eitaa logo
«کـوچـه شُــهَــدا...»
1.2هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
47 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاءٌعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ رزقت‌روازشهدابگیر😍 شمابه‌میهمانی‌لاله‌هادعوت شدی ازقافله‌ی‌شهداجانمونی‌رفیق😉 ناشناس مون⤵️⤵️ https://harfeto.timefriend.net/17395166318405
مشاهده در ایتا
دانلود
🙃🍃 روز عقد هم ، حمید آقا یک آئینه دور فلزی و یک قوطی شیرینی و یک جعبه سیب از باغ‌شان آورد😊 دو اتاق بیشتر نداشتیم ، یک اتاق آقایان و یک اتاق خانم‌ها بودند ، مراسم خیلی ساده بود. عاقد و چند نفر از طرف خانواده😇 چند نفر از طرف خانواده باکری و چند نفر هم از طرف ما در مراسم بودند بعد از عقد همه رفتند. یکی به من گفت فقط یک جفت پوتین مانده گمانم آقا مهدی تنهاست ، رفتم اتاق دیدم تنها نشسته بود☺️ بلند شد سلام کردیم و بعد دوباره نشستیم ، اما خیلی با خجالت ، راستش برای اولین بار بود که مهدی را به خوبی می‌دیدم😌 سرش پائین بود ، وقتی همدیگر را نگاه می‌کردیم آن یکی سرش را پایین می‌انداخت☹️ تازه شروع کرده بودیم به حرف زدن ، که حلقه را از جیبش درآورد و جلوی من گذاشت💍 چند لحظه بعد شاید نیم ساعت نشد درِ خانه به صدا درآمد و آمدند دنبالش ، معذرت‌خواهی کرد و رفت و گفت فردا عازم آبادان هستیم ، اصرار کردم که حداقل برای شام بیاید ، آمد😃 اما از شانس ما برق منطقه رفته بود😅 با چراغ دورسوز سر سفره همه با هم نشستیم و شام خوردیم و بعد از شام تا کوچه به بدرقه‌اش رفتم.🍃 🕊🕊🕊🕊🕊🕊 کــوچــه شُــهَــدا ⤵️⤵️ ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾  https://eitaa.com/joinchat/2602697010Caf601b384e ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅