سلام ای که نماز مرا وضو شده ای
برای قبله ی عُشّاق سمت و سو شده ای
آهای رایحه ی دلنشین سیبِ خدا !
هزار مرتبه از پشت بام بو شده ای
شکست حُرمت دندان من..،فدای سرت
تو آن خُمی که مُرادِ منِ سبو شده ای
به غیر من که در این شهرِ مُرده مهمانم
کجاست بی کس و آواره،کو به کو شده ای
به جرم عشق تو مشغول دست و پا زدنم
چنان کبوتر با دِشنه روبهروشده ای
تن لگد شده ام جمع و جور شد آخر
شبیه پیرهن پاره ی رفو شدهای
برای پیکر تو نقشه می کشد کوفه
اسیر بازی یک مُشت کینهجو شده ای
بُریدنِ سر تو نُقل محفل شمر است
میان مجلس هر پست بازگو شدهای
خیالِ هر شب خولی گرفتن سر توست
برای مطبخ و خُورجینش آرزو شده ای
چِقَدر ضربهی بی رحم زجر محکم بود...
رقیه را چه کنم..،بی قرار او شده ای؟!
▪️
▪️
تو هَستی و ته گودال و خون و خاک و عطش
سنان بد دهن و نیزه ی فرو شده ای
خدا کند خبر از نعلِ تازه ای نشود
برای یک تن عریان بندِ مو شده ای
#حضرت_مسلم_سلام_الله_علیه
#ایام_مسلمیه
#بردیا_محمدی
@hadithashk