eitaa logo
🌱 حـــديثــــ‌ عـــشـــق (رمان)
7.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
❤ #حـــديثـــ‌عــشــقِ تــو دیــوانــه کـــرده عــالــم را... 🌿 رمان آنلاین #چیاکو_از_خانم_یگانه 🌼برنده‌ی‌ عشق از #میم‌دال ♻ #تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
9.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷صبح‌بخیر امروزتون پر انرژی بر صبح بگویید که امروز قشنگ‌ست🌼 وز لطف خدا هوای دل ما صاف و قشنگ‌ست گر لکه ابری به دل افتاده ز یاری🌼 بر گوی که این گنبد فیروزه قشنگ‌ست امروز شروع کن به لطف و ز سر مهر الهی فردای دگر عمر به فردا که امروز قشنگ‌ست یارب تو در این صبح طلایی ، 🌼 نظری بر دل ما کن حیف‌ست نبریم لذت ایام که امروز قشنگ‌ست🌼 ‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...💔😭 بین جارو زدنش بازویش از کار افتاد وسط کار نگاهش سوے مسمار افتاد 🔥 🥀⃟🕯  𝒮𝓉𝑜𝓇𝓎‌_ 𝑀𝒶𝓏𝒽𝒶𝒷𝒾 🍂⃟‌‌‌ 🖤╔═════
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️ 🌿❄️ ❄️ بدجوری به بن بست خورده بودم. یعنی دقیقا افتاده بودم وسط تارهای یک عنکبوت! یک هفته ی کامل شرکت نرفتم و کارها را به مدیر عامل سپردم. جواب تلفن هامو ندادم و موبایلم را هم خاموش کردم. اما کار به این راحتی نبود. پدر اولین نفری بود که حضوری به دیدنم آمد. در را برایش باز کردم و با تامل از میان باغچه و گل های حیاط گذشت. وارد خانه که شد نگاهش چرخید. از بشقاب های جمع شده روی میز ناهارخوری گرفته تا ریخت و پاش های درون سالن و..... وارد سالن شد و رو به روی من، روی کاناپه نشست. نگاهم می کرد و من در سکوت، باز مثل روزهای قبل کلافه بودم. _فکر می کنی خودتو حبس کنی درست می شه؟ _شاید بشه. پوزخندی زد. _تو بد تله ای افتادی.... شکارچیت حرفه ایه پسر.... همچنان سکوت کرده بودم که پدر باز ادامه داد : _باز با عموت حرف زدم.... می گه خیلی خودشو بالا می گیره.... تو رو می گه..... اون زنه هم یه شرط و شروطی گذاشته انگار..... گفته حق طلاق می خواد و نمی دونم سه دنگ از خونه یا سهام شرکت چه می دونم..... ولی عموت یه طوری بهم گفت که مثلا بین خودمون باشه..... همین جمله آخر پدر سرم را بالا آورد سمتش. _چی گفت؟ _گفت این شراره خیلی وقته تو رو تحت نظر داره و خیلی وقته گلوش پیشت گیر کرده..... اما اگه تو نمی خوای و اینقدر عجز و ناله می کنی.... چون فعلا راه فراری نداری.... و این هم کلید کرده رو تو.... تو هم که کم ازشون چیز نمی دونی.... لااقل برای حفظ جونتم که شده، یه عقد صوری بخونید این خانم حساسیتش کم بشه.... فوقش اخلاق سگی تو رو ببینه خودش می ذاره می ره دیگه. _این بود؟!... حرف عمو این بود؟! _پس فکر کردی چی بود؟.... فکر کردی میآد مدال افتخار می ندازه گردنت که راز کوکائین ها رو کشف کردی؟ من همچنان کلافه بودم و با آن حالتی که آرنج هایم روی ران پاهایم بود و پنجه های هر دو دستم در موهایم، سرم را گرفتم و صدای پدر باز بالا رفت. _من همون اول بهت نگفتم عموت تو کار خلافه... نگفتم از قمار و مواد مخدر گرفته تا هزار کوفت و زهر مار دیگه؟....نگفتم وقتی به دختر خودش رحم نمی کنه، به تو رحم نخواهد کرد؟.... اما تو اون موقع به حرفم گوش ندادی و حالا، کاسه ی چه کنم چه کنم دست گرفتی؟! ❄️🌿 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹 🌿 ❄️🌿 🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
نارنج خانه ی مادر بزرگ بعداز رفتنش عطرش را تا آسمانها می پراکند🍊شاید دلتنگیهایش را با رایحه برایش هدیه می برد 😔 🍃
علاج خستگی های جهان یک چای لیوانیست ... کیا چایی رو لیوانی میخورن 😍
زندگی منتظر هیچ کس نمی ماند مگذارید چای تازه دم زندگی تان به چایی یخ زده تبدیل شود …🌱
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️ 🌿❄️ ❄️ نفس پُری کشیدم و گفتم: _الان چکار کنم حالا؟... اگه اومدید کمکم کنید بهم بگید.... اما اگه اومدید غر بزنید... گوشم از این غر زدنا پُره. پوزخندی زد. _تو گوشت الان هم پُر بشه باز یادت می ره چه طور افتادی تو دام عموت و بازم یه گرفتاری دیگه واسه خودت درست می کنی. کلافه بلند گفتم: _می گی باید چکار کنم یا نه؟ _من که گفتم..... این زنه الان سر و صدا داره.... یه چند وقت دیگه از تب و تاب می افته..... باشه اصلا من خودم مهرش رو می دم.... عقدش کن.... شاید اصلا چند وقتی با تو و اخلاق مثل سگت، زندگی کرد، ازت بیزارم شد. _همین؟! صدای فریاد بلند پدر در کل خانه پیچید: _پس چی فکر کردی؟!.... آخه احمق جان، تو رفتی پاتو گذاشتی وسط یه عده کله گنده ی خلاف.... رفتی وسط جمع قماربازها و کله گنده های مواد... اونم نه هر موادی... کوکائین!..... اینا واسه سود خودشونم شده نمی ذارن تو از باندشون بری بیرون... چون اگه یه کلام از دهانت در بیاد، کل باندشون و اون همه پولی که از این راه در میارن می ره رو هوا..... بعد فکر کردی می تونی بگی بای بای من رفتم؟!..... اگه الان با این زنه راه نیای، سرتو زیر آب می کنن..... _شما چی؟!.... شما هم می دونی.... با شما کاری ندارن؟ _همین تو رو که گرفتن یعنی چاقو گذاشتن زیر گلوی من..... اگه یه کلمه حرف بزنم جون تو به خطر می افته.... الان فقط من می دونم و تو..... و تو رو هم می خوان تو دل خود باندشون نگه دارن.... رادمهر قبول نکنی، به یه هفته نکشیده، جنازه ات رو برام میارن.... بفهم تو رو خدا.... راه دیگه ای نداری. سکوت کردم و پدر که دید حرفی نمی زنم برخاست. _من با عموت حرف می زنم.... زنیکه ی سلیطه خواستگاری هم می خواد.... قراره یه شب تو همین هفته رو می ذارم که بریم خونه اش..... تا اون روز یه کم فکر کن به اینکه لااقل به خاطر جونت هم که شده یه مدت صبر و تحملت رو بالا ببری.... چاره ای نیست فعلا..... باهاش کنار بیا. پدر گفت و رفت. من ماندم و باز همان حال خراب همیشگی. آخر هم همانی شد که پدر می گفت و شراره می خواست. ❄️🌿 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹 🌿 ❄️🌿 🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را از بلاها، سختی‌ها، مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها خدایا خودت پناه و تسڪینِ دردهایشان باش خدایا دلشوره و دلواپسے را از ڪشور ما دور ڪن آمیـــن 🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
9.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷صبح‌بخیر امروزتون پر انرژی بر صبح بگویید که امروز قشنگ‌ست🌼 وز لطف خدا هوای دل ما صاف و قشنگ‌ست گر لکه ابری به دل افتاده ز یاری🌼 بر گوی که این گنبد فیروزه قشنگ‌ست امروز شروع کن به لطف و ز سر مهر الهی فردای دگر عمر به فردا که امروز قشنگ‌ست یارب تو در این صبح طلایی ، 🌼 نظری بر دل ما کن حیف‌ست نبریم لذت ایام که امروز قشنگ‌ست🌼 ‌‌‌‌‌‌
سلامِ تو خوش آواترین ملودیِ صبح است شنیدن صدایت زندگی را بخیر می‌کند صبح بخیر
ميگن قشنگترين عكسا زمانی ازت گرفته ميشه كه تو حواست نيست، ولي اوني كه حواسش به تو بوده و عكس رو گرفته ينی تمام حواسش ب تو بوده😍😍 قشنگ نيست؟ 💯 ┄┅