و ساعت به ساعت مواظب حقوق خدا (که همان انجام و ترک است،) باشید! زيرا هر كس با انجام و ترک در پرداخت حقوق خدا شتاب كند، خدا در شتاب به چند برابر كردن خيرات برای او در دنيا و آخرت تواناتر است. و هر كس ادای حقوق و خدا را به تأخير اندازد، خدا از او تواناتر است كه روزىِ او را به تأخير اندازد. و خدا روزیِ هر كس را حبس کند، خودش نمی تواند به خودش روزى بدهد؛ پس با انجام و ترک حق خدا را در مقابل آنچه روزى شما كرده، بپردازيد تا خدا باقيماندۀ روزی شما را بر شما گوارا سازد و به وعده ای كه داده كه آن را چند برابر كند، وفا كند. چند برابری كه مقدار و حقيقت افزایشش را كسى جز پروردگار جهانيان نمی داند. 📖 و إِيَّاكُمْ أَيَّتُهَا اَلْعِصَابَةُ اَلْمَرْحُومَةُ اَلْمُفَضَّلَةُ عَلَى مَنْ سِوَاهَا وَ حَبْسَ حُقُوقِ اَللَّهِ قِبَلَكُمْ يَوْماً بَعْدَ يَوْمٍ وَ سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ فَإِنَّهُ مَنْ عَجَّلَ حُقُوقَ اَللَّهِ قِبَلَهُ كَانَ اَللَّهُ أَقْدَرَ عَلَى اَلتَّعْجِيلِ لَهُ إِلَى مُضَاعَفَةِ اَلْخَيْرِ فِي اَلْعَاجِلِ وَ اَلْآجِلِ وَ إِنَّهُ مَنْ أَخَّرَ حُقُوقَ اَللَّهِ قِبَلَهُ كَانَ اَللَّهُ أَقْدَرَ عَلَى تَأْخِيرِ رِزْقِهِ وَ مَنْ حَبَسَ اَللَّهُ رِزْقَهُ لَمْ يَقْدِرْ أَنْ يَرْزُقَ نَفْسَهُ فَأَدُّوا إِلَى اَللَّهِ حَقَّ مَا رَزَقَكُمْ يُطَيِّبِ اَللَّهُ لَكُمْ بَقِيَّتَهُ وَ يُنْجِزْ لَكُمْ مَا وَعَدَكُمْ مِنْ مُضَاعَفَتِهِ لَكُمُ اَلْأَضْعَافَ اَلْكَثِيرَةَ اَلَّتِي لاَ يَعْلَمُ عَدَدَهَا وَ لاَ كُنْهَ فَضْلِهَا إِلاَّ اَللَّهُ رَبُّ اَلْعَالَمِينَ. 📚 منبع: الکافی، ج 8 ص 2 📱 کانال سبک زندگی متقین: @mottagheen
📩 نامه امام صادق (ع) به شیعیان (بخش نهم) 🌺 چه کنیم خدا ما را دوست داشته باشد؟ ✍️ هر كس دوست دارد بداند آیا خدا او را دوست دارد، بايد از خدا و از ما كند. آيا نشنيده‌ اند کلام خدا را كه به پيامبرش (ص) می فرمايد: «ای پیامبر! به انسانها بگو: اگر خدا را دوست داريد، از من کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را بيامرزد»؟ به خدا سوگند هر بنده ای از خدا کند، خداوند از ما اهل بیت را برای او مثل از خودش قرار می دهد. به خدا قسم هر بنده ای از ما كند، قطعاً خدا دوستش دارد. به خدا قسم هر بنده ای از ما را رها کند، ما را به خشم آورده است. به خدا قسم هر كس ما را به خشم آورد، قطعاً از خدا نافرمانى كرده است و هر كس در حال نافرمانى از دستورات خدا بميرد، خداوند او را خوار خواهد کرد و با صورت در آتش جهنم خواهد انداخت. 📣 شرح: اطاعت از خدا و اطاعت از اهل بیت، همان انجام و ترک است. 📖 و مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَعْلَمَ أَنَّ اَللَّهَ يُحِبُّهُ فَلْيَعْمَلْ بِطَاعَةِ اَللَّهِ وَ لْيَتَّبِعْنَا أَ لَمْ يَسْمَعْ قَوْلَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِيِّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ». وَ اَللَّهِ لاَ يُطِيعُ اَللَّهَ عَبْدٌ أَبَداً إِلاَّ أَدْخَلَ اَللَّهُ عَلَيْهِ فِي طَاعَتِهِ اِتِّبَاعَنَا وَ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ يَتَّبِعُنَا عَبْدٌ أَبَداً إِلاَّ أَحَبَّهُ اَللَّهُ وَ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ يَدَعُ أَحَدٌ اِتِّبَاعَنَا أَبَداً إِلاَّ أَبْغَضَنَا وَ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ يُبْغِضُنَا أَحَدٌ أَبَداً إِلاَّ عَصَى اَللَّهَ وَ مَنْ مَاتَ عَاصِياً لِلَّهِ أَخْزَاهُ اَللَّهُ وَ أَكَبَّهُ عَلَى وَجْهِهِ فِي اَلنَّار. 📚 الکافي , جلد۸ , صفحه۲ 🆔@mottagheen
✅ وجه مشترک رسانه های دشمن با برخی از رسانه های داخلی در چیست؟ 🌷امام خامنه ای: در داخل، متأسفانه زبانهای ، قلمهای و حنجره های هستند که همان حرفهای دشمن را که به قصد نومید کردن و افسرده کردن مردم گفته می شود، تکرار می کنند؛ آحاد مردم به اینها نباید اعتنائی کنند. فردای این ملت، فردای روشنی است. فردای این انقلاب، فردای عزتمدارانه ای است. فردای این کشور و این ملت، فردائی است که ان شاءاللّه به توفیق الهی برای همه الگو خواهد شد. (6/3/1392) ✍️ شرح: یعنی ترک و انجام در زندگی فردی و اجتماعی پند 238 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen