شبم خیال تو بس، با قمر چه ڪار مرا من و چو ڪوه شبے، با سحر چه ڪار مرا من آستان تو بوسم، حدیث لب نڪنم چو من به خاک خوشم، با شڪر چه ڪار مرا #امیرخسرو_دهلوے #حدیث_دل 🍁

دلم در عاشقی آواره شد آواره‌تر بادا تنم از بی‌دلی بیچاره شد بیچاره‌تر بادا #امیرخسرو_دهلوی #حدیث_دل 🍁

ز عشقت بیقرارم، با که گویم؟ ز هجرت خوار و زارم، با که گویم؟ نمی پرسی ز احوالم که چونی پریشان روزگارم، با که گویم؟ دلم بردی، غمِ کارم نخوردی خراب است روزگارم، با که گویم؟ #امیرخسرو_دهلوی #حدیث_دل 🍁

در دیده چه کار آید؟ این اشک چو بارانم بر دیده اگر، جانا، سروی چو تو بنشانم خود را به سر کویت بدنام ابد کردم از هر چه جز این کردم، از کرده پشیمانم #امیرخسرو_دهلوی #حدیث_دل 🍁

درد عشق را دارو به جز دیدار نیست... #امیرخسرو_دهلوی #حدیث_دل 🍁

زِ نظر اگر چه دورى، شب و روز در حضوری! #امیرخسرو_دهلوی سحری ببرد عشقش دل خسته را به جایی که ز روز و شب گذشتم خبر از سحر ندارم سفری فتاد جان را به ولایت معانی که سپهر و ماه گوید که چنین سفر ندارم #حضرت_مولانا #حدیث_دل 🍁

‌ لذت وصل نداند مگر آن سوخته‌ای که پس از دوری بسیار به یاری برسد #امیرخسرو_دهلوی #حدیث_دل 🍁

یک شهر پر از خوبان ده باغ پر از گل‌ها صد جای نَهَم دیده، دلدار همان در دل... #امیرخسرو_دهلوی #حدیث_دل 🍁

از تنگدلی طاقت گفتـــار ندارم....!!! #امیرخسرو_دهلوی #حدیث_دل 🍁

یڪایڪ تلخیِ دوران چشیدم ز هجران هیچ شربت تلخ‌تر نیست #امیرخسرو_دهلوے #حدیث_دل 🍁

دوش بوی گل مرا❣ از آشنایـــی یاد داد.... جان گریبان پارہ کرد و خویش را برباد داد.... ترسم از پردہ برون افتـم چو گل کاین باد صبح.... زان گلستانها که روزی با تــووو بودم یاد داد....❤️ #امیرخسرو_دهلوی #حدیث_دل 🍁

گنج عشق تو نهان شد در دل ویران ما می زند زان شعله دایم آتشی در جان ما ای طبیب از ما گذر،درمان درد ما مجوی تا کند جـانان ما از لطف خود درمـان ما #امیرخسرو_دهلوی #حدیث_دل 🍁

مرا داغِ تو بر جان یادگارست ، فدایش باد جان چون داغِ یارست #امیرخسرو_دهلوی #حدیث_دل 🍁

جانم برون آمد زِ غم آخر به جانــــــ♡ــــــان كِى رسَم؟ #اميرخسرو_دهلوى #حدیث_دل 🍁

اثری نمانْد باقی ز من اَندر آرزویت چه کنم که سیر دیدن نتوان رخ نکویت همه روز گرد کویَت، همه شب بر آستانت غرضی جز این ندارم که نظر کنم به رویت خِرد و ضمیر و هوش و دل‌و جان‌و چشم من شد ز همه خیالْ خالی، به جز از خیال رویت پس از این به دیده خواهم به طواف کویَت آیم که بِسود تا به زانو قدمم به جست‌وجویت ز نسیم جانفزایت، دلِ مرده زنده گردد ز کدام باغی ای‌جان که‌چنین خوش‌است بویت... #امیرخسرو_دهلوی #حدیث_دل 🍁

یک سینه؛ پر از قصه ی، "هجر" است ولیکن ...!!! "از تنگدلی" طاقت؛ " گفتـــار" ندارم....!!! #امیرخسرو_دهلوی #حدیث_دل 🍁 ‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎

همه روز گرد کویت همه شب بر آستانت غرضی جز این ندارم که نظر کنم به رویت #امیرخسرو_دهلوی #حدیث_دل 🍁

روا مدار ڪه از دیدنت شوم محروم چنین ڪه من به جمال #تـــو آرزومندم #امیرخسرو_دهلوی #حدیث_دل 🍁

وانکه شیرین تر بُوَد از جان تویی #امیرخسرو_دهلوی #حدیث_دل 🍁

سپیده دم که زمانه ز رخ نقاب انداخت به زلفِ تیره شب، نور صبح تاب انداخت کلیدِ زر شد و بگشاد آفتابِ فلک به دیده ها که شب تیره قفلِ خواب انداخت.... #امیرخسرو_دهلوی #حــــدیـث_دل 🍁 •┈✾~🍃🌻🍃~✾┈•

‌ در دیده‌ی من جمله خیال اند و تـو نقشی بر خاطر من جمله فراموش و تــو یادی... #امیرخسرو_دهلوی جان فدای گوشهٔ آن #چشم_مخمورانه باد ڪز قفای هر نگاهش ناز محبوبانه ایست.. #محتشم_ڪاشانی هرچه به گِرد خویشتن می‌نگرم درین چمن آینه‌ی "ضمیر من" جز تــو نمی‌دهد نشان ... #هوشنگ_ابتهاج #حــــدیـث_دل 🍁

دل ز تن بردی و در جانی هنوز #امیرخسرو_دهلوی اگر جان بخواندم ترا ، راست گفتم که جان ناپدیدست، و تو ناپدیدی به فریاد من رس، که این وقت رحمست که صد جا به فریاد جانم رسیدی #مولانا تا مست نباشی نبری بار غم یار آری شتر مست کشد بار گران را #سعدی #حــــدیـث_دل 🍁

یارب، غم آن سرو خرامان به که گویم؟ دل نیست به دستم، سخن جان به که گویم؟ آه از دل من دود برآرد همه شب، آه کاین سوختگی غم هجران به که گویم؟ #امیرخسرو_دهلوی #حدیث_دل 🍁

منم و شبی و با دل همه شب حکایت او که غم دراز گفتن به شبان تار خوش تر #امیرخسرو_دهلوی #حدیث_دل 🍁

نفسی که با نگاری گذرد به شادمانی مفروش لذتش را به حیات جاودانی #امیرخسرو_دهلوی #حدیث_دل 🌺🍃