eitaa logo
حدیثنا
653 دنبال‌کننده
3 عکس
5 ویدیو
1 فایل
احادیث کمترشنیده‌شده از کتب معتبر ارتباط با ادمین: @Rah_Bar
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰امیرالمؤمنین به خلیفه اول و دوم چه گفت که قصد کشتنش را کردند؟ (بخش اول) 🌿از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔶زمانی که ابوبکر فدک را از حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) گرفت و وکیل حضرت را از آن‌جا اخراج کرد، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به مسجد رفتند، درحالی‌که ابوبکر نشسته بود و مهاجرین و انصار نیز اطرافش بودند. 🔸حضرت فرمودند: «ای ابوبکر! چرا فدک را از فاطمه (علیهاالسلام) گرفتی؛ حال‌آن‌که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فدک را به او داده بودند و وکیل فاطمه از سال‌ها پیش آن‌جا بوده. 🔺ابوبکر گفت: فدک، غنیمتی بوده که به مسلمانان تعلق دارد، اما اگر شاهدان عادلی بیاورد که فدک را به او پس می‌دهم و الّا او حقی در این مورد ندارد. 🔸امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «ای ابوبکر! در مورد ما، به‌خلاف روشی که در مورد سایر مسلمانان حکم می‌کنی، حکم می‌نمایی.» 🔺ابوبکر گفت: نه (چنین نیست.) 🔸حضرت فرمودند: «به من بگو! اگر دست مسلمانان مالی باشد و من مدعی شوم برای من است، از چه کسی می‌خواهی که بَیِّنه (دلیل قانع‌کننده‌ای) بیاورد؟» 🔺ابوبکر گفت: معلوم است که از تو می‌خواهم (دلیلی برای ادعایت بیاوری.) 🔸حضرت فرمودند: «حال اگر در دست من مالی باشد و مسلمانان مدعی شوند که برای آن‌هاست، باز هم از من می‌خواهی که بیّنه بیاورم؟!» 🔺ابوبکر سکوت کرد، اما عُمر گفت: فدک، غنیمتی است که برای مسلمانان است و ما در مورد چیزی با تو دشمنی‌ای نداریم. 🔸امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به ابوبکر فرمودند: «ای ابوبکر! قرآن را قبول داری؟» 🔺ابوبکر گفت: بله. 🔸حضرت فرمودند: «درباره این سخن خداوند (عزّوجلّ) برایم بگو: 🔅«إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»؛ «خداوند اراده کرده است که ناپاکی‌ها را فقط از شما اهل‌بیت دور کند و شما را کاملاً (از هر آلودگی‌ای) پاک نماید.» (احزاب:۳۳) 🔸آیا این آیه درباره ما نازل شده است یا غیر ما؟» 🔺ابوبکر گفت: در مورد شما. 🔸حضرت فرمودند: به من بگو! اگر دو شاهد از مسلمانان شهادت دهند که فاطمه (سلام‌الله‌علیها) کار زشتی را مرتکب شده، آیا چه می‌کنی؟ 🔺ابوبکر گفت: همان‌طور که به زنان مسلمانان حد جاری می‌کنم، بر او نیز حد جاری می‌کردم. 🔸امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «دراین‌صورت تو نزد خداوند جزء کافران خواهی بود.» 🔺گفت: برای چه؟! 🔸حضرت فرمودند: «زیرا تو شهادت خداوند (به پاکیِ او) را رد کرده‌ای و شهادت غیر خدا را پذیرفته‌ای؛ چراکه خداوند (عزّوجلّ در این آیه) به پاکی و طهارت او شهادت داده است، اما تو شهادت خداوند را رد کردی و شهادت غیرخدا را پذیرفتی. تو نزد خداوند از کافران هستی.» 🔹مردم (که شاهد این گفتگو بودند) گریه کردند و بعد پراکنده شدند و (از این سخن ابوبکر) خشمگین شدند. 🔺وقتی ابوبکر به منزلش برگشت، (شخصی را) به‌دنبال عمر فرستاد و (وقتی عمر نزد او رفت) به او گفت: وای بر تو، ای ابن خطّاب! مگر علی را ندیدی که با ما چه کرد؟ به خدا قسم، اگر یک جلسه‌ی این‌چنینِ دیگر (با ما) داشته باشد، به این امر (خلافت ما) آسیب می‌زند و تا وقتی زنده باشد، هیچ آسودگی نخواهیم داشت. 🔺عمر گفت: کسی غیر از خالد بن ولید برای این کار مناسب نیست. 🔺ابوبکر و عمر (شخصی را) به‌دنبال خالدبن‌ولید فرستادند. (وقتی خالد آمد،) ابوبکر به خالد گفت: ما می‌خواهیم وظیفه سنگینی به عهده‌ات بگذاریم. 👈ادامه دارد... 📚علل‌الشرائع، ج۱، ص۱۹۱ 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
🔰امیرالمؤمنین به خلیفه اول و دوم چه گفت که قصد کشتنش را کردند؟ (بخش دوم) 👈ادامه از مطلب پیشین: 🔺ابوبکر گفت: کاری که می‌خواهم به تو بسپارم، کشتن علی است. پس نزد علی برو و هروقت من (به‌عنوان علامت) به تو سلام کردم، گردنش را بزن. 🔹اسماء بنت عُمیس ـ که (در آن زمان همسر ابوبکر) و مادرِ محمد بن ابوبکر بود ـ خادمه خود را فرستاد و به او گفت: نزد فاطمه (سلام‌الله‌علیها) برو، سلام مرا به او برسان و وقتی از دربِ (خانه) وارد شدی، (این آیه را) بگو: 🔅«إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ»؛ «بزرگان با یکدیگر مشورت کرده‌اند تا تو را بکشند. پس (از شهر) خارج شو، که من خیرخواه تو هستم.» (قصص:۲۰) 🔹بعد، اگر مقصود (از خواندن این آیه) را متوجه شد، که هیچ و اگر متوجه نشد، دوباره آن را تکرار کن. 🔹آن خادمه آمد و وارد خانه شد و (به حضرت زهرا علیهاالسلام) عرض کرد: بانویم گفت: ای دختر رسول خدا! حالتان چه‌طور است؟ سپس خادمه آن آیه را قرائت کرد. وقتی خواست از خانه خارج شود هم آن را قرائت کرد. 🔸امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به او فرمود: سلام مرا به بانویت برسان و به او بگو: به‌راستی که خداوند (عزّوجلّ) میان آن‌ها کاری که قصد انجامش را دارند مانعی ایجاد خواهد کرد، إن شاء الله. 🔺خالد بن ولید (در موقعیتی آمد و) کنار امیرالمؤمنین ایستاد. وقتی ابوبکر (یا عمر) خواست (برای اشاره به قتل حضرت) سلام کند، سلام نکرد (نتوانست سلام کند) و گفت: ای خالد! کاری که به تو دستور داده بودم را انجام نده. السلام علیکم و رحمة الله و برکاته! 🔸امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «آن، چه کاری بود که به تو دستور داده بود انجام دهی و بعد، قبل از این‌که سلام کند، تو را از آن باز داشت؟» 🔺خالد گفت: به من دستور داده بود که گردنت را بزنم و به من دستور داده بود: فقط وقتی سلام کردم، این کار را بکن. 🔸حضرت فرمودند: «و تو می‌خواستی این کار را انجام دهی؟» 🔺خالد گفت: «بله، به خدا قسم، اگر مرا نهی نمی‌کرد، انجام می‌دادم.» 🔸امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) برخواستند، گریبان خالد را گرفتند و او را به دیوار کوبیدند. آن‌گاه به عمر فرمودند: «ای پسر صُهاک! به خدا قسم، اگر پیمانی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از من گرفته بود و تعهدی که خداوند از من اخذ کرده بود، در میان نبود، به تو می‌فهماندم که کدام گروه از ما، عِده و عُده کم‌تر و ضعیف‌تری داشت.» 📚علل‌الشرائع، ج۱، ص۱۹۱ 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
📜متن عربی حدیث: 🌿...عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمَّا مَنَعَ أَبُو بَكْرٍ فَاطِمَةَ ع فَدَكاً وَ أَخْرَجَ وَكِيلَهَا جَاءَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِلَى الْمَسْجِدِ وَ أَبُو بَكْرٍ جَالِسٌ وَ حَوْلَهُ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ. فَقَالَ: «يَا أَبَا بَكْرٍ لِمَ مَنَعْتَ فَاطِمَةَ ع مَا جَعَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص لَهَا وَ وَكِيلُهَا فِيهِ مُنْذُ سِنِينَ؟» فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: هَذَا فَيْءٌ لِلْمُسْلِمِينَ فَإِنْ أَتَتْ بِشُهُودٍ عُدُولٍ وَ إِلَّا فَلَا حَقَّ لَهَا فِيهِ. قَالَ: «يَا أَبَا بَكْرٍ تَحْكُمُ فِينَا بِخِلَافِ مَا تَحْكُمُ فِي الْمُسْلِمِينَ.» قَالَ: لَا. قَالَ: «أَخْبِرْنِي لَوْ كَانَ فِي يَدِ الْمُسْلِمِينَ شَيْءٌ فَادَّعَيْتُ أَنَا فِيهِ مِمَّنْ كُنْتَ تَسْأَلُ الْبَيِّنَةَ؟» قَالَ: إِيَّاكَ كُنْتُ أَسْأَلُ. قَالَ: «فَإِذَا كَانَ فِي يَدِي شَيْءٌ فَادَّعَى فِيهِ الْمُسْلِمُونَ تَسْأَلُنِي فِيهِ الْبَيِّنَةَ؟!» قَالَ: فَسَكَتَ أَبُو بَكْرٍ فَقَالَ عُمَرُ: هَذَا فَيْءٌ لِلْمُسْلِمِينَ وَ لَسْنَا مِنْ خُصُومَتِكَ فِي شَيْءٍ. فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع لِأَبِي بَكْرٍ: «يَا أَبَا بَكْرٍ تُقِرُّ بِالْقُرْآنِ؟» قَالَ: بَلَى. قَالَ: «فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» أَ فِينَا أَوْ فِي غَيْرِنَا نَزَلَتْ؟» قَالَ: فِيكُمْ. قَالَ: «فَأَخْبِرْنِي لَوْ أَنَّ شَاهِدَيْنِ مِنَ الْمُسْلِمِينَ شَهِدَا عَلَى فَاطِمَةَ ع بِفَاحِشَةٍ مَا كُنْتَ صَانِعاً؟» قَالَ: كُنْتُ أُقِيمُ عَلَيْهَا الْحَدَّ كَمَا أُقِيمُ عَلَى نِسَاءِ الْمُسْلِمِينَ. قَالَ: «كُنْتَ إِذَنْ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْكَافِرِينَ.» قَالَ: وَ لِمَ؟ قَالَ: «لِأَنَّكَ كُنْتَ تَرُدُّ شَهَادَةَ اللَّهِ وَ تَقْبَلُ شَهَادَةَ غَيْرِهِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ شَهِدَ لَهَا بِالطَّهَارَةِ فَإِذَا رَدَدْتَ شَهَادَةَ اللَّهِ وَ قَبِلْتَ شَهَادَةَ غَيْرِهِ كُنْتَ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْكَافِرِينَ.» قَالَ: فَبَكَى النَّاسُ وَ تَفَرَّقُوا وَ دَمْدَمُوا فَلَمَّا رَجَعَ أَبُو بَكْرٍ إِلَى مَنْزِلِهِ بَعَثَ إِلَى عُمَرَ فَقَالَ: وَيْحَكَ يَا ابْنَ الْخَطَّابِ أَ مَا رَأَيْتَ عَلِيّاً وَ مَا فَعَلَ بِنَا وَ اللَّهِ لَئِنْ قَعَدَ مَقْعَداً آخَرَ لَيُفْسِدَنَّ هَذَا الْأَمْرَ عَلَيْنَا وَ لَا نَتَهَنَّأُ بِشَيْءٍ مَا دَامَ حَيّاً قَالَ عُمَرُ: مَا لَهُ إِلَّا خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ. فَبَعَثُوا إِلَيْهِ فَقَالَ لَهُ أَبُو بَكْرٍ: نُرِيدُ أَنْ نَحْمِلَكَ عَلَى أَمْرٍ عَظِيمٍ. قَالَ: احْمِلْنِي عَلَى مَا شِئْتَ وَ لَوْ عَلَى قَتْلِ عَلِيٍّ. قَالَ: فَهُوَ قَتْلُ عَلِيٍّ. قَالَ فَصِرْ بِجَنْبِهِ فَإِذَا أَنَا سَلَّمْتُ فَاضْرِبْ عُنُقَهُ. فَبَعَثَتْ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَيْسٍ - وَ هِيَ أُمُّ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ - خَادِمَتَهَا فَقَالَتِ: اذْهَبِي إِلَى فَاطِمَةَ فَأَقْرِئِيهَا السَّلَامَ فَإِذَا دَخَلْتَ مِنَ الْبَابِ فَقُولِي إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ فَإِنْ فَهِمَتْهَا وَ إِلَّا فَأَعِيدِيهَا مَرَّةً أُخْرَى. فَجَاءَتْ فَدَخَلَتْ وَ قَالَتْ إِنَّ مَوْلَاتِي تَقُولُ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ كَيْفَ أَنْتُمْ ثُمَّ قَرَأَتْ هَذِهِ الْآيَةَ إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ الْآيَةَ فَلَمَّا أَرَادَتْ أَنْ تَخْرُجَ قَرَأْتُهَا فَقَالَ لَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ: «أَقْرِئِي مَوْلَاتَكِ مِنِّي السَّلَامَ وَ قُولِي لَهَا: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَحُولُ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَا يُرِيدُونَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.» فَوَقَفَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ بِجَنْبِهِ فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ يُسَلِّمَ لَمْ يُسَلِّمْ وَ قَالَ: يَا خَالِدُ لَا تَفْعَلْ مَا أَمَرْتُكَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: «مَا هَذَا الْأَمْرُ الَّذِي أَمَرَكَ بِهِ ثُمَّ نَهَاكَ قَبْلَ أَنْ يُسَلِّمَ؟» قَالَ: أَمَرَنِي بِضَرْبِ عُنُقِكَ وَ إِنَّمَا أَمَرَنِي بَعْدَ التَّسْلِيمِ فَقَالَ: «أَ وَ كُنْتَ فَاعِلًا؟» فَقَالَ: إِي وَ اللَّهِ لَوْ لَمْ يَنْهَنِي لَفَعَلْتُ: قَالَ: فَقَامَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَأَخَذَ بِمَجَامِعِ ثَوْبِ خَالِدٍ ثُمَّ ضَرَبَ بِهِ الْحَائِطَ وَ قَالَ لِعُمَرَ: «يَا ابْنَ صُهَاكَ وَ اللَّهِ لَوْ لَا عَهْدٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ لَعَلِمْتَ أَيُّنَا أَضْعَفُ جُنْداً وَ أَقَلُّ عَدَداً.» 📚علل‌الشرائع، ج۱، ص۱۹۱ 💠 @hadithona
💠ذکر مصایب اهل‌بیت پیامبر، در شب معراج 🌿از حماد بن عثمان از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔅«زمانی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شبانه به آسمان برده شد، به ایشان گفته شد: خداوند (تبارک‌وتعالی) تو را در سه چیز می‌آزماید تا ببیند صبرت چه‌گونه است. 🔸پیامبر فرمودند: «پروردگارا! تسلیم امر تو هستم و من توانی برای صبر ندارم مگر به کمک تو. آن سه چیز چه هستند؟» 🔅به ایشان گفته شد: اولین آزمایش، گرسنگی است و تو باید ایثار نمایی و نیازمندان را بر خود و خانواده‌ات مقدم داری. 🔸پیامبر فرمودند: «پروردگارا! پذیرفتم، راضی شدم و تسلیم شدم. توفیق و صبر از جانب توست.» 🔅گفته شد: اما دومین آزمایش این است که تو را تکذیب می‌کنند، دچار نگرانیِ شدیدی می‌شوی و تو باید خالصانه مال و جانت را در جنگ با کفار ارزانی داری و در برابر تمام مصیبت‌هایی که به تو می‌رسد، صبر کنی؛ آزارهایی که از اهل کفر و نقاق به تو می‌رسد و درد و جراحت‌هایی که در جنگ‌ها نصیبت می‌شود. 🔸پیامبر فرمودند: «پروردگارا! پذیرفتم، راضی شدم و تسلیم شدم. توفیق و صبر از جانب توست.» 🔅گفته شد: اما سومین آزمایش، مصائبی است که بعد از تو به اهل بیتت وارد می‌شود؛ این‌که همه‌شان کشته می‌شوند؛ 🔸برادرت علی (علیه‌السلام)؛ امّتت به او ناسزا می‌گویند، بدرفتاری می‌کنند، او را توبیخ می‌کنند، از حقش محروم می‌سازند و انکارش می‌کنند، به او ظلم می‌نمایند و در آخر او را می‌کشند. 🔸پیامبر فرمودند: «پروردگارا! پذیرفتم، راضی شدم و تسلیم شدم. توفیق و صبر از جانب توست.» 🔅گفته شد: اما دخترت (حضرت زهرا علیهاالسلام)؛ به او ظلم می‌کنند، او را از حقش محروم می‌سازند، حقش (فدک) را که تو به او می‌دهی، غصب می‌کنند، او را در حالی که حامله است، کتک می‌زنند، بدون اجازه‌اش بر او و حریمش و خانه‌اش وارد می‌شوند سپس شخصی پست و ذلیل به او دست می‌زند. او نمی‌تواند از خود دفاع کند و بر اثر همین ضربه فرزندی که در شکم دارد را سقط می‌کند و از دنیا می‌رود. 🔸پیامبر می‌فرماید: «عرض کردم: إنا لله و إنا إلیه راجعون. پروردگارا! پذیرفتم، راضی شدم و تسلیم شدم. توفیق و صبر از جانب توست.» 🔅گفته شد: دخترت از برادرت (علی علیه‌السلام) دو پسر دارد؛ یکی‌شان (امام حسن علیه‌السلام) با نیرنگ کشته می‌شود، او را سلب (اختیار) می‌کنند، به او طعنه می‌زنند و این کارهای را امّتت با او می‌کنند. 🔸پیامبر می‌فرماید: «عرض کردم: پروردگارا! پذیرفتم، راضی شدم و تسلیم شدم. إنا لله و إنا إلیه راجعون. توفیق و صبر از جانب توست.» 🔅گفته شد: اما پسر دیگرش (امام حسین علیه‌السلام)؛ امّتت او را برای جهاد دعوت می‌کنند سپس جلویش را می‌گیرند و او را می‌کشند. فرزندانش و هریک از اهل‌بیتش که همراهش است را نیز می‌کشند. سپس ناموسش را به اسارت می‌گیرند. آن‌گاه از من استعانت می‌جوید، اما من قضایم را در مورد او حتمی کرده‌ام که او و همراهانش به شهادت برسند و کشته شدن او، حجتی باشد برای تمام زمینیان. آن‌گاه اهل آسمان‌ها و اهل زمین‌ها، با بی‌تابی گریه می‌کنند و فرشتگانی که توفیق یاری‌اش را نداشتند نیز گریه می‌کنند...» 📚كامل‌الزيارات، ص۳۳۲ 📝پانوشتــــــــــــــــــــــــــ 🔹حدیث، طولانی است. در ادامه، ظهور حضرت مهدی (عجل‌الله‌فرجه) را به پیامبر بشارت می‌دهند و جایگاه، مقام و اختیارات امیرالمؤمنین، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین (صلوات‌الله‌علیهم) را نیز به ایشان معرفی می‌کنند. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
📜متن عربی حدیث: 🌿...عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «لَمَّا أُسْرِيَ بِالنَّبِيِّ ص إِلَى السَّمَاءِ قِيلَ لَهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَخْتَبِرُكَ فِي ثَلَاثٍ لِيَنْظُرَ كَيْفَ صَبْرُكَ قَالَ أُسَلِّمُ لِأَمْرِكَ يَا رَبِّ وَ لَا قُوَّةَ لِي عَلَى الصَّبْرِ إِلَّا بِكَ فَمَا هُنَّ قِيلَ لَهُ أَوَّلُهُنَّ الْجُوعُ وَ الْأَثَرَةُ عَلَى نَفْسِكَ وَ عَلَى أَهْلِكَ لِأَهْلِ الْحَاجَةِ قَالَ قَبِلْتُ يَا رَبِّ وَ رَضِيتُ وَ سَلَّمْتُ وَ مِنْكَ التَّوْفِيقُ وَ الصَّبْرُ وَ أَمَّا الثَّانِيَةُ فَالتَّكْذِيبُ وَ الْخَوْفُ الشَّدِيدُ وَ بَذْلُكَ مُهْجَتَكَ فِي مُحَارَبَةِ أَهْلِ الْكُفْرِ بِمَالِكَ وَ نَفْسِكَ وَ الصَّبْرُ عَلَى مَا يُصِيبُكَ مِنْهُمْ مِنَ الْأَذَى وَ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ وَ الْأَلَمِ فِي الْحَرْبِ وَ الْجِرَاحِ قَالَ قَبِلْتُ يَا رَبِّ وَ رَضِيتُ وَ سَلَّمْتُ وَ مِنْكَ التَّوْفِيقُ وَ الصَّبْرُ وَ أَمَّا الثَّالِثَةُ فَمَا يَلْقَى أَهْلُ بَيْتِكَ مِنْ بَعْدِكَ مِنَ الْقَتْلِ أَمَّا أَخُوكَ عَلِيٌّ فَيَلْقَى مِنْ أُمَّتِكَ الشَّتْمَ وَ التَّعْنِيفَ وَ التَّوْبِيخَ وَ الْحِرْمَانَ وَ الْجَحْدَ [وَ الْجُهْدَ] وَ الظُّلْمَ وَ آخِرُ ذَلِكَ الْقَتْلُ فَقَالَ يَا رَبِّ قَبِلْتُ وَ رَضِيتُ وَ مِنْكَ التَّوْفِيقُ وَ الصَّبْرُ وَ أَمَّا ابْنَتُكَ فَتُظْلَمُ وَ تُحْرَمُ وَ يُؤْخَذُ حَقُّهَا غَصْباً الَّذِي تَجْعَلُهُ لَهَا وَ تُضْرَبُ وَ هِيَ حَامِلٌ وَ يُدْخَلُ عَلَيْهَا وَ عَلَى حَرِيمِهَا وَ مَنْزِلِهَا بِغَيْرِ إِذْنٍ ثُمَّ يَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ثُمَّ لَا تَجِدُ مَانِعاً وَ تَطْرَحُ مَا فِي بَطْنِهَا مِنَ الضَّرْبِ وَ تَمُوتُ مِنْ ذَلِكَ الضَّرْبِ قُلْتُ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ قَبِلْتُ يَا رَبِّ وَ سَلَّمْتُ وَ مِنْكَ التَّوْفِيقُ وَ الصَّبْرُ [لِلصَّبْرِ] وَ يَكُونُ لَهَا مِنْ أَخِيكَ ابْنَانِ يُقْتَلُ أَحَدُهُمَا غَدْراً وَ يُسْلَبُ وَ يُطْعَنُ تَفْعَلُ بِهِ ذَلِكَ أُمَّتُكَ قُلْتُ يَا رَبِّ قَبِلْتُ وَ سَلَّمْتُ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ وَ مِنْكَ التَّوْفِيقُ لِلصَّبْرِ وَ أَمَّا ابْنُهَا الْآخَرُ فَتَدْعُوهُ أُمَّتُكَ لِلْجِهَادِ ثُمَّ يَقْتُلُونَهُ صَبْراً وَ يَقْتُلُونَ وُلْدَهُ وَ مَنْ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ ثُمَّ يَسْلُبُونَ حَرَمَهُ فَيَسْتَعِينُ بِي وَ قَدْ مَضَى الْقَضَاءُ مِنِّي فِيهِ بِالشَّهَادَةِ لَهُ وَ لِمَنْ مَعَهُ وَ يَكُونُ قَتْلُهُ حُجَّةً عَلَى مَنْ بَيْنَ قُطْرَيْهَا فَيَبْكِيهِ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلُ الْأَرَضِينَ جَزَعاً عَلَيْهِ وَ تَبْكِيهِ مَلَائِكَةٌ لَمْ يُدْرِكُوا نُصْرَتَهُ...» 📚كامل‌الزيارات، ص۳۳۲ 💠 کـانـال «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
🤔چگونه با اهل معصیت روبه‌رو شویم؟ 🌿...عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: 🍃«أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِي بِوُجُوهٍ مُكْفَهِرَّةٍ.» 📚الكافي، ج۵، ص۵۹ 🌿از امام صادق از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است: 🍃«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به ما دستور دادند که با چهره‌هایی عبوس و در هم با اهل‌معصیت روبه‌رو شویم.» 📝پانوشتــــــــــــــــــــــــــ 🔸بسیاری از افراد غیرمتدین، متدینین را افرادی عبوس و اخمو می‌شناسند. شاید این تصور آنان به‌خاطر عمل متدینین به این دستور اهل‌بیت (علیهم‌السلام) باشد؛ دستوری که در رساله‌های عملیه نیز (ذیل مراحل امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر) انعکاس یافته. 🔸علت این دستور این است که ارزش، ارزش باقی بماند و ضدارزش نیز ضدارزش. برای این است که کار بد با ناملایماتی همراه باشد تا فرد بدکار احساس بدی از انجام کارش داشته باشد و کار بدش عادی نشود. برای این است که ضدارزش کم‌کم به ارزش تبدیل نشود یا به تعبیر اهل‌بیت؛ منکر تبدیل به معروف نگردد. 👌اما در این میان توجه به این نکته هم ضروری است که اگر با گناه‌کاری مواجه شدیم که به هر دلیلی (تربیت، محیط، رسانه یا...) گناه خود را بد نمی‌دانست، بلکه برایش عادی بود، بلکه معتقد بود کاری موجّه و عاقلانه است، این شخص در مرحله «ارشاد الجاهل» است، نه «نهی از منکر». 👈یعنی اول باید راهنمایی شود و به او فهمانده شود که کارش بد است، بعد اگر ″دانسته″ آن کار را تکرار کرد، باید او را «نهی از منکر» نمود و اولین مرحله «نهی از منکر» هم همین در هم کشیدن چهره خواهد بود. همان‌طور که وقتی فرزند کوچکمان حرف زشتی می‌زند، بدون آن‌که بداند آن حرف زشت است، ابتدا باید به او فهماند که حرفش زشت است. معقول نیست که در همان مرحله اول به او تشر زد یا تنبیهش نمود! 💠 کـانـال «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
🏳قابل توجه «صلح‌کل»ها؛ عاقبت عابدی که هیچ‌وقت حتی به‌خاطر خدا خشمگین نشد 🔺طایفه‌هایی از اهل عرفان و تصوّف هستند که به گونه‌ای پلورالیسم معتقدند؛ همه را حق می‌دانند، کسی را قابل نقد نمی‌دانند، کسی را شماتت نمی‌کنند، از کسی تنفر ندارند و با کسی دشمنی نمی‌کنند، «حتی به‌خاطر خدا»! 🌿...عَنْ دُرُسْتَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 🍃«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ مَلَكَيْنِ إِلَى أَهْلِ مَدِينَةٍ لِيَقْلِبَاهَا عَلَى أَهْلِهَا فَلَمَّا انْتَهَيَا إِلَى الْمَدِينَةِ وَجَدَا رَجُلًا يَدْعُو اللَّهَ وَ يَتَضَرَّعُ فَقَالَ أَحَدُ الْمَلَكَيْنِ لِصَاحِبِهِ: أَ مَا تَرَى هَذَا الدَّاعِيَ؟ فَقَالَ: قَدْ رَأَيْتُهُ وَ لَكِنْ أَمْضِي لِمَا أَمَرَ بِهِ رَبِّي. فَقَالَ: لَا وَ لَكِنْ لَا أُحْدِثُ شَيْئاً حَتَّى أُرَاجِعَ رَبِّي فَعَادَ إِلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى. فَقَالَ: يَا رَبِّ إِنِّي انْتَهَيْتُ إِلَى الْمَدِينَةِ فَوَجَدْتُ عَبْدَكَ فُلَاناً يَدْعُوكَ وَ يَتَضَرَّعُ إِلَيْكَ. فَقَالَ: «امْضِ بِمَا أَمَرْتُكَ بِهِ فَإِنَّ ذَا رَجُلٌ لَمْ يَتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَيْظاً لِي قَطُّ.»» 📚الكافي، ج۵، ص۵۸ 🌿از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔸«خداوند (عزّوجلّ) دو فرشته را به‌سوی اهالی شهری فرستاد تا شهر را بر سر اهالی‌اش ویران کنند. 🔸وقتی آن دو فرشته به شهر رسیدند، مردی را دیدند که مشغول دعا و نیایش و زاری با خداوند بود. 🔸یکی از آن دو فرشته به دیگری گفت: آیا این مرد دعاکننده را نمی‌بینی؟ 🔸فرشته دیگر گفت: می‌بینم، اما کاری را که پروردگارم دستور داده را انجام می‌دهم. 🔸فرشته اولی گفت: نه، من تا وقتی نزد پروردگارم بازگردم، دست به کاری نمی‌زنم. 🔸پس به سوی خداوند (تبارک‌وتعالی) بازگشت و عرض کرد: پروردگارا! من به آن شهر رفتم و فلان‌بنده‌ات را دیدم که تو را می‌خواند و با تو نیایش می‌کرد و زاری می‌نمود. 🔸خداوند فرمود: «کاری را که به تو دستور داده بودم، انجام بده؛ چراکه او مردی است که تاکنون هرگز به‌خاطر من، رنگ چهره‌اش از روی خشم، دگرگون نشده است.»» 📝پانوشتــــــــــــــــــــــــــ 🔷حجت‌الاسلام مرتضی آقاتهرانی نقل می‌کرد: وقتی که قرار شد برای ادامه تحصیل به کانادا بروم، نزد آیت‌الله مصباح یزدی رفتم و عقایدم را به استاد عرضه کردم تا اگر نقصی دارد، آن را تصحیح کنند. 🔹یکی از چیزهایی که به ایشان گفتم، این بود که عرض کردم: «من حالتی دارم که همه را؛ همه مخلوقات خداوند را دوست دارم، از کسی بدم نمی‌آید، با کسی دشمنی ندارم.» (نقل به مضمون) 🔹ایشان این عقیده مرا رد کردند و گفتند: مگر می‌شود مؤمن از هیچ‌کس بدش نیاید و با هیچ‌کس دشمنی نداشته باشد؟! مؤمن به‌خاطر خدا دوستی می‌کند و به‌خاطر خدا دشمنی می‌ورزد. با دوستان خدا و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) دوست است و با دشمنانشان دشمن است. (نقل به مضمون) 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠شیعیان همگی در بهشت‌اند، اما... 🌿...عَنْ عَمْرِو بْنِ يَزِيدَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: إِنِّي سَمِعْتُكَ وَ أَنْتَ تَقُولُ «كُلُّ شِيعَتِنَا فِي الْجَنَّةِ عَلَى مَا كَانَ فِيهِمْ.» قَالَ: «صَدَقْتُكَ كُلُّهُمْ وَ اللَّهِ فِي الْجَنَّةِ.» قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ الذُّنُوبَ كَثِيرَةٌ كِبَارٌ. فَقَالَ: «أَمَّا فِي الْقِيَامَةِ فَكُلُّكُمْ فِي الْجَنَّةِ بِشَفَاعَةِ النَّبِيِّ الْمُطَاعِ أَوْ وَصِيِّ النَّبِيِّ وَ لَكِنِّي وَ اللَّهِ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ فِي الْبَرْزَخِ.» قُلْتُ وَ مَا الْبَرْزَخُ قَالَ الْقَبْرُ مُنْذُ حِينِ مَوْتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.» 📚الكافي، ج۳، ص۲۴۲ 🌿از عَمرو بن یزید نقل شده است: 🔷به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: 🔹من از شما شنیده‌ام که فرمودید: «همه شیعیان ما در بهشت هستند، علی‌رغم همه کارهایی که می‌کنند!» 🔶حضرت فرمودند: 🔸«درست است؛ همه آنان - به خدا قسم - در بهشت هستند.» 🔷عرض کردم: 🔹فدایتان شوم، به‌راستی که گناهان، زیاد و بزرگ هستند. (چه‌طور علی‌رغم انجام گناه، به بهشت می‌روند؟!) 🔶حضرت فرمودند: 🔸«در قیامت، همه شما، به‌واسطه شفاعت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) که شفاعتش پذیرفته‌شده است و شفاعت وصیِّ پیامبر (امیرالمؤمنین علیه‌السلام) در بهشت خواهید بود. اما من - به خدا قسم - نگران شما در برزخ هستم.» 🔷عرض کردم: 🔹برزخ چیست؟ 🔶حضرت فرمودند: 🔸«(عالمِ) قبر؛ از زمانی که او می‌میرد تا روز قیامت.» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
☠توصیف امام جواد از حقیقت مرگ 🌿قِيلَ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع: مَا الْمَوْتُ؟ قَالَ: «هُوَ النَّوْمُ الَّذِي يَأْتِيكُمْ كُلَّ لَيْلَةٍ إِلَّا أَنَّهُ طَوِيلٌ مُدَّتُهُ لَا يُنْتَبَهُ مِنْهُ إِلَّا يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَنْ رَأَى فِي نَوْمِهِ مِنْ أَصْنَافِ الْفَرَحِ مَا لَا يُقَادِرُ قَدْرَهُ وَ مِنْ أَصْنَافِ الْأَهْوَالِ مَا لَا يُقَادِرُ قَدْرَهُ فَكَيْفَ حَالُ فَرَحٍ فِي النَّوْمِ وَ وَجَلٍ فِيهِ هَذَا هُوَ الْمَوْتُ فَاسْتَعِدُّوا لَهُ.» 📚معاني‌الأخبار، ص۲۸۹ 🔷به امام جواد (علیه‌السلام) عرض شد: 🔹مرگ چیست؟ 🔶حضرت فرمودند: 🔸«مرگ، خوابی است که هرشب شما را فرا می‌گیرد، با این تفاوت که مدتش طولانی است و انسان از آن بیدار نمی‌شود مگر در روز قیامت. 🔸انسانی که انواع خواب‌های شادکننده را می‌بیند که نمی‌تواند مقدارشان را توصیف کند و انواع خواب‌های وحشت‌ناک را که نمی‌تواند مقدارشان را توصیف کند، پس چگونه است توصیف شادی و ترس در خواب؟ 🔸مرگ همین است. پس برای آن آمادگی کسب کنید!» 📝پانوشتــــــــــــــــــــــــــ 👈از این تشبیه می‌توان فهمید که گویا لذت‌ها و رنج‌ها در عالَم قبر، از جنس لذت‌ها و رنج‌هایی هستند که ما هرشب در خواب‌هایمان تجربه می‌کنیم، هرچند با شدت‌ها و ضعف‌هایی. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠تیپ‌شناسی حیوانی! 🌿حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ عَنْ أَبِيهِ يَرْفَعُهُ إِلَى زُرَارَةَ بْنِ أَوْفَى قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع فَقَالَ: «يَا زُرَارَةُ النَّاسُ فِي زَمَانِنَا عَلَى سِتِّ طَبَقَاتٍ أَسَدٍ وَ ذِئْبٍ وَ ثَعْلَبٍ وَ كَلْبٍ وَ خِنْزِيرٍ وَ شَاةٍ فَأَمَّا الْأَسَدُ فَمُلُوكُ الدُّنْيَا يُحِبُّ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ أَنْ يَغْلِبَ وَ لَا يُغْلَبَ وَ أَمَّا الذِّئْبُ فَتُجَّارُكُمْ يَذُمُّونَ إِذَا اشْتَرَوْا وَ يَمْدَحُونَ إِذَا بَاعُوا وَ أَمَّا الثَّعْلَبُ فَهَؤُلَاءِ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ بِأَدْيَانِهِمْ وَ لَا يَكُونُ فِي قُلُوبِهِمْ مَا يَصِفُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ أَمَّا الْكَلْبُ يَهِرُّ عَلَى النَّاسِ بِلِسَانِهِ وَ يُكْرِمُهُ النَّاسُ مِنْ شَرِّ لِسَانِهِ وَ أَمَّا الْخِنْزِيرُ فَهَؤُلَاءِ الْمُخَنَّثُونَ وَ أَشْبَاهُهُمْ لَا يُدْعَوْنَ إِلَى فَاحِشَةٍ إِلَّا أَجَابُوا وَ أَمَّا الشَّاةُ فَالْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ تُجَزُّ شُعُورُهُمْ وَ يُؤْكَلُ لُحُومُهُمْ وَ يُكْسَرُ عَظْمُهُمْ فَكَيْفَ تَصْنَعُ الشَّاةُ بَيْنَ أَسَدٍ وَ ذِئْبٍ وَ ثَعْلَبٍ وَ كَلْبٍ وَ خِنْزِيرٍ.» 📚الخصال، ج۱، ص۳۳۹ 🌿از زرارة بن اَوفَی از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔶«ای زراره! مردم در زمان ما شش طبقه هستند: 🔸شیرها، گرگ‌ها، روباه‌ها، سگ‌ها، خوک‌ها و گوسفندها! 🦁شیرها؛ پادشاهان دنیا هستند. همه‌شان دوست دارند که (بر همه چیز) غالب باشند و کسی بر آن‌ها غلبه نداشته باشد. 🐺گرگ‌ها؛ تاجران (دادوستدکنندگانِ) شما هستند. هنگامی که (کالایی را) می‌خرند، (از آن) بدگویی می‌کنند و هنگامی که می‌فروشند، (از آن) تعریف می‌کنند. روباه‌ها؛ کسانی‌اند که از دین‌هایشان نان می‌خورند و آن‌چه را با زبانشان توصیف می‌کنند، در دل‌هایشان نیست. 🐕سگ‌ها؛ با زبانشان (مانند سگ خشمگینی که با ناشناسی روبه‌رو شده) به مردم می‌پرد و مردم برای این‌که از شرِّ زبانشان در امان باشند، به آن‌ها احترام می‌گذارند. 🐖خوک‌ها؛ زن‌صفت‌ها (مردانی که تمایلات زنانه دارند) و امثال آن‌ها هستند. هرگاه به کار زشتی دعوت شوند، قبول می‌کنند. 🐑گوسفندها؛ مؤمنان هستند. کسانی که مویشان را می‌چینند، گوشتشان را می‌خورند و استخوان‌هایشان را می‌شکنند. 🔸(تصور کن که) گوسفندان در میان شیرها، گرگ‌ها، روباه‌ها، سگ‌ها و خوک‌ها چه می‌کنند؟!» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
🌞 نشانی «حدیثنا» در سایر پیام‌رسان‌ها: 🔸 پیام‌رسان «تلگرام»: 🔸 https://t.me/hadithona 🔹 پیام‌رسان «ایتا»: 🔹 https://eitaa.com/hadithona 🔸 پیام‌رسان «سروش»: 🔸 http://sapp.ir/hadithona 🔹 پیام‌رسان «بله»: 🔹 https://ble.im/hadithona 🔸 پیام‌رسان «گپ»: 🔸 https://gap.im/hadithona 🔹 پیام‌رسان «آی‌گپ»: 🔹 https://iGap.net/hadisona 🔸 وبلاگ «دستوار»: 🔸 http://dastvar.blog.ir
💠نصرت الهی، پس از صبر و مقاومت نازل می‌شود 🌿فِي حَدِيثِ مَالِكِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: حَرَّضَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص النَّاسَ بِصِفِّينَ فَقَالَ: 🍃«...وَ ايْمُ اللَّهِ لَئِنْ فَرَرْتُمْ مِنْ سُيُوفِ الْعَاجِلَةِ لَا تَسْلَمُونَ مِنْ سُيُوفِ الْآجِلَةِ فَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصِّدْقِ فَإِنَّمَا يَنْزِلُ النَّصْرُ بَعْدَ الصَّبْرِ فَجاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ...» 📚الكافي، ج۵، ص۴۰ 🔶نقل شده است که امیر مؤمنان (علیه‌السلام) مردم را در جنگ صفین چنین (برای مبارزه) برانگیختند: 🔸«...به خدا قسم، اگر از شمشیرهای دنیا فرار کنید، از شمشیرهای آخرت در امان نخواهید بود. 🔸پس، از صبر و راستی کمک گیرید؛ چراکه نصرتِ (الهی) بعد از صبر، نازل می‌شود. 🔸پس در راه خدا آن‌طور که شایسته است، مبارزه کنید و (بدانید که) نیرویی جز به(مدد) خداوند وجود ندارد...» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
ای که دستت می‌رسد کاری بکن . . . پیش از آن که‌از تو نیاید هیچ‌کار 🌿...عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 🍃«مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَخْذُلُ أَخَاهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.» 📚المحاسن، ج۱، ص۹۹ 🌿از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🍃«هیچ مؤمنی نیست که درحالی‌که می‌تواند برادرش را یاری کند، او را رها کند و یاری ننماید، مگرآن‌که خداوند در دنیا و آخرت او را رها می‌کند و یاری نمی‌نماید.» 📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــ 🔹به‌ویژه در این روزهای سخت و دشوار که آزمایش الهی شدت گرفته، هوای برادران و خواهران ایمانی‌مان را داشته باشیم. 🔹وای به روز بنده‌ای که مالک دنیا و آخرت، او را رها کند و یاری‌اش را از او دریغ دارد؛ چه در دنیا و چه در آخرت. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
📛مبادا مؤمنی را به‌خاطر فقرش تحقیر کنید 🌿...عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 🍃«لَا تُحَقِّرُوا مُؤْمِناً فَقِيراً فَإِنَّهُ مَنْ أَحْقَرَ مُؤْمِناً فَقِيراً وَ اسْتَخَفَّ بِهِ حَقَّرَهُ اللَّهُ وَ لَمْ يَزَلِ اللَّهُ مَاقِتاً لَهُ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ مَحْقَرَتِهِ أَوْ يَتُوبَ.» 📚المحاسن، ج۱، ص۹۷ 🌿از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🍃«هیچ مؤمن فقیری را تحقیر نکنید؛ زیرا هرکس مؤمن فقیری را تحقیر کند و کوچک شمارد، خداوند او را تحقیر خواهد کرد و همواره با او دشمنی می‌ورزد تا وقتی که از تحقیر کردنش دست بردارد یا توبه نماید.» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
دعای عجیب رسول خدا برای چوپان بامرام 🌿...عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِيِّ رَفَعَهُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ص قَالَ: 🍃«مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص بِرَاعِي إِبِلٍ فَبَعَثَ يَسْتَسْقِيهِ فَقَالَ: أَمَّا مَا فِي ضُرُوعِهَا فَصَبُوحُ الْحَيِ وَ أَمَّا مَا فِي آنِيَتِنَا فَغَبُوقُهُمْ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «اللَّهُمَّ أَكْثِرْ مَالَهُ وَ وُلْدَهُ» ثُمَّ مَرَّ بِرَاعِي غَنَمٍ فَبَعَثَ إِلَيْهِ يَسْتَسْقِيهِ فَحَلَبَ لَهُ مَا فِي ضُرُوعِهَا وَ أَكْفَأَ مَا فِي إِنَائِهِ فِي إِنَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ بَعَثَ إِلَيْهِ بِشَاةٍ وَ قَالَ هَذَا مَا عِنْدَنَا وَ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ نَزِيدَكَ زِدْنَاكَ قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «اللَّهُمَّ ارْزُقْهُ الْكَفَافَ» فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ: يَا رَسُولَ اللَّهِ دَعَوْتَ لِلَّذِي رَدَّكَ بِدُعَاءٍ عَامَّتُنَا نُحِبُّهُ وَ دَعَوْتَ لِلَّذِي أَسْعَفَكَ بِحَاجَتِكَ بِدُعَاءٍ كُلُّنَا نَكْرَهُهُ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِنَّ مَا قَلَ وَ كَفَى خَيْرٌ مِمَّا كَثُرَ وَ أَلْهَى اللَّهُمَّ ارْزُقْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْكَفَافَ.»» 📚الكافي، ج۲، ص۱۴۰ 🌿از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔸«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از کنار شترچرانی عبور می‌کردند. کسی را نزد او فرستادند تا (با شیر شترهایش) سیرآبشان کند. 🔹چترچران گفت: شیری که در سینه شترهاست، نوشیدنیِ صبحگاهِ قبیله‌مان است و آن‌چه در ظرف‌هایمان است، نوشیدنیِ شامگاهشان است. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «اللَّهُمَّ أَكْثِرْ مَالَهُ وَ وُلْدَهُ»؛ «خداوندا! مال و فرزندانش را زیاد فرما!» 🔸سپس از کنار گوسفندچرانی عبور کردند. کسی را نزد او فرستادند تا سیرآبشان کند. 🔹گوسفندچران، شیری که در سینه گوسفندها بود را دوشید و شیری که در ظرف‌هایش بود را نیز در ظرف‌های رسول خدا ریخت و همه شیرها را به‌همراه گوسفندی، نزد رسول خدا فرستاد و عرض کرد: این‌ها آن‌چیزی بود که ما داشتیم. اگر دوست دارید که به آن بیافزاییم، این کار را می‌کنیم. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «اللَّهُمَّ ارْزُقْهُ الْكَفَافَ»؛ «خداوندا! به‌اندازه‌ای که برایش کافی باشد، روزی‌اش فرما!» 🔹بعضی از یاران ایشان (تعجب کردند و) عرض کردند: ای رسول خدا! برای کسی که به درخواست شما جواب رد داد، دعایی کردید که همه ما آن را دوست داریم، اما برای کسی که درخواستتان را اجابت کرد، دعایی کردید که همه ما از آن بدمان می‌آید! 🔸رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «آن‌چه کم باشد، اما به‌اندازه باشد، بهتر است از چیزی که زیاد باشد، اما انسان را (غافل گرداند و) به امور بیهوده سرگرم نماید. خداوندا! به محمد و آل‌محمد، به‌اندازه‌ای که برایشان کافی است، روزی فرما!»» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠پاسخ امام رضا به شیعیانی که وضع مالی‌شان بد شده بود و از ایشان التماس‌دعا داشتند 🌿سَهْلٌ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنَا وَ حُسَيْنُ بْنُ ثُوَيْرِ بْنِ أَبِي فَاخِتَةَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّا كُنَّا فِي سَعَةٍ مِنَ الرِّزْقِ وَ غَضَارَةٍ مِنَ الْعَيْشِ فَتَغَيَّرَتِ الْحَالُ بَعْضَ التَّغْيِيرِ فَادْعُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَرُدَّ ذَلِكَ إِلَيْنَا فَقَالَ: «أَيَّ شَيْءٍ تُرِيدُونَ تَكُونُونَ مُلُوكاً أَ يَسُرُّكَ أَنْ تَكُونَ مِثْلَ طَاهِرٍ وَ هَرْثَمَةَ وَ إِنَّكَ عَلَى خِلَافِ مَا أَنْتَ عَلَيْهِ؟» قُلْتُ: لَا وَ اللَّهِ مَا يَسُرُّنِي أَنَّ لِيَ الدُّنْيَا بِمَا فِيهَا ذَهَباً وَ فِضَّةً وَ إِنِّي عَلَى خِلَافِ مَا أَنَا عَلَيْهِ؟» قَالَ: فَقَالَ: «فَمَنْ أَيْسَرَ مِنْكُمْ فَلْيَشْكُرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ» وَ قَالَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى: «اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُكْراً وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ» وَ أَحْسِنُوا الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع كَانَ يَقُولُ: «مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللَّهِ كَانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّهِ بِهِ وَ مَنْ رَضِيَ بِالْقَلِيلِ مِنَ الرِّزْقِ قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ الْيَسِيرَ مِنَ الْعَمَلِ وَ مَنْ رَضِيَ بِالْيَسِيرِ مِنَ الْحَلَالِ خَفَّتْ مَئُونَتُهُ وَ تَنَعَّمَ أَهْلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللَّهُ دَاءَ الدُّنْيَا وَ دَوَاءَهَا وَ أَخْرَجَهُ مِنْهَا سَالِماً إِلَى دَارِ السَّلَامِ.»» 📚الكافي، ج۸، ص۳۴۶ 🌿از احمدبن‌عمر نقل شده است: من و حسین‌بن‌ثُوَیر خدمت امام رضا (علیه‌السلام) رسیدیم. 🔷به ایشان عرض کردم: 🔹ما (پیش‌تر) روزی‌مان زیاد بود و در رفاه زندگی می‌کردیم. اما (بعدها) وضعمان تغییر کرد. پس از خداوند (عزّوجلّ) بخواهید ما را به وضع سابقمان بازگرداند. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«چه می‌خواهید؟ می‌خواهید فرمانروا باشید؟ آیا خوش‌حال خواهید بود از این‌که مثل طاهر و هرثمه [فرماندهان خلافت عباسی] باشید، اما اعتقادتان خلاف اعتقادی که من دارم باشد؟» 🔷عرض کردم: 🔹نه، به خدا قسم. خوشحال نمی‌شوم از این‌که دنیا و تمام طلاها و نقره‌هایش برای من باشد، اما اعتقادم خلاف اعتقادی که اکنون دارم (تشیع) باشد. 🔶آن‌گاه حضرت فرمودند: 🔸«پس هریک از شما (شیعیان) که دستش باز است، خداوند را شکر کند، که خداوند (عزّوجلّ) می‌فرماید: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ»؛ «اگر شکرگزار باشید، حتماً بر شما می‌افزایم.» [ابراهیم:۷] و می‌فرماید: «اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُكْراً وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ»؛ «اى خاندان داود! از روی شکرگزاری [به فرامین الهی] عمل كنید و اندکی از بندگان من شکرگزارند.» [سبأ:۱۳] 🔸به خداوند حسن‌ظن داشته باشید؛ که [پدربزرگم] امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمودند: 👈«هرکس به خداوند حسن‌ظن داشته باشد، خداوند مطابق گمانِ نیکش با او رفتار می‌کند و هرکس که به روزیِ اندکِ خداوند راضی باشد، خداوند نیز عملِ اندکِ او را می‌پذیرد و هرکس به مال حلالِ اندک راضی باشد، هزینه‌هایش اندک می‌گردد، خانواده‌اش متنعم می‌شوند، خداوند او را با درد دنیا و داروی آن آشنا می‌سازد و او را از دنیا به‌سلامت به‌سوی دیار امن (بهشت) خارج می‌گرداند.»» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
🕊 آیا «نگهداری از کبوتر» کار مذمومی است؟ 🔺همان‌طور که امروزه کفتربازی کار مذمومی محسوب می‌شود، در گذشته نیز چنین بوده است. احتمالاً به‌خاطر بیهودگیِ این کار و مزاحمت‌هایی که افراد کفترباز معمولاً برای دیگران ایجاد می‌کنند. 🔺پیش‌تر نیز در مطلبی که با عنوان «فقط علما و کفتربازها بخوانند!»، دیدیم که وقتی برخی از اصحاب می‌خواستند نزد امام صادق (علیه‌السلام) از «مُفضّل بن عُمر» بد بگویند، گفتند که «او با اراذل و کفتربازان و شراب‌خواران نشست و برخواست دارد.» 🔺در حدیثی که در این مطلب ارائه می‌گردد نیز می‌بینید که یکی از اصحاب امام باقر (علیه‌السلام) با همین پیش‌زمینه فکری، از این‌که نوه‌اش کبوترانی نگه می‌داشته عصبانی می‌شود و آن‌ها را سر می‌بُرد. ادامه ماجرا را بخوانید... 🌿از ابو حمزه ثمالی نقل شده است که گفت: 🔹پسرِ دخترم چند کبوتر داشت. آن‌ها را از روی خشم سر بریدم. 🔹بعدها [از کوفه] به مکه رهسپار شدم. قبل از طلوع خورشید خدمت امام محمد باقر (علیه‌السلام) رسیدم. وقتی خورشید طلوع کرد، دیدم در منزل ایشان کبوترهای بسیاری هستند. 🔹پیش خود گفتم: چند مسأله [فقهی] باید از ایشان سؤال کنم و جوابشان را مکتوب نمایم. در این میان، دلم به‌خاطر کاری که در کوفه انجام دادم و این‌که بی‌سبب کبوترها را سر بریدم، در تب و تاب بود. با خود گفتم: اگر در کبوتر خیری نبود، امام آن‌ها را نگه نمی‌داشت. 🔸امام باقر (علیه‌السلام) به من فرمودند: «تو را چه شده است، ای ابوحمزه؟» 🔹عرض کردم: خیر است، ای پسر رسول خدا! 🔸حضرت فرمودند: «دلت جای دیگری است.» 🔹عرض کردم: بله، به خدا قسم. آن‌گاه داستان را برای ایشان تعریف کردم و گفتم: من آن‌ها را ذبح کردم، اما الآن از کبوترهای زیادی که نزد شما هستند، تعجب کردم. 🔸امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: «کار بدی کردی، ای ابوحمزه! مگر نمی‌دانی که هرگاه بعضی از [موجودات پلیدِ] اهل زمین بخواهند با بچه‌های ما درآمیزند، با پر زدنِ کبوترها، آسیب از بچه‌ها دور می‌شود؟ و مگر نمی‌دانی که کبوترها در آخر شب، برای نماز اذان می‌گویند (دیگران را خبر می‌کنند؟) پس در ازای هریک از کبوترهایی که سر بریدی، یک دینار(سکه طلا) صدقه بده؛ زیرا تو آن‌ها را از روی خشم کشته‌ای.» 📚طب‌الأئمة، ص۱۱۲ 📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــ 🔺بنابراین لازم است «نگهداری از کبوتر» را از «کفتربازی و پرداختنِ بیش از حد به کبوتر و ایجاد مزاحت برای دیگران» تفکیک نمود. 🔺پیش‌تر نیز در مطلبی با عنوان «خُب به‌جای سگ و گربه، یک جفت کبوتر در خانه نگه دارید»، از فواید نگهداری از کبوتر گفته شد و دیدیم که کبوترداری سنت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بوده است و ایشان کبوتر را حتی در خانه و زندگی خود راه می‌داده‌اند. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
📜متن عربی حدیث: 🌿...حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ كَرَامَةَ قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ قَالَ: كَانَتْ لِابْنِ ابْنَتِي حَمَامَاتٌ فَذَبَحْتُهُنَّ غَضَباً ثُمَّ خَرَجْتُ إِلَى مَكَّةَ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ ع قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَلَمَّا طَلَعَتْ رَأَيْتُ فِيهَا حَمَاماً كَثِيراً قَالَ: قُلْتُ: أَسْأَلُهُ مَسَائِلَ وَ أَكْتُبُ مَا يُجِيبُنِي عَنْهَا وَ قَلْبِي مُتَفَكِّرٌ مِمَّا صَنَعْتُ بِالْكُوفَةِ وَ ذَبْحِي لِتِلْكَ الْحَمَامَاتِ مِنْ غَيْرِ مَعْنًى وَ قُلْتُ فِي نَفْسِي لَوْ لَمْ يَكُنْ فِي الْحَمَامِ خَيْرٌ لَمَا أَمْسَكَهُنَّ. فَقَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ ع: «مَا لَكَ يَا أَبَا حَمْزَةَ؟» قُلْتُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ خَيْرٌ. قَالَ: «كَانَ قَلْبُكَ فِي مَكَانٍ آخَرَ.» قُلْتُ: إِي وَ اللَّهِ وَ قَصَصْتُ عَلَيْهِ الْقِصَّةَ وَ حَدَّثْتُهُ بِأَنِّي ذَبَحْتُهُنَّ فَالْآنَ أَنَا أَعْجَبُ بِكَثْرَةِ مَا عِنْدَكَ مِنْهَا. قَالَ: فَقَالَ الْبَاقِرُ ع: «بِئْسَ مَا صَنَعْتَ يَا أَبَا حَمْزَةَ! أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهُ إِذَا كَانَ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ عبثا [عَبَثٌ] بِصِبْيَانِنَا يُدْفَعُ عَنْهُمُ الضَّرَرُ بِانْتِفَاضِ الْحَمَامِ وَ أَنَّهُنَّ يُؤْذِنَ بِالصَّلَاةِ فِي آخِرِ اللَّيْلِ فَتَصَدَّقْ عَنْ كُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ دِينَاراً فَإِنَّكَ قَتَلْتَهُنَّ غَضَباً.» 📚طب‌الأئمة، ص۱۱۲ 💠 کـانـال «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠زمینه‌سازی رسول خدا، برای آغاز نهضت علمی، توسط امام باقر 🌿از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔹«جابر بن عبدالله انصاری، آخرین بازمانده از اصحاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود. او مردی بود که از غیر ما (اهل‌بیت) بریده بود و ما را برگزیده بود. 🔹در مسجد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌نشست و عمامه‌ای سیاه به سر می‌بست و دائم بلند صدا می‌زد: «یا باقرالعلم! یا باقرالعلم». 🔹مردم مدینه می‌گفتند: جابر (از روی بیماری) پرت‌وپلا می‌گوید! 🔹اما جابر می‌گفت: نه، به خدا قسم پرت‌وپلا نمی‌گویم. خودم از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شنیدم که می‌فرمودند: «تو مردی از (خاندانِ) من را درک خواهی کرد که نامش، نام من و ظاهرش، مانند من است. او علم را می‌شکافد، چه شکافتنی!» این سخن پیامبر است که مرا به گفتن این حرف‌ها دعوت می‌کند. 🔹اوضاع چنین بود تا این‌که روزی جابر داشت از کوچه‌های مدینه عبور می‌کرد. از کوچه‌ای گذشت که در آن مکتب‌خانه‌ای بود که (پدرم) محمدبن‌علی (امام باقر علیه‌السلام) آن‌جا بود. 🔹وقتی چشمش به ایشان افتاد، گفت: پسربچه! رویت را به من کن. پدرم رویش را به جابر کردند. سپس گفت: برگرد. پدرم برگشتند. 🔹سپس گفت: قسم به خدایی که جانم در دست اوست، شبیه رسول خدا هستی. پسربچه! اسمت چیست؟ پدرم فرمودند: «اسمم محمد بن علی بن حسین است.» 🔹آن‌گاه به سمت پدرم رفت. سرش را بوسید و گفت: پدر و مادرم به فدایت! رسول خدا به تو سلام رساند و چنین و چنان گفت. 🔸پدرم درحالی‌که ترسیده بودند، نزد پدرشان (امام سجاد علیه‌السلام) رفتند و ماجرا را برایشان تعریف کردند. 🔸امام سجاد (علیه‌السلام) به او فرمودند: «پسرم! جابر این کار را کرد؟» گفت: «بله» امام سجاد فرمودند: «پسرم! در اتاقت بمان، که جابر هر صبح و شام نزد تو می‌آید.» 🔹مردم مدینه می‌گفتند: عجب کاری می‌کند جابر! هر صبح و شام نزد این پسربچه می‌رود، درحالی‌که او آخرین بازمانده از اصحاب رسول خداست. 🔸طولی نکشید که (پدربزرگم) امام سجاد (علیه‌السلام) از دنیا رفت. از آن پس، امام باقر (علیه‌السلام) به احترام مصاحبتِ جابر با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، نزد او می‌رفت. 🔸پدرم (بر کرسی درس) می‌نشست و برای من مردم از خداوند (تبارک‌وتعالی) حدیث نقل می‌کردند. مردم مدینه گفتند: تابه‌حال ندیده بودیم کسی چنین جرأتی به خود دهد (که مستقیماً از خداوند نقل کند.) 🔸وقتی پدرم دیدند مردم چنین می‌گویند، برای آنان از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) حدیث نقل فرمودند. باز مردم مدینه گفتند: هرگز کسی را دروغ‌گوتر از او ندیده بودیم؛ برای ما از کسی حدیث نقل می‌کند که او را ندیده است. 🔸وقتی پدرم دید مردم چنین می‌گویند، برای آنان از جابر بن عبدالله (از رسول خدا) حدیث نقل فرمودند. از آن پس مردم پدرم را تصدیق کردند. 🔹جابر بن عبدالله نیز نزد پدرم می‌آمد و از ایشان کسب علم می‌کرد.» الكافي، ج۱، ص۴۶۹ 📝پانوشتــــــــــــــــــــــــ 🔺چنان‌چه ملاحظه می‌فرمایید، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از ۷۰ سال پیش‌تر، جابر بن عبدالله انصاری را مأمور ساختند که در زمان فرزند پنجمشان؛ امام باقر (علیه‌السلام)، نزد ایشان رود و از اعتباری که به‌واسطه مصاحبتش با رسول خدا خواهد داشت، در کودکیِ امام باقر (علیه‌السلام)، به ایشان اعتبار بخشد و ایشان را در چشم‌ها بزرگ گرداند، تا شرایط برای آغاز نهضت علمی امامان شیعه، به‌دست ایشان فراهم شود. 🔺پیش‌تر در مطلبی با عنوان «نقش امام باقر در تحول هویت شیعی ۱و۲»، به چگونگی «شکافتن علم» و آغاز یک «نهضت علمی» در زمان ایشان اشاره شده است. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
📜متن عربی حدیث: 🌿...عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «إِنَّ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيَّ كَانَ آخِرَ مَنْ بَقِيَ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَانَ رَجُلًا مُنْقَطِعاً إِلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ كَانَ يَقْعُدُ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ هُوَ مُعْتَجِرٌ بِعِمَامَةٍ سَوْدَاءَ وَ كَانَ يُنَادِي يَا بَاقِرَ الْعِلْمِ يَا بَاقِرَ الْعِلْمِ فَكَانَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَقُولُونَ: جَابِرٌ يَهْجُرُ فَكَانَ يَقُولُ: لَا وَ اللَّهِ مَا أَهْجُرُ وَ لَكِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ: «إِنَّكَ سَتُدْرِكُ رَجُلًا مِنِّي اسْمُهُ اسْمِي وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِي يَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً.» فَذَاكَ الَّذِي دَعَانِي إِلَى مَا أَقُولُ. قَالَ: فَبَيْنَا جَابِرٌ يَتَرَدَّدُ ذَاتَ يَوْمٍ فِي بَعْضِ طُرُقِ الْمَدِينَةِ إِذْ مَرَّ بِطَرِيقٍ فِي ذَاكَ الطَّرِيقِ كُتَّابٌ فِيهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ قَالَ يَا غُلَامُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ شَمَائِلُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ يَا غُلَامُ مَا اسْمُكَ قَالَ «اسْمِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ» فَأَقْبَلَ عَلَيْهِ يُقَبِّلُ رَأْسَهُ وَ يَقُولُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي أَبُوكَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ ذَلِكَ. قَالَ: فَرَجَعَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ إِلَى أَبِيهِ وَ هُوَ ذَعِرٌ فَأَخْبَرَهُ الْخَبَرَ. فَقَالَ لَهُ: «يَا بُنَيَّ وَ قَدْ فَعَلَهَا جَابِرٌ؟» قَالَ: «نَعَمْ.» قَالَ: «الْزَمْ بَيْتَكَ يَا بُنَيَّ فَكَانَ جَابِرٌ يَأْتِيهِ طَرَفَيِ النَّهَارِ.» وَ كَانَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَقُولُونَ وَا عَجَبَاهْ لِجَابِرٍ يَأْتِي هَذَا الْغُلَامَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَ هُوَ آخِرُ مَنْ بَقِيَ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ص. فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ مَضَى عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع فَكَانَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ يَأْتِيهِ عَلَى وَجْهِ الْكَرَامَةِ لِصُحْبَتِهِ لِرَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ فَجَلَسَ ع يُحَدِّثُهُمْ عَنِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَقَالَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ مَا رَأَيْنَا أَحَداً أَجْرَأَ مِنْ هَذَا فَلَمَّا رَأَى مَا يَقُولُونَ حَدَّثَهُمْ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ مَا رَأَيْنَا أَحَداً قَطُّ أَكْذَبَ مِنْ هَذَا يُحَدِّثُنَا عَمَّنْ لَمْ يَرَهُ فَلَمَّا رَأَى مَا يَقُولُونَ حَدَّثَهُمْ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ فَصَدَّقُوهُ وَ كَانَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ يَأْتِيهِ فَيَتَعَلَّمُ مِنْهُ.» 📚الكافي، ج۱، ص۴۶۹ 💠 کـانـال «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
✨ماجرای شفای چشم ابوبصیر توسط امام باقر 🌿...عَنْ مُثَنًّى الْحَنَّاطِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع فَقُلْتُ لَهُ: أَنْتُمْ وَرَثَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص؟ قَالَ: «نَعَمْ.» قُلْتُ: رَسُولُ اللَّهِ ص وَارِثُ الْأَنْبِيَاءِ عَلِمَ كُلَّ مَا عَلِمُوا؟ قَالَ لِي: «نَعَمْ.» قُلْتُ: فَأَنْتُمْ تَقْدِرُونَ عَلَى أَنْ تُحْيُوا الْمَوْتَى وَ تُبْرِءُوا الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ؟ قَالَ: «نَعَمْ بِإِذْنِ اللَّهِ.» ثُمَّ قَالَ لِيَ: «ادْنُ مِنِّي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ!» فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَمَسَحَ عَلَى وَجْهِي وَ عَلَى عَيْنَيَّ فَأَبْصَرْتُ الشَّمْسَ وَ السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ الْبُيُوتَ وَ كُلَّ شَيْءٍ فِي الْبَلَدِ. ثُمَّ قَالَ لِي: «أَ تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ هَكَذَا وَ لَكَ مَا لِلنَّاسِ وَ عَلَيْكَ مَا عَلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَوْ تَعُودَ كَمَا كُنْتَ وَ لَكَ الْجَنَّةُ خَالِصاً؟» قُلْتُ: أَعُودُ كَمَا كُنْتُ. فَمَسَحَ عَلَى عَيْنَيَّ فَعُدْتُ كَمَا كُنْتُ. 📚الكافي، ج۱، ص۴۷۰ 🌿از ابوبصیر نقل شده است که گفت: 🔹(روزی) خدمت امام باقر (علیه‌السلام) رسیدم و به ایشان عرض کردم: آیا شما (اهل‌بیت) وارثانِ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هستید؟ 🔸فرمودند: «بله.» 🔹عرض کردم: رسول خدا وارث انبیاء بودند و هرچه آنان می‌دانستند، ایشان هم می‌دانست؟ 🔸به من فرمودند: «بله.» 🔹عرض کردم: پس شما می‌توانید که مرده را زنده کنید و کور مادرزاد و کسی که پیسی دارد را شفا دهید؟ 🔸فرمودند: «بله، به اذن خداوند.» 🔸سپس به من فرمودند: «ای ابامحمد! نزدیک من آی!» 🔹من نزدیک ایشان رفتم. پس به صورت و چشمان من دست کشیدند. من بینا شدم و خورشید و آسمان و خانه‌ها و هرآن‌چه را که در شهر بود می‌دیدم. 🔸سپس به من فرمودند: «آیا دوست داری که همین‌طور بینا باشی و در روز قیامت هرآن‌چه به نفع و ضرر مردم است، برای تو نیز چنان باشد؟ یا می‌خواهی به حال سابقت برگردی و بهشت بی‌بروبرگرد از آنِ تو باشد؟» 🔹عرض کردم: به حال سابقم برمی‌گردم. 🔸پس ایشان به چشمان من دستی کشیدند و من به حال سابقم بازگشتم (و نابینا شدم.) 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
◾️در روز وفات امامزاده سیدمحمد (سامرا) در خانه امام هادی چه خبر بود؟ 🌿...عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ جَمَاعَةٍ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ مِنْهُمُ الْحَسَنُ بْنُ الْحَسَنِ الْأَفْطَسُ أَنَّهُمْ حَضَرُوا يَوْمَ تُوُفِّيَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ بَابَ أَبِي الْحَسَنِ يُعَزُّونَهُ وَ قَدْ بُسِطَ لَهُ فِي صَحْنِ دَارِهِ وَ النَّاسُ جُلُوسٌ حَوْلَهُ فَقَالُوا قَدَّرْنَا أَنْ يَكُونَ حَوْلَهُ مِنْ آلِ أَبِي طَالِبٍ وَ بَنِي هَاشِمٍ وَ قُرَيْشٍ مِائَةٌ وَ خَمْسُونَ رَجُلًا سِوَى مَوَالِيهِ وَ سَائِرِ النَّاسِ إِذْ نَظَرَ إِلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ قَدْ جَاءَ مَشْقُوقَ الْجَيْبِ حَتَّى قَامَ عَنْ يَمِينِهِ وَ نَحْنُ لَا نَعْرِفُهُ فَنَظَرَ إِلَيْهِ أَبُو الْحَسَنِ ع بَعْدَ سَاعَةٍ فَقَالَ: «يَا بُنَيَّ أَحْدِثْ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شُكْراً فَقَدْ أَحْدَثَ فِيكَ أَمْراً.» فَبَكَى الْفَتَى وَ حَمِدَ اللَّهَ وَ اسْتَرْجَعَ وَ قَالَ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ أَنَا أَسْأَلُ اللَّهَ تَمَامَ نِعَمِهِ لَنَا فِيكَ وَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ فَسَأَلْنَا عَنْهُ فَقِيلَ هَذَا الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ قَدَّرْنَا لَهُ فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْجَحَ فَيَوْمَئِذٍ عَرَفْنَاهُ وَ عَلِمْنَا أَنَّهُ قَدْ أَشَارَ إِلَيْهِ بِالْإِمَامَةِ وَ أَقَامَهُ مَقَامَهُ. 📚الكافي، ج۱، ص۳۲۷ 🔹سعد بن عبدالله از گروهی از بنی‌هاشم که حسن بن حسن افطس نیز میانشان بود، نقل کرده است که آنان در روزی که «محمد بن علی بن محمد» (امامزاده سیدمحمد) از دنیا رفت، درب خانه امام هادی (علیه‌السلام) بودند تا به ایشان عرض تسلیت گویند. 🔹برای امام هادی (علیه‌السلام) تختی در حیاط خانه‌شان گذاشته بودند و مردم اطراف ایشان نشسته بودند. گفتند: فکر می‌کنیم به‌جز غلامانشان و سایر مردم، حدود صد و پنجاه مرد از آل‌ابی‌طالب و بنی‌هاشم و قریش، اطراف ایشان بودند. 🔸امام هادی به امام حسن عسکری (علیهماالسلام) که (در عزای برادرشان) گریبانشان دریده شده بود، نگاهی انداختند. امام حسن عسکری (علیه‌السلام) در سمت راست پدرشان ایستادند. ما ایشان را نمی‌شناختیم. 🔸بعد از مدتی امام هادی نگاهی به امام عسکری (علیهماالسلام) انداختند و فرمودند: «شکری جدید بر خداوند (عزّوجلّ) نما؛ چراکه خداوند امری جدید (امامت) در مورد تو تعیین فرموده.» 🔸آن‌گاه آن جوان (امام عسکری) گریه کردند و خداوند را حمد گفتند و إنالله‌وإناإلیه‌راجعون گفتند؛ (خطاب به پدرشان) فرمودند: «الحمدلله‌رب‌العالمین. از خدا می‌خواهم نعمتش را در (بقای وجودِ) شما برای ما تمام کند. إنالله‌وإناإلیه‌راجعون» 🔹ما درباره آن جوان سؤال کردیم. گفته شد که این جوان، حسن؛ فرزند امام هادی است. فکر می‌کنیم آن زمان حدود بیست سال یا کمی بیشتر داشتند. 🔹آن روز بود که ایشان را شناختیم و دانستیم که امام هادی به امامت ایشان (علیهماالسلام) اشاره فرمودند و ایشان را به قائم‌مقامی خود برگزیدند. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
🔰تا می‌توانید، سعی کنید شناخته نشوید! 🌿...عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 🍃«إِنْ قَدَرْتُمْ أَنْ لَا تُعْرَفُوا فَافْعَلُوا وَ مَا عَلَيْكَ إِنْ لَمْ يُثْنِ النَّاسُ عَلَيْكَ وَ مَا عَلَيْكَ أَنْ تَكُونَ مَذْمُوماً عِنْدَ النَّاسِ إِذَا كُنْتَ مَحْمُوداً عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى...» 📚الكافي، ج۸، ص۱۲۸ 🌿از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🍃«اگر می‌توانید (طوری رفتار کنید) که شناخته نشوید، این کار را بکنید. این‌که مردم تو را اصلاً ستایش نکنند یا این‌که نزد مردم نکوهیده باشی، به ضرر تو نخواهد بود، اگر نزد خداوند (تبارک‌وتعالی) ستوده باشی.» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
🕌آن دو مرد چگونه وارد مسجد شدند و چگونه خارج گشتند؟ 🌿...عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي دَاوُدَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: 🍃«دَخَلَ رَجُلَانِ الْمَسْجِدَ أَحَدُهُمَا عَابِدٌ وَ الْآخَرُ فَاسِقٌ فَخَرَجَا مِنَ الْمَسْجِدِ وَ الْفَاسِقُ صِدِّيقٌ وَ الْعَابِدُ فَاسِقٌ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ يَدْخُلُ الْعَابِدُ الْمَسْجِدَ مُدِلًّا بِعِبَادَتِهِ يُدِلُّ بِهَا فَتَكُونُ فِكْرَتُهُ فِي ذَلِكَ وَ تَكُونُ فِكْرَةُ الْفَاسِقِ فِي التَّنَدُّمِ عَلَى فِسْقِهِ وَ يَسْتَغْفِرُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّا صَنَعَ مِنَ الذُّنُوبِ.» 📚الكافي، ج۲، ص۳۱۴ 🌿از امام باقر یا امام صادق (علیهماالسلام) نقل شده است: 🍃«دو مرد وارد مسجد شدند؛ یکی‌شان عابد و دیگری فاسق بود. اما در حالی از مسجد خارج شدند که مرد فاسق، صِدّیق (مؤمنی راستین) و مرد عابد، فاسق گشته بود! 🔸دلیلش این است که مرد عابد در حالی وارد مسجد می‌شود که به عبادتش می‌نازد، پس در همین فکر است. 🔸اما مرد فاسق در فکر پشیمانی از گناهانش است و از خداوند (عزّوجلّ) می‌خواهد گناهانی را که مرتکب شده را بیامرزد.» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠معنای سجده‌های نماز چیست؟ 🌿سَأَلَ رَجُلٌ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ لَهُ: يَا ابْنَ عَمِّ خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ! مَا مَعْنَى السَّجْدَةِ الْأُولَى؟ فَقَالَ: «تَأْوِيلُهَا اللَّهُمَّ إِنَّكَ مِنْهَا خَلَقْتَنَا يَعْنِي مِنَ الْأَرْضِ وَ تَأْوِيلُ رَفْعِ رَأْسِكَ وَ مِنْهَا أَخْرَجْتَنَا وَ تَأْوِيلُ السَّجْدَةِ الثَّانِيَةِ وَ إِلَيْهَا تُعِيدُنَا وَ رَفْعِ رَأْسِكَ وَ مِنْهَا تُخْرِجُنَا تَارَةً أُخْرَى.» 📚من‌لايحضره‌الفقيه، ج۱، ص۳۱۴ 🔷مردی از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) پرسید: 🔹ای پسرعموی بهترین مخلوقات خداوند! معنای سجده اول چیست؟ 🔶حضرت فرمودند: 🔸«تأویلِ*⃣ سجده اول، این است: خدایا! تو ما را از این – یعنی از زمین – خلق فرموده‌ای. 🔸تاویل این‌که سرت را (از سجده اول) برمی‌داری، این است: خدایا! تو ما را از این خاک خارج نمودی [و به دنیا آوردی.] 🔸تأویل سجده دوم، این است: خدایا تا ما را به زمین باز خواهی گرداند. 🔸و تأویل این‌که سرت را (از سجده دوم) برمی‌داری، این است: خدایا! ما را بار دیگر از آن خارج می‌گردانی.» 📝پاورقیــــــــــــــــــــــــ *⃣تأویل، یعنی تفسیر و تبیین یک چیز با برگرداندنِ آن به اصلش. در این‌جا یعنی تبیین معنای سجده و این‌که سجده در اصل برای چه تشریع گردیده است. 📝پانوشتــــــــــــــــــــــــ 🔺ما در طول شبانه‌روز حداقل ۱۷ رکعت نماز می‌خوانیم. اگر در هر شبانه‌روز ۱۷ مرتبه به معنای سجده‌هایمان؛ به مبدأ و معادمان، توجه داشته باشیم، در تنظیم رفتارمان در طول شبانه‌روز بسیار مؤثر خواهد بود. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona