eitaa logo
🌱 حـــديثــــ‌ عـــشـــق (رمان)
7.3هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
❤ #حـــديثـــ‌عــشــقِ تــو دیــوانــه کـــرده عــالــم را... 🌿 رمان آنلاین #چیاکو_از_خانم_یگانه ♻ #تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
😭 🔖به گزارش جهان نيوز، حسین کشاورز پسر عموی شهید محمدرضا کشاورز شنبه در مصاحبه با خبرنگار ایرنا از ویژگی‌ها و خصوصیات اخلاقی و شخصیتی این شهید گفت. 🌸به گفته او شهید محمدرضا کشاورز چندماهی بوده که ۱۵ سالگی را پشت سرگذاشته بود😔😔 و در مقطع دهم مشغول تحصیل در مدرسه شاهد شیراز بود. ☘️محمدرضا پسری با ادب و کارگر زاده و همواره در امور دینی و مذهبی سرآمد بود. به گفته پسر عموی این شهید، محمدرضا از ۲ هفته پیش نیت کرده بوده که شامگاه هرچهارشنبه در حرم مطهر شاهچراغ(ع) حاضر و ضمن به پا داشتن نماز مغرب و عشاء به جماعت در جلسات مذهبی این آستان مقدس شرکت کند. چهارم آبان ۱۴۰۱ وعده دومین میهمانی بوده که محمدرضا با خالق خود بسته بود که عصر این روز جامه تمیز خود را اتو کشیده و کفش نو به پا کرده و به تنهایی رهسپار حرم می شود.😭😭 🔶حسین کشاورز در ادامه به خاطره ای از زبان شهید محمدرضا کشاورز اشاره کرد و به خبرگزاری جمهوری اسلامی گفت: در هفته‌های اخیر یکی از اقوام خطاب به شهید می گوید که مراقبت بیشتری در این شرایط از جان خود داشته باشد که محمدرضا می گوید من می روم حرم مطهر شاهچراغ و در آنجا شهید 🌷خواهم شد.😔😔 🌸وی ادامه داد: مادر شهید ابتدای امسال سفری به کربلای معلا داشته که قبل از سفر به محمدرضا می گوید، چه سوغاتی از این سفر زیارتی می خواهد که برای او بیاورد که شهید می گوید از کربلا برایم پارچه کفنی متبرک به تربت امام حسین(ع) بیاور.😭😭 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را از بلاها، سختی‌ها، مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها خدایا خودت پناه و تسڪینِ دردهایشان باش خدایا دلشوره و دلواپسے را از ڪشور ما دور ڪن آمیـــن 🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
‌ ‌🌷 صبحم باش تا به شوقِ از شب بگذرم ؛ ای حضور از آفتاب زیباتر ... سلام صبحت بخیر❤
10.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 اصلی‌ترین و مهمترین شرط ؛ برای استفاده‌ی حداکثری از ماه رمضان 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️ 🌿❄️ ❄️ در اتاقم را که بست مشت محکمم روی میز فرود آمد. فوری از اتاق بیرون زدم و قبل از آن که ساعت کاری شرکت تمام شود، رفتم به اتاقش. تا در اتاق را با شدت باز کردم، چشمم به سبد گل رز هوتن افتاد که روی میزش بود. نگاهم با اخم رفت سمت اَشکانی که متعجب از این طرز ورودم بود. _می خواستم تنها با ایشون صحبت کنم. _بله.... داشتم می رفتم.... خداحافظ جناب فرداد.... خسته نباشید خانم سرابی. _شما هم خسته نباشید آقای اَشکانی. با چشمم اَشکانی را دنبال کردم که از اتاق بیرون رفت و تا در اتاق بسته شد گفتم : _خب.... باید به من توضیح بدی. متعجب نگاهم کرد. _ببخشید در مورد چی؟! سمت سبد گل هوتن جلو رفتم و برگ نازک یکی از گل های رز قرمزش را میان دو انگشت گرفتم. _در مورد این.... _این؟!.... این که خودمم ازش خبر ندارم.... آقای قاسمی حراست شرکت این را آورد و گفت برای منه... نه اسمی داشت و نه آدرسی. چشمان جدی ام را به او دوختم. _خب چون هیچی نداشت باید میذاشتی روی میزت؟ _خب دلم نیومد گل های به این قشنگی رو بندازم دور.... يک دفعه صدایم بالا رفت. زل زدم به نگاه تیله ای چشمانش. _اتفاقا باید می انداختیش دور.... وقتی نمیدونی کی و برای چی فرستاده باید می انداختی سطل آشغال. گیج شده بود انگار. _الان مشکل شما چیه جناب فرداد؟.... مشکل شما یه سبد گل رُز روی میز منه؟! _مشکل من شمایی خانم.... شمایی که اینقدر ساده ای که با یه سبد گل ساده میتونن فریبت بِدَن. _ببخشید! ..... کی با یه سبد گل خواسته منو فریب بِده؟! کلافه از این همه پرسش و پاسخ، چشم بستم لحظه ای و کف دستم را به نشانه ی سکوتش بالا آوردم. _وقتی تو شرکت من پای سبد گل رز باز میشه ولی نمیذاری حرف بزنم و میگی یه اَمر شخصیه... همین میشه. _یعنی.... یعنی این سبد گل رو.... _بله... جناب مهندس براتون فرستادن.... انگار خوب هم مغزتون رو شستشو دادن.... در عوض حتی نذاشتی بگم که هوتن کیه و چکاره است. ❄️🌿 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹 🌿 ❄️🌿 🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچها‌به‌امام‌زمان راست بگید:) <💖> -------------------------³¹³ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
ماه‌رمضون‌یہ‌فرصت‌ویژه‌ست‌براۍ ڪسایۍڪہ‌یہ‌عمراشتباه‌رفتن یہ‌عمراز خدا دوربودن‌ودستشون‌خالے خالیہ‌ اونامیتونن‌تواین‌ماه‌یہ‌تَنہ‌تمومِ‌خوب‌نبودنا تموم‌قران‌نخوندنا،تموم‌ ذڪرنگفتناشونو‌راحت جبران‌ڪنن... رفیق‌زرنگ‌بازۍدربیار :)) 🌱 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
10.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 ▪️ویژگی‌های شخصیتیِ حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها... بانویی که قَدر و قیمتِ روحش آنقدرهاست، که از محبوب‌ترین خلقِ خُدا، دل می‌بَرَد! 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
‼️ سنگريزه" ريز است و ناچيز. اما اگر در جوراب يا کفش باشد، ما را از راه رفتن باز میدارد در زندگی هم بعضی مسائل ريزاند و ناچيز، اما مانع حرکت به سمت خوبیها و آرامش ما ميشوند❗️ کم احترامی يا نامهربانی به والدين؛ نگاه تحقيرآميز به فقرا؛ تکبر و فخرفروشی به مردم؛ منت گذاشتن هنگام کمک کردن؛ نپذيرفتن عذر خطای دوستان؛ بخشی از سنگريزه‌های مسير تکامل ما هستند آنها را بموقع کنار بگذاريم تا از زندگی لذت ببریم... 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
تنها‌جایۍکہ +پرچم‌ایران پایین‌میاد؛روۍپیکر‌.. شهداست...🇮🇷 🦋🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
- شهیدحمیدرضامدنی‌قمصر🌿'! • . شیمیایی بود ، برای درمان به انگلیس اعزام شد خون لازم داشت ، گفت خونِ غیرمسلمان نزنید ؛ توجه نکردند!!🔪🚶🏿‍♂ هر چھ زدند بدنش نپذیرفت ، خونِ یک مسلمان جواب داد. پزشکش مسلمان شد و گفت : معجزه است ..!(:🌱' 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
‌روزهارَفت‌وَفَقَط‌حَسـرت‌دیـدارِرُخت مانده‌بَراین‌دل‌ِیعقوبـےماآقاجان!(:🥀 . ♥️¦↫ ✨¦↫ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•