روزی که هرچه بود برای تو گریه کرد.mp3
زمان:
حجم:
1.57M
روزی که هرچه بود برای تو گریه کرد
آتش گرفت رود برای تو گریه کرد
وقتی که رود دید که از سمت خیمه ها
بالا گرفت دود برای تو گریه کرد
آن دختری که هروله می کرد و دامنش
آتش گرفته بود برای تو گریه کرد
آنگاه هر فرشته که آمد از آسمان
بر شانه ات فرود برای تو گریه کرد
حتی در آن زمان که به فرق تو می نشست
آن نیزه در سجود برای تو گریه کرد
زیباترین حماسه ی غمگین آبها
هرکس تو را سرود برای تو گریه کرد
بانوی آب نزد تو آمد کنار آب
با صورت کبود برای تو گریه کرد
یکباره هرچه دیده ام تبدیل شد به اشک
یکباره هرچه بود برای تو گریه کرد
سنگ و ستاره ، ماهی و ماه ، آفتاب و نخل
صحرا و کوه و رود برای تو گریه کرد
دنبال چشم آهوی مشک تو می دوید
دنبال مشک چشمه ی اشک تو می دوید
دنبال اشک خون روان تو پرکشید
دنبال خون بریده رگان تو پرکشید
انگار رود و مشک و علم در پی تو بود
دنبال تو تمام جهان تو پرکشید
مثل پرندگان مهاجر هزار تیر
از چله ی کمان به نشان تو پرکشید
آن تیر خود بر او پر جبریل بسته بود
وقتی به قصد چشم جوان تو پرکشید
آری وگرنه می نتوانست هیچ تیر
تا عرش ابروان کمان تو پرکشید
#شعر_و_صدای
#محمدسعید_میرزایی
@hafez_adabiyat
زمین گرداب عصیان است.mp3
زمان:
حجم:
682K
زمین گردابِ عصیان است، اما من چه می بینم؟
هوا درعُقِّ غثیان است، اما من چه می بینم؟
کسی قاذوره از تَه توی این کج خمره می شوید
چنان باران که چرک روح را در زُمره می شوید
در آن آشوب بردابرد بامن هست بیتی فرد
که حِرز ِنوح بود انگار آن روزی که طوفان کرد :
" چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان
چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان "
بلی نوح است پیغمبر ولیکن ناخدا مولاست
چه کفر از من در آورد این که ننویسم خدا مولاست،
همان فُرقان همان قرآن همان قدر و همان کوثر
همان کعبه همان زمزم همان حشر و همان محشر
همان خون ودم و لَحم و وجود ونَفس پیغمبر
همان روز احد صفدر،همان ضرغام در خیبر
حیا غیرت، صفا بهجت، قدر قدرت، ابر باور
نکوخصلت، ازل شوکت، شکرصحبت، سخن گستر
صراط دین، بهشت آیین، قضاتمکین، غضب تندر
ملایک شان و ایزد لحن و عرشی سیر و یزدان فر
شعیب و صالح و داوود و هود ونوح پیغمبر
عُزَیر و یوسف و یعقوب و بِنیامین و تا آخر...
همان والا همان والی همان گوهر همان جوهر
علیِّ عالیِ اعلا، امیرالمومنین حیدر!
#شعر_و_صدای
#غلامرضا_کافی
@hafez_adabiyat
چرا از حرفهایت.mp3
زمان:
حجم:
887K
چرا از حرفهایت گریهبغضی بیصدا مانده؟
چرا لبخندهایت گوشهٔ ویرانه جا مانده؟
چرا خاکی شده آبی اقیانوس دامانت؟
چرا گلدکمهٔ پیراهنت در باد وا مانده؟
عروسکهای زخمی را در آغوشت نمیگیری؟
نمیپرسی که شال و گیرهٔ مویت کجا مانده؟
دلت در بازی پروانهها و رقص ماهیها...
نگاه روشنت در سرزمین قصهها مانده
بمیرم خاطرات پرپرت را ای گل سرخم
که در هر گوشهای گلبرگ خونرنگی رها مانده
کنار خشکی لبهای خاموش تو میفهمم
چرا تاریخ انسان قرنها در کربلا مانده
ندارد مرهمی این زخمهای تازهٔ مکشوف
ندارد دارویی این دردهای بیدوا مانده
شهادتنامه میخوانم برایت جای لالایی
تن تو روی دستم مثل رازی برملا مانده
اگرچه دست یاری نیست در خونبازی دنیا
امیدت را نبازی دخترم! دست دعا مانده...
چه باکی هست از دیوار تحریم و اسارتها؟
برای ما هزاران پنجره رو به خدا مانده
#شعر_و_صدای
#فاطمه_عارف_نژاد
@hafez_adabiyat
خیال خام.mp3
زمان:
حجم:
1.46M
خيال خام پلنگ من به سوي ماه جهیدن بود
و ماه را ز بلندايش به روي خاك كشيدن بود
پلنگ من دل مغرورم پريدو پنجه به خالي زد
كه عشق ماه بلند من ورای دست رسيدن بود
گل شكفته خداحافظ اگرچه لحظه ديدارت
شروع وسوسه اي در من به نام ديدن و چيدن بود
من و تو آن دو خطيم آری موازيان به ناچاری
كه هر دو باورمان زاغاز به يكدگر نرسيدن بود
اگر چه هيچ گل مرده دوباره زنده نشد اما
بهار در گل شيپوري مدام گرم دميدن بود
شراب خواستم و عمرم شرنگ ريخت به كام من
فريبكار دغل پيشه بهانه اش نشنيدن بود
چه سرنوشت غم انگيزي كه كرم كوچك ابريشم
تمام عمر قفس مي بافت ولي به فكر پريدن بود
#شعر_و_صدای
#استاد_حسین_منزوی
@hafez_adabiyat
و علی راهی آرامش دریاشده است.mp3
زمان:
حجم:
725.8K
و علی راهی آرامش دریا شده است
فاتح خیبر نفس است که مولا شده است
این کرامت نه به او قوم به پیری داده است
خود پدر تیغ به او سهم دلیری داده است
پاس تیغی که شب خوف به خیبرزده است
شعله افروخته بر خرمن کافرزده است
پاس آن آهن تفتیده که در رزم شگفت
بر دو دست طلب نفس برادر زده است
یا که در نیمه شب های جهان نگران
سر به حلقوم زمین برده وپرپر زده است
کوفه دیده است خلیفه گل ونان در دستش
نیمه شب آمده انگشت به این درزده است
کودک ازخواب سرآسیمه دویده دم در
تا ببیند چه کسی ازشب اوسرزده است
تا رسیده است کبوتر چه سبک بار اما
دانه را ریخته آرام ولی پرزده است
فرق محراب شق از هیبت پیشانی اوست
کربلا عرصه یک صبح گل افشانی اوست
#شعر_و_صدای
#ابوطالب_مظفرى
@hafez_adabiyat
بفرمایید فروردین شوداسفندهای ما.mp3
زمان:
حجم:
784.1K
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
نه بر لب، بلکه در دل گُل کند لبخندهای ما
بفرمایید هر چیزی همان باشد که می خواهد
همان، یعنی نه مانند من و مانندهای ما
بفرمایید تا این بی چراتر کار عالم؛ عشق
رها باشد از این چون و چرا و چندهای ما
سرِ مویی اگر با عاشقان داری سرِ یاری
بیفشان زلف و مشکن حلقه ی پیوندهای ما
به بالایت قسم، سرو و صنوبر با تو می بالند
بیا تا راست باشد عاقبت سوگندهای ما
شب و روز از تو می گوییم و می گویند، کاری کن
که «می بینم» بگیرد جای «می گویند»های ما
نمی دانم کجایی یا که ای، آنقدر می دانم
که می آیی که بگشایی گره از بندهای ما
بفرمایید فردا زودتر فردا شود، امروز
همین حالا بیاید وعده ی آینده های ما
#شعر_و_صدای
#زنده_ياد
#قيصر_امین_پور
دوم اردیبهشت ماه
زادروز «قیصر امین پور» شاعر و نویسنده
زادروز: ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸
درگذشت: ۸ آبان ۱۳۸۶
@hafez_adabiyat
مرا روح روان شاه چراِغ است.mp3
زمان:
حجم:
549.9K
مرا روح روان شاه چراغ است
تجلی بخش جان شاه چراغ است
چنان مهتاب خورشید ولا را
همیشه هم عنان شاه چراغ است
هلا ، بیمار ظلمت خانه ی غم
شفا بخش روان شاه چراغ است
دل پروانه ها را تا قیامت
دلیل کاروان شاه چراغ است
دل عارف بگو ملک احد را
فروغ جاودان شاه چراغ است
#شعر_و_صدای
#احد_ده_بزرگی
@hafez_adabiyat
شتک زده است.mp3
زمان:
حجم:
1.62M
شتک زده است به خورشید، خونِ بسیاران
بر آسمان که شنیده است از زمین باران؟
هرآن چه هست، بهجز کند و بند، خواهد سوخت
از آتشی که گرفته است در گرفتاران
ز شعر و زمزمه، شوری چنان نمیشنوند
که رطلهای گران درکشند میخواران
دریده شد گلوی نیزنان عشق نواز
به نیزهها که بریدندشان ز نیزاران
زُبالههای بلا میبرند جوی به جوی
مگو که آینه ی جاریاند جوباران
نسیم نیست، نه! بیم است، بیمِ دار شدن
که لرزه میفکند بر تن سپیداران
سراب امنوامان است این، نه امنوامان
که ره زده است فریبش به باورِ یاران
کجا به سنگ رس دیو و سنگبارانش
در آبگینه حصاری شوند هشیاران؟
چو چاهِ ریخته آوار میشوم بر خویش
که شب رسیده و ویرانترند بیماران
زبان به رقص درآورده چندشآور و سرخ
پُر است چنبرِ کابوسهایم از ماران
برای من سخن از «من» مگو به دلجویی
مگیر آینه در پیش خویش بیزاران
اگرچه عشقِ تو باری است بردنی، امّا
به غبطه مینگرم در صف سبکباران
#شعر_و_صدای
#استاد_حسین_منزوی
@hafez_adabiyat
می کشد مرغ دلم پر به هوای تو رضا.mp3
زمان:
حجم:
950K
می کشد مرغ دلم پر به هوای تو رضا
می زند بال و پر از شوق لقای تو رضا
دیده ی دل به تماشای حریم حرمت
می شود محو تماشای سرای تو رضا
چشم دلها همه بر پنجره ی فولادست
چون گره خورده دل ما به ولای تو رضا
یک نگاه تو کند درد دو عالم درمان
حاجت دل نبود جز به شفای تو رضا
گرچه هستی تو طبیب دل عاشق اما
دل دیوانه چه خواهد ز دوای تو رضا
مهربانی بود از مهر تو لبریز چه غم
در دل ما که بود مهر و صفای تو رضا
هر دلی کز گل عشق تو مصفا گردید
چون بهشتی بود از لطف و عطای تو رضا
تو معین الضعفا والفقرایی ما هم
سر خوان کرمت همچو گدای تو رضا
جذبه عشق تو بر سینه ی تنگم دارد
چلچراغی ز گل عشق و وفای تو رضا
#شعر_و_صدای
#استاد_غلامرضا_فلاح
@hafez_adabiyat
اگر گلوی تو نبود.mp3
زمان:
حجم:
1.23M
پشت به اقیانوس
هرگز
دعای باران
بالا نمی رود! »
رو در روی کویر
فریاد زدی
و باد
صحرا در صحرا
متبرک شد
امشب
به زیارت نواحی فریاد تو آمده ام
شاید لبهایم
مقدس شوند:
دستها یا شکسته بود
یا بسته
وپایی اگر بود
رو به خستگی می رفت
نعره های رسا
به دیوارهای ممتد می خوردند
و گلوهای تارکِ فریاد
به تازیانه ی بغضی نامحدود
حد می خوردند!
از نان مگو!
فکر ایمان
دندان را می شکست
و سوء هاضمه
از دو سو بیداد می کرد
علف
افسانه های هرزه می گفت
واوقات سبز باغ
با قصه های زرد
تلف می شد
وشاعران بیگانه
به تبعیت از طاعون
از خاک بی بضاعت
ملکوتی پا در هوا را
مطالبه می کردند
***
امشب
به زیارت نواحی فریاد تو آمده ام
ولبانم سربلند
اعتراف می کنند:
اگر گلوی تو نبود
عقل این حنجره
هرگز
به فریادهای بلند
قد نمی داد
اگر گلوی تو نبود...
باید برخیزم
ورو به اقیانوس انتظار
شمایل امروزینت را
از دیوار بوسه بیاویزم
شاید دلم-این دعای قدیمی-
در آستانه ی نام تو
مستجاب شود.
#شعر_و_صدای
#سيدحسن_حسينى
@hafez_adabiyat