قسمت:5⃣2⃣2⃣
#فصل_هفدهم
می دانستم نقشه است.به همین خاطر زود گفتم:«چه خوب،خیلی وقته دلم می خواهد سری به حاج آقایم بزنم.دلم برای شینا یک ذره شده.مخصوصا از وقتی سکته کرده،خیلی کم طاقت شده.می گویند بهانه ما را زیاد می گیرد. می آیم یکی دو روز می مانم و برمی گردم.»
بعد تندتند مشغول جمع کردن لباس های بچه ها شدم. ساکم را بستم. یک دست لباس مشکی هم برداشتم و گفتم: «من آماده ام.»
توی ماشین و بین راه همه اش به فکر صدیقه بودم. نمی دانستم چطور باید توی چشم هایش نگاه کنم. دلم برای بچه هایش می سوخت. از طرفی هم نمی توانستم پیش مادرشوهرم چیزی بگویم. این غصه ها را که توی خودم می ریختم، می خواستم خفه شوم.
به قایش که رسیدیم، دیدم اوضاع مثل همیشه نیست. انگار همه خبردار بودند، جز ما. به در و دیوار پارچه های سیاه زده بودند. مادرشوهرم بنده خدا با دیدن آن ها هول شده بود و پشت سر هم می پرسید: «چی شده. بچه ها طوری شده اند؟!»
جلوی خانه مادرشوهرم که رسیدیم، ته دلم خالی شد. در خانه باز بود و مردهای سیاه پوش می آمدند و می رفتند. بنده خدا مادرشوهرم دیگر دستگیرش شده بود اتفاقی افتاده. دلداری اش می دادم و می گفتم: «طوری نشده. شاید کسی از فامیل فوت کرده.»
✫⇠قسمت :6⃣2⃣2⃣
#فصل_هفدهم
همین که توی حیاط رسیدیم، صدیقه که انگار خیلی وقت بود منتظرمان بود، به طرفمان دوید. خودش را توی بغلم انداخت و شروع کرد به گریه کردن. زار می زد و می گفت: «قدم جان! حالا من سمیه و لیلا را چطور بزرگ کنم؟»
سمیه دوساله بود؛ هم سن سمیه من. ایستاده بود کنار ما و بهت زده مادرش را نگاه می کرد. لیلا تازه شش ماهش تمام شده بود. مادرشوهرم، که دیگر ماجرا را فهمیده بود، همان جلوی در از حال رفت. کمی بعد انگار همه روستا خبردار شدند. توی حیاط جای سوزن انداختن نبود. زن ها به مادرشوهرم تسلیت می گفتند. پا به پایش گریه می کردند و سعی می کردند دلداری اش بدهند.
فردای آن روز نزدیک های ظهر بود که چند تا بچه از توی حیاط فریاد زدند: «آقا صمد آمد. آقا صمد آمد.»
خانه پر از مهمان بود. دویدیم توی حیاط. صمد آمده بود. با چه وضعیتی! لاغر و ضعیف با موهایی ژولیده و صورتی سیاه و رنجور. دلم نیامد جلوی صدیقه با صمد سلام و احوال پرسی کنم، یا جلو بروم و چیزی بگویم. خودم را پشت چند نفر قایم کردم. چادرم را روی صورتم کشیدم و گریه کردم.
صدیقه دوید طرف صمد. گریه می کرد و با التماس می گفت: «آقا صمد! ستار کجاست؟! آقا صمد داداشت کو؟!»
✫⇠قسمت :7⃣2⃣2⃣
#فصل_هفدهم
صمد نشست کنار باغچه، دستش را روی صورتش گذاشت. انگار طاقتش تمام شده بود. های های گریه می کرد. دلم برایش سوخت.
صدیقه ضجّه می زد و التماس می کرد: «آقا صمد! مگر تو فرمانده ستار نبودی. من جواب بچه هایش را چی بدهم؟! می گویند عمو چرا مواظب بابامان نبودی؟!»
جمعیتی که توی حیاط ایستاده بودند با حرف های صدیقه به گریه افتادند. صدیقه بچه هایش را صدا زد و گفت: «سمیه! لیلا! بیایید عمو صمد آمده. باباتان را آورده.»
دلم برای صمد سوخت. می دانستم صمد تحمل این حرف ها و این همه غم و غصه را ندارد. طاقت نیاوردم. دویدم توی اتاق و با صدای بلند گریه کردم. برای صمد ناراحت بودم. دلم برایش می سوخت. غصه بچه های صدیقه را می خوردم. دلم برای صدیقه می سوخت. صمد خیلی تنها شده بود. صدای گریه مردم از توی حیاط می آمد. از پشت پنجره به بیرون نگاه کردم. صمد هنوز کنار باغچه نشسته بود. دلم می خواست بروم کنارش بنشینم و دلداری اش بدهم. می دانستم صمد از هر وقت دیگر تنهاتر است. چرا هیچ کس به فکر صمد نبود. نمی توانستم یک جا بایستم. دوباره به حیاط رفتم. مادرشوهرم روبه روی صمد نشسته بود. سرش را روی پاهای او گذاشته بود. گریه می کرد و می پرسید: «صمد جان! مگر من داداشت را به تو نسپردم؟!»...
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
✫⇠قسمت :8⃣2⃣2⃣
#فصل_هفدهم
صمد همچنان سرش را پایین انداخته بود و گریه می کرد. مردها آمدند. زیر بازوی صمد را گرفتند و او را بردند توی اتاق مردانه. جلو رفتم و کمک کردم تا خواهرشوهر و مادرشوهرم و صدیقه را ببریم توی اتاق.
از بین حرف هایی که این و آن می زدند، متوجه شدم جنازه ستار مانده توی خاک دشمن. صمد با اینکه می توانسته جسد را بیاورد، اما نیاورده بود.
به همین خاطر مادرشوهرم ناراحت بود و یک ریز گریه می کرد و می گفت: «صمد! چرا بچه ام را نیاوردی؟!»
آخر شب وقتی خانه خلوت شد؛ صمد آمد پیش ما توی اتاق زنانه. کنار مادرش نشست. دست او را گرفت و بوسید و گفت: «مادر جان! مرا ببخش. من می توانستم ستارت را بیاورم؛ اما نیاوردم. چون به جز ستار جسد برادرهای دیگرم روی زمین افتاده بود. آن ها هم پسر مادرشان هستند. آن ها هم خواهر و برادر دارند. اگر ستار را می آوردم، فردای قیامت جواب مادرهای شهدا را چی می دادم. اگر ستار را می آوردم، فردای قیامت جواب برادرها و خواهرهای شهدا را چی می دادم.» می گفت و گریه می کرد. تازه آن وقت بود متوجه شدم پشت لباسش خونی است. به خواهرشوهرم با ایما و اشاره گفتم: «انگار صمد مجروح شده.»...
ادامه دارد...
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
شادی روح شهدا صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_وعجل_فرجهم
دعای فرج ب نیابت ازشهید ابراهیم هادی
تعجیل در فرج #امام_زمان صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_وعجل_فرجهم
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و صبح بخیر و التماس دعا خدمت شما سحرخیزان عزیز
تحدیر جزء 5 - استاد معتز آقائی.mp3
4.01M
📖تحدیر (تند خوانی)قران مجید
📿قاری : استاد معتز آقائی
💠جزء : ۵
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
متن جزء پنجم قرآن کریم
http://www.parsquran.com/data/show_juz.php?lang=far&juz=5&user=far&tran=1
🌺نکات کلیدی جزء پنجم🌺
___________________
1- مدیریت خانواده با مرد است و او موظف است هزینه های زندگی را تأمین کند.(نساء: 34)
2- همسر شایسته متواضع و نگهدار اسرار، اموال و آبروی خانواده است. (نساء: 34)
3- یک نفر از خانواده مرد و زن تعیین کنید تا به اختلافشان رسیدگی کنند. (نساء: 35)
4- در خوبی کردن با خویشان، یتیمان، نیازمندان و همسایگان سنگ تمام بگذارید. (نساء: 36)
5- نیکی کنید که خدا در ازای کوچکترین کار خوب، چندین برابر پاداش می دهد. (نساء: 40)
6- از خدا و پیامبر اطاعت کنید تا گرامی شوید و همدم و هم مسیر پیامبران و شهدا باشید. (نساء: 69)
7- اگر به شما خوبی شد، به صورتی بهتر یا دست کم به همان صورت جواب دهید. (نساء: 86)
8- سهل انگاری و اشتباه خود را به شخص دیگری نسبت ندهید. (نساء: 112)
9- عادل باشید حتی اگر به ضرر خودتان، والدین یا خویشان باشد. (نساء: 135)
•┈┈┈••❥••••❥••┈┈┈•
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
4_5814471736858512178.mp3
1.73M
🌄 دعای سحر
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ...»
🎙 با صدای استاد موسوی قهار
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
*⚜️دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان*
┈┉┅━❀🔸❀━┅┉┈
🌕 فضیلت و ثواب روز پنجم ماه مبارک رمضان برای روزه داران این روز طبق روایت پیامبر اکرم (ص) :
🌺 خداوند در جنة الماوى به شما هزار هزار شهر دهد که در هر شهرى هفتاد هزار خانه و در هر خانه هفتاد هزار خوان و بر هر خوان هفتاد هزار کاسه که در آن شصت هزار رنگ خوراک مختلف است.
📚 امالی صدوق /مجلس دوازدهم/ص 48
#رمضان
#دعای_رمضان
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم 💚
به قربان افطار و خرما و نجوای تو
سحرهای پر گریه و سوزش و آه تو
کجا می نشینی اذان ها، فدایت شوم
به قربان آن سفره ی سرد و تنهای تو
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
🎙 /حاج آقا دانشمند/
❤️ مظلوم تر از #امام_زمان (عجل الله تعالی)خداوند خلق نکرده
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویر آخرالزمانی از تلآویو/ ۷۰۰ هزار نفر به خیابان آمدند
🔹منابع صهیونیستی گزارش دادهاند که امشب بیش از ۷۰۰ هزار نفر در تلآویو به خیابان آمدند. این بزرگترین تظاهرات در ۳ ماه گذشته بوده و جمعیت کماکان رو به افزایش است.
🔹ارتش رژیم صهیونیستی به دلیل از دست دادن کنترل وضعیت آمادهباش را ارتقاء داده است. خبرنگار المیادین گزارش داده تظاهراتها مسئولان صهیونیستی را شگفتزده کرده و آنها آماده چنین سناریویی نبودند.
🔹رسانههای صهیونیستی گزارش دادهاند معترضان به طرح جنجالی اصلاحات قضایی خانه نتانیاهو را محاصره کردهاند و او نیز در حال رایزنی برای توقف این طرح است اما وزیر دادگستری گفته اگر نتانیاهو چنین کند او استعفا خواهد کرد.
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
برای هر چیزی بهاری است
و بهار قرآن #ماه_رمضان است.
"امامباقرعلیهالسلام"
#انس_با_قرآن
#دفاع_مقدس
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
#حجاب در کلام شهدا
ابراهیم میگفت .؛
به حجاب احترام بگذارید
زیرا حفظ آرامش و بهترین
امر معروف برای شماست...
🌷#شهید_ابراهیم_هادی
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
احکامفراموششده ۷.mp3
8.48M
#احکام_فراموش_شده
#جلسه_7
#استاد_علی_تقوی
مرکز تخصصی واجب فراموش شده
@aamerin_ir
#انتشار_مطالب_آموزشی_آزاد_است
احکامفراموششده ۷.pdf
259.8K
#احکام_فراموش_شده
#جلسه_7
#استاد_علی_تقوی
مرکز تخصصی واجب فراموش شده
@aamerin_ir
#انتشار_مطالب_آموزشی_آزاد_است
🔴 احسنت و ماشالله به دلاورمردان ارتش انقلابی جمهوری اسلامی ...
⏪ در زمانی که خیلی از نهادهای انقلابی به دلایل مختلف غیر الهی ، امر به معروف و نهی از منکر را ترک کرده اند ،
ارتش انقلابی جمهوری اسلامی در شهرک شهید بهشتی که ساکنان آن خانواده محترم کارکنان ارتش هستند
واحد امر به معروف و نهی از منکر ایجاد کرده است .
💡🧐 این اقدام انقلابی ارتش ، انشالله الگوی همه باشد ...
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
🔴 نماز شب ششم ماه رمضان معادل با ثواب شب قدر
🔵 امام علی علیه السلام فرمودند:
🟡 هر کس در شب ششم ماه رمضان، چهار رکعت نماز بخواند در هر رکعت سوره حمد و سوره ملک را قرائت کند، پس گویی که مصادف با شب قدر شده است.
📚 وسائل الشیعه ج ۵ ص ۱۸۷
🟢 چه خوب است که این نماز پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هـدیه کنیم.
#امام_زمان
#رمضان_مهدوی
🆔 eitaa.com/emame_zaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✌️ایران سومین کشور جهان
در درمان سرطان به روش فوق پیشرفته ژن درمانی
🇮🇷اولین بیمار سرطانی، به روش ژن درمانی درمان شد
‼️اینجا همون کشوریه که قبل از انقلاب به پزشکان خارجی مهتاج بود
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روزی اقتصاددانان جهان خواهند گفت افول امریکا از تحریم دلاری ایران شروع شد »
🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 کار درست باغ ارم شیراز در برابر بیحجابها
نهی از منکر توسط مسئولین مربوطه، این کار درسته👌
07132272538
شماره تماس باغ ارم شیراز
دوستان تماس بگیریم و موج تشکر از اجراء قانون حجاب راه بیندازیم
#حجاب
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
#سامانه_گزارش_مردمی_تورهای_مختلط
✅لطفا فقط فقط (تورهای گردشگری مختلط)در فضای حقیقی و مجازی به ای دی زیر ارسال شود👇
@gozaresh_100
لطفا مستندات کامل باشد👇
فضای مجازی:لینک ، عکس ،آدرس،تلفن
فضای حقیقی:آدرس دقیق ، تلفن
❌لطفا حواستون باشه گزارش تور مختلط را فقط اینجا بفرستید.❌
👈به بزرگترین کانال مطالبه گری کشوری ملحق شوید.👉
فرهنگسازی حیا👇🌷❤️
🆔@farhangsaze_haya