دیرگاهی ست به دل وعده داده ام تورا
بامن بگوجانان من کی ازراه میرسی
#فاضله_هاشمی
#حدیث_دل 🌸🍃
◈┅═❧═┅┅┄┄
🌊آب هرچند آلوده باشد
اگر به دریا برگردد
صاف زلال و پاک میشود
یادت باشدخدا دریای رحمت است
وما چون آب آلوده
که اگر به آغوش رحمت او بازگردیم
کارتمام است
#حدیث_دل 🌸🍃
🌷امام علی علیه السلام:
☘هرگاه سرزنش کردی، جایی [برای بازگشت] باقی بگذار
☘إذا عاتَبتَ فَاستَبقِ
غرر الحکم، ح ۳۹۷۷
#حدیث_نفس 🌸🍃
روزگارم این است:
دلخوشم با غزلی، تکه نانی، آبی..
جملهی کوتاهی یا به شعر نابی..
و اگر باز بپرسی گویم:
دلخوشم با نفسی، حبه قندی چایی..
صحبت اهل دلی، فارغ از همهمهی دنیایی!
دل خوشیها کم نیست،
دیدهها نابیناست..
#سهراب_سپهری
#حدیث_دل 🌸🍃
بیـا و
#دستهایت_را
#ببـاف_بہ_دستهایم
من دوست دارم
قصہاے را ڪہ انتهـایش
مـن و تـو ما بشـویم...
#حمیدرضا_عبداللهی
#حدیث_دل 🌸🍃
#استوری
مــن کــــــه در تنـــگ بــــرای تــو تـمـــاشــا دارم
بــــا چـــــه رویـــــی بنــــویـســم غــم دریا دارم؟
#فاضل_نظری
#حدیث_دل 🌸🍃
#مخاطب_خاصم
ما دو مصرع یک شعر بودیم!
وزن بود.
قافیه هم بود.
اما به قاب یک بیت نمیخوردیم...
من
ابتدای شعر،
و تو انتهای آن ایستادهای!
ما اینگونه "دوری" را حفظ شدهایم...
#مهران_رمضانیان
#حدیث_دل 🌸🍃
[ حدیث دل ]
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی.... #سعدی #مخاطب_خاصم ♥
#برای_عشقم
شما رو نمیدونم
اما
من که میگم شب
دیگه از این ساعتا به بعد
وقت گفتنِ
من خیلی بیشتر دوسِت دارمه...
#مریم_قهرمانلو
#حدیث_دل 🌸🍃
[ حدیث دل ]
#برای_عشقم ♥️ دلم #تو را میخواهد پهلو به پهلویِ هم چای بریزیم از قوری احساس به استکانِ کمر بار
#مخاطب_خاصم ♥️
فروردین را
کوچه به کوچه میگردم به دنبالت
تا تو را از این بهار عاشقانه عیدی بگیرم
#محمد_خسروابادی
#حدیث_دل 🌸🍃
تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی
اندوه بزرگی است زمانی که نباشی...
#علیرضا_بدیع
#حدیث_دل 🌸🍃
عشق، حرکت دونفر مشتاقانه "به" سوی هم نیست.
عشق، حرکت دونفر مشتاقانه "در" کنار هم است.
#یک_عاشقانهی_آرام
#نادر_ابراهیمی
#حدیث_دل 🌸🍃
[ حدیث دل ]
مرا که شانهام از حمل آفتاب خَم است به جز پناه دو دستِ تو سایبانی نیست…! #قیصر_امین_پور #حدیث_
منم و خواب و خیال و... تویی و باور عید...
چه خیالات خوشی میگذرد در سر عید
دل من! ای دل عاشق! سفر آغاز کن و...
پر بِکِش - یکسره- در آب و هوای تَرِ عید
تا سفر کرد زمستان و بهاران آمد
نو شده پیرهن گُلْ گُلی دختر عید
سبز شد جنگل احساس و لَبِ غنچه شکفت
پر شد از عطر محبت همه ی پیکر عید
آب و جارو ؛ شده شرمندهء دستش دیگر
میکُند خانه تکانی چِقَدَرْ مادر عید
هفت سین سر هر سفره جدا... عشق جدا...
شد شرابی ، لَب احساس من از ساغر عید
روی هفت آمده یک عقربه ی این ساعت
روی نه آمده آن عقربه ی دیگر عید
عید یعنی که بگوییم و بخندیم فقط
از همان لحظه ی آغاز إلیٰ آخر عید
#محمد_اسمعیلپور
#عید_نوروز
#حدیث_دل 🌸🍃