2.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیست و شش سال از شهادت ابراهیم هادی گذشته بود که در عالم رویا ابراهیم را دیدم. سوار بر یک خودرو نظامی به تهران آمده بود! از شوق نمی دانستم چه کنم چهره ابراهیم بسیار نورانی بود. جلو رفتم و همدیگر را در آغوش گرفتیم. از خوشحالی فریاد می زدم و می گفتم: بچه ها بیاید، آقا ابراهیم برگشته!
ابراهیم گفت: بیا سوار شو خیلی کار داریم. به همراه هم به کنار یک ساختمان مرتفع رفتیم.
مهندسین و صاحب ساختمان همگی با آقا ابراهیم سلام و احوالپرسی کردند. همه او را خوب می شناختند. ابراهیم و رو به صاحب ساختمان کرد و گفت: من امده ام سفارش این آقا سید را بکنم. یکی از این واحدها را به نامش کن. بعد شخصی که دورتر از ما ایستاده بود را نشان داد.
صاحب ساختمان گفت: آقا ابرام، این بابا نه پول داره نه می تونه وام بگیره چه جوری یک واحد به او بدم؟! من هم حرفش را تأیید کردم و گفتم؛ ابرام جون دوران این کارها تموم شد،الان همه اسکناس رو میشناسند.
ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت: من اگر برگشتم به خاطر این که مشکل چند نفر مثل ایشان را حل کنم و گرنه من اینجا کاری ندارم! بعد به سمت ماشین حرکت کرد من هم به دنبالش راه افتادم که یکدفعه تلفن همراه من به صدا درآمد و از خواب پریدم.
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
تطبیق گرایی
در دوره مشروطه، يكى از واعظان مشهور با نام شيخ عباسعلى فرزند على محمّد گورتانى (1287-/ 1360 ق) با لقب معين الواعظين و تخلّص ذاكر، شناخته شده است. وى مىنويسد: «وقت ظهور را خدا مىداند ... و ليكن علائمى از براى ظهور آن حضرت از ائمّه رسيده است كه پاره اى از اخبار به طور رمز [و] اشاره زمان قريب به ظهور را مىرساند».
سپس مطالبى از نور الأنوار مرندى و ناظم الإسلام كرمانى نقل مىكند و مىنويسد:
ديگر از علائم ظهور، احداث تلگراف، بى سيم است كه در ممالك دور با يكديگر حرف مىزنند. ديگر از علائم، ايجاد دستگاهى است كه عكس و صورت را نقل دهد، يعنى شخص از شهرى مىتواند ديگرى را در شهر ديگر ببيند. ديگر هيجان مردم فقير و رنج كشان است. ديگر فتح هفت بلاد آلمان است. ديگر چنان چه در بحار است، قطع علم از نجف و ظهورش در قم است. يكى ديگر از علائم، قطع شدن پول ايران است از نجف و كربلا كه ديگر اهل ايران به عراق عرب پول نمىفرستند و يا آن كه پول ايران از رواج مىافتد
《 حوادث شام بخشی از داستان ظهور است نه همه آن》
#یادداشت_مهدوی
#تطبیق_گرایی
•••••✾•🌿🌺🌿•✾••••
🇮🇷@moslemkamyab
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
با سلام و وقت بخیر خدمت شما همسنگران عزیز
تلاوت صبحگاهی
#روزانه_یک_صفحه
صفحه سیصد و بیست و یک
سوره مبارکه #طه
هدیه حضرت زهرا سلام الله علیها و همه مادران آسمانی🌷🕊
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ
العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ
اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️
#السلام_علیڪ_یاانصار_رسولالله🕊
با زینب و امین مرکز خرید رفتهایم. من و زینب جلوتر از شما حرکت میکنیم. جلوی مغازه سنگفروشی چشمم به سرویس یاقوت کبود خیره میشود. خیلی خاص است و کاملاً منطبق با سلیقه من! به زینب میگویم: برویم قیمت را بپرسم. قیمت معادل شش گرم طلاست. دوستش دارم، ولی شرایط طوری نیست از این خرجها بکنم. برمیگردم از فروشگاه خارج شوم که تو را پشت سرمان میبینم!
چند هفته میگذرد روز زن است. تو که اساساً تولد و مناسبتهای مربوط به من را فراموش میکنی. من این روزها و مناسبتها برایم مهم نیست. کل روزهای زندگیم به من شخصیت دادهای. چه هدیهای بالاتر از این برای یک زن؟ از محل کار به خانه برگشتهایم. من و آرمیتا را که پیاده میکنی میگویی جلسه ساختمان است، ما بالا میرویم. دیر میکنی. من دچار اضطراب میشوم. هر وقت دیر میکنی من نگرانم نکند اتفاقی برایت افتاده باشد. زنگ میزنم میگویی طول کشیده جلسه دارد تمام میشود داری میآیی.
بالاخره آمدی. دستانت را جلو میاوری. جعبه کادوی کوچکی را سمت من میگیری میگویی روزت مبارک. شوک میشوم انتظار نداشتم. میگویی برای اولین بار روز زن یادم نرفت شهره. میگویم چکار کردی داریوش؟ میگویی تو که طلا دوست نداری گفتم اگر هم بگیرم فردا که بخواهیم خانه را عوض کنیم میگویی بفروش. چیزی گرفتهام که تا همیشه برایت بماند. چیزی که مطمئنم دوستش داری. بازش میکنم. سرویس یاقوت کبودی است که دیده بودمش با زینب چند هفته قبل.
خیلی دوستش دارم هنوز هم به اندازه همان روز با دیدنش ذوق میکنم. این اولین و آخرین هدیه روز زن از طرف تو را.
💔به روایت همسر شهید داریوش رضایینژاد
#رفیق_شهید
#وعده_صادق
🔻 مروری بر وصیت شهید سیفالله محمدی؛
⚘️ راه من و ديگر شهداي اسلام را ادامه دهيد
👈 شهید سیفالله محمدی به تاریخ ولادت سوم اسفند ۱۳۴۷ در روستای آچاچی میانه و شهادت ۲۱ دی ۱۳۶۵ در شلمچه، در وصیت خود چنین مینویسد:
👈پدر و مادرم بدانيد من تعلق به شما نداشتم جان من امانتي بود به دست شما، دير يا زود از بين شما ميرفتم؛ چه بهتر كه در راه خدا بود.
👈خدايا ميداني كه چيزي عزيزتر از جانم ندارم كه نثارت كنم و اين جان را تو به ما بخشيدهاي و از ما خواهي گرفت و ميدانم كه لياقت بندگيت را ندارم و شكر نعمتهايت را به جا نياورد ولي يك دعايي دارم كه اميدوارم اجابت گردد، از تو مي خواهم كه مرگم را شهادت در راه خودت و در زير پرچم اسلام و همراه با شهداي ديگر قرار دهی.
👈پدر و مادر عزيزتر از جانم اگر شهادت نصيبم گردد سعادت نيز حال شما خواهد شد مادرم در مشكلات همچون زينب صبور باش دوستان خوب و عزيز من اگر مرا براي خود دوست ميداريد راه مرا و ديگر شهداي اسلام را ادامه دهيد و نگذاريد اسلحه من و شهداي ديگر به زمين بيفتد...
#استان_آذربایجان_شرقی
#تبریز
با ابراهیم در زورخانه حاج حسن ورزش می کردیم. بیشتر مواقع ابراهیم وسط گود مشغول شنا میشد.
بارها دیده بودم که در حین شنا کردن این شعر حافظ را می خواند و از شعر برداشت خاصی انجام میداد. او به همان سبک غزل خوانی میگفت:
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
که زانفاس خوشش بوی کسی میآید.
بعد حضرت فاطمه سلام الله علیها را خطاب می کرد و می گفت:
یا فاطمه ... یا فاطمه
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زدهام فالی و فریاد رسی میآید...
بعد هم از امام زمان می خواند و زار زار گریه می کرد.
✅روایت برادر ایرج کریمی.
مطلبی منتشر نشده از شهید ابراهیم هادی
3.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 آیت الله وحید خراسانی (حفظه الله):
کسی که هــر روز هــر مــقــدار کــه برایــش
مقدور باشد قرآن بخوانـد و ثــوابــش را بــه
امام زمان عج هدیه کند پاداش قطعیش
این است که در دنیا و آخـرت با امام زمان
عج خواهد بود.
تا جایی که میتونید نشر بدید تا شمـا
هم در ثواب کسانی که به این توصیه
عمل میکنن سهیم بشید🙏
حدیث روز:
امیرالمومنین علی (علیه السلام):
أُذْکُرُوا انقِطاعَ اللَّذّاتِ وَبَقاءَ التَّبِعاتِ
پایان لذتها، و برجای ماندن تلخی ها را به یاد آورید.
حکمت 433 نهج البلاغه
🌹 شهید حاج قاسم سلیمانی:
☝️ بعید است صد سال دیگر هم کسی مثل آیت الله حائری شیرازی بیاید!
این آیتالله حائری شیرازی، من فکر نمیکنم حوزه علمیه صد سال دیگر هم بتواند مثل این [شخص] را متولد کند.
یک دانه است!
یک وقت یکی از محافظان ایشان تعریف میکرد که ایشان به ما گفت:
«سه تا لباس کارگری بگیر و بیار و به کسی هم نگو».
سه تا لباس کارگری گرفتیم و آمدیم و با آیت الله حائری و یک نفر دیگر رفتیم سر میدان!
یک ماشین آمد و گفت:
«من شما دو تا جوان را میخواهم، اما این پیرمرد به درد من نمیخورد».
گفت:
«ما هرسه تایمان باهم هستیم. ما سه تا را بُرد و با هم کارگری کردیم».
ایشان (آیتالله حائری) اینطور خودشان را شکستند.
آدم هرچی بالاتر میرود، باید بیشتر خودش را بشکند.
هرقدر خودش را شکست، بالاتر میرود. اگر باد کرد، میماند.
خیلی باید مراقبت کرد.
اگر انسان مقام معنوی پیدا کند، باید کاملا از آن مراقبت کند.
(بیانات شهید سلیمانی در منزل شهید لنگریزاده؛ کرمان | آذر ۱۳۹۶ )