eitaa logo
حافظ خوانی و ادبیات
675 دنبال‌کننده
472 عکس
218 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نامهٔ شهریار به سایه دوستاری و مودّت عمیق و زلالی که بین دو شاعر خوب معاصر؛ شهریار و سایه بود داستانی‌ست که بر هر سر بازاری هست. سایه سال‌ها در تهران (حدودا بین سال‌های ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۴) همنشین روزان‌ و شبان شهریار بود و با هم دنیایی داشتند، پس از بازگشت شهریار به دیار خود تبریز هم اگر چه دیدار کم شد، ارادت بیش بود و باقی بود. در عالم رفاقت اخوانیه‌هایی هم بین دو شاعر رد و بدل شده است که مشهورند از جمله شعر سایه خطاب به شهریار با مطلع «با من بی‌کس تنهاشده یارا تو بمان». امروز آقای «علی‌رضا پوربزرگ وافی» که خود را شاگرد شهریار معرفی می‌کنند شعری برایم فرستادند که پس از سفر مشهور سایه و استاد شفیعی به تبریز سروده شده است. شهریار شعر را برای سایه گفته، در پاکت نامه‌ای گذاشته و می‌خواسته توسط ایشان به دست سایه برساند. ایشان به تهران می‌آیند و پس از پرس‌وجوی بسیار متوجه می‌شوند سایه به آلمان رفته است. نامه را نگه می‌دارند و پس از بازگشت به تبریز به شهریار پس می‌دهند. نمی‌دانم شهریار با آنهمه شوق و سوز و صدق عاطفی از بازگشت نامه چه حالی شده است. ای دریغ!... دل ما به هم رسید و به نظر ادا درآورد ولی اشک شوق بود و دلی از عزا درآورد من و سایه همدگر را به بغل فشرده خاموش که شکسته ساز و دیگر نتوان صدا درآورد به قفای عشق‌بازی پس‌گردنی‌ست در کار گل عشق هم زبانش فلک از قفا درآورد نه همه جفای دوران پدر وفا درآرد که وفای عاشقان هم پدر جفا درآورد عجبا که دردم از دل به دمی دوید بیرون که طبیب چون مسیح از دم خود دوا درآورد غم پیری‌ام که دائم به عبای خود بپیچد به نشاط بچگانه سری از عبا درآورد خبر از ریا نباشد به دیار ما که حافظ رگ و ریشهٔ ریا را همه جا ز جا درآورد به حسادت حسودان من اگر نرفتم از دست به دل شکسته‌ام بین که مرا ز پا درآورد مگر از صبا و نیما سخنی توان نگفتن که سخن به هر دری زد سری از صبا درآورد سخنی به وصف من گفت شفیعی* و چه گویم که به قند او خجالت زد و گند ما درآورد چو قضا کنی به پیری همه قرض خود نه بی‌جاست دل ما هم این اداها همه را بجا درآورد به حریق جنگل چین بنگر که کیف نافه فلک از دماغ هرچه ختن و ختا درآورد بپذیر شهریارا همه بازی قضا را به سر تو نیز بازی همه جا قضا درآورد *منظور شعری است که استاد شفیعی کدکنی برای شهریار ساختند با این مطلع: با سایه به خلوتگه خورشید رسیدیم از بیم گذشتیم و به امید رسیدیم @hafez_adabiyat
1_5055470304629882913_5789683895750362976.mp3
4.89M
‍ ‍ سایه با پرچم خورشید به تبریز آمد... آواز خوانی استاد شهریار شهریار غزلی را در سفر هوشنگ ابتهاج به تبريز سرود و به آواز خواند. اين آواز گویا توسط یکی از كارمندان وقت راديو تبريز ضبط شده است. برای اطلاع از دیدارهای شهریار و سایه: 👇👇👇 @safinehyetabriz @hafez_adabiyat
شبی گیسو.mp3
672.8K
شبی گیسو به صبح روی او ریخت دل من زین پریشانی فرو ریخت بسی گوهر مرا از روزن چشم به یاد لعل گوهرزای او ریخت شد از موج حوادث نقش بر آب دلم هربار نقش آرزو ریخت متاب ای آفتاب از جا که امشب صراحی خون در این بزم از گلو ریخت گل خوش رنگ و بویم چون گذر کرد به باغ از لاله و گل رنگ و بو ریخت گذشت از مردمی آن کس که از جهل به پای مردم دون آبرو ریخت ز تاب باده آن خورشیدوش دوش به رخسار چو مه اختر فرو ریخت چو وجدی مشفق از عشق غزالی در این زیبا غزل طرحی نیکو ریخت @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
35.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖چرا شعر حضرت رقیه(ع) را به من ندادی! 🏷خاطره شنیدنی و مشترک مرحوم حاج سیداحمد شمس و استاد محمدعلی مجاهدی 🏴انتشار به مناسبت درگذشت ناگهانی حاج سیداحمد در شب پنجم صفر ۱۴۴۶ شب شهادت بنت‌الحسین حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها ✅@madihesara
هدایت شده از حافظ خوانی و ادبیات
شعرخوانی سمانه خلف زاده.mp3
582.1K
درست لحظه‌ی تاریک ناامید شدن رسید شام عزایش به صبح عید شدن تمام حسرت ماهیِ تنگ، دریا بود میان هیات امواج ناپدید شدن رسید و دید به صحرا که عشق می‌بارید که با حسین چه حاجت به بایزید شدن میان آن همه کوفیِ موسفید کسی رسیده بود به معنای روسفید شدن بهشت خنده به لب در بغل گرفت او را چه قدر فاصله کم بود تا بعید شدن و حر میانه‌ی میدان عشق ثابت کرد: در این هلاکت دنیا خوشا شهید شدن @hafez_adabiyat
لینک عضویت شاعران محترم آیینی کشور در گروه(تخصصی شاعران آیینی) به خدمتگزاری کانون شاعران آیینی استان قم https://eitaa.com/joinchat/257818855C4d21f881c0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در طی مسیر اربعین هم قدمیم ما زنده به شور کربلا دم به دمیم از راه نجف به کربلا در هر گام ما مستِ می ساقی صاحب کرمیم @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروفسور زن فرانسوی کدام عَمود مسیر پیاده‌روی_اربعین دفن شده است؟ 🔻 هنگامی که به عَمود ۱۷۲ مسیر نجف به کربلا رسیدید، ما را از دعای خیر فراموش نکنید. برشی از سخنرانی حجت‌الاسلام‌راجی 🏴 @hoseiniye_ye_del
هدایت شده از حافظ خوانی و ادبیات
شعرخوانی منصوره محمدی مزینان.mp3
783.4K
ابر رحمت می‌نشیند بر سر دوش نسیم فصل باران است «بسم الله الرحمن الرحیم» ای عزایت خوش ترین بزمِ خداجویان سلام! ای که داری خانه‌ در اعماق جان های سلیم چشم هایم زادگاه ابرهای بی قرار دستهایت آسمان رحمت از عهد قدیم در هوای آسمانت باز هم پر میکشم سمت پرواز کبوتر های بامت یا کریم در مسیرت باز می‌گردند درهای نجات راه تو سیر الی الله و صراط المستقیم تا مسیر عطرت از سمت جهنم بگذرد می‌شود آنی جهنم صحن جنات النعیم صاحب جانهای عالم هستی و با این حساب هرچه جان پای تو بگذاریم کم می آوریم از غبار آستانت شعبه می‌سازد بهشت عالمی هستند زیر سایه ی مهرت مقیم @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این راه پر از عنایت یکسره است در نور پر از هدایت یکسره است از جرعه ی معرفت بنوشد زائر در مستی بی نهایت یکسره است @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در حال و هوای اربعین شیداییم شوق حرکت به عالم بالاییم با عشق حسین ، کربلا می آییم ما منتظران جلوه ی مولاییم @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواب برادر شهید تهرانی مقدم در مورد ظهور خواهران ، برادران ظهور نزدیک شده ان شاءالله، باید هر کاری که میتونیم انجام بدیم تا در تعجيل در فرج موثر و شریک باشیم..... داریم غربال میشیم ، فتنه ها زیادتر شدن ، وقت زیادی نداریم .... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
هدایت شده از حافظ خوانی و ادبیات
شعرخوانی منصوره محمدی مزینان۲.mp3
1.82M
حسینی زاده هستی، شیوه‌ی اعجاز میدانی بگو با حنجرت قدری به ما اسرار پنهانی گلویت راه شیری و سه جرعه تیر قادر نیست که روی کهکشان را خط بی اندازد به‌آسانی تبارت آفتاب است و زلال رود و بارانی بهاران را نشان دادی در آن عصر زمستانی کجای این جهان دیدند یک لشکر به یک‌باره ز نوزادی بیاموزد چنین رسم مسلمانی؟ علی‌الظاهر تو نوزادی، ولیکن یک ولی‌الله که می‌بردند نامت را علی جویان به حیرانی تو روح عدلی و حقاً توانستی به نای حق ستون کاخ ظلمت را چنان زینب بلرزانی تو و سرنیزه‌ها و باز تکرار جسارت‌ها ملائک با تو می‌گریند وقتی روضه‌ می‌خوانی دلی که بی تو می‌ماند بیابان است می‌خشکد نگاهت نور مهتاب است دریک شام بارانی شبیه باد سرگردان، میان صحن می‌چرخم و می‌گویم به آن‌هایی که می‌آیند مهمانی «گدای» کربلا بودن شرف دارد به «اربابی» بیا مسکین در این خانه، که پشت در نمی‌مانی بیا که سفره‌ی احسان در این بیت الکرم پهن است چه خانی و چه احسانی، چه روزیِ فراوانی منم آنکه کریمی چون تو را دارد و تو آنی که دستم را گرفتی بارها در کمتر از آنی پریشانم پریشان هوای کربلای تو زیارت هست پایان دل‌انگیز پریشانی @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما جرعه کش از خم و سبویش باشیم مخمور مدامِ باده جویش باشیم آهنگ خروش اربعین در پیش است یارب مددی زائر کویش باشیم @hafez_adabiyat
31.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره‌ی مرحوم قیصر امین‌پور از ابداع و ذوق شعری استاد شهریار [اگر (در وجودِ شاعر) ذوق باشد، موانع هنرآفرین‌اند...] @hafez_adabiyat
با شوق تو در مسیر نور آمده ایم پرشور به صحنه ی حضور آمده ایم هنگامه ی اربعین به دنیا فهماند ما در طلب صبح ظهور آمده ایم @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا