♦️ به درک واصل شدن کارتونیست هتاک به ساحت مبارک پیامبر اسلام صلیالله علیه وآله در یک تصادف
🔹ویلکس ۷۵ ساله با هتک حرمت به مقام پیامبر اکرم توانسته بود در جوامع دین ستیز غربی برای خود اعتباری دست و پا کند.
🔸او به همراه دو پلیس محافظ، همگی در یک تصادف جادهای کشته شدند.
🔹ویلکس از سال ۲۰۰۷ و پس از بروز خشم مسلمانان و دوستداران پیامبر تحت محافظت پلیس سوئد بود. مسلمانان جهان از همان زمان این رفتار دولت سوئد را نوعی جایزه دادن به اسلامستیزی دانستند.
@hadi_soleymani313
▪️پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند:
كَيفَ أنتُم إذَا استَيأَستُم مِنَ المَهدِيِّ، فَيَطلُعُ عَلَيكُم صاحِبُكُم مِثلُ قَرنِ الشَّمسِ يَفرَحُ بِهِ أهلُ السَّماءِ وَالأَرضِ؟
💬 چه حالی خواهید داشت آن موقع که از (ظهور) مهدی علیهالسلام ناامید شدهاید
و ناگهان صاحبتان مثل خورشید برایتان طلوع خواهد کرد
و اهل آسمان و زمین به آمدنش شاد خواهند شد؟!
پرسیدند:
اى پيامبر خدا! و اين كِى خواهد بود؟
فرمود:
إذا غابَ عَنهُمُ المَهدِيُّ، و أَيِسوا مِنهُ.
هنگامى كه مهدى علیهالسلام از چشم آنان غایب شود و از (ظهور) او نااميد شوند.
📚دلائل الامامة ص۴۶۸ ، مشابه در مختصر البصائر ص۹۰.
🏴 ایام رحلت پیامبر اسلام و شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی علیه السلام بر مولا صاحب الزمان عج و منتظران حضرت تسلیت.🏴
✾✾
1400-07-09-sh4.mp3
زمان:
حجم:
28.85M
🔉#صوت_کامل
🔰سخنرانی استاد حسن رحیمپور ازغدی با موضوع: چرا "غرب" از قرون وسطی تا مدرنیتهاش، از محمد ص میترسد؟ (اسلام ستیزی و نفرت پراکنی ادامه دارد)
نشست ( آموزه های پیامبر اکرم ص، از ؛ علم" تا "کاربرد" در تمدن سازی ) _ اساتید دانشگاه علمی، کاربردی _ رحلت خاتم الانبیا ص _ ۱۳۹۱
#چند_دقیقه_برای_تفکر
#شبکه_چهار
📅 پخش: ۱۴٠٠/٠۷/٠۹
🆔 @raimpoor_azghadi
مطیعی/واحد رسول الله(ص)shab02safar139305_5794003602057986483.mp3
زمان:
حجم:
3.35M
🏴 #واحد فوق العاده دلنشین🖤
🎼 مدینه ای شهر پیغمبر ....
🎤 #حاج_میثم_مطیعی
🌙 #شهادت_رسول_الله(ص)
@hadi_soleymani313
1.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
#استوری📲
#یا_رسول_الله_ص💔
یا محمّد،عشق تو آخر براتم مےدهـد
آرزوے دیدنش شوق حیاتم مےدهـد
@hadi_soleymani313
🀄️ کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
📨 #قسمت_چهل_و_چهارم
من بر روي چمن ها دراز كشيدم. گويي يك تخت نرم و راحت و شبيه پر قو بود. بوي عطر همه جا را گرفته بود. نغمه پرندگان و صداي شرشر آب رودخانه به گوش مي رسيد. اصلا نميشود آنجا را توصيف كرد. به بالاي سرم نگاه كردم. درختان ميوه و يك درخت نخل پر از خرما را ديدم. با خودم گفتم: خرماي اينجا چه مزه اي دارد؟
يكباره ديدم درخت نخل به سمت من خم شد. من دستم را بلند كردم و يكي از خرماها را چيدم و داخل دهان گذاشتم. نميتوانم شيريني آن خرما را با چيزي در اين دنيا مثال بزنم.
در اينجا اگر چيزي خيلي شيرين باشد، باعث دلزدگي ميشود. اما آن خرما نميدانيد چقدر خوشمزه بود. از جا بلند شدم. ديدم چمنها به حالت قبل برگشت. به سمت رودخانه رفتم. در دنيا كنار رودخانه ها، زمين گل آلود است و بايد مراقب باشيم تا پاي ما كثيف نشود.
اما همين كه به كنار رودخانه رسيدم، ديدم اطراف رودخانه مانند بلور زيباست! به آب نگاه كردم،آنقدر زلال بود كه تا انتهاي رود مشخص بود. دوست داشتم داخل آب بپرم.
اما با خودم گفتم: بهتر است سريعتر به سمت قصر پسر عمه ام بروم.
ناگفته نماند. آن طرف رود، يك قصر زيباي سفيد و بزرگ نمايان بود. نميدانم چطور توصيف كنم. با تمام قصرهاي دنيا متفاوت بود.
چيزي شبيه قصرهاي يخي كه در كارتون هاي بچگي ميديديم،
تمام ديوارهاي قصر نوراني بود. ميخواستم به دنبال پلي براي عبور از رودخانه باشم، اما متوجه شدم، اگر بخواهم ميتوانم از روي آب عبور كنم! از روي آب گذشتم و مبهوت قصر زيباي پسر عمه ام شدم.
وقتي با او صحبت ميكردم، ميگفت: ما در اينجا در همسايگي اهل بيت هستيم. ما ميتوانيم به ملاقات امامان برويم و اين يكي از نعمتهاي بزرگ بهشت برزخي است. حتي ميتوانيم به ملاقات
دوستان شهيد و شهداي محل و دوستان و بستگان خود برويم.
ادامه دارد ....
@hadi_soleymani313
کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
📨 #قسمت_چهل_وپنجم
جانبازی در ركاب مولا
سال 1388 توفيق شد كه در ماه رجب و ماه شعبان، زائر مكه و مدينه شديم و وارد مسجدالحرام شديم. بعد از اتمام اعمال باشم به محل قرار آمدم. روحاني كاروان به من گفت: سه تا از خواهران
الان آمدند، شما زحمت بكشيد و اين سه نفر را براي طواف ببريد.
خسته بودم، اما قبول كردم.. سه تا از خانم هاي جوان كاروان به سمت من آمدند. تا نگاهم به آنها افتاد، سرم را پايين انداختم.
يك حوله اضافه داشتم. يك سر حوله را دست خودم گرفتم و سر ديگرش را در اختيار آنها قرار دادم. گفتم: من در طي طواف نبايد
برگردم. حرم الهي هم به خاطر ماه رجب شلوغ است. شما سر اين حوله را بگيريد و دنبال من بياييد.
يكي دو ساعت بعد، با خستگي فراوان به محل قرار كاروان برگشتم. در كل اين مدت اصلا به آنها نگاه نكردم و حرفي نزدم.
وظيفه اي براي انجام طواف آنها نداشتم، اما فقط براي رضاي خدا اين كار را انجام دادم. در روزهايي كه در مكه مستقر بوديم، خيلي ها
مرتب به بازار ميرفتند و... اما من به جاي اينگونه كارها، چندين بار براي طواف اقدام كردم. ابتدا به نيت رهبر معظم انقلاب و سپس به نيابت شهدا، مشغول شدم و از فرصتها براي كسب معنويات استفاده كردم.
در آن لحظاتي كه اعمال من محاسبه ميشد، جوان پشت ميز به
ادامه دارد ....
@hadi_soleymani313