eitaa logo
شهیدابراهیم هادی وشهیدقاسم سلیمانی
1.7هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
7.3هزار ویدیو
297 فایل
🌼تمام فعالیتهای کانال هدیه به آقا جانم مهدی موعود (عج الله تعالی فرجه الشریف)🌼 🔻شهید ابراهیم هادی:مشکل کارهای ما این است که برای رضای همه کار می کنیم جز رضای خدا انتقادات و پیشنهاد https://daigo.ir/secret/4785004014
مشاهده در ایتا
دانلود
میگن حکومت داره با مسموم کردن چند دانش آموز از خیزش زنان انتقام میگیره؛ چند سوال: ۱-چطور همین حکومت صدها نفر رو عفو کرد؟ ۲-با تسلط کامل حکومت به کل کشور چرا فقط در چند جای محدود اتفاق افتاده؟ ۳-این اقدام در این اوضاع که اغتشاشات خوابیده به نفع کیه؟ ۴-شرافتاً چطور انقدر کودنید؟ 🔹‌ آره خودشون مرض دارن واسه خودشون آشوب وهزینه درست کنن که شما کفتار لاشخور از آب گل آلودش ماهی بگیری! 🔹‌ حماقت هم عالمی داره! @hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️ سکوت مرگبار حامیان نه به اعدام! 🔹اشخاص و رسانه های ضد انقلاب که طی سال های اخیر که بارها با گرفتن ژست حقوق بشری اعدام را یک اقدام ضد بشری معرفی کرده اند، پس از تصویب قانون اعدام فلسطینی ها توسط کمیته قانون گذاری رژیم اشغالگر قدس تا این لحظه سکوت کرده و حتی سر سوزنی حرف نزده اند! 🔸 البته این سکوت فقط مختص عناصر ضد انقلاب خارج کشور نبوده است، بلکه مولوی عبدالحمید و دوستانش هم که زمانی خودشان را حامی فلسطین میخواندند نیز تا این لحظه نسبت به این اقدام صهیونیست ها هیچ واکنشی نشان نداده اند! ✅ قضاوت با شما @hadi_soleymani313
🎥 صهیونیست‌‌های معترض: به اقدام مستقیم علیه نتانیاهو ادامه می‌دهیم 🔹شهرک‌نشینان معترض مسیرهای اصلی تل‌آویو را بستند و در درگیری با پلیس رژیم صهیونیستی، اعلام کردند که به اقدامات مستقیم علیه کابینه نتانیاهو ادامه خواهند داد. 🔸این اعتراضات در پی طرح کابینه نتانیاهو برای اصلاحات قضایی است. صدها نفر از نظامیان و افسران ارتش این رژیم هم به تظاهرات‌ پیوسته‌اند. @hadi_soleymani313
صمد گفت: «از این حرف ها نزنی پیش آقای دکتر، خجالت می کشم. ببین خانم دکتر چه راحت نشسته و با بچه ها بازی می کند. مثلاً تو بچه کوه و کمری.» دور و برمان خلوت بود. پرنده پر نمی زد. گاهی صدای زوزه سگ یا شغالی از دور می آمد. باد می وزید و برق هم که رفته بود. ما حتی یکدیگر را درست و حسابی نمی دیدیم. کورمال کورمال شام را آوردیم. با کمک هم سفره را چیدیم. خدیجه کنارم نشسته بود و معصومه هم بغل خانم دکتر بود. خدیجه از سرما می لرزید. هیچ نفهمیدم شام را چطور خوردیم. توی دلم دعادعا می کردم زودتر بلند شویم برویم؛ اما تازه مردها تعریفشان گل کرده بود. خانم دکتر هم عین خیالش نبود. با حوصله و آرام آرام برای من تعریف می کرد. هر کاری می کردم، نمی توانستم حواسم را جمع کنم. فکر می کردم الان از پشت درخت ها سگ یا گرگی بیرون می آید و به ما حمله می کند. از طرفی منطقه نظامی بود و اگر وضعیت قرمز می شد، خطرش از جاهای دیگر بیشتر بود. از سرما دندان هایم به هم می خورد. بالاخره مردها رضایت دادند. وسایلمان را جمع کردیم و سوار ماشین شدیم. آن موقع بود که تازه نفس راحتی کشیدم و گرم صحبت با خانم دکتر شدم. به خانه که رسیدیم، بچه ها خوابشان برده بود. جایشان را انداختم. لباس هایشان را عوض کردم. صمد هم رفت توی آشپزخانه و ظرف ها را شست. ادامه دارد...✒️ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ دنبال صمد رفتم توی آشپزخانه. برگشت و نگاهم کرد و گفت: «خانم خوب بود؟! خوش گذشت؟!» خواستم بگویم خیلی! اما لب گزیدم و رفتم سر وقت آبگوشتی که از ظهر مانده بود. آن روز نه ناهار خورده بودم و نه شام درست و حسابی. از گرسنگی و ضعف دست و پایم می لرزید. فردای آن روز صمد ما را به قایش برد و خودش به جبهه برگشت. من و بچه ها یک ماه در قایش ماندیم. زمستان بود و برف زیادی باریده بود. چند روز بعد از اینکه به همدان برگشتیم، هوا سردتر شد و دوباره برف بارید. خوشحالی ام از این بود که موقع نوشتن قرارداد، صمد پارو کردن پشت بام را به عهده صاحب خانه گذاشته بود. توی همان سرما و برف و بوران برایم کلی مهمان از قایش رسید، که می خواستند بروند کرمانشاه. بعد از شام متوجه شدم برای صبحانه نان نداریم. صبح زود بلند شدم و رفتم نانوایی. دیدم چه خبر است! یک سر صف توی نانوایی بود و یک سر آن توی کوچه. از طرفی هم هوا خیلی سرد بود. چاره ای نداشتم. ایستادم سر صف دوتایی، که خلوت تر بود. با این حال ده دقیقه ای منتظر شدم تا نوبتم شد. نان را گرفتم، دیدم خانمی آخر صف ایستاده. به او گفتم: «خانم نوبت من را نگه دار تا من بروم و برگردم.» ادامه دارد...✒️ @hadi_soleymani313
قسمت:3⃣3⃣1⃣ دوست نداشتم دِینی به گردنم باشد. یا اینکه فکر کنند حالا که شوهرم نیست، به دیگران محتاجم. به همین خاطر بیشتر از توانم از خودم کار می کشیدم. سرما به چهل و دو سه درجه زیر صفر رسیده بود. نفت کافی برای گرم کردن خانه ها نبود. برای اینکه بچه ها سرما نخورند، توی خانه کاپشن و کلاه تنشان می کردم. یک روز صبح وقتی رفتم سراغ نفت، دیدم پیت تقریباً خالی شده. بچه ها خوابیده بودند. پیت های بیست لیتری نفت را برداشتم و رفتم شعبه نفت که سر خیابان بود و با خانه ما فاصله زیادی داشت. مردم جلوی مغازه صف کشیده بودند؛ پیت های نفت را با طناب به هم وصل کرده بودند؛ تا کسی نوبتش جا به جا نشود. پیت های نفتم را گذاشتم آخر صف و ایستادم. هنوز برای مغازه نفت نیامده بود. نیم ساعتی که ایستادم، سرما از نوک انگشت های پایم شروع کرد به بالا آمدن. طوری شد که دندان هایم به هم می خورد. دیدم این طور نمی شود. برگشتم خانه و تا می توانستم جوراب و ژاکت پوشیدم و برگشتم. بچه ها را گذاشته بودم خانه و کسی پیششان نبود تا ظهر چهار پنج دفعه تا خانه رفتم و برگشتم. بعدازظهر بود که نفت به شعبه آمد. یک ساعت بعد نوبتم شد. آن وقت ها توی شعبه های نفت چرخی هایی بودند که پیت های نفت مردم را تا در خانه ها می آوردند. شانس من هیچ کدام از چرخی ها نبودند. یکی از پیت ها را توی شعبه گذاشتم و آن یکی را با هزار مکافات دودستی بلند کردم و هنّ و هن کنان راه افتادم طرف خانه. قسمت :4⃣3⃣1⃣ اولش هر ده بیست قدم یک بار پیت نفت را زمین می گذاشتم و نفس تازه می کردم؛ اما آخرهای کار هر پنج قدم می ایستادم. انگشت هایم که بی حس شده بود را ماساژ می دادم و دستم را کاسه می کردم جلوی دهانم. ها می کردم تا گرم شوم. با چه مکافاتی اولین پیت نفت را بردم و زیر پله های طبقه اول گذاشتم. وقتی می خواستم بروم و پیت دومی را بیاورم، عزا گرفتم. پیت را که از شعبه بیرون آوردم، دیگر نه نفسی برایم مانده بود، نه رمقی. از سرما داشتم یخ می زدم؛ اما باید هر طور بود پیت نفت را به خانه می رساندم. از یک طرف حواسم پیش بچه ها بود و از طرف دیگر قدرت راه رفتن نداشتم. بالاخره با هر سختی بود، خودم را به خانه رساندم. مکافات بعدی بالا بردن پیت های نفت بود. دلم نمی خواست صاحب خانه متوجه شود و بیاید کمکم. به همین خاطر آرام آرام و بی صدا پیت اولی را از پله ها بالا بردم و نیم ساعت بعد آمدم و پیت دومی را بردم. دیگر داشتم از هوش می رفتم. از خستگی افتادم وسط هال. خدیجه و معصومه با شادی از سر و کولم بالا می رفتند؛ اما آن قدر خسته بودم و دست و پا و کمرم درد می کرد، که نمی توانستم حتی به رویشان بخندم. خداخدا می کردم بچه ها بخوابند تا من هم استراحت بکنم ادامه دارد.... @hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای فرج ب نیابت ازشهید ابراهیم هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷🍃 🌷اَلسَّلاَمُ عَلَي مَهْدِيِّ الأُْمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ 🌷سلام بر مهدي امّتها، و جمع كننده سخنها 📚فرازی از زیارت نامه حضرت مهدی(عج) 🍃سلام امام زمانم🍃 سلام بر تو و بر روزی که زمین را از عشق و عدل لبریز خواهی کرد. 🍃🌷🍃 @hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پيامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم : ✍اين ماه (شعبان)، ماه عمل است. در اين ماه، كار نيك، هفتاد برابر می گردد. ثواب_الأعمال_ص_۸۷ @hadi_soleymani313
🔶جای شهید خرازی خالی که می‌گفت اگر برای خدا جنگ می‌کنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر کار برای خداست گفتنش برای چه؟ @hadi_soleymani313
🐓دم خروس زد بیرون! مصیح خانم فراخوان دادن‼️ معلوم شد کی از ها سود میبره یا هنوز یه عده میخوان تو جهل خودشون بمونن⁉️ @hadi_soleymani313
🔺️ کی از مسمومیت دانش آموزان دختر نفع میبره؟ @hadi_soleymani313
رسیدگیِ خارج از نوبت مسمومیت دانش‌آموزان در دادسرای تهران  🔹دادستان تهران: دادستانی در پی ایجاد مسمومیت در بین برخی دانش‌آموزان تهرانی به مساله ورود کرده و تحقیقات همه‌جانبه آغاز شده. 🔹در تلاشیم با همکاری ضابطین در اسرع وقت عامل یا عاملان این عملیات‌های خرابکارانه را شناسایی و محاکمه کنیم. 🔹عامل یا عاملان وقایع اخیر بدانند پس از شناسایی و بازداشت پرونده آ‌ن‌ها خارج از نوبت رسیدگی شده و مجازات قانونی در مورد آن‌ها اعمال خواهد شد. @hadi_soleymani313
🌺🍃هرصبح یک زیبا وکاربردی در سبد احادیث🍃🌺 @hadi_soleymani313
📸 آفرین به غیرت دینی این شیرینی فروش 🔺برخورد مغازه داران با فتنه کشف حجاب در تهران @hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توی حدیث کساء وقتی جبرئیل می پرسه:اینها چه کسانی هستند که تمام هستی را به خاطر آنها آفریدی؟خدا نمیگه "علی،محمد،حسن یاحسین"بلکه خدا میگه "فاطمه" پدرش،شوهرش و پسرانش؛ یعنی از یک زن برای معرفی بهترین مخلوقاتش استفاده می کنه؛من ارزش زن در اسلام و اینجوری شناختم. @hadi_soleymani313
🔴 واقعیت پرچم مجارستان به جای پرچم ایران در ژنو 🔹طبق پروتکل، در ملاقات‌های رئیس مجمع عمومی سازمان ملل علاوه بر پرچم سازمان ملل متحد، پرچم ملی رئیس مجمع(مجارستان) هم بطور معمول در محل ملاقات قرار می‌گیرد. @hadi_soleymani313
باز هم اعتراف عباس عبدی به مین گذاری دلاری برای دولت رئیسی، والا دستتون برای ما روشده ان شالله تمام مین ها رو خنثی‌سازی میکنیم. @hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا