eitaa logo
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
1.8هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
640 ویدیو
0 فایل
--------♥️🔗📜----^^ #حاج‌قاسم‌سلیمآنی⟀: همان‌دخترکم‌حجاب هم👱🏻‍♀ࡆ• دختر‌من‌است🖐🏼ࡆ• دخترماوشماست ♡☁️ #قدرپدررامیدانیم:)🌱🙆🏻‍♀️ ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @A22111375 🍃°| ادمین تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ حاج حسین یکتا: مشکل اینه که ما دیگه نداریم... که ما دیگه خدایا شدیم! ما میخوایم! از خسته شدیم... از خسته شدیم... اصلا از بی مرام که مارو هل میدن تو خسته شدیم... از کوفتی خسته شدیم... ما تورو میخوایم... به بگیم!! خدایا ما خسته شدیم،از بس که ما رو زده زمین... سر زانوهامون شده... ما یه خنک تورو میخوایم... بچه ها برای این چیزا کنید... @Shahadat_dahe_haftad
💌 💚 شهید سید اسماعیل سیرت نیا 💚 جلسه اولےکه اومدن خونمون ☕️... بهم گفت: تنها نیومدم... مادرم حضرت(زهرا سلام الله علیها)... همرام اومدن😳😳😳! " من از كل اون جلسه فقط همين يه جمله شو يادمه... وقتی رفتن ، من فقط 😭میکردم... مادرم نگرانم بود و مدام می پرسید: "مگه چی بهت گفت که اینجوری 😭 میکنی...؟!"😳 گفتم: "یادم نیســـت چی گفت! فقط یادمه که گفت: با مادرش 💚ـرا(س) اومده خواستگارے... جوابم ... تا اینو گفتم؛ خونوادمـــم زدن زیر 😭ـــه... من اون شب واقعاً حضرت زهرا (سلام الله عليها) رو حس ميكردم... مدام ذکــــر بی بی رو لباش بود... نبود ولی همیشه وسط هیئـت روضه حضرت زهرا(سلام الله علیها) میخوند... ارادت قلبی سیّــد به حضرت باعث شد تا سرانجام مثل مادر ش... با اصابت ترکش به پهلو به برسه...💔😔 : همســــر شهید @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
مادر شهید : برای اینکه بهتر بتوانم #دوری‌ محمدرضا را تحمل کنم،هر روز صبح #پیراهنش را بو می‌کردم و #گریه می‌کردم که شوهر و دخترم گاهی با شوخی به من انتقاد می‌کردند ولی من با این چیزها ۴۵ روز را #طاقت آوردم. ‌ غرق شدم.. غرق شدی.. غرق شد.. ‌ من در روزمرگی.. تو در بی کرانه‌ی #شهـادت.. #مادرت در دریای خون دلـ💔 سلامتی مادران دلسوخته وصبور شهدا صلوات #شهید_محمدرضا_دهقان 🌷 @Shahadat_dahe_haftad
💠استادپناهیان: 🌹برخی تا میبینند شما برای امام حسین (علیه‌السلام)، گریه میکنید، میگویند: "نمیخواهد گریه کنی؛ برو امام حسین را بفهم! اینها احساسات است، میگذرد!" 🌹ما همین قدری که امام حسین را فهمیده ایم، داریم برایش #گریه میکنیم، اگر بیشتر بفهمیم که #خون گریه میکنیم! @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#شهید_رجبعلی_غلامی @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
🌷😔 حتی پیکرش را تحویل بگیرد... 19 ساله بچه ، اما سالها بود توی زندگی می کرد. همه خانواده اش را در جنگ افغانستان از دست داده بود. جنگ که شروع شد به رفت. بعد مدتی هم به رسید. هیچ کسی را در این دنیا نداشت. حتی کسی را نداشت که را تحویل بگیرد. . رفیقاش می گفتند: پس از باز کردن معبر مین، به سیم خاردار حلقوی رسیديم كه به هیچ عنوان نمی‌شد آنرا قطع کرد، . چون اگر را قطع می‌کرديم، سیم‌ها جمع شده و معبر منفجر می‌شد! در همین حین یک به روی سیم های خاردار خوابید بعد هم گفت: . همه از روی من عبور کنید . بیش از سیصد نفر از روی بدن او عبور کردند! صبح عملیات پیکر بی جان اش را لا به لای سیم های خاردار پیدا کردیم. . روی سنگ قبر این شهید بزرگوار چنین نگاشته اند: 🌷 « و بر سر مزار من گریه کنید که من در این شهر غریبم و پدر، مادر و خواهری ندارم که برایم کنند.»🌷 @Shahadat_dahe_haftad
هر وقت از سر #ڪار میومد، یه راست مےرفت توی اتاقش روی پتو دراز مےکشید، از این #پهلو به اون پهلو هر کار مےکرد آروم نمےشد، #گریه مےکرد از بس درد داشت... مےرفتم ڪنارش، مےگفتم: مادر، بذار تا #پهلوت رو بمالم، شاید دردش #آروم بگیره میگفت: نه مادر جان این درد ارث مادرم حضرت #زهراست، بذار با همین درد به آرامش برسم. ✍ راوی : مادر شهـید #جانبازشهید_سیدمجتبی_علمدار🌷 @Shahadat_dahe_haftad
دوران #راهنمایی از طرف مدرسه رفتیم مشهد. یادم نیست چه اتفاقی افتاده بود که ناراحت شدم و #گریه ام گرفت. #روح‌الله اومد کنارم. دلداریم داد و گفت: «چشمی که برای امام حسین(ع) گریه کنه، نباید برای چیزای دیگه #اشک بریزه» این حرفش هنوز که هنوزه تو #خاطرم مونده... به نقل از: یکی از دوستان شهید #شهید_مدافع_حرم #شهید_روح_الله_قربانی🌷 @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
وقتی می رفتیم #هیئت کسی که بیشتر از همه سینه می زد «روح الله» بود. وقتی هیئت تموم میشد تنها کسی که #گریه هاش همچنان ادامه داشت «روح الله» بود. موقع توزیع #غذا هم وقتی همه می نشستیم سر سفره تا غذا بگیریم کسی که می رفت پارچ رو #آب میکرد تا به عزاداران امام حسین(ع) آب بده «روح الله» بود. اون کسی هم که از آخر #فدایی عقیله ی بنی هاشم(س) شد «روح الله» بود. #شهید_روح_الله_قربانی🌷
🌷 💠 🍃🌹مداح بود ، هم از بچگی خیلی خوبی داشت😊 هم ها رو خوب اجرا میکرد هر که میخوند چون همه دوستش داشتند و با میخوند شور و حال خاصی به جلسه میداد .. ✨ 🍃🌹وقتی که بیشتر تو محل جا افتاد هر هفته داخل چهار تا هیئت هفتگی میکرد . 🍃🌹هیئت های دیگه که میرفتیم مینشست یه گوشه 😭میکرد و سینه میزد و اصلا براش فرقی نداشت که تو هیئت مداحی کنه یا سینه بزنه ... هرجای هیئت که بود بهترین رو میکرد 🍃🌹هیچوقت از مداحی کردن کسی نمیگرفت و بیشترین رو نسبت به همه مداح های امام حسین (ع) رعایت میکرد🌾 به نقل از دوستان شهید 🌷 @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#خاطرات_شهدا🌷 💠 #نوکری 🍃🌹مداح بود ، هم از بچگی #صدای خیلی خوبی داشت😊 هم #سبک ها رو خوب اجرا میکرد
#شهید_حسین_معزغلامی : هروقت به سر #قبرم آمدید سعی کنید روضه #علی_اکبر علیه‌السلام و یا حضرت زهرا سلام الله علیها بخوانید و مرا به فیض بالای #گریه برسانید. #فرازی_از_وصیت_نامه #ذاکر_اهل_بیت @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
🍃🕯🍃 💌 #ڪــلام‌شهـــید 🌹شهــید محسـݩ درودی: چشماش مجـــــروح شد و منتقلش ڪردند تهران محسن بعد از معاینه از دڪتر پــــرسید: آقای دڪتر مجرای #اشڪ چشــمم سالمه؟ دڪتر پرسید: برای چی این ســـوال رو میپرسی پســــر جون؟؟ محسن گفت: چشمی ڪه برای امام حسین علیه السلام #گریه نڪند به درد من نمیخورد. @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#روایٺــ_عِـشق ✒️ همسرم عاشق💞 سید الشهدا بود هر سال ماه محرم #لباس مشکی به تن میکرد و نسبت به ائمه اطهار تعصب داشت 💯و سرانجام راهی سوریه شد با من در مورد #شهادتش حرفی نمیزد اما به یکی از دوستانش گفته بود 🗣که خواب دیده بالای سر دوستش که شهید بوده #گریه می کرده اون شهید از خاک بیرون میاد و بهش میگه گریه 😭نکن پشت سرت رو ببین 👀وقتی نگاه میکنه میبنه سر خودشو #بریدن و روی سینش گذاشتن 😱اقا حشمت با دوست😇 و همرزمش سردار ماشاالله شیبانی با #تله انفجاری در حما سوریه اسمونی شدن همونطور که خواب دیده بود #سری در بدن نداشت❌ #شهید_حشمـت_سهرابی🌷 #سالروز_ولادت @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
🍃🌺 در خیبر تعداد زخمی ها رو به افزایش و خستگی😰 از چهره ی یکایک نیروها پیدا بود. از آن طرف بر شدت حملات خود می افزود و از طرف دیگر پیکرهای پاره پاره ی برادرنمان روی زمین مقابل چشمانمان بود. صدای ناله ی زخمی ها از یک طرف و صدای فریاد که مهمات طلب می کردند. 🍃🌺از طرف دیگر، دشمن مرتب روی سرمان در پرواز بودند✈️ و بمباران می کردند. از قرارگاه خودی هم که نمی شد، زیرا آن ها هم وضعیت بدی داشتند. فرماندهان👨‍✈️ هنگامی که کشته های خود را رها کرده و می رفتند، با صدای بلند می کردند و می گفتند که برمی گردیم و انتقام👊 شما را می گیریم. 🍃🌺 دجله و آن روز شاهد کربلای دیگری بودند، چرا که از خون یاران حسین (ع) لبریز بودند😔.اودر عملیات پنج را به عنوان فرمانده عملیات پیشاپیش بسیجیان👥 حرکت می کرد. او این عملیات را بزرگترین عملیات هشت سال مقدس می دانست و می گفت: «ما در این عملیات جز دعای📿 خیر امامان هیچ چیز نداشتیم. 🍃🌺 ما به یک مشت بسیجی بودیم که هنوز حتی دوران آموزشی📚 خود را به پایان نرسانده بودند. دو تیپ زرهی و پیاده ی بود و در مقابل تنها چند نفر سرباز. من هیچ چیز نمی دیدم، جز برق آتش💥 خمپاره، توپ، تانک و مسلسل. از بس آر.پی.جی زده بودم از گوش هایم می آمد. تعداد زیادی از نیروهای خودی به خط دوم رفته بودند و ما را تنها گذاشته بودند.😭 بالاخره به سراغ آن ها رفتم و گفتم: من عملیات لشکر شما هستم. 🍃🌺شما مرا در میان دشمنان👹 یکه و تنها گذاشتید مگر شما مردم کوفه یا هستید؟ سپس روی خود را به سمت کربلا کرده و گفتم: حسین جان😔! این ها می گویند: ما یاران توایم. در حالی که این جا اند و ...» آن روز نظرنژاد با سخنانش تاثیر عمیقی بر نیروها گذاشت💯 به طوری که همه با خود را به خط مقدم رساندند و شجاعانه‌جنگیدند⚔و سرانجام پس از نبردی سخت دشمن خورد. 📎 فرماندهٔ عملیات لشگر ۵ نصر با بیش از ۱۶۰ ترکش در بدن 🌷 ولادت : ۱۳۲۵/۳/۳ روستای بوته مرده ، ۸۰کیلومتری جاده مشهد_سرخس شهادت : ۱۳۷۵/۵/۷ کردستان ، تنگی نفس و ایست قلبی ناشی از عوارض جنگ @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
هدایت شده از عید غدیر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اثرات درمانی شگفت انگیز بر ائمه اطهار (علیه السلام) خصوصا امام حسین (علیه السلام) از زبان حکیم حسین خیراندیش 👇 🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
امیرحسین وقتی شهادت شخصی را میشنید میگفت: «خوش به . داماد شد.»😍 میگفت: «برای شهید نمیکنند. برای جوانی گریه میکنند که به مرگ طبیعی از دنیا🌏 رفته باشد.» مرگ را جز از کانال شهادت، عظیم می دانست.فامیل و دوستان هنگامی که خبر🔖 اعزام به شنیدند، گفتند: «نرو جبهه! ‼️هم تنها فرزند پسر خانواده ای، هم پدر و مادرت بهت دارند.» ناراحت میشد. به مادرش میگفت: «چرا این طوری می گن؟😔 من نرم پس کی بره؟ شهادت می خواهد.»مادر میگوید: نه آنکه ناراضی باشم، ناراضی نبودم🚫؛ مخصوصا که خودم هم از امام و انقلاب بودم. فقط سن و سال کم امیرحسین باعث شده بود حرفی نزنم 😐و سکوت کنم. ناراحتی امیرحسین و شدت ایمان را که دیدم، تاب نیاوردم و گفتم: «پسرم!☺️ برو اگر دعوت شده زیرا کسی نمی تواند شود.» خیلی خوش حال شد.😇 انگار دنیا را بهش دادند. بلافاصله رفت خرید و برگشت و گفت: «شیرینی 🍰اجازه است!» 🌷 @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد ❣
💢وارد که شدیم برای عرض ادب به بارگاه و سلام الله علیهما رفتیم. بعد از آن هم در محل خود مستقر شدیم. ▪️روز بعد برای شناسایی محیط پیرامون حرکت کردیم. چند قدم🚶 که رفتیم دیدم محمود پوتین هایش را از پا درآورد و با به راه افتاد.🙁😢 ‌ ▪️مدام می پرسیدیم چرا این کار را انجام میدهی آقا محمود؟ هنوز چند متری بیشتر نرفته بودیم که دیدیم نشست و شروع کرد به 😭. هر چقدر اصرار میکردیم بلند نمیشد چند نفری زیر بغلش را گرفتیم و بلندش کردیم. بلند بلند گریه میکرد و میگفت خدایا حضرت زینب کبری سلام الله علیها چطور این مسیر سنگلاخی را با پای پیاده با بچه های کوچک راه رفته آن وقت من چند متر بیشتر نمیتوانم بروم!😭💔 ‌ ▪️بعد گفت رفقا بیایید تا آنجا که میشود سنگها را از جلو پای برداریم، همانطور که اباعبدالله خارهای اطراف خیمه ها را برداشت که در پای کودکان و اهل حرم نرود. 😔☝️ راوی:همرزم شهیدمدافع‌حرم ‌🌹 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
°•|یَا مَنْ ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ🍃 . . . اۍ آنڪه سختیےها به تو به نرمۍ گرایند خدایا ڪن بر ڪسۍ ڪه تنها سلاحش 💔است...|•° @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
°•|یَا مَنْ ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ🍃                                                       .                                                       .                                                         . اۍ آنڪہ سختیےها بہ تو بہ نرمۍ گرایند خدایـا ڪن بـر ڪسۍ ڪہ تنـہا سلـاحش 💔است...|•° @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🕊 ‏باورتون میشه این آدم باشه!؟ چقدر این خاکی و بی ادعا و بی آلایش بوده.. حالا میفهمیم چرا عراقیها میکردند و میگفتند: ابومهدی به معروف بود... 🕊🌹 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
😁 طلبه های جوان👳آمده بودند برای 👀 از جبهه 0⃣3⃣نفری بودند. که خوابیده 😴بودیم دوسه نفربیدارم کردند😧 وشروع کردند به پرسیدن سوال های مسخره و الکی!😜 مثلا میگفتند: چه رنگیه برادر؟!😐 شده بودم😤. گقتند: بابابی خیال!😏 توکه بیدارشدی نخور بیا بریم یکی دیگه رو کنیم!😎 دیدم بد هم نمیگویند😍😂☺️ خلاصه همین طوری سی نفررابیدارکردیم!😅😉 حالا نصف شبی جماعتی بیدارشدیم و همه مان دنبال شلوغ کاری هستیم!😇 قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه درمحوطه قرارگاه کنند!😃😄 فوری پارچه سفیدی انداختیم روی محمد رضا و گرفتیم تحت هرشرایطی 😶خودش رانگه دارد! گذاشتیمش روی 🚿بچه ها و راه افتادیم👞 •| و زاری!😭😢 یکی میگفت: ممدرضا ! نامرد چرا رفتیییی؟😱😭😩 یکی میگفت: تو قرار نبود شهید شی! دیگری داد میزد: دیگ چی میگی؟ مگه توجبهه نمرده! یکی میکشید😫 یکی می کرد😑 در مسیر بقیه بچه ها هم اضافه➕میشدند و چون از قضیه با خبر نبودند واقعا گریه 😭و شیون راه می انداختند! گفتیم برویم سمت اتاق را بردیم داخل اتاق این بندگان خدا که فکر میکردند جدیه رفتند وضو گرفتند و نشستند به قران 📖خواندن بالای سر در همین بین من به یکی از بچه ها گفتم : برو خودت رو روی محمد رضا بینداز ویک نیشگون محکم بگیر☺️😂 رفت گریه کنان پرید روی محمد رضاوگفت: محمد رضا این قرارمون نبود😩 منم میخوام باهات بیااااام😭 بعد نیشگونی 👌گرفت که محمد رضا ازجا پرید وچنان جیغی کشید😱که هفت هشت نفر از بچه ها از حال رفتند! ماهم قاه قاه میخندیدیم😬😂😂😂😅 .....خلاصه آن شب با اینکه 👊سختی شدیم ولی حسابیی خندیدیم 😂 اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ @shahadat_dahe_haftad ❣شهادت + دهه هفتاد❣