eitaa logo
🌱 حـــديثــــ‌ عـــشـــق (رمان)
7.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
❤ #حـــديثـــ‌عــشــقِ تــو دیــوانــه کـــرده عــالــم را... 🌿 رمان آنلاین #چیاکو_از_خانم_یگانه ♻ #تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃💓 ٺمام وسعٺ قلبمـــــــ در ٺصرفِـــ حڪم رانے ٺوسٺ بٺاز ؏ـاشقانہ بٺاز جانانہ... ❤️🍃 ┄┅🌵••══••❣┅┄       •• @tame_sib •• ┄┅❣••══••🌵┅┄
☺️ مادرم گفت که عاشق نشوی، گفتم:چشم! چشم های تو مرا بی خبر از چشمم کرد... ❣ @hamsar_ane
وإن یــکاد قلبـــــــــــِ من❣ آن چشـــم بی پرواے توستــــــــــ...❣ تا نگاهـــــم مـــــــے کنی،❣ از شـــر هر بــــــــــد ، بیمــه ام ...💕❣ 😜😜😜😜 ┄┅🌵••═••❣┅┄     •• @tame_sib •• ┄┅❣••═••🌵┅┄ 🍁 ✨🍁 🍁✨🍁
💞 بـه ﯾﻘﯿﻦ،ﻓﻠﺴﻔﻪﺧﻠﻘﺖ ﺩﻧﯿﺎعــشـ❤️ـق ﺍﺳﺖ🌾 ﺁﻧﭽﻪ ﻧﻘﺶ ﺍﺳﺖ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﮔﻨﺒﺪ🕌مــیــنــاﻋﺸﻖ🌾🌹 ﺍﺳﺖ ﺍﻫﺮﻣﻦ🧜‍♂ ،ﺳﯿﺐ،🍎 ﻫﻮﺱ🍏 ،ﻭﺳﻮﺳﻪ،😋 غفلــت ﺑﺲ ﮐﻦ !😉 ﻋﻠﺖﻣﻌﺠﺰﻩے 💫ﺁﺩﻡ وحــوا 💫عــشــ❤️ق اسـت ┄┅🌵••═••❣┅┄     •• @tame_sib •• ┄┅❣••═••🌵┅┄ 🍁 ✨🍁 🍁✨🍁
😍 تو را قاب میکنم و میگذارم روی طاقچه زندگی ام و اسمت را میگذارم تمام وجودم...❤️
•]🌿 ❤️ دلبرڪم💚😌 . ▷|تُ|هَمآن دِلبَرِ مَعروفِ دِلَم بآشـ مَنَم‌آن‌دِلدآدِه‌یِ‌مَجنون‌و‌پَریشآن◁👰🏻💞🤵🏻 ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 🙈💕🌸ـ ـ ـ ـ ـ ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅🌵••═••❣┅┄     •• @tame_sib •• ┄┅❣••═••🌵┅┄ 🍁 ✨🍁 🍁✨🍁
❤️ 🌸🙈 . بودنٺ... حټے‌زمسٺانے‌تریڹ‌روزم‌را بہار‌وار‌عاشقانہ‌میکند ... مݩ،نہ‌اهݪ‌بارانم‌نہ‌باد! نه‌عاشق‌زمستان! نه‌تابستان! مݩ‌هوایے‌را‌دوسٺ‌دارم‌که بند باشد به نفسہایت...😌💓 • ┄┅🌵••═••❣┅┄     •• @tame_sib •• ┄┅❣••═••🌵┅┄ 🍁 ✨🍁 🍁✨🍁
•]🌿 ❤️ دلبرڪم💚😌 . ▷|تُ|هَمآن دِلبَرِ مَعروفِ دِلَم بآشـ مَنَم‌آن‌دِلدآدِه‌یِ‌مَجنون‌و‌پَریشآن◁👰🏻💞🤵🏻 ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 🙈💕🌸ـ ـ ـ ـ ـ ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎ ┄┅🌵••═••❣┅┄     •• @tame_sib •• ┄┅❣••═••🌵┅┄ 🍁 ✨🍁 🍁✨🍁
❤️ 🌸🙈 . بودنٺ... حټے‌زمسٺانے‌تریڹ‌روزم‌را بہار‌وار‌عاشقانہ‌میکند ... مݩ،نہ‌اهݪ‌بارانم‌نہ‌باد! نه‌عاشق‌زمستان! نه‌تابستان! مݩ‌هوایے‌را‌دوسٺ‌دارم‌که بند باشد به نفسہایت...😌💓 • ┄┅🌵••═••❣┅┄     •• @tame_sib •• ┄┅❣••═••🌵┅┄ 🍁 ✨🍁 🍁✨🍁
❤️ـم داشت براش پرمیکشید....آروم گفتم: سلام 😶 -خانم بین من و شما هیچ نسبتی نیست.نه ثبتی نه دینی و نه... . - چطور؟!😯 جا زدین؟!!اون روز گفتین این دو طرفست.. الان میفهمم نبوده..خداحافظ . بلند شدم برم، پشت سرم اروم گفت: . (دومین بار بود که اسممو صدا میزد) این اتوبان همیشه دوطرفه بوده ولی وقتی کوه ریزش کنه دیگه راهی باقی نمینونه😔 . برگشتم وچشم تو شدیم، گفتم: اگه صدبار هم ریزش کنه باید وایساد و جاده رو باز کرد نه اینکه........ خداحافظ گفتم و رفتم اما......😋 👇 https://eitaa.com/tame_sib/618 یه ی پر پیچ وتاااااب عاشقه پسره شده و...........😅
👇رمانی که بخاطرش دعوت شدید😍 ی خاص باقلمی دلنشین🍃 پارت331 ازدرد، لبهاموبه دندون گرفته بودم. کمیل نگران نگاهم کرد:خیلی درد داری؟ نگاهی به پاهام انداخت –سوزشش خیلی زیاده. خم شد گوشه‌ی چادرمو جلوی پام نگه داشت تاازجایی دید نداشته باشه. پاچه‌ی شلوارم روی خراشیدگی کشیده شد وصدای آخم بالارفت. راننده از آینه نگاهی به ما انداخت کمیل کلافه سرشو بالا آورد وگفت: –خراشش عمیقه، خونریزی داری.باید بریم بیمارستان.تحمل کن،الان می رسیم.سرموبه خودش نزدیک کرد و چسبوندروی سینه ش🙈: –اون یه دیوانه‌ زنجیریه،دیگه زندان رفتنش قطعیه –چشم‌هاموبستم وناخوداگاه گفتم: –کمیل من می‌ترسم. –اونم همین رومی‌خواد. بترسونتت وطبق خواسته‌ ش ازش شکایت نکنی. با انگشت شصتش شروع به نوازش کردن پشت دستم کرد. باشرم سرمو پایین انداختم.😓 دیگه به دردهام فکر نمی‌کردم. –ماباید حقشو کف دستش بزاریم خانمم، برای این کار باید شجاع بود. –می‌ترسم یه وقت... آنقدعمیق نگاهم کردکه بقیه‌ی حرفمو نزدم.دستمو کمی فشاردادوبا لبخندگفت یه وقت چی؟ با همون شرم گفتم:یه وقت اذیتتون ‌کنه وبلایی سرتون بیاره. –نه دیگه نشد، بادو دستش دستهایم را گرفت و لب زد: –یه وقت چی؟😈 نگاهشو نتوانستم تحمل کنم و... 👆پارت اول این رمان عاشقانه وپرهیجان😍
👇رمانی که بخاطرش دعوت شدید😍 ی خاص باقلمی دلنشین🍃 https://eitaa.com/tame_sib/1979 👆پارت اول این رمان عاشقانه وپرهیجان😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رز 💙: جاده و کوه و راهی بی انتها شاهدان حقیقی عشق بین ما هستن ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ┄┅🌵••═••❣┅┄     •• @tame_sib •• ┄┅❣••═••🌵┅┄ 🍁 ✨🍁 🍁✨🍁
صبحانه 😍 ┄┅🌵••═••❣┅┄     •• @tame_sib •• ┄┅❣••═••🌵┅┄ 🍁 ✨🍁 🍁✨🍁
خوشا به بختِ بلندم😌 ڪه درڪنارمنـے... تو هم قرارِ منے هم بیقرارِ منے💞 👌من "ابتهاج" ترین شاعرِ زمانِ تواَمـ💜 تو ترین شعرِروزگارِمنے ┄┅🌵••═••❣┅┄     •• @tame_sib •• ┄┅❣••═••🌵┅┄ 🍁 ✨🍁 🍁✨🍁
محبوبمون باز غوغاکرده😍 ❤️ پری‌ناز با شنیدن حرفهای من با آن خانم به طرفمان آمد. با دیدن من خشکش زد. آن آقا هم به طرفم برگشت. با دیدن چهره‌اش جا خوردم. همانجا بی‌حرکت ایستادم و به او خیره شدم. مگر می‌شود او را نشناسم؟ چهره‌اش را هیچ‌وقت نمی‌توانم فراموش کنم. با این که قیافه‌اش تغییر کرده بود ولی من خوب شناختمش. کت و شلوار شیک و به روزی پوشیده بود و کراوات راه راهی زده بود. تیپ و هیبتش با قبل خیلی متفاوت‌تر شده بود. ظاهر متشخص‌تری پیدا کرده بود. کم‌کم خشم تمام وجودم را گرفت. آن لحظه‌ها که موقع تعقیب پری‌ناز دیده بودم از جلوی چشمم گذشت. یادم آمد که چطور پری‌ با لبخند دستش را فشار میداد. دکتر قلابی رنگش پریده بود. ولی سعی کرد خیلی عادی برخورد کند. به طرف پری‌ناز برگشت که یک دفعه لینک‌پارت‌اول رمان راستین وپری ناز و اسوه👇https://eitaa.com/hadis_eshghe/10057 🔺♨️ پارتگذاری صبح ها ♨️🔺 رمان مذهبیِ
یه مدل دوستت دارم هست که گفته نمیشه ، فهمیده میشه . بهش میگن دوستت دارم واقعی . 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
ی خاص باقلمی دلنشین🍃 خلاصه ای از رمان👇 سارا دختر چادریه که دل به پسر غیر مذهبی به اسم امیر میبنده امیرهم همینطور عاشق سارا میشه ولی به خاطر ذات خرابش بارها به سارا خیانت میکنه وسارا میخواد از امیر جدابشه که یک روز امیر با تهدید... لینک پارت اول رمان زیبای سارا و امیر👇 https://eitaa.com/hadis_eshghe/1979 🔺♨️رمان به پایان رسیده تمام پارتها درآرشیو موجود است♨️🔺
ی خاص باقلمی دلنشین🍃 پارت331 ازدرد، لبهاموبه دندون گرفته بودم. کمیل نگران نگاهم کرد:خیلی درد داری؟ نگاهی به پاهام انداخت –سوزشش خیلی زیاده. خم شد گوشه‌ی چادرمو جلوی پام نگه داشت تاازجایی دید نداشته باشه. پاچه‌ی شلوارم روی خراشیدگی کشیده شد وصدای آخم بالارفت. راننده از آینه نگاهی به ما انداخت کمیل کلافه سرشو بالا آورد وگفت: –خراشش عمیقه، خونریزی داری.باید بریم بیمارستان.تحمل کن،الان می رسیم.سرموبه خودش نزدیک کرد و چسبوندروی سینه ش🙈: –اون یه دیوانه‌ زنجیریه،دیگه زندان رفتنش قطعیه –چشم‌هاموبستم وناخوداگاه گفتم: –کمیل من می‌ترسم. –اونم همین رومی‌خواد. بترسونتت وطبق خواسته‌ ش ازش شکایت نکنی. با انگشت شصتش شروع به نوازش کردن پشت دستم کرد. باشرم سرمو پایین انداختم.😓 دیگه به دردهام فکر نمی‌کردم. –ماباید حقشو کف دستش بزاریم خانمم، برای این کار باید شجاع بود. –می‌ترسم یه وقت... آنقدعمیق نگاهم کردکه بقیه‌ی حرفمو نزدم.دستمو کمی فشاردادوبا لبخندگفت یه وقت چی؟ با همون شرم گفتم:یه وقت اذیتتون ‌کنه وبلایی سرتون بیاره. –نه دیگه نشد، بادو دستش دستهایم را گرفت و لب زد: –یه وقت چی؟😈 نگاهشو نتوانستم تحمل کنم و... 👆پارت اول این رمان عاشقانه وپرهیجان😍 https://eitaa.com/hadis_eshghe/1979 🕊🦋تمام پارتهای رمان بارگذاری شده🦋🕊
آموزش داشتن زندگی 💒 و 😍 و سالم و صالح 👇 👈 اگر دوست دارید زندگی شیرینی ❤️داشته باشید این کانال 👇فوت و فن آن را به شما یاد میدهد اگر باور نمی کنید فقط یه نگاه به کانال بیندازید مطمئن باشید ضرر نمی کنید .👇 💞 https://eitaa.com/joinchat/1469906997C9bc6c98d0f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
° رفــیق عارفــم از من نـزد مادرت زهــرا یادي بکن ...(:❤️🍃 کدام یک از افعال نیکت پروازت شد ... هق هق گریه ات به وقت یا کنترل نگاهت تو آنچنان زیستی که همه را مسحور خود ساختی و قلب ها را فتح‌کردی ... آری آنچنان حق را شناختی که اینگونه خرید تورا ... خوشابحالت بگو از برای این دل ندیده ..شیرینی آن لحظه ای که‌مادرت‌ به تو‌لبخند زد چگونه طعمی داشت ... از سفر عشقت بگو ... رفیق عارفم ... از من نزد مادرت زهرا یادی بکن سلام مرا به مادر برسان ... کاش من هم, همسفر تو میشدم. شهید در ۲۷ بهمن سال ۱۳۶۴, در حالی که ۱۹ سال از کشتی عمرشان‌ میگذشت , به فیض نائل امدند. وی یکی از شاگردان خاص بودند. پنج صلوات هدیه به روح مطهر بزرگوار. ✍به قلم 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
خـــداونـــدا...! نیستم برایت بمانم ! نیستم برایت باشم ! نیستم برایت قلم بزنم ! نیستم که برایت بمیرم ! مرا ببخش😔 با همه نقص هایم ...! با تمام ...! لیاقت ندارم ولی ... دل که دارم ...!!! دلــــم میخواهد ... 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
. . | 📸 💍 | . . -💕- 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
. . | 📸 💍 | . . -♥️- 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
مامشق‌‌غم‌ عشق ‌تورا‌خوش ‌ننوشتیم اما توبکش خط به خطای همه ما🙃 ♥️ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
ميگن قشنگترين عكسا زمانی ازت گرفته ميشه كه تو حواست نيست، ولي اوني كه حواسش به تو بوده و عكس رو گرفته ينی تمام حواسش ب تو بوده😍😍 قشنگ نيست؟ 💯 ┄┅
ميگن قشنگترين عكسا زمانی ازت گرفته ميشه كه تو حواست نيست، ولي اوني كه حواسش به تو بوده و عكس رو گرفته ينی تمام حواسش ب تو بوده😍😍 قشنگ نيست؟ 💯 ┄┅
‹القلب قلبے و النبض انت› قلب، قلبِ من است و نبضِ آن تـُویے! 💕 ♥️! •➜ ♡჻ᭂ࿐🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
ميگن قشنگترين عكسا زمانی ازت گرفته ميشه كه تو حواست نيست، ولي اوني كه حواسش به تو بوده و عكس رو گرفته ينی تمام حواسش ب تو بوده😍😍 قشنگ نيست؟ 💯 ┄┅