عشق علوی
هرکه را با نجفت وعده و پیمانی نیست
آخر و عاقبتش غیر پشیمانی نیست
اصلا از کِی گذرت بر دل من افتاده؟
اصلا این عشقِ مرا اول و پایانی نیست
عاشقی شیوه ی مردان بلاکش باشد
عاشقی بر در میخانه به ارزانی نیست
ما بر آنیم که دیوانه ی ایین عشق شویم
چه کسی گفته که این عاشقی عقلانی نیست
درد این عاشق غمدیده فراق نجف است
بهر عشاق به جز یار که درمانی نیست
چند وقتیست که رزق نجفم قطع شده
چند وقتیست در این مصر فراوانی نیست
من فقط بر سر ایوان تو سر خم کردم
همه جا جار زدم غیر تو سلطانی نیست
هر چه کنکاش نمودند در این دل دیدند
جز تولای تو و نفرتِ از ثانی نیست
دوستانت همگی در دل من جا دارند
دل بریدن ز محب تو به آسانی نیست
فیلسوفی که نفهمید تو واجب هستی
اهل علم است ولی عالم ربانی نیست
غیر آن ها که مریدان ولایت هستند
فرق، ما بین هزار عابد و یک زانی نیست
مهدی علی قاسمی
#اشعار_امام_علی #شعر_علوی #شعر_عید_غدیر_خم #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_و_عکس_مذهبی #مهدی_علی_قاسمی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
عقیق
هرچه گویم همه اش بوی تو دارد سخنم
آنکه دارد به سرش حال و هوای تو منم
اشهد انّ علیا ولیُ الله ام را
گفته ام تا بنویسند به روی کفنم
هر کجا غیر سرای تو نمازم قصر است
غیر دربار نجف نیست سرایی وطنم
چند وقتی است فقط خواب نجف می بینم
بده رخصت به خدا طول کشید آمدنم
پسرم هست غلامی زغلامان شما
گر دم از غیر تو زد ریشه ی او را بکنم
نام دادند مرا خادم دربار حسن
من غدیری شده ی دست امام حسنم
بس که شیرینی نام تو به من ساخته است
غیر نام تو دگر ذکر نگفته دهنم
از خدا خواسته ام تا که به من اذن دهد
پیر راه تو شوم، وقف تو باشد بدنم
نذر کردم که به پای تو سرم را بدهم
نذر کردم که نباشد به رهت سر به تنم
هر طرف می نگرم نام تو را می بینم
کنده ام نام تو را روی عقیق یمنم
همه جا جار زده، سینه سپر می گویم:
اهل عالم بشناسید سگ پنج تنم
دست من را تو بیا تا به محرم برسان
دائما فکر دم و روضه و سینه زدنم
مهدی علی قاسمی
#شعر_امیرالعالمین #شعر_حیدر_کرار #شعر_عید_غدیر #شعر_مدح_حضرت_حیدر #شعر_ولایت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
غبار نجف
چشمه ی نور در ایوان نجف معنا شد
ذره با لطف تو خورشید جهان ارا شد
هر زمان از تب دنیا ز نفس افتادیم
با غبار نجفت راه تنفس وا شد
مدعی خواست که تقلید زکاتت بکند
به رکوع تو قسم پیش همه رسوا شد
سال ها رفت به دنبال حقیقت سلمان
عاقبت گم شده اش نزد علی پیدا شد
(هر که شد محرم دل در حرم یار بماند)
بی سبب نیست که سلمان شما منّا شد
پشت بر دلبری سکه کند در شب فقر
مکتبت روشنی راه ابوذرها شد
راز غم های علی فاش نخواهد گردید
مگر ان چاه بگوید که چه با مولا شد
حسن کردی
#حسن_کردی #حسینیه_شعر #شعر_مدح_امیرالمؤمنین #شعر_مدح_حضرت_علی #شعر_هیئت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
روز لبخند
غم ها که به سر آمد آغاز ظفرها شد
الوعده وفا! روز دندان به جگرها شد
چشمان پیمبر هم معطوف گذرها شد
حجاج رسیدند و پایان سفرها شد
وا کرده بغل برکه برروی مسافرها
گویا که خدا داده سوغات به زائرها
انقدر جهاز آمد کوهی شد و بالا رفت
چشمان همه سویش من باب تماشا رفت
احمد به فراز آن هم شانه مولا رفت
موسی سوی طور آمد بر عرش مسیحا رفت
موقوفه ی حیدر بود هر خط بیاناتش
یک جمله به توصیفش یک جمله به اثباتش
میگفت که ای مردم فرمانده لشگر کیست
هرچند پیمبر نیست هارون پیمبر کیست
سرمایه اسلام و از اهل جهان سر کیست
شمشیر رسول الله کرار دلاور کیست
انگشتر ایمان را همواره نگین بوده
بر شانه من رفته معراج نشین بوده
یا رب بعلی بوده یک عمر دعای من
هروقت زمین خوردم بوده ست عصای من
جانم به علی بند است جان داده برای من
بی واهمه در بستر خوابیده بجای من
وقتی به رکوع آمد طعنه به سلیمان زد
خیبر جلویش پا شد وقتی که به میدان زد
مغرور نبود اصلا هرچند شجاعت داشت
از زندگی اش دل کند با مرگ رفاقت داشت
با نان جوین خوش بود از بس که قناعت داشت
حرفی نزد از مردم هرچند شکایت داشت
باید به دل مومن عشقی ازلی باشد
برهرکه امامم من مامومِ علی باشد
من میروم ای امت زیر نظرش باشید
تنها نشود یک وقت مثل سپرش باشد
روزی نرسد داغی روی جگرش باشید
با آتش و با هیزم در پشت درش باشید
روزی نرسد باشد در بین شما تنها
در پیش نگاه او سیلی بخورد زهرا
کاری نکنید از درد شبها بشود بیدار
از درد کبودی ها از زخم نوک مسمار
زینب ببرد ارث از این سوختن و آزار
یثرب برسد تا شام کوچه برسد بازار
یک سر بروی نیزه یک خواهر جان بر لب
وای از اثر شلاق وای از کمر زینب
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_الغدیر #شعر_روز_پیروزی #شعر_عید_غدیر #شعر_غدیر
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شفیع روز محشر
به ظالم خَم نخواهد گشت قطعا قد و بالایش
کسی که روز و شب با یاعلی برخیزد ازجایش
اگر که ذوالفقارش سر برون آرد به قهر خود
منافق را به آنی می کند از جمع مِنهایش
من و امثال من در این حرم آیا چه می خواهیم
اگر جبریل می سوزد دراین درگاه پرهایش
اگر درکربلا نام علی را می بری قطعا؛
برات کربلایت در نجف خورده ست امضایش
کسی که دست رد برسینه ی عالم نزد هرگز
یقینا فرق خواهدکرد معنای بفرمایش
کجایی عدل پی در پی که در مُلکت یهودی نه؛
مسلمانی درآمد بارها خلخال از پایش
اگر آقایی ام داده درعالم علتش این است
کسی را غیر مولایم نخواندم هرگز آقایش
اگر نوکر بسوزد هم درآتش مطمئن هستم
نخواهد سوخت دستش لااقل در بین اعضایش
چه شب هایی که این تن شد کبود ازداغ فرزندت
خودت در روز محشر یاعلی نگذار تنهایش
مهدی رحیمی زمستان
#شعر_شاه_نجف #شعر_مدح_اسدالله #شعر_منقبت_امام_علی #شعر_مولای_یا_مولا #مهدی_رحیمی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
عالی مقام
هرکس که شد غلام تو بااحترام شد
پس خوشبحال آنکه برایت غلام شد
فردا فقیر کویتو آقاست در بهشت
قنبر به لطف نام تو عالیمقام شد
هر سینهای که محرم راز نبی نبود!
اینگونه شد که با تو فقط همکلام شد
مولا حلال بیتو برایم حلال نیست
آبروان بدون تو بر من حرام شد
یا تا نجف مرا ببرم یا بکُش مرا
فرقی نمی کند بخدا هرکدام شد
باید که شرح فضل تو را صد کتاب کرد
یک منقبت نوشتمو دفتر تمام شد
محمد زوار
#شعر_امام_المتقین #شعر_رب_الجبرائیل #شعر_روز_لبخند #شعر_مدح_حضرت_علی #محمد_زوار
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شاه عالم
شد در وسط خطبه لبِ خشک تو تر دوش
همّام تو میرفت در این فاصله بر دوش
سرگشته ی عشقت شده گویی، خبر آمد
خورشید در آورده سر از کوه و کمر دوش
گیسوی تو قدریست که در گردش ایام
کس پی به بلنداش نبرده ست مگر دوش
ای نخله ی توحیدِ خلیل از تو ثمر خیز!
سبز است در این بادیه از بارِ تبر دوش
ای صالحِ اعجاز! تکانَد پی تیغت
باری شتر معرکه از محملِ شر دوش
در سیر مقامات تو این بس که نرفته ست
پیغمبر ما را احدی مثل تو بر دوش
رفتی به جهاز شتران ای که تو را هست
همشانه ی جبریل به هر کوی و گذر دوش
ای یکشبه مهمان چهل جا، شده حیران
از حال تو هرکس که گرفته ست خبر دوش
تو صورتِ والای قیامی و قعودی
این تیر حقیر است چه در پا و چه در دوش
ای کوه تحمل! به نود زخم تو سوگند
یکبار نلرزیده تو را گاهِ خطر دوش
با کیسه ی نان شاه به غیر از تو ندیدیم
این بار گران است گران است به هر دوش
یا جای علم بوده و یا کیسه ی اطعام
از زخم پذیرفته اثر روی اثر دوش
زیر علم صبر تو عمریست دمادم
میسوزد و میسوزد مانند جگر دوش
چون مور کشم بار غمت را و محال است
از بردن این بار کند صرف نظر دوش
ای دار و ندارِ دل تمار، در این راه
از دار ندارد همه ی عمر حذر دوش
مسعود یوسف پور
#شعر_عید_غدیر_خم #شعر_عید_ولایت #شعر_عید_ولایت_مولا #شعر_عیدالاکبر #مسعود_یوسف_پور
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
علی مولا
فقط نه اینکه تو در فهم ما نمی گنجی
که در مُخیّلهء انبیا نمی گنجی
عجیب نیست نبی گفته غرق در ذاتی
که در وجود کسی جز خدا نمی گنجی
تو نور هستی و نورت ورای خلقت ماست
چنان که در همهء ماسوا نمی گنجی
به پیکر تو سر سوزنی ز نورت بود
به جسم هرکه بگنجد شما نمی گنجی
بگو قسم به خدایی که رب الارباب است
چه خوانمت؟؟ تو که در ربنا نمی گنجی
کریم ها همه در سایهء کراماتت
کرم تویی که به عقل گدا نمی گنجی
پناه عالمیانی ز شرّ کوه خطر
اگر چه در دل «کهف الوریٰ» نمی گنجی
فرشته های مقرب ز شوکتت گیجند
فقط نه این که تو در فهم ما نمی گنجی...
عماد بهرامی
#شعر_عید_ولایت_شعر_هیئت #شعر_عیدالاکبر #شعر_ولایت_مولا #عماد_بهرامی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یعسوب الدین
ساقی بده پیاله که مستم نگار را
یک جرعه ماهِ کاملِ شبهای تار را
وقتی قرار نیسـت منِ بی قرار را
باید به چشم سرمه کنم این غبار را
من خــاکِ پــایِ حیـدرِ دُلدل سوار را
ای در عدالت از همه با اعتبار تر
در جبر نیست مثلِ تو با اختیار تر
دریا دلی و چشمِ تو دریا کنــار تر
ابرویِ تو زِ تیغِ دو دَم ذوالفقـار تر
داده خدا به دستِ خودش ذوالفقـار را
قنبـــر که شد غلامِ شما غم نداشته است
چون ترسی از عذابِ جهـــنّم نداشته است
شاهی که در نداری خود کم نداشته است
حتّی شنیده ام که سِپــر هم نداشته است
بخشیـــده در نداری خود هم نــدار را
چون قلّه ای مقابلِ این قلوه سنگ ها
هرگز نکرده پشــت به میدانِ جنگ ها
یعســـوبِ دین نبوده به دنبالِ ننگ ها
شــیرِ خــدا نداشـته ترس از پلنگ ها
تحمیل کرده بر دلِ دشمـــن فـــرار را
فرقی نمی کند چه کسی روبه رویِ اوست
در راهِ دوست بسته علی چشم رویِ دوست
وقتی عِدالتش به عقیل آتش است و پوست
یعنی که آبِـــروی خــدا فکـــرِ آبِـــروست
دیـــنِ خـــدا گرفته از او اعتبـــار را
هرکس به جنگِ تن به تن آمد خراب شد
پیـــشِ ابوتراب شکســـت و تراب شد
دنیـــا ســوأل بود فقط او جــواب شد
از مشــرقِ نگـــاهِ علــی آفتـــاب شد
گردانده است گردشِ لیلُ النهـــار را
در ” لیله المبیت ” علی بود و هیچکس
روزِ غدیر روزِ ” ولی ” بود و هیچکس
پیمانه های لـــم یزلی بود و هیچکس
یعنی جوابِ شهر بلی بود و هیچکس –
مثلِ علی نداشته ایـــن افتخـــار را
پنهان فقط علیست نمایان فقط علیست
دریا علیست کوه و بیابان فقط علیست
نهج البلاغه هیچ که قرآن فقط علیست
من کافرم چرا که مسلمان فقط علیست
باید که سجده کرد خداوندگـــار را
باید به رازِ خلقتِ این مرد فکر کرد
بر آنچه فتنــه با دلِ او کرد فکر کرد
در انزوایِ خویش بر این درد فکر کرد
اینکه علی که بود و چه آورد ؟ فکر کرد
امّا چگونه بشمرم این بی شمـــار را... ؟
ابراهیم زمانی قم
#ابراهیم_زمانی #شعر_شاه_نجف #شعر_غدیر #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_مولا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یاور پیامبران
زبان به مدح تو وا کرده اند جن و پری
چه خوانمت؟که تو فوق تصور بشری
خدا به دست خودش آفریده است تو را
به این بهانه که حتی دل از خودش ببری!
خوشا به حال زبانم! که در همه عمرش
به غیر مدحِ تو گفتن نداشته هنری
روایت است: که پیغمبران زمان بلا
نداشتند به غیر از تو یاور دگری
خدا تو را به بشر هدیه کرد وقتی دید
نداده است به دنیا هنوز تاجِ سری
فقط تو نفس رسولی_عجیب نیست اگر
نداشت در شب معراج جز تو همسفری
قسم به آتش عشقت، که آتش دوزخ
به نوکران تو هرگز نمی کند اثری
شدند عالم و آدم اسیر چشمانت
هزار بار شود جان ما به قربانت
به روز حشر که هر کس به خویش مشغول است
خدا کند برسد دست ما به دامانت
سرِ نماز همین که قنوت می گیری
ملائکه همگی می شوند حیرانت
تویی همان که اگر پرده ها کنار روند
زیاد و کم نشود ذره ای از ایمانت
مرا ببر به نجف بین عاشقان خودت
بگیر جان مرا روبه روی ایوانت
به ذکر فاطمه مشغولی و زبانت هم
به وجد آمده با ذکر فاطمه جانت
خوشا به حال یتیمان که می توانستند
همیشه سر بگذارند روی دامانت
تویی که در همه ی خلق بی همانندی
همین شده ست که شایع شده خداوندی!
شنیده ام پدرِ امتِ پیامبری
چه می شود که قبولم کنی به فرزندی
صدای هلهله ی آسمانیان برخاست
همین که تو در چوبی قلعه را کندی
تو بت پرست نبودی شبیه بعضی ها...
نداشت روح تو با جهل هیچ پیوندی
که بود مالک اشتر؟ همان که در میدان
به غیر نام تو بر سر نبست سربندی
زمان بیعت ما با امیر آمده است
خبر دهید به عالم غدیر آمده است
احسان نرگسی رضاپور
#احسان_نرگسی_رضاپور #شعر_پیشوای_انبیا #شعر_غدیریه #شعر_مدح_امام_علی_ع #شعر_مدح_امیرالمؤمنین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
فخر عالم
مِهر خوبان به دلِ اهل جهان افتاده
همچو دُرّی است که از عمق جنان افتاده
نقش یار است که چون نقش و نگاری زیبا
روی لوح دل ما هر چه نشان افتاده
بس که پرواز پی کوی وصالش کرده
مرغ جان ها دگر از تاب و توان افتاده
نیست زیباتر از این نام خوشش در هستی
ذکر دلدار که در سِرِّ نهان افتاده
هر که در حرم عشق بدیدم می گفت
شعله ی عشق علی در دل و جان افتاده
ما که از قبل ولادت پی دلدار شدیم
بی بهاییم ولی مست رُخِ یار شدیم
آن دل آرام که آرامش دل ها بُرده
روزگاریست که از سینه دلِ ما بُرده
او که با گوشه ی چشمی به نگاهی نظری
هر چه داریم و نداریم به یغما بُرده
نیم روزی ، سحری ، نیمه شبی ، صبحدمی
من ندانم چه زمانی دلِ ما را بُرده
گر که جان بر سر دیدار رخ او دادم
بنویسید که او را غم مولا بُرده
نام زیبای علی تا به لب حق آمد
نه دل از ما ، که دل از حضرت زهرا بُرده
او که دل های همه را به اسارت دارد
به رُخش عرش و سما شوق زیارت دارد
به تماشای علی عرش برین فخر کند
به تولای علی مذهب و دین فخر کند
به مسیحای علی هر دو جهان زنده شود
به نسیم نفسش روح الامین فخر کند
رخ زیبای علی وقت عطا دیدنی است
سائلش بر ملک عرش نشین فخر کند
به کف پای علی هر چه ملک بوسه زند
خاک بر عرش و سماوات چنین فخر کند
قلب شیدای علی جایگه خاص خداست
چون خدا هم به امیر مومنین فخر کند
مست عشقیم و به یار ازلی می نازیم
هر که نازد به کسی ما به علی می نازیم
محمد مبشری
#حسینیه_شعر #شعر_عید_غدیر #شعر_مدح #شعر_مدح_امیرالمؤمنین #محمد_مبشری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ناد علی
سرخوش از جـــامِ میِ لَم یزلی می گویم
سر اگر خواست غمی نیست بَلی می گویم
بیخود از خود شده با صوتِ جلـی می گویم
صد و ده بـــار ” علیأ به علی ” می گویم
پدرم گفتـــه از آغـــاز بگو یا حیدر
به زمین خوردی اگر باز بگو یا حیدر
از همان روز به فرمـانِ پدر می گویم
مست از نامِ علی سینه سِپر می گویم
” ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر ” می گویم
بارها گفته ام و بــارِ دگــر می گویم :
عزّتِ هر دو جهان عزّتِ در نامِ علیست
و اذان قسمتی از نامِ دل آرامِ علیست
`یا علی” اسم به این جذبه و زیبایی نیست
قدرت اش قدرتِ جسمـانی و دنیایی نیست
هرکه شد بنده ی او بنده ی هرجایی نیست
به خدا غیـــرِ علـــی حضرتِ مولایی نیست
من در این شعر که با یادِ علی می خوانم
هر کجا خسته شوم ” نادِعلی ” می خوانم
یا علی... اسمِ تو سرمستِ شرابم کرده است
سرخوش از جامِ میِ و باده ی نابم کرده است
از درِ میکـــده ها سخـــت جوابم کرده است
نقــشِ انگـــورِ ضریـــحِ تو خرابم کرده است
می روم باز ولی مستم و بر می گردم
جلدِ ایــوانِ نجف هستم و بر می گردم
یا علی ... آمدی و بنده نـــوازی کردی
با دلِ خسته ی مــاتم زده بـــازی کردی
بین ایوانِ نجف خاطـــره ســـازی کردی
هرچه میخواست دلم دادی و راضی کردی
حضرتِ عشق عجب حال و هوایی داری
خودمانیم چه ” ایوانِ طلایـــی ” داری
یا علی ... روحِ مسلمانی سلمان هستی
پدرِ خاکی و همسایه ی بـــاران هستی
جانِ عالم به فدایت که خودت جان هستی
کفرِ محضیم همه گر تو مسلمــان هستی
تو قسیمی همه با حبِّ تو میزان دارند
دشمنان هم به کرامـاتِ تو ایمان دارند
یا علی... دردِ مرا جز غمِ تو مرهــم نیست
بنده ی عشقِ توأم بنده ی حیــدر کم نیست
بگــذار عالمیــان طــعنه زنندَم ... غم نیست
هرکه خود را سگِ کویِ تو نخواند آدم نیست
ما جوانـــانِ غدیریـــم خـــدا می داند
پاسِبانـــانِ غدیریـــم خــــدا می داند
شبِ تنهایــی ماه است علی جان برگرد
بر لــبِ آیِـــنه آه است علی جان برگرد
دل پریشانِ تو چاه است علی جان برگرد
قاتلت چشم به راه است علی جان برگرد
شک ندارم که همین درد مرا خواهد کشت
عاقبت غربـــتِ این مرد مرا خواهد کشت
ابراهیم زمانی قم
#ابراهیم_زمانی #اشعار_عید_غدیر #جوانان_غدیر #شعر_غدیر #شعر_مدح_مولا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹