#متن_شب🌙
آرامش آسمان شب
سهم قلبتان باشد
و نور ستاره ها
روشنى ِ بى خاموش ِ تمام لحظه هايتان
✨شبتون مهتابی✨
#نوڪرتمبتلاتھ💔
●عآصےوبےسࢪوپآبودھامومعتࢪفم
حضࢪٺعشقعلمدآࢪمࢪاآدمکرد●🥀🕊
╔═════ ೋღ
@profile_mazhabii
ღೋ ═════╗ پروفـــــ...مذهبی...ـــــایل
#شهیدانه
#شهید_احمد_مهنه
🥀
🦋 ♡
جانِ جانا
این دل
تمومِ اون چیزیه که من دارم:)
میسپارَمش به تو*.*
#همینقدرمبتلا
#معبودانه🌱
↦
╔═════ ೋღ
@profile_mazhabii
ღೋ ═════╗ پروفـــــ...مذهبی...ـــــایل
••••
|الاایشاعران! چشماناوآرایهٔوحےاست
بـرایمـاازآنبـاران،کمـےالـهـامبـردارید...
╔═════ ೋღ
@profile_mazhabii
ღೋ ═════╗ پروفـــــ...مذهبی...ـــــایل
#استوری
#ˢᵗᵒʳʸ♥️
🌱
.
[ و چگونہ از جآن نگذرد
آنڪس کہ میدانـد جآن، بہاے
دیدار است. . . ]
.
| #شہیدآوینے |
╔═════ ೋღ
@profile_mazhabii
ღೋ ═════╗ پروفـــــ...مذهبی...ـــــایل
#بوقت_دلتنگے💔
.
.
نمےشود که مـ🙋🏻♀ـرا
ـپیشِ خود نگہ دارے؟!
میان گنبـدِ زردتـ••
ـکنارِ ڪفتــرهـآ...🙃🌿
.
.
[حتماً قرارِ شاهوگدا هست یادتانـ🌙]
.
.
╔═════ ೋღ
@profile_mazhabii
ღೋ ═════╗ پروفـــــ...مذهبی...ـــــایل
•💜
ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا
فلا خوف علیهم ولا هم یحزنون
اگه پایِ خدا وایستی
خودش حالتو خوب میکنه:))
↝
╔═════ ೋღ
@profile_mazhabii
ღೋ ═════╗ پروفـــــ...مذهبی...ـــــایل
این رمان ایتارو ترکونده👇👇👇👇
دختره با این که یه سرگرد جذاب لعنتی نامزدشه، با پسری تو دانشگاهش هم رابطه داره، داره با پسره حرف میزنه که مادرش وارد اتاقش میشه و به دروغ به مادرش میگه که نامزدش پشت خطه، اما وقتی سرگرد زنگ خونه اشونو میزنه و وارد خونه میشه یه رسوایی به بار میاد و....😱🙈😢
https://eitaa.com/joinchat/538050827C44c9a6330b
#رمانجذاباگرعاشقتنباشمچی
#باپارتهایهیجانی💋💯
#عاشقانهپلیسی✅🥰
عارف که پشت دره😱
با آرش صحبت می کردم که #ناغافل در اتاقم باز شد، مادرم بود، دست و پامو #گُم کردم ولی سعی کردم خودم رو #خراب نکنم که با دیدنم گوشی به دست گفت:
- #عارفه؟
سری تکون دادم که با لبخند گفت:
- #سلام برسون.
با صدای آیفون مجبور شد اتاق و #ترک کنه چیزی نشد که برگشت و متعجب گفت:
- #عارف که #پشت #دره!
گوشی از دستم افتاد، #متعجب با صدای بلندی گفتم:
- چی؟!
از ترس نزدیک بود #سکته کنم، مادرم به گوشی اشاره کرد.
- مگه بهت #نگفته؟
گوشی رو از روی زمین برداشتم و تماس آرش و #قطع کردم، #داغ کرده بودم، #رسوا شدم، الان عارف بیاد و مادرم ازش سوال بپرسه چی؟#چادری سرم انداختمو بیرون رفتم. نگام به عارف افتاد که با لباس #نظامی مشغول باز کردن بند #پوتینش بود، سرشو لحظه ای بلند کرد و نگاهمون به هم گره خورد. مادرم یکدفعه ای رو به #عارف گفت:
- الان داشتی با #ترمه #حرف میزدین خواستم بگم که اگه از #ماموریت اومدین بیاین اینجا که بعدش دیدم پشت #آیفون هستین، ترمه هم متعجب بود.
سکوت عارف #تنمو لرزوند، خم شد تا کفششو از پاش دربیاره، اخم بین دو#ابروهاشو دیدم و...
https://eitaa.com/joinchat/538050827C44c9a6330b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاثیرات لقمه حلال 🥹🌸
#پیشنـهاددانلـود
🦋
19.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دنبال نگاه اسلام به زن هستید ؟ آن را در زندگی علماء و اولیاء خدا جست و جو کنید
👤آیت الله فاطمی نیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر خواستی کسی رو بشناسی اینجوری بشناسش
امام صادق علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خدا هر کی را دوست داسته باشه محبت امیرالمومنین علیهالسلام را در دلش قرار میده❤️
🎙#استادمؤمنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر وقت دلتون از عالم گرفت، و فکر کردید که خدا شما رو رها کرده
این سوره رو بخونید ..✨❤️
#وصیتشهید۱۸ساله
مسئله حجاب را كوچك نشمارند
و با بیحجاب ها اگر شد با زبان خوش،
نشد به سختی جلويشان بايستند.
💠
ڪسۍ ڪہ نگران زندگیش باشہ
نگران عاقبتش باشہ
حتما نمازش رو میخونہ
ببین؟!
حتۍ اگہ گناهم میڪنۍ بازم نمازتو بخون
حتۍ اگہ حوصلہ ام نداشتیا بازم بخون
نمازتو ترڪ نڪن
جدۍ میگم
همین نماز یہ روز نجاتت میدھ
نماز بخون قبل از اینڪہ براٺ نماز بخونن'
خیلیا حسرت میخوردند که اجازه بهشون بدن بیان تو دنیا
فقط برای یه سجده کردن👌🏻
حواست باشه رفیق
قواعد الهی شوخی نیست....🌿
ـــــــخـــــــدا نـکـــــنـدـــــــ
برای تعجـیل فـــرج
ـــــــــدعــــا کـنــیـمــــــــــ
.....از طــــرفـــی.....
برای تأخـیــــر فــــرج
ــــــــگـــــــــــنـــــــــــــاهـــــ
#امامزمان ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمعہ یعنے
عطر نرگس در هوا سر مےڪشد
جمعہ یعنے
قلب عاشق سوے او پر مےڪشد
جمعہ یعنے
روشن از رویش بگردد این جهان
جمعہ یعنے
انتظار مَهدے صاحب زمان
اللهم عجل لولیک الفرج
♥️.....
هر کسی گفت حسین♥️
خودش نگفت حسین..♥️
انداختن تو دهنش
گذاشتن تو قلبش 🤍
#حسیـنمن
#انامجنونالحسین ♥️
هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
📍برای ماه محرم آماده ای؟
از سایت «اسم من» میتونید لباس محرمی با گلدوزی اختصاصی اسم کودک عزیزتون و طرح انتخابی خودتون رو سفارش بدید و برای محرم آماده بشید! برای دیدن مدل ها و سفارش روی لینک زیر بزنید:
https://dsmn.ir/zZqwyw
https://dsmn.ir/zZqwyw
برای دریافت به موقع عجله کنید❤️
کانال هم عضو شید:
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2333409311C4e5586fc6b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای نسیم بی قرار روزهای عاشقی
هر کجا
زلفی پریشان شد
گمان کردم تویی
فاضل_نظری
🍃🌸
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
❌وی ای پی بسته شده است ❌
دوستان عزیز که هنوز درخواست وی ای پی دارند، باید منتظر باشند تا هفته های آینده ان شاء الله
❌❌❌❌❌❌❌
به قلبم معذرت خواهی بسیاری بدهکارم..
بخاطر تمام روزهایی که
گرفت
شکست
تنگ شد،
و کاری از دست من برنمی آمد..!
🍃🌸
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبروی ابرها را با نگاهم می برم
من به هر قیمت شده باران برایت می خرم!
در بساط من به جز این جان ناقابل که نیست
هر چه می خواهی بگو، ارزان برایت می خرم!
🍃🌸
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#فصل_دوم
#مرضیه_یگانه
#پارت_728
_مدیر ساختمان هم اومد بهم گفت که باید شارژ ساختمان و پول آسانسور رو بدیم.
باز هم جوابم سکوتش بود.
_رادمهر.... من تنهایی می ترسم... تو رو خدا..... ببخشید.... اگر حرفی زدم که ناراحت شدی، معذرت می خوام.... بیا.... بیا پیشم..... خواهش می کنم.
و تماس را قطع کرد!
گوشی را انداختم روی مبل و بی اختیار گریه ام گرفت. لااقل بخاطر بهنام نمی خواستم خبر طلاقم به آن زودی در فامیل بپیچد.
بخاطر نگاه های رامش .... آوا.... حتی عمو و زن عمو....
و از طرفی دلم می خواست کنار رادمهر بمانم.
در یخچال را باز کردم و برای خودم با سوسیسی که در یخچال بود، سوسیس تخم مرغ درست کردم.
اما هنوز لب نزده، در خانه زده شد. چادر سر کردم سمت آیفون رفتم.
با دیدن رادمهر، چنان ذوق کردم که فوری گوشی را برداشتم و گفتم:
_بیا عزیزم.... بیا بالا.
و دکمه ی باز شدن در را زدم و دویدم سمت اتاق خواب. نگاهی به خودم در آینه انداختم. فوری یک رژ لب به لبهای بی رنگم کشیدم و دستی به موهایم و یک تاپ و شلوارک از کشوی درآور در آوردم و پوشیدم.
هفته ها قبل خودم به اصرار رادمهر کمی وسایل برای خانه فرستادم. او چند کارگر گرفت و وسایل را چید و من اصلا خانه را ندیدم.
دویدم سمت در و در را گشودم. با اخم هایش وارد خانه شد که گفتم :
_سلام..... سوسیس تخم مرغ می خوری؟
نگاهی به من انداخت و گفت :
_واسه کی تیپ زدی؟
_خب واسه شما....
_در رو روی مدیر ساختمان، این جوری باز کردی؟
_رادمهر!.... منو این جوری شناختی؟
بی جواب سوالم رفت سمت آشپزخانه.
_خوش می گذره انگار...
فوری گفتم:
_نه به خدا... بی تو به من خوش نمی گذره.
پوزخندی زد.
_چرا؟! چون نمی تونی انتقامتو بگیری؟
_رادمهر غلط کردم... اگه حرفی زدم از روی ناراحتی بخاطر مرگ مادرم بوده... ببخشید.... من اگه نگرانت نبودم خاله زهرا رو نمی فرستادم که ببینه حالت چطوره.... من بودم بهش زنگ زدم که بیاد پیش تو چون تو هیچی نمی خوری.
نگاه سردش روی چشمانم ماند.
_چی از جونم می خوای عوضی ؟..... من خودم زیر سختی های زندگی لِه شدم.
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............