eitaa logo
حافظ‌هـ
913 دنبال‌کننده
295 عکس
175 ویدیو
2 فایل
تاریخ را به حافظه بسپارید! حسینیه هنر شیراز ارتباط با ادمین: @hafezeh_shz_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
مسجد الاقصی کجاست.mp3
16.58M
مسجد‌الاقصی کجاست؟ گذر بر تاریخچه و ویژگی‌های مسجدالاقصی متن: محسن فائضی خوانش: میثم ملکی‌پور تنظیم و صداگذاری: پیمان زندی کاری از: روزنامه ایران و حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
یحیی سنوار (1).mp3
19.39M
یحیی سِنوار، مرد غافلگیری‌ها نگاهی به زندگی یحیی سِنوار متن: محسن فائضی خوانش: میثم ملکی‌پور تنظیم و صداگذاری: پیمان زندی کاری از: روزنامه ایران و حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
فتحی شقاقی.mp3
19.37M
سخنران فلسطینی مراسم بزرگداشت امام خمینی(ره) که بود؟ نگاهی به زندگی موسس جنبش جهاد اسلامی فلسطین متن: محمدصادق شریفی خوانش: میثم ملکی‌پور تنظیم و صداگذاری: پیمان زندی کاری از: روزنامه ایران و حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
حافظ‌هـ
سری پادکست ماجرای فلسطین 🔟 پادکست دوم آیا از فلسطینی که نبوده حمایت می‌کنیم؟ https://eitaa.com/hafezeh_shz/535 دو دولت پوچ یا راه‌حل https://eitaa.com/hafezeh_shz/536 محمد ضیف، آشنای کم‌پیدا https://eitaa.com/hafezeh_shz/537 امام موسی صدر https://eitaa.com/hafezeh_shz/538 تاریخچه تبادل اسرا https://eitaa.com/hafezeh_shz/539 شیخ احمد یاسین https://eitaa.com/hafezeh_shz/540 اسارت با طعم بازداشت اداری https://eitaa.com/hafezeh_shz/541 مسجدالاقصی کجاست؟ https://eitaa.com/hafezeh_shz/543 یحیی سنوار، مرد غافلگیری‌ها https://eitaa.com/hafezeh_shz/544 سخنران فلسطینی مراسم بزرگداشت امام خمینی(ره) که بود؟ https://eitaa.com/hafezeh_shz/545 کاری از: روزنامه ایران و حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
ام شهدای مقاومت.mp3
9.44M
ام شهدای مقاومت مادر شهیدان لبنان و فلسطین چه کسانی هستند؟ متن: محسن فائضی خوانش: رها غلامی تنظیم و صداگذاری: پیمان زندی 💢سری پادکست ماجرای فلسطین ۲۱ ✅انتشار به مناسبت روز مادران شهدا کاری از: روزنامه ایران و حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
نشست اهمیت روایت دلبستگی به نمادهای انقلاب اسلامی.pdf
5.26M
واحد تاریخ شفاهی حسینیه هنر شیراز، مردادماه سال گذشته(۱۴۰۱)، نشستی علمی با عنوان «اهمیت روایت دلبستگی به نمادهای انقلاب اسلامی» با حضور دکتر سید سعید زاهد زاهدانی، دانشیار جامع‌شناسی و رئیس مرکز تحول در علوم انسانی دانشگاه شیراز، دکتر سینا شیخی مدیر وقت گروه تعاون، مشارکت و سرمایه‌اجتماعی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی و حجت‌الاسلام رضا طبیب‌زاده مدیر وقت مرکز پژوهش‌های هنر و اندیشه ره‌آوین برگزار کرد. این نشست با محوریت کتاب «حافظ دل‌ها» که به کنش‌گری مردم شیراز در ایام پس از شهادت حاج قاسم پرداخته بود، برگزار شد. حضار در این نشست به بیان چرایی و چگونگی دلبستگی و ابراز ارادت جامعه ایرانی به نمادهای انقلاب اسلامی پرداختند. متن حاضر گزارشی مشروح از برگزاری این نشست است. تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz
روز نکبت.mp3
14.7M
روز نکبت روز نکبت یا یَوم‌النِکبَه چه روزی است؟ متن: محسن فائضی خوانش: میثم ملکی‌پور تنظیم و صداگذاری: پیمان زندی 💢 سری پادکست ماجرای فلسطین ۲۲ کاری از: روزنامه ایران و حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
جنگ شش روزه.mp3
12.82M
جنگ ۶ روزه مروری بر جنگ سوم اعراب و اسرائیل متن: محسن فائضی خوانش: میثم ملکی‌پور تنظیم و صداگذاری: پیمان زندی 💢 سری پادکست ماجرای فلسطین ۲۳ کاری از: روزنامه ایران و حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
صبرا و شتیلا.mp3
13.59M
صبرا و شتیلا مروری بر کشتار پناه‌جویان فلسطینی در صبرا و شتیلا متن: محسن فائضی خوانش: میثم ملکی‌پور تنظیم و صداگذاری: پیمان زندی 💢 سری پادکست ماجرای فلسطین ۲۴ کاری از: روزنامه ایران و حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
29.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایان کتاب حافظ دلها، خاطراتشان را مرور می‌کنند... خاطرات مردمی ایام شهادت سردار سلیمانی به زودی در حافظ‌هـ تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت اول محمدحسین از قهرمان زندگی‌اش می‌گوید. تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz
مسیح در فلسطین.mp3
15.88M
مسیح در فلسطین مسیح و مسیحیان در فلسطین متن: محسن فائضی خوانش: میثم ملکی‌پور تنظیم و صداگذاری: پیمان زندی 💢سری پادکست ماجرای فلسطین ۲۵ ✅ انتشار به مناسبت ایام سال نو میلادی کاری از: روزنامه ایران و حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
42.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت دوم همسر شهید دادلله شیبانی از خاطره دیدارش با سردار سلیمانی می‌گوید... تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz
عملیات مونیخ.mp3
18.82M
عملیات مونیخ صدای فلسطینی‌ها در المپیک متن: محمدصادق شریفی خوانش: میثم ملکی‌پور تنظیم و صداگذاری: پیمان زندی 💢 سری پادکست ماجرای فلسطین ۲۶ کاری از: روزنامه ایران و حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
کمپ دیوید.mp3
12.99M
کمپ دیوید ماجرای سازش مصر و اسرائیل در موضوع فلسطین متن: محسن فائضی خوانش: میثم ملکی‌پور تنظیم و صداگذاری: پیمان زندی 💢 سری پادکست ماجرای فلسطین ۲۷ کاری از: روزنامه ایران و حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جونم وقتی داره دیگه، بالاخره تموم می‌شه 🔊شما صدای امین مدنی در حلب را می‌شنوید.. به مناسبت درگذشت رزمنده سلحشور مدافع حرم سرهنگ پاسدار امین مدنی اعزامی لشکر همیشه پیروز ۱۹ فجر 📢این صوت بیسیم مربوط به روز ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ در خان طومان استان حلب در سوریه است. در قسمتی از صوت زنده یاد مدنی( با نام مستعار صادق در بی‌سیم ) به همرزمش که (در خانه زرد) محاصره است می‌گوید: جون هم وقتی داره. بالاخره تموم میشه عصر آن روز خانه زرد از محاصره بیرون می‌آید و خط خان طومان حفظ می‌شود. 🔴ابوذر غواصی، حمید قاسمپور و محسن الهی شهدای روز ۱۳ فروردین لشکر ۱۹ فجر هستند. شادی روح مرحوم مدنی صلوات بفرستید. تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت سوم حجت‌الاسلام سید نبی سجادی از خاطره شنیدن خبر شهادت حاج قاسم و واکنش اهل سنت می‌گوید... تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غلامحسین پیروانی از سرودن شعر پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی می‌گوید.... تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz
مگه زوار حاج‌قاسم نیستین؟ سلام دادیم و از پله های بالاتر از مزار بالا رفتیم. نمی دانستیم میدان قائم کجاست. پرسیدیم. سروریش جوگندمی و لباس نارنجی داشت و نشان کانون پرورشی فکری روی سینه ی لباسش نشسته بود. گفت بیایید خودم تا یک جایی می برمتان. گفتیم زحمت می شود خسته اید، فقط نشانی بدهید. مهربان خندید و شیرین لهجه جوابمان داد: «مگه زائر حاج قاسم نیستین؟» زائر بودیم. گفت:«کار برای حاج قاسم که خستگی نداره، بابای من سه سال همرزم حاجی بوده.» روی حرفش حرف نزدیم. دنبالش رفتیم. از پدرشان پرسیدیم، می گفت: «جانباز هس. ابراهیم آبادی. خدمه توپ پنجاه و هفت توی عملیات کربلای پنج، تنها کسی که از بین خدمه‌ها زنده مونده.» شماره دادیم که هر وقت فرصت داشت از پدرشان بیشتر بدانیم. عجله و تماس های پشت سر همِ دوستان از یادمان برد شماره اش را بگیریم. برگشتیم محل اسکان. خبر انفجار رسید. بین زنگ و پیام های اقوام و دوستانِ مضطرب یادم افتاد به آن مرد مهربان کرمانی. دلشوره‌اش نشست به جانم و یادم آمد شماره نگرفتیم. تنها از دلم گذشت خدایا سالم باشد و به دلش بیفتد که زنگمان بزند و حال ما را بپرسد. رفتن، رزق ما نبود، چراکه اصولا رزق را به اهلش می دهند. مرد کرمانی، اهل مهربانی بود؛ اما دل ما کوچک است، می گیرد از نبودن ها؛ حتی به اندازه ی پرسیدن یک نشانی کنار مزار حاج قاسم. کاش یکی بیاید و بگوید: «دیدمش... سالم بود.» طیبه روستا؛ ١٣ دی ١۴٠٢؛ کرمان تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz
🔹ضمن عرض تسلیت فاجعه تروریستی کرمان 📍از همه مخاطبین محترم تقاضا داریم که اگر خود یا دوستان و آشنایتان در مراسم سالگرد سردار شهید سلیمانی در کرمان حضور دارید، به ادمین رسانه حافظ‌هـ یا شماره تلفن ٠٩١۶۴٩١١۴۴٩ پیامی ارسال کنید. تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz
غرب وحشی (1).mp3
17.94M
غرب وحشی روایت تمدنی که با آدم‌کشی و سلاخیِ انسان‌ها رشد می‌کند... متن: محمدصادق شریفی خوانش: میثم ملکی‌پور تنظیم و صداگذاری: پیمان زندی 💢سری پادکست ماجرای فلسطین ۲۸ کاری از: روزنامه ایران و حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
مدیون سردار گیج چرت بعد از ظهری بودم. گوشیم را برداشتم تا ببینم ساعت چند هست. بی‌اختیار کلمات «حادثه تروریستی» روی نوار گوشیم توجهم را جلب کرد. چند بار توی ذهنم تکرارش کردم. نفهمیدم کدام حادثه را می‌گویند. گروه را باز کردم. نوشته بود «حادثه تروریستی کرمان». وارد کانال‌های خبری شدم. آخرین خبرها همه حکایت از تعداد بالای شهدا و مجروحان داشت. ترس به جانم افتاد. توی همه گروه‌هایی که داشتم پیام گذاشتم: «اگر کسی رو می‌شناسید که موقع حادثه کرمان بوده، بهم پیام بدید.» شماره خانم خادم الشهیدی را برایم فرستادند. تماس گرفتم. احتمال میدادم سرش شلوغ باشد و جواب ندهد. یا شاید تمرکز نداشته باشد و نتواند مصاحبه کند. بعد از سه چهار بوق جواب داد. آرام و شمرده حرف می‌زد. می‌گفت: «ساکن کرمانیم‌. خونه‌مون زیاد با گلزار فاصله نداره. سه سالی می‌شه که خادم گلزار شهدای کرمانم‌. توی این چند سال از همه شهرها زائر دیدم. اصفهان، قم، تهران، خوزستان، لرستان، بلوچستان، اراک، مشهد و شیراز و... پیر، جوون و بچه. باحجاب، کم حجاب یا حتی با لباس های محلی شهرهای مختلف. خیلی وقت‌ها میزبان زائرهای خارجی بودیم. از انگلیس، لبنان، عراق، آمریکا و هند و... مهمون داشتیم. همین هفته یه اتوبوس مرد و زن و بچه از عراق اومدن. از سه‌شنبه هفته پیش گلزار شهدا خیلی شلوغ شد. ما توی بخش‌های مختلف خدمت می‌کردیم نظافت، راهنمایی زائرین و انتظامات و... چهارشنبه از ساعت ۱۱ شیفت من بود. یه پر سبز دستم گرفتم و کنار مزار حاج قاسم ایستادم. مردم زیادی برای زیارت اومده بودن. تعداد صف‌های زیارت از دوازده یا سیزده تا هم بیشتر بود. اینقدر شلوغ بود که صف‌های توی گلزار دور خورده بود. مرتب به تعداد زائرین اضافه می‌شد. حدود ساعت دو خورده‌ای صدای انفجاری توی گلزار پیچید. همه متوجه صدا و حادثه شدیم. اما انگار هیچ‌کس توجه خاصی نکرد. مردم هنوز توی صف زیارت بودن و خادمین مشغول خدمت. یه ربع بیست دقیقه گذشت که صدای انفجار دوم اومد‌. بلافاصله نیروهای امنیتی اعلام کردن باید گلزار رو تخلیه کنیم. هنوز صف زائرین شلوغ بود. به طرف مردم رفتیم و به سمت بیرون هدایت‌شان کردیم. مردمی که هنوز زیارت نکرده بودن به ما اعتراض می‌کردن و می‌گفتن: «چرا نمیذارید برای زیارت بمونیم؟ ما امنیت‌مون و هرچیزی داریم رو مدیون سرداریم. این همه راه اومدیم برای زیارت. تو رو خدا بذارید بمونیم.» هر چقدر می‌گفتیم: «برای امنیت خودتون باید از اینجا برید.» گوش نمی‌کردند. دلشان نمی‌آمد بدون زیارت مزار سردار از گلزار خارج شوند. روایت ثریا گودرزی از مصاحبه با مرضیه گلستانی (خادم گلزار شهدای کرمان)؛ ۱۴ دی‌ماه ۱۴۰۲ تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz
مهمان‌نواز چند سالی بود که برادرم توی گروه جهادی متعلق به بسیج فعالیت می‌کرد. بچه‌های بیمارستان حضرت فاطمه زهرا بودند. گروه جهادی بهداشتی درمانی امام جعفر صادق. می‌رفتند اطراف شهر کرمان برای کارهای درمانی و بهداشتی. بعد از شهادت حاج قاسم از همان سال اول موکب زدند. من هم هرسال یکی دو روز می‌رفتم کمکشان. دمنشون می‌دادیم و قهوه. امسال هم رفتم. البته امسال فقط قهوه داشتیم. کنار ما هم از کهنوج خرما آورده بودند و خرما می‌دادند. موکب‌ها از شهرهای مختلفی بودند مثلا موکب پایینی‌مان از گناباد بود. یا موکب شهر کرد هم نزدیک‌مان بود که لبو می‌داد. بعد از ناهار خوابیدم. یکهو صدای انفجاری آمد. آنقدر موج انفجار زیاد بود که از خواب پریدم. آمدم از موکب بیرون. دیدم پایینِ موکب‌ها، جایی که تازه موکب‌ها شروع می‌شدند، گرد و خاک بالا رفته. از موکب ما تا محل انفجار حدود یک کیلومتری بود. حاج آقایی از یکی از موکب‌ها پشت بلندگویش داد می‌زد «نترسین، نترسین، کپسولی بوده ترکیده» ولی ما حدس زدیم این یا حادثه تروریستی است یا اگر هم کپسول بوده کسی عمدا منفجرش کرده. مردم آرام بودند. بعد انفجار تقریبا کسی فرار نکرد. بعضی‌ها تو صف موکب‌ها بودند برای گرفتن غذا و دمنوش و چیزهای دیگر و بعضی‌ها داشتند نذری می‌گرفتند. کم کم رفت و آمد نیروهای امنیتی بیشتر شد. اعلام کردند «سریع تخلیه کنین» صدای آمبولانس را هم شنیدم. دیگر شستم خبردار شد اتفاقی افتاده. حدود 15 یا 20 دقیقه از صدای اول نگذشته بود که دومین انفجار، دورتر از ما انجام شد و چون نزدیک کوه بود صدایش پیچید. آنجا یکی از ورودی‌ها بود و جمعیت هم زیاد. امسال جمعیت مردم خیلی بیشتر بود. موکب‌ها سال گذشته جمع‌تر بودند و توی خیابان ولی امسال موکب‌ها را برده بودند عقب‌تر و فضای مردم بیشتر بود. انگاری علاقه مردم به سردار سلیمانی هر روز و هرسال بیشتر می‌شود. دیگر همه فهمیدیم حادثه تروریستی است. هر کس به دنبال جمع کردن نزدیکانش بود. ما هم بچه‌های موکب را جمع کردیم داخل موکب. آقایی بین جمعیت بلند داد می‌زد «همه ما اهل شهادتیم. این همه شهید دادیم، الانم می‌دیم. ما از این چیزا نمی‌ترسیم» کرمانی نبود. تخمه و پسته داشت. به هرکس مقداری می‌داد و سعی می‌کرد مردم را آرام کند. خیلی از مردم غریب بودند و جا و مکان نداشتند. بعضی‌ها هم ماشین نداشتند تا خودشان را به محل اسکان برسانند. برادرم به کاروان گنابادی‌ها که کنارمان موکب داشتند گفت تا برای شب بیایند خانه‌اش. صبر کردیم تا خانم‌هایشان جمع شوند. 9 تا خانم بودند. موقع برگشتن وقتی وارد خیابان اصلی شدیم، دیدم خانمی مثل بید می‌لرزد. شوکه شده بود از ترس. نگه داشتیم. یکی خانم‌هایی که همراهمان بود بهش شکلاتی داد و سعی کرد آرامش کند. به همراهش گفتیم اگر جایی ندارید منزل هست برای اسکان. ولی گفت خودش برای کرمان است و می‌آیند دنبالش. من رفتم خانه و گنابادی‌ها خانه برادرم ماندند تا وضعیت رفتنشان مشخص شود. از زمان شهادت حاج قاسم، در خانه‌ی کرمانی‌ها رو به زائرهایش همیشه باز بوده. روایت علی یوسفی؛ ١۴ دی ١۴٠٢؛ کرمان مصاحبه و تنظیم: پویان حسن‌نیا تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz