eitaa logo
مثل ابراهیم کانال مدافع حرم حاج علی خاوری
294 دنبال‌کننده
455 عکس
206 ویدیو
8 فایل
هرشهیدی را که دوستش داری❤️کوچه دلت را به نامش کن مطمئن باش در کوچه پس کوچه های پر پیچ و خم دنیا تنهات نمی‌ذاره😍 بذار در این وانفسای دنیا «فرمانده ی دلت» دوست شهیدت باشه🕊 کانال مثل ابراهیم جانباز مدافع حرم شهیدحاج علی خاوری🕊 ارتباط با ادمین @anbare
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیچ‌وقت ما را تنها نگذاشت (خانواده) از طرف سپاه قدس برای دیدار به منزل ما آمده بودند و یک سفر زیارتی مشهد به ما هدیه دادند. هماهنگی لازم صورت گرفت و قرار بود چندروز دیگر راهی بشویم. هیچ‌کس از برنامه‌ی سفر اطلاع نداشت؛ در همین‌روزها بود که حاج‌آقای حسینی -یکی از روحانیون مشهور شهر- به منزل ما آمدند و بعد از سلام و احوال‌پرسی گفتند: "قراره ان‌شاءالله عازم مشهد بشید؟". باتعجب گفتم: "بله چطور مگه؟ شما از کجا خبردار شدید؟". بغض کرد و با سختی ادامه داد: "از شما چه پنهان به خاطر همین موضوع این وقت روز مزاحمتون شدم. دیشب بود که علی رو در حرم امام رضا (ع) خواب دیدم. لباس خادمی پوشیده بود، با خوشحالی سراغش رفتم. گفتم علی‌جان چرا این‌جا وایستادی؟ بیا بریم رزن پدر و مادرت مدتها منتظرت هستند. علی نگاهی به من انداخت و گفت: حاج‌آقا من نمی‌تونم بیام، مهمون دارم، بابا و مامان قراره بیان مشهد. اومدم استقبالشون ببرمشون حرم". صحبت‌های حاج آقا تموم شد، اشک از چشمان همه سرازیر بود، علی هیچ‌وقت ما را تنها نگذاشته بود. بالاخره روز موعود فرا رسید و راهی حرم مولا شدیم. علی عاشق امام رضا (ع) بود. انگشتر عقیق علی که سالها در انگشتش بود و چندبار هم با آن انگشتر سوریه رفته بود در دستم بود. یک‌دفعه به دلم افتاد که این انگشتر را به آستان قدس اهداء کنم. به دفتر موزه‌ی آستان مراجعه کردم، دیدم همه‌ی چیزهایی که اهداء می‌شوند طلا و جواهرات قیمتی هستند. انگشتر را که دادم قبول نکردند و گفتند: "ببرید قسمت نذورات تحویل بدید". آن‌جا که رفتم گفتند: "ما این رو می‌فروشیم و تبدیل به پول نقد میکنیم". دلم راضی نشد که این کار را انجام بدهم. دوباره با دل شکسته برگشتم موزه‌ی آستان. در مسیر با آقا دردِ دل کردم، گفتم: "آقاجان کمِ ما رو قبول کن. اینا طلا می‌دن به‌راحتی قبول میکنید. این هدیه رو از طرف جوانی می‌خوام بدم که تمام زندگی‌اش نوکری خالصانه شما رو کرده. همش پرچم شما رو برافراشته و به عشق عمه جانت جونش رو فدا کرده". وقتی جلوی موزه رسیدم همین‌طور مانده بودم که چه‌کار کنم. همین چنددقیقه پیش این‌جا آمدم و قبول نکردند، الان دوباره چه بگویم؟ چندلحظه طول نکشید که آقایی به من گفت: "خانم امری داشتید؟ چرا نگران هستید؟". گفتم: "این انگشتر برای داداشمه که مدافع حرم بود، حالا از بین ما رفته و من می‌خوام به عشقی که به امام رضا (ع) داشت این رو هدیه کنم اما قبول نمی‌کنند". خادم خیلی ناراحت شد و زنگ زد و با ناراحتی موضوع را گزارش داد. به من گفت: "برو کفش داری شماره‌ی 5". رفتم آن‌جا، به من خیلی احترام گذاشتند، بعد داخل یکی از رواق‌ها شدم و کامل در خصوص داداش علی توضیح دادم. از ارادتش به آقا امام رضا (ع) گفتم؛ انگشتر را از من گرفتند و گفتند که ان‌شاءالله یک موزه مخصوص شهدا درحال راه‌اندازی است که وسایل شهدا را داخل آن موزه قرار خواهند داد. آن سفر، بهترین سفر زیارتی‌ام در تمام عمرم بود. شش روز آن‌جا بودیم و دوازده تا فیش غذای حضرت نصیبمان شد، یعنی ما حضور علی را لحظه‌به‌لحظه احساس می‌کردیم. بابا در مشهد تنها بود و من نگرانش بودم، یکی از دوستان علی وقتی که فهمید بابا مشهد است خودش را از اصفهان رساند و مثل یک پسرِ واقعی، بابا را همراهی کرد. https://eitaa.com/haj_ali_khavari
🌷وصیت‌نامه‌ی سربازِ سیدعلی🌷 وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴿۱۶۹﴾ هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه آنان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند. سلام بر آن مدافع بی‌یاور، سلام بر آن محاسن به خون خضاب شده، سلام بر آن گونه‌ی به خاک آلوده شده، سلام بر آن بدن برهنه، سلام بر آن دندان‌های چوب خورده ، سلام بر آن سر بالای نیزه رفته، سلام و درود بی‌کران خداوند بر آخرین حجتش امام مهدی(عج)، سلام و درود بی‌کران خداوند بر بنیان‌گذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) و شهدای گران‌قدر انقلاب. سلام خدا بر نائب بر حق امام زمان (ع) حضرت امام خامنه‌ای. خداوند را شاکرم که توفیق داد تا بنده‌ی حقیر لباس خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را بر تن بپوشم. این‌جانب این راهی را که انتخاب کرده‌ام را توفیق الهی می‌دانم و با چشمانی باز و قوه اختیار در این مسیر قدم گذاشته‌ام. از تمامی دوستان و آشنایان و کسانی که این وصیت‌نامه را می‌خوانند می‌خواهم پشتیبان و حامی ولایت‌فقیه باشند. نگذارید دوباره مرام کوفیان در ایران برای علی زمان تکرار شود. عاقبت‌به‌خیری شما در گرو پشتیبانی از امام زمان (ع) و نایب برحقش امام خامنه‌ایست . دوستان عزیزم در حمایت از ولایت و نظام و ارزش‌های انقلاب محافظه‌کارانه عمل نکنید. مواضع خود را به صورت صریح و آشکار اعلام کنید و مبارزه با مستکبران را اولویت کار خود قرار دهید و همیشه حامی ملت‌های مظلوم باشید. شعار مرگ بر آمریکا را فراموش نکنید چرا که تمامی مشکلات جهان اسلام منشاش شیطان بزرگ و حامیان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آن‌ها می‌باشد. پدر و مادر عزیزم شهادت مرگ نیست، حیاتی دوباره است و سعادتی است که خداوند به هرکسی قسمت نمی‌کند. در شهادت حقیر بی‌قراری نکنید شهادتم را مصیبت ندانید، برایم گریه نکنید و لباس عزا برایم نپوشید. مصیبت حضرت زینب (س) را یادآور شوید و برای آن بانوی بزرگوار گریه کنید. برای صورتی که سیلی خورد گریه کنید، برای دستی که بسته شد گریه کنید، برای مظلومیت امام زمان (ع) گریه کنید، برای اشک‌ها و این عمار گفتن رهبرم گریه کنید، برای بی‌وفایی کوفیان گریه کنید. به همه بگویید که با رضایت کامل به این ماموریت رفته‌ام. بگویید که آرزوی رفتن داشتم. بگویید که رفته‌ام تا دیگر جسارتی به حضرت زینب (س) نشود. بگویید که برای انتقام سیلی حضرت زهرا (س) رفته‌ام. بگویید که بغض و کینه‌ی دشمنان امیرالمومنین (ع) مرا به این ماموریت برده است. خدا را شاکرم که در خانواده‌ای انقلابی بزرگ شدم که از کودکی مرا نوکر اهل بیت (ع) تربیت کرده است. بابا جان و مامان جانم، خیلی خیلی شما را دوست دارم و بر دست و پایتان بوسه می‌زنم. از این که پسر خوبی برای شما نبودم و همیشه باعث زحمت و دردسر شما بودم از شما حلالیت می‌طلبم. ان‌شاءالله همیشه در رکاب امام زمان (عج) و امام خامنه‌ای آماده‌ی خدمت به اسلام باشید. خواهر عزیزم لعیا جان و مریم جان، نمی‌دانم چگونه احساساتم را نسبت به شما ابراز کنم، خدا می‌داند که همه‌ی زندگی من بودید و چه‌قدر شما را دوست دارم. از این که نمی‌توانم بیشتر از این برای شما برادری کنم شرمنده‌ام. چه کنم که دل می‌گوید باید بروم تا از غافله جا نمانم. همیشه به یاد شما خواهم بود و از شما طلب دعا در حق برادرتان را دارم ان‌شاءالله برادرتان را حلال خواهید کرد. کسانی که با ولایت فقیه و نظام مقدس ج.ا.ا کوچکترین زاویه‌ای دارند حق ندارند در تشییع جنازه‌ام شرکت کنند. در موقع دفنم قبل از گذاشتن بدنم داخل قبر، روضه‌ی حضرت زهرا (ع) و در داخل قبر روضه‌ی حضرت اباالفضل (ع) آقاجانم را بخوانید و از تمامی دوستان و آشنایانم طلب حلالیت دارم. خدایا تو خود می‌دانی که گناهانم فراوان و توشه‌ای ندارم. با رویی سیاه آمده‌ام. خدایا مرا پاکیزه بپذیر و مرا با شهادت مثل مولایم حضرت ابالفضل (ع) از این دنیا ببر. ای کاش جان‌ها داشتم و در راه اسلام و امام زمان (ع) و حمایت از امام خامنه‌ای می‌دادم .خدایا تو خود می‌دانی اگر بندبند اعضای بدنم را از هم جدا کنند بدنم را بسوزانند و خاکستر بدنم را به هوا دهند باز هم از ولایت‌فقیه دست بر نمی‌دارم. سلامم را به امام خامنه‌ای عزیز برسانید و بگویید که آرزوی من دیدن چهره‌ی مبارکشان از نزدیک بود و بوسیدن قدم‌های مولایم عطشی همیشگی در وجودم گذاشته بود. به آقا جانم بگویید که برای سرباز کوچک خود دعا کند. والسلام https://eitaa.com/haj_ali_khavari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای شادی روح این سرباز خوب امام زمان نوکر خوب و مستجاب  الدعوة حضرت زینب سلام الله فاتحه ای قرائت کنید ان شالله با دعای ایشان در حقمان حاجت روا و عاقبت بخیر شویم 🤲🤲
حق مطلب رو این بیت مرحوم منزوی اردبیلی ادا می‌کنه : منزوی هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی...
شهدای مدافع حرم که در این دوران با این‌ همه تبلیغات مخالف و معاند و جورواجور، دلشان پر میکشد به سمت منطقه‌ جهاد و شهادت، مقام شان خیلی بالا است. مقام معظم رهبری.. https://eitaa.com/haj_ali_khavari
♾ دعوتی به دوره «بی‌نهایت» 🌐 جهان رو از پنجره‌ای نو نگاه کن.. هر 24 ساعت، 15 دقیقه کلیپ ببین 😯 🎁 با جوایز ارزنده: ▫️اردوی ویژه تفریحی در مشهدمقدس ▫️1 میلیارد ریال وجه نقد ▫️کوادکوپتر ▫️ اسکوتر برقی ▫️لپ تاپ ▫️نیم ست طلا ▫️تلسکوپ ▫️تبلت و گوشی هوشمند ▫️کوله پشتی شگفت انگیز ▫️ و هزاران جایزه بدون قرعه کشی... 👥 ویژه دانش‌آموزان پسر و دختر ( متولدین 80 تا90) ✅ هزینه رایگان، اینترنت نیم بهاء 🔥 اگر می خوای 10 امتیاز بیشتر بگیری موقع ثبت نام کد 1023991 رو به عنوان کد معرف وارد کن ❤️ 🌐 ثبتنام و اطلاعات بیشتر در Bn.javanan.org 🔹 موسسه جوانان آستان قدس رضوی
هدایت شده از نشر شهید هادی
👈ازدواج شهید مدافع حرم و همسرش به واسطه 🌷 🔹سوم دبیرستان بودم و به واسطه علاقه ای که به شهید سید مجتبی داشتم، کتاب علمدار، زندگی نامه ایشان مطالعه کردم. این مطالعات به شکل کلی من را با ، آرمان ها و اعتقاداتشان بیش از پیش آشنا می کرد. 🔸شهید علمدار گفته بود به همه مردم بگویید اگر دارید، در خانه شهدا را زیاد بزنید. وقتی این مطلب را شنیدم به شهید سید مجتبی علمدار گفتم: حالا که این را می گویید، می خواهم دعا کنم خدا یک مردی را قسمت من کند که از سربازان (عج) و از اولیا باشد. 🔹حاجتی که با عنایت ادا شد و با دیدن خواب ایشان، باهمسرم که بعدها در زمره شهدا قرار گرفت، آشنا شدم. 🔸یک شب خواب شهید سیدمجتبی علمدار را دیدم که از داخل کوچه ای به سمت من می آمد و یک جوانی همراهشان بود. شهید لبخندی زد و به من گفت (ع) حاجت شما را داده است و این جوان هفته دیگر به خواستگاری تان می آید. نذرتان را ادا کنید. 🔹وقتی از خواب بیدار شدم زیاد به خوابم اعتماد نکردم. با خودم گفتم من خواهر بزرگ تر دارم و غیرممکن است که پدرم اجازه بدهد من هفته دیگر کنم. غافل از اینکه اگر شهدا بخواهند شدنی خواهد بود. 🔸فردا شب سید مجتبی به خواب مادرم آمده و در خواب به مادرم گفته بود: جوانی هفته دیگر به خواستگاری دخترتان می آید. مادرم در خواب گفته بود نمی شود، من دختر بزرگ تر دارم پدرشان اجازه نمی دهند. شهید علمدار گفته بود که ما این کارها را آسان می کنیم. 🔹خواستگاری درست هفته بعد انجام شد. طبق حدسی که زده بودم مقاومت کرد اما وقتی همسرم در جلسه خواستگاری شروع به صحبت کرد، پدرم دیگر حرفی نزد و موافقت کرد و شب خواستگاری قباله من را گرفت. 🔸پدر بدون هیچ رضایت داد و درنهایت در دو روز این وصلت جور شد و به یکدیگر درآمدیم. همان شب خواستگاری قرار شد با عبدالمهدی صحبت کنم. وقتی چشمم به ایشان افتاد تعجب کردم! طوری که یادم رفت سلام بدهم. 🔸یاد خوابم افتادم. او همان بود که شهید علمدار در خواب به من نشان داده بود. وقتی با آن حال نشستم، ایشان پرسید اتفاقی افتاده است. گفتم شما را در خواب همراه دیده ام. 🔹خواب را که تعریف کردم شروع کرد به گریه کردن. گفتم چرا گریه می کنید؟ در کمال تعجب او هم از خودش به شهید علمدار برای پیدا کردن متدین برایم گفت... راوی:همسر شهید 💗 📙برگرفته از کتاب شهادت آیه ها. اثر جدید گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63