┊﷽┊ 🔴 این اعمالی که تحت عنوان اعمال روز اربعین در ذیل این مطلب آمده، غیر از بند❶ و❷ در فضای مجازی در حال انتشار هست.هیچ سندیتی نداره و اصلاً در کتاب وسائل الشیعه چنین مطالبی نیامده ... 🔵 هم اعمال فاقد سند هست و هم آدرس مندرج در پایین اعمال جعلی... ⛔️ مواظب باشیم مطالب جعلی و فاقد سند را نشر ندهیم. ‌𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘 ‌🛑🏴 اعمال روز اربعین ⇣𔓘⇣𔓘⇣𔓘⇣𔓘⇣𔓘 ❶ قرائت زیارت امام‌حسین‌عليه‌السّلام و زیارت اربعین (که از امام عسکری علیه‎السلام روایت ‌شده که فرمود: یکی از پنج علامت مؤمن زیارت اربعین است) ❷ 🚿غسل اربعین و توبه ❌❸ #بعدازنمازصبح 🧮۱۰۰ مرتبه لٰا حَـوْلَ وَ لٰا قُـوَّةَ اِلّٰا بـِٱللّٰـهِ ٱلْـعَـلـیِّٖ ٱلْـعَـظـیٖـمِ. ❌❹ تسبیحات اربعه سُـبْـحـٰانَ ٱللّٰـهِ وَٱلْـحَـمْـدلِلّٰـهِ وَ لٰا اِلـٰهَ اِلَّٱ ٱللّٰـهُ وَٱللّٰـهُ اَکْـبَـرُ 🧮 ۷۰ مرتبه ❌❺ بعدازنمازظهر سوره والعصر و 🪞 سپس 🧮 ۷۰ مرتبه استغفار ☜ اَسْـتَـغْـفِـرُٱللّٰـهَ رَبّـیٖ وَ اَتُـوبُ‏ اِلَـيْـهِ‏ ❌❻ غروب اربعین 🧮 ۴۰ مرتبه لٰا اِلـٰهَ اِلَّٱ ٱللّٰـهُ ❌❼ #بعدازنمازعشاء 🔹 سوره یس 🎁 هـدیه به 🟩 سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام ❌📚 وسائل الشیعه‌ ج۱۰ ص۳۷۳ 𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘 💠#اَللّهُمَّ‌‌عَجِّل‌‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَج ‌𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘

چشم گریان سویت از شام خراب آورده‌ام خیز، ای لب تشنه از بهر تو آب آورده‌ام گر بپرسی داغ تو با سینه خواهر چه کرد قامت خم گشته‌ای بهر جواب آورده‌ام ִֶָ 𓂃 ִֶָ 𓂃 ִֶָ 𓂃 ִֶָ 𓂃 ִֶָ 🏴فرا رسیدن اربعین حسینی بر صاحب عزا 🟢حضرت مهدی صاحب‌الزمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف و همه محبان خاندان عصمت تسلیت و تعزیت باد 🏴 ִֶָ 𓂃 ִֶָ 𓂃 ִֶָ 𓂃 ִֶָ 𓂃 ִֶָ

🔴 خدا «یک شخص» را گرفت اما «یک شاخص» به ما داد. ▪️ تبیین بسیار عالی و متفاوت از خطیب جمعه زابل ( ۴ خرداد ۱۴۰۳) ، مناسب این روزهای نیروهای جبهه انقلاب اسلامی. #شاخص_معیار #شهید_رئیسی .

#نماهنگ #اربعین مهربان ترین پدر... ┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•

سه شهید در یک قاب عکس!💔 مراسم خاکسپاری شهید مجید قربانخانی یافت آباد ، شهرک مسلمین

خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی تربیت صحیح #قسمت_صد_و_پنجاه_و_پنج 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ همه چیز برام تازگی داشت حتی روستای متروکه ای که نزدیک غروب رسیدیم آن جا، ما جزو اولین ها بودیم که وارد روستا شدیم،غیر از خانه های کاه گلی و نیمه خراب، تک و توکی هم خانه ی سالم و پا بر جا به چشم می خورد،بعضی ها رفتند تو همان ها و بعضی ها هم چادر می زدند. یک خانه ی دو طبقه بود که ظاهر سالمی هم داشت. چند تا بسیجی رفتند توش، داشتند جا خوش می کردند که یکی از دوست های بابام رفت سروقتشان گفت:« بیاین ،پایین، باید یک جای دیگه برای خودتون جفت و جور کنید.» یکی شان پرسید: «برای چی؟» گفت: «ناسلامتی این تیپ مسؤولی هم داره، این جا باید ساختمان فرماندهی بشه.» بیچاره ها زود شروع کردند به جمع کردن وسایلشان، یکهو دیدم بابام اخم هاش رفت توهم، رفت نزدیک و به رفیقش گفت: «چرا این حرف رو زدی؟ فرماندهی یعنی چی؟!» خیلی ناراحت حرف می زد رو کرد به بچه های بسیجی و ادامه داد:« نمی خواد بیاین بیرون همین جا باشین.» رفیقش گفت: «پس شما چی حاج آقا؟» «خدا برکت بده به این همه چادر» بسیجی ها آمدند بیرون،گفتند:«مگه می شه حاج آقا که شما تو چادر باشین و ما این جا؟ اصلا حواسمون به شما نبود باید ببخشین» بالاخره هم بابام حریفشان نشد، همان جا را ساختمان فرماندهی کردند. ولی بسیجی ها را نگذاشت بیرون بروند. گفت:« این خونه برای ما بزرگه شما هم می تونین ازش استفاده کنید.» مابین رزمنده،ها یکیشان خیلی باهام شوخی می کرد و هوای مرا داشت اسمش «علی درویشی» بود. خدا رحمتش کند او هم مثل بابام تو عملیات بدر شهید شد همان اولین برخورد یک کمپوت به ام داد و گفت: «حالا که اومدی جبهه، هی باید کمپوت و کنسرو بخوری.» 🌑🌕⚫️ 🌕🌑🌕⚫️🌕🌑 #رمان_شهدایی #هر_روز_با_یاد_شهداء #شادی_روح_شهدا_صلوات ‎‎‌┄❤️@hafzi_1❤️ شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫