eitaa logo
حدیث اشک
9.3هزار دنبال‌کننده
80 عکس
162 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
یا علی مددی کاخ بهشت خاک بیابانش جبریل پاسبان درخانش هم اولیاءگوش به فرمانش هم انبیاءدست به دامانش دین خداخلاصه ایمانش بادوستان همیشه محبت داشت بادشمنان همیشه مروت داشت بر دشمن آن‌قدر که سخاوت داشت شانش بزرگ بود ، و حرمت داشت حتی یهود بود مسلمانش باورکنیم نام امیرش را یا زندگی به روی حصیرش را باورکنیم هیبت شیرش را یامهر بایتیم و اسیرش را اخم نگاه یا لب خندانش؟ گهگاه اگرچه بنده گمراهیم دنبال دست های یداللهیم آتش اگردهد همه میخواهیم جانم به دشت آتش ابراهیم جانم علی که کرده گلستانش تمارروی دارعلی میگفت برنخل خودسوارعلی میگفت باخنده باهوارعلی میگفت هرکس که ازبهارعلی میگفت ختم به خیر بود زمستانش بی یاعلی رسول شدن تعطیل موسی عصا نداشت برای نیل با احمد از غدیر بگو جبریل راز غدیر چیست که اسماعیل یک هفته قبل رفت به قربانش من تشنه هستم آب علی مولاست من ذره آفتاب علی مولاست من خاک ابوتراب علی مولاست در چاهم و طناب علی مولاست من دست اتصال به دامانش نورعلی ست داده به ماخورشید نورعلی کجاوکجاخورشید هرصبح باسلام علی خورشید دستی گشود وگفت بیاخورشید این نوررابگیرو بتابانش این شبهه ایست درسرم افتاده با اینکه درطریقه‌ی این جاده پشت نبی ست بر سر سجاده اول علی نگین به گدا داده بعدا خدا نوشته به قرآنش گفتند کیست ؟ درد و دوا گفتیم گفتند امام کیست لنا گفتیم گفتند هو بشر ؟ همه لا گفتیم ما که ندیده‌ایم خدا گفتیم ای وای بر ابوذر و سلمانش مثل مسیح بود دودم شمشیر دست علی قدم به قدم شمشیر بسیار یار بود ، و کم شمشیر هم جانماز بود و هم شمشیر جبریل بود شاهد جولانش تاعبدود رسید ، علی سدشد آن حدس وآن گمان که نمیزدشد بیچاره ی برادراحمدشد آنکس که ازحریم علی ردشد با ذوالفقار کرده پشیمانش کشته ز ذوالفقار چه میفهمد پاییز از بهار چه میفهمد بیچاره جز هوار چه میفهمد عبد گناهکار چه میفهمد ... با یک علی تمام گناهانش... با یک علی تمام گناه من میریزد از میان نگاه من این هم دوقطره اشک گواه من شیرم حلال بود که راه من لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی مددی قلم لال است اما می‌نویسم داستانش را من و مدح علی؟!حتی نمیبردم گمانش را علی را بی خدا اصلاً خدا را بی علی هرگز نه‌ میخواهم‌ چنینش را-نه‌ میخواهم‌ چنانش‌ را نه تنها مجلس خود را بنا بر گفته‌ی احمد مزیّن کرده با نام علی شیعه اذانش را به‌قربان‌ وجودی که‌ وجودم از وجود اوست چنان‌ میخواهمش‌ آری که‌ هر موجود جانش‌ را خدا فرموده‌ قبل از خلقت‌ عالم علی‌ بوده‌است و من اصلاً نمی‌فهمم مکانش را زمانش را بگویم‌ فاش‌حیدر کیست‌ ممسوس‌ خداوند است زبانم تند می‌راند که می‌گیرم عنانش را همیشه از خودم می‌پرسم و هربار میمانم چگونه شکر باید کرد لطف بیکرانش را ضریحش که‌ به‌جای‌خود دلم‌ آنقدرها تنگ‌ است کسیکه یاعلی‌گفته‌ است میبوسم دهانش را زمان‌ خطبه‌‌خوانی‌ اوسخنران‌ نه‌ سخندانست که منبر می‌برد حظ شیوه‌ی فنّ بیانش را خدا خود را اگر مومن‌صداکرده‌‌ است‌ میخواهد که اینگونه کند مدح امیر مومنانش را قسیم نار والجنه-علی-تنها علی بوده‌است کسی که با یتیمان میکند تقسیم نانش را به‌قدر نان جو از ملک این دنیا نمیخواهد نخواهد بست زنجیری به دنیا؛ بازوانش‌را خدا آغاز خلقت یاعلی گفته‌است پس حتماً به پایان می‌برد با `یاعلی” کار جهانش را  محمد حسن بیاتلو لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا ولی الله تا قدم زد به پلک این دنیا عاشقی را برای ما آورد روز سبز تولد چشمش آسمان پیش پاش کُرنش کرد از همان ابتدای چشمانش کار ما آسمان نشینی بود بال های سپید پروازش آسمانی ترین زمینی بود دستهای شبیه آینه اش عکس ما در قنوت خود می دید کادوی روز محشر ما را با دعایش شبانه می پیچید آن که وقتی لبش تکان می خورد لب او را فرشته می بوسید تا که روی زمین قدم میزد زیر پایش بهشت می روئید او نجنگیده لشگر دشمن زیر پاهای ذوالفقارش بود تا که شمشیر خود تکان می‌داد آسمان شاهد وقارش بود در دل نیمه شب همیشه خدا منتظر بود و بیقرار علی آیمان بود و چشم نخلستان همدم کفش وصله دار علی روی خاک زمین نخلستان رد پای دعای چشمش بود عرش با تمام وسعت خود تازه در ابتدای چشمش بود روز عید غدیر ثابت شد مرتضی لایق خلافت بود روی دست نبی به بالا رفت حیدری که خودِ ولایت بود  محمد نجاری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
گر بیافتد ره مجنون به شبستان نجف گر بیافتد ره مجنون به شبستان نجف میزند هوی کشان سر به بیابان نجف عزت آن است شوی خاک کف پای پدر کربلا رفته در این حال به قربان نجف کعبه ام زاده‌ی شهریست که نامش مکه‌ست قبله ام مضجع شهریست به عنوان نجف ابرو باد و مه و خورشید و فلک در کارند بارک الله بگیرند ز سلطان نجف دستمان شکر خدا پیش کسی نیست دراز رزقمان میرسد از گوشه‌ی ایوان نجف سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز شرطش آن است که باشد ز غلامان نجف  وحید عظیم پور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی مددی گرفت آینه ای و خودش نشست مقابل نفس نفس زد و این سان گرفت بوی خدا،گِل جبین تداعیِ نور است و رخ شده مهِ کامل غرض ظهور یدالله بوده و شده حاصل الی الصباح قیامت،علی‌ست نقل محافل قلم به وصف تو مجنون،دوات مست و غزل خوان صراط و نامهٔ اعمال و نار و جنت و میزان به یُمنِ آمدنت کعبه پاره کرد گریبان خلیل و‌ موسی و عیسیٰ و نوح و یوسف کنعان نبی به چوبه‌ی گهواره‌ات شده متوسّل بدون قید دلم را زدم‌ به دامنِ حرّاج نگاه دار دلی را که برده‌ای تو به تاراج به دست تو شده ابلیس در محاکمه اخراج رسید وعدهٔ دیدار و از قضا شب معراج... میان احمد و خالق نبود غیر تو حائل `برانی ام‌‌ گر از این در،در آیم از در دیگر” چرا به ناله کنم طی حوالیِ شب مضطر ادب کن و مشِکَن قُبح در مقابل حیدر به صبح حادثه تنها بگیر دامن قنبر به غیر گر‌‌ بزنی رو، بنوش زهرِ هلاهل زند برای رضای تو ذوالفقار،کشیده چه قدر ساحت لطفت به کردگار کشیده برای سنجش و میزان تو را عیار کشیده‌ خدا به پاسِ تواضع خودش کنار کشیده... اگر به سمت نجف قبله گاه شد متمایل به جان ما نمی‌افتد دگر شرابِ سه ساله مرا به صحن امیر نجف دهید حواله جناب آیت عظمیٰ،جناب جلّ جلاله سخن به کُنهِ مقام‌ تو نیست جای اطاله خدا مگر بشود بر محلّ درک تو نائل  عماد شجاعت لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جوشش عشق علی(ع) همیشه جوشش عشق علی ست در کارم به لطف اوست که رونق گرفته بازارم اگر که سلطنت این جهان دهند به من جز آستان علی سر فرو نمی آرم به هر کسی که محب علی ست، مدیونم ز هر کسی که علی دوست نیست، بیزارم نجف نرفته، خبردار نیست جنت چیست به موج وادی حیرت مکن تو انکارم نماز مست علی، سوی قبلهالنجف است جز این عبادت دیگر به شرع مشمارم علی ست آنکه خدا گفته بود با احمد؛ به روح بندگی مرتضی بدهکارم! علی ست آنکه محبت به اهل بیتش را برای روز کفن پوشی ام نگهدارم مرحوم رضا رسول زاده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی(ع) گام بردارم به سوی حق تعالی با علی هر چه باداباد بسمه الله مقصد تا علی معجزاتش را کسی هم رتبه دارد رو کند پس ، بشر خواندم تمام خلق را الا علی بالهایش بیش از آن یاری نکرد و بازگشت دید جبریل امین هر چیز را بالا ...علی گفت پیغمبر که ای عمار رو کن بر علی در مسیرش باش حتی بود اگر تنها علی کوه اگر گفتم به او تعریف کردم کوه را مدح دریا بوده هر جا گفته ام دریا علی کفش او پروصله اما کیسه اش پر از سخاست رو نکن بر مستَمندان ، شد فقط دارا علی در زمین جز او دلم را هیچ کس با خود نبُرد از بهشت خود بگویم هست در سیما علی در قیامت دیده ات را بر گدایِ خود نبند روز محشر چشمهایم را تو بگشا یا علی  حامد آقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای ساکن نجف ای بهترین جواهر و ای دُر در صدف ای رازق عوالم و ای ساکن نجف می آید عطر شال تو هر دفعه از جنان خورشید در مدار زند چنگ و ماه دَف بگذار تا ملائکه حسرت به دل شوند جامی بریز باز برایم بدون صف جبریل تا به سوی تو سجاده را کشید کَروبیانِ عرش معلی زدند کف بگذار تا به رقص در آییم روی دار مارا بِکِش چو میثم تمار در کَنف عیسی مسیح شد چو دم یاعلی گرفت موسی کلیم شد چو شنید از تو لا تخف شأن خدایی تو که مارا به شک کشید نشناختند لات و هبل های معترف از قوم زور و زر به اباذر بسنده کن خانه نشین مشو سر یک مشت بی طرف شاهان بدون عشق تو محکوم ذلتند خیل غلام های تو هستند با شرف هم بازی یتیم شدی گرچه مصطفی مبهوت جایگاه تو گردید آن طرف انگور در ضریح تو کهنه شراب ماست زیرا در آفتاب جمال تو دیده تف شرمنده ایم ازین که نداریم تحفه ای شرمنده ایم ازین که گرفتیم جان به کف بر تار و پود وصله روی لباس تو بستیم ما دخیل خود ای شاه لوکشف دارم هوای صحن تو در مشهد الرضا هستم کنار پنجره فولاد در نجف «در بارگاه قدس که جای ملال نیست» گاهی به گریه آمده ام گاه باشعف مارا کشید عشق تو در کشتی حسین برعکس نوح و قصه ی فرزند ناخلف کردم بهشت بی تو تصور برای خود دیدم جهنمی ست که دارد می و علف ما با غمت انیس نماندیم بی دلیل از راه تو عبور نکردیم بی هدف یک لحظه دیدن تو دم مرگ ای عزیز بی شک کُند تلافی عمری که شد تلف در حسرت نگاه تو خوابم نمی رود اَمْسَیتُ فی اَمانُکَ یا شَحْنه ی نَجَفْ  علی اصغر یزدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم علی(ع) حاجی به دور هشت رسید اعتراف کرد می‌گفت جای کعبه علی را طواف کرد دیوارِ مستجار دهان باز کرد و گفت ما را خدا به خاطر حیدر مَطاف کرد بیت‌الحرام، قبله شد از خاکساری‌اش وقتی که زیر پای علی اعتکاف کرد از ذوقِ مدح او قلمم غرق لکنت است مثل کسی که کوهِ طلا اکتشاف کرد حیدر که بود؟! آن‌که پس از اینکه خلق شد خود را از افتخارِ پرستش معاف کرد شیری که ذوالفقارِ دَمش قاتل‌ُالقوی‌ست شمشیر را به روی ضعیفان غلاف کرد خورشیدِ عصر، حمله به سوی غروب کرد شرمنده‌ی علی شد و ترک مصاف کرد هر کس که بی علی‌ همه عمرش نماز خواند بی‌دین‌تر از کسی‌ست که عمری خلاف کرد ابلیس، سامری شد و گاوِ سقیفه را در غیبت نبی، علَمِ اختلاف کرد لعنت به آن‌که راه چنین مستقیم را با ردّ پای خویش پر از انحراف کرد رضا قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای ساکن نجف ای بهترین جواهر و ای دُر در صدف ای رازق عوالم و ای ساکن نجف می آید عطر شال تو هر دفعه از جنان خورشید در مدار زند چنگ و ماه دَف بگذار تا ملائکه حسرت به دل شوند جامی بریز باز برایم بدون صف جبریل تا به سوی تو سجاده را کشید کَروبیانِ عرش معلی زدند کف بگذار تا به رقص در آییم روی دار مارا بِکِش چو میثم تمار در کَنف عیسی مسیح شد چو دم یاعلی گرفت موسی کلیم شد چو شنید از تو لا تخف شأن خدایی تو که مارا به شک کشید نشناختند لات و هبل های معترف از قوم زور و زر به اباذر بسنده کن خانه نشین مشو سر یک مشت بی طرف شاهان بدون عشق تو محکوم ذلتند خیل غلام های تو هستند با شرف هم بازی یتیم شدی گرچه مصطفی مبهوت جایگاه تو گردید آن طرف انگور در ضریح تو کهنه شراب ماست زیرا در آفتاب جمال تو دیده تف شرمنده ایم ازین که نداریم تحفه ای شرمنده ایم ازین که گرفتیم جان به کف بر تار و پود وصله روی لباس تو بستیم ما دخیل خود ای شاه لوکشف دارم هوای صحن تو در مشهد الرضا هستم کنار پنجره فولاد در نجف «در بارگاه قدس که جای ملال نیست» گاهی به گریه آمده ام گاه باشعف مارا کشید عشق تو در کشتی حسین برعکس نوح و قصه ی فرزند ناخلف کردم بهشت بی تو تصور برای خود دیدم جهنمی ست که دارد می و علف ما با غمت انیس نماندیم بی دلیل از راه تو عبور نکردیم بی هدف یک لحظه دیدن تو دم مرگ ای عزیز بی شک کُند تلافی عمری که شد تلف در حسرت نگاه تو خوابم نمی رود اَمْسَیتُ فی اَمانُکَ یا شَحْنه ی نَجَفْ  علی اصغر یزدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی جان مددی به نامِ بسملهِ مصحفِ وجود، علی که بوده در سحری که کسی نبود، علی به نامِ سِرّ جَلی، لایقِ سجود، علی شهید و شاهد و مشهود و هم شهود، علی علی‌ست مبدأ انوارِ روشنِ ازلی علی‌ست نفسِ نبی و نبی‌ست نفسِ علی ثنای او چه بگویم؟ صِدام کوتاه است اگر دمی دمد از من، هرآینه آه است به شأنِ خویش، خودش با خداش آگاه است گَهی به جِلوه، بشر بوده، گاه الله است علی نهایتِ نور است، گرچه مستور است کنارِ ماست ولی از گمانِ ما دور است فروغِ چشمِ علی صدهزار خورشیدست شعاعِ تابشِ او را کسی نفهمیده‌ست یقین، به خوابِ خودش دیده کس اگر دیده‌ست که در جنانِ علی بوده میوه می‌چیده‌ست رسیدنِ به وصالش خیالْ بافتن است که سرنوشتِ بشر، رفتن و نیافتن است به ذرّه گر نظر از سوی بوتراب شود به آسمان برود همچو آفتاب شود به مسجدی، به جز او گر کسی خطاب شود خدا کند به سرِ اهلشان خراب شود طریقِ کوی سعادت فقط ولای علی‌ست برادریم به هرکس که خاکِ پای علی‌ست از آنچه وصف شود، بوده مرتضی طاهر نکرده است دَمی هم خطور در خاطر «حقیقت» است فقط بر مدارِ او دائر به کلّ شیء بدانید «إنّه قادر» به غیرِ حُبّ علی هرچه هست، اوهام است همین دلیلِ وجود است و غایتِ تام است   عرفان صبوری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
هنر آفرین ، ثمر آفرین هنر آفرین ، ثمر آفرین ، به فدایت ای گوهرآفرین تو نبوتی ، تو امامتی ، تو ولایتی تو تمام دین کلمات تشنه معرفت همه صف به صف به کمین تو ملکند مستمعین تو ، تو بخوان خطابه ی دلنشین تو به روز فاتح خیبری ، دل شب به شانه غذا بری چه مهابتی ، چه محبتی ، تویی آن چنان تویی این چنین همه جا نشسته به یک زمان ، تو یکی و در دل صد مکان ز خرابه تا دل کهکشان ، تو کنار آن، تو کنار این به خدا که کهف امان تویی که دلیل خلق جهان تویی که تو آفریده شدی شوی پدر تمامی مومنین چه کرامتی چه فضیلتی ، دل اگر که طالب حکمتی برو علم را ز نجف بجو ، چه نیاز تا بروی به چین هوس دمی نمکین کند چو طواف عرش برین کند به نجف رسیده ی اربعین ، به خدا رسیده یقین کند ناصر دودانگه لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹