#پارا_کتاب
#خورشید_اهل_دل
#آیت_الله_معزی_تهرانی
🔰گزیده ای برگرفته از بیانات شخصیت های علمی واخلاقی در رثای استاد معزی
🌹مستحكمتر از آيت اللَّه بهجت كسى را نديدم
ايشان در دوران طلبگى كه در تهران بودند و به خاطر موقعيّت پدر بزرگوارشان و حشر و نشرى كه با حضرت آيت اللَّه العظمى حاج سيد احمد خوانسارى (رحمة اللَّه عليه) با پدر ايشان داشتند زمينه آشنائى استاد هم با معظّم اللَّه فراهم شده بود، در عين اينكه ايشان كم سن و سال بودند خودش به من فرمود اگر دير خدمت مرحوم آيت اللَّه العظمى سيد احمد خوانسارى مىرسيدم مىفرستاد دنبال من و پانزده سال هم با آيت اللَّه العظمى اراكى مستقيم ارتباط علمى و اخلاقى داشتم و از مرحوم علامه طباطبايى استفادهها بردهاند و همچنين با آيت اللَّه بهجت ارتباط استادى و شاگردى قوى داشته است در عين حال فرمودند مستحكمتر از آيت اللَّه بهجت كسى را نديدهام.
📚مجموعه آثار استاد رضوی همدانی
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال رسمی استاد سیدجلال رضوی همدانی
@haj_razavi
استاد رضوی.mp3
32.18M
🎧🎧
🔷 پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله:
🔹«بَعْضُكُمْ أَكْثَرُ صَلَاةً مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضُكُمْ أَكْثَرُ حَجّاً مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضُكُمْ أَكْثَرُ صَدَقَةً مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضُكُمْ أَكْثَرُ صِيَاماً مِنْ بَعْضٍ وَ أَفْضَلُكُمْ أَفْضَلُكُمْ مَعْرِفَةً»
🔹 بعضى از شما از بعضى ديگر بيشتر نماز مى خوانند، بعضى بيشتر از ديگران حج مى گزارند، بعضى بيشتر از ديگران صدقه مى دهند و بعضى بيشتر از ديگران روزه مى گيرند، اما برترين شما كسى است كه شناختش برتر باشد.
🔺 این همان معرفتی است که محسن حججی ها،همدانی ها ، سلیمانی ها، و در امتداد آنها، آرمان علی وردی ها بوجود می آورد.
✅ توضیحات ارزشمند استاد را در تبیین مراتب اسلام، ایمان ، هجرت و جهاد بشنوید.
🎙 #استاد_رضوی
💠 #مجلس_وعظ
🗓 جمعه 24 مرداد1402
🌙 اول صفر الخیر 1445
🌷 پایگاه شهید چمران
🌴 حوزۀ شهید ورزنده
@Gharargahmehshekan
📸
💠 #مجلس_وعظ
🗓 جمعه 24 مرداد1402
🌙 اول صفر الخیر 1445
🌷 پایگاه شهید چمران
🌴 حوزۀ شهید ورزنده
@Gharargah_mehshekan
اللهم صل علی محمدوال محمد وعجل فرجهم
باسلام وادب خدمت باسعادت عزيزان وتوفیق عمل به آموزه های عاشورایی
روز سه شنبه شما بزرگواران همراه باخیراات وبرکات الهی
یاالرحم الراحمین
مصایب عظیم شام از زبان امام سجاد سلام الله علیه
الشام الشام الشام
سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود ؟ حضرت در پاسخ فرمودند: الشام الشام الشام
به روایت دیگر امام زین العابدین علیه السلام به نعمان بن مندر مدائنی فرمود:
ای نعمان ندیدم مصیبتی را که شدیدتر باشد از آن زمانی که ما را وارد شام کردند زیرا در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از اول اسیری ، این چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود .
ماموران باشمشیرهای برهنه به ما حمله می کردن
در شام ماموران در حالی که شمشیرهای خود را برهنه و نیزه ها را استوار کرده بودند بر ما حمله می کردند و کعب نیزه بر ما می زندند و ما را در میان جمعیت اهل شام نگه می داشتند ، در حالی که ساز و طبل می زدند و شادی می کردند.
سرهای شهداء را میان زنهای ما قرار دادند
سرهای شهداء را میان زنهای ما قرار دادند و سر عمویم عباس علیه السلام را در مقابل عمه هایم زینب و ام کلثوم علیهما السلام نگه داشتند و سر برادرم ، علی اکبر علیه السلام و سر پسر عمویم قاسم علیه السلام را در کجاوه ی خواهرانم سکینه و فاطمه علیهما السلام می آوردند و با سرها بازی می کردند و چه بسیار سرها به زمین می افتاد و در میان دستها و پاهای ستوران قرار می گرفت.
از بالای بام ها آتش و آب بر سر ما می ریختند . وقتی آتش به عمامه ام افتاد چون دست هایم را به گردنم بسته بودند ، نتوانستم آن را خاموش کنم ، پس عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید.
درکوچه وبازار مارا گرداندند
از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب ما را با ساز و آواز در برابر چشم مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند : ای مردم ! بکشید اینها را که در اسلام هیچگونه احترامی ندارند.
ریسمان به دستانمان بستند
ما را از شتران پیاده کردند و به یک ریسمان بستند. پس ما را از در خانه ی یهودی و نصاری عبور دادند و به آنها گفتند: اینها کسانی هستند که پدرانشان پدران شما را کشتند و خانه های آنها را ویران کردند. امروز شما تلافی کنید. ای نعمان تمام یهودیان و نصاریان هر چقدر خواستند از خاک و سنگ و چوب بسوی ما افکندند.
قصدفروش ماراداشتند
ما را به بازار برده فروش ها بردند و خواستند ما را به جای غلامان و کنیزان بفروشند ، ولی خداوند این موضوع را برای آنها میسّر نساخت.
مکانی بی سقف وبی فرش
ما را در مکانی منزل دادند ، که سقف نداشت روزها از گرما و شبها از سرما و گرسنگی و ترس از کشته شدن در عذاب بودیم!
رمزالمصیبه به نقل از تذکره الشهداء،ص۴۱۱
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وال محمد وآخرتابع له علی ذلِكَ
*الهم صل علی محمدوال محمد وعجل فرجهم
باسلام وادب خدمت باسغادت عزیزان وتوفیق مصاحبت وهمنشینی بابندگان صالح خداوند
روز چهارشنبه شما بزرگواران همراه باسلامتی وطول عمرباعزت وبرکت ومغفرت الهی
یاحی یاقیوم
*ازنظر قرآن وسیر اهل بیت باچه کسانی نباید دوستی وهمنشینی کرد*
*کسانیکه بامعیارها وارزشها همانگ نیستند دوری کنید*
انسانها در زندگی همواره از کسانی که با آنها رفت و آمد دارند الگوهای رفتاری خود را برداشت میکنند. به همین دلیل باید از همنشینی با کسانی که با ارزشها و معیارهای ما سازگار نیستند دوری کنیم.
پیامبر (ص) در حدیثی با بیان اینکه با توانگران و متکاثران ترک همنشینی کنید، میفرمایند: نشست و برخاست با سه طایفه دل را میمیراند
(و وجدان را میکشد): یکی نشست با اغنیا و توانگران است.
امام کاظم (ع) به روایت از پیامبر (ص) با بیان اینکه با بدان و شروران همنشینی نداشته باشید، میفرمایند:
آسایش انسان در ترک چیزهای غیرمهم است و بدترین تنهایی، همنشینی با آدمهای بد است.
*انسانهای بی وفا*
امام علی (ع) میفرمایند: محبت خود را به پای آدمهای بیوفا مریز.
*عیبگویان*
امام علی (ع) در حدیثی با اشاره به اینکه با عیب بینان و عیبگویان همنشینی نکنید، میفرمایند: با کسی که فضیلتهای تو را میپوشاند و عیبهایت را فاش میکند، معاشرت نکن.
*طمعداران*
امام حسن مجتبی (ع) در حدیثی با بیان اینکه با چاشت خوران و طمعداران رفت و آمد نکنید، میفرمایند:
دوستی آن است که هم در حال سختی و تنگدستی برقرار باشد هم در حال رفاه و راحتی.
*دروغگویان*
امام سجاد (ع) میفرمایند: با آدم دروغگو هرگز معاشرت و دوستی نکن.
*اهل معصیت وگناه*
امام صادق (ع) میفرمایند: با اهل گناه دوستی مکن، که راه گناه را یادت میدهند.
*خائنان وخیانتکاران*
امام علی (ع) میفرمایند: ای کمیل!... با خائنان همنشینی مکن.
*انسانهای بخیل*
امام سجاد (ع) در حدیثی میفرمایند:
بپرهیز از اینکه با آدم بخیل دوستی کنی،
که او در شدیدترین لحظههای نیاز، به تو کمکی نخواهد کرد.
*چاپلوسان و تملقگویان*
پیامبر (ص) در حدیثی با بیان اینکه با چاپلوسان و تملقگویان نشست و برخاست نداشته باشید، میفرمایند: به دهان ستایشگران و چاپلوسان خاک بپاشید.
*کلام حکیمانه پیامبر*
پیامبر (ص) میفرمایند: چهار چیز دل را میمیراند (و بی احساس میکند) یکی نشست و برخاست با مردگان! پرسیدند ای رسول خدا! مردگان یعنی چه کسانی؟ فرمود هر انسان توانگر پر ریخت و پاش (پرمصرف، و بیملاحظه در خرج کردن و همه گونه خوشگذرانی داشتن، و مجالس و محافل گرفتن و فارغ از حال و روز محرومان).
*حسودان و تنبلان*
امام علی (ع) در حدیثی دیگر با بیان اینکه با حسودان و تنبلان رفت و آمد نکنید،
میفرمایند: آدم حسود زندگی راحتی ندارد و با آدم افسرده نباید دوستی کرد و انسان دروغ پیشه ناجوانمرد است.
*دوستی با نادان و نابخرد*
. امام علی ع
خطر دوستی با این افراد را هشدار داده و فرموده است:
*انسانهای فاسق*
از مصاحبت و دوستی با فاسقان بپرهیز؛
چرا که بدی به بدی می پیوندد.
در کلام دیگری نیز فرموده است:
*انسانهای فاجر*
از دوستی با فاجر حذر کن؛ چون تو را به بهای اندک می فروشد.
*افراد نادان*
افراد نادانی که اسرار شمارا فاش میکنند
وقتی آدمی از دوستی با افراد نابخرد و نادان پرهیز کند،
خود به خود به سوی دوستی با خردمندان جذب می شود.
هم چنانکه امام علی ع فرموده است:
گسستن از نادان،
برابر پیوند با خردمند است
*انسانهای احمق*
انسان نابخردی که کارهایش عاقلانه نیست، احمق است؛
حرف های سفیهانه می زند و درک و شعور ندارد.
امام ع
دوستی با این افراد هم را منع کرده و از آن بر حذر داشته است:
از دوستی با احمق و نادان بر حذر باش؛
چرا که او می خواهد به تو سود برساند،
اما به خاطر حماقتش به تو زیان می رساند.
امام در سخن دیگری از این افراد این گونه یاد کرده است:
با بی خرد و احمق همنشین مباش؛
چرا که کار خودش را در نظر تو زیبا جلوه می دهد و دوست دارد تو هم مانند او باشی.
*انسانهای افراد لاابالی*
افراد لاابالی و تبهکار که اهل معصیت و گناهند، دیگران را نیز همراه خود به سوی گناه می کشانند؛ زیرا همواره به دنبال این هستند که برای خود شریک جرمی بتراشند.
انسان همان گونه که از بیمارانی که به بیماری های واگیردار پرهیز می کند، باید از این گونه افراد نیز پرهیز نماید؛
زیرا آلودگی افراد فاسق و فاجر دامن آدمی را هم می گیرد و سبب بدنامی و آلودگی او به گناه و ناپاکی می شود
اصول الکافی/ جلد4/ صفحه 456
3.نهج البلاغه
مجمع البیان 3/232
غررالحکم /342؛ الحکم 2/200
تحفا لعقول /120 و173
اصول کافی 2/641
بحار 73/294 و76
خصال صدوق 1/228
*التماس دعا*
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
باسلام وادب خدمت باسعادت عزيزان و توفیق فهم آیات الهی وعمل به آن
روز پنجشنبه شما بزرگواران همراه باخیراات وبرکات الهی
لااله الاالله الملک الحق المبین
مفهوم شناسی قرآن_موجودی_زنده.
ظهور قرآن درقیامت
حضرت پیامبر اسلام (ص):
قرآن در روز قیامت به صورت جوانی زیبا و خوشرو به سوی همنشین اش می آید
قرآن زنده است
حضرت امام صادق (ع):
براستی قرآن زنده است و مرده نیست. او جاری است همچنان که شب و روز جاری اند، همچنانکه خورشید و ماه جاری اند
قرآن زنده ای است جاری
حضرت امام صادق (ع):
قرآن زنده ای است که جاری می شود بر آنکه زنده است همچنانکه بر گذشتگان جاری شده است.
صاحب شفاعت برتر
حضرت پیامبر اسلام (ص):
هیچ شفیعی چه از جنس فرشته و چه از جنس انبیاء و حتی غیر از اینها،
شفاعتش برتر از قرآن نیست
زنده کننده قلوب مرده
حضرت پیامبر اسلام (ص):
براستی که قرآن زنده کننده ی قلب مرده است
قرآن واعظی خیرخواه
حضرت امام علی(ع):
از کتاب خدا گشایش طلبید که او، امامی مهربان، هدایتگری مرشد، واعظی خیرخواه، و راهنمایی است که به بهشت خدا رهنمون می کند
حضرت پیامبر اسلام (ص):
حاملان قرآن، سرشته شده در رحمت الهی و پوشیده شده با نور خدایند
رسیدن به مقامات عالی باقرآن
حضرت امام کاظم (ع):
ما این قرآن را به ارث برده ایم که کوهها بواسطه ی آن سیر می کنند و مسافت بین شهرها با آن پیموده می شود (طی الارض) و مردگان بدان زنده می گردند .
کافی ، ج ۱ ، ص ۲۲۶ .
الامالي (للطوسي) ، ص ۲۳۵
جامع الاخبار ، ص ۱۱۵
الفردوس ، ج ۵ ، ص ۳۶۸
عوالي اللآلي ، ج ۴ ، ص ۱۱۲
تفسیر العیاشي ، ج ۲ ، ص ۲۰۳ .
التماس دعا دارم
سلام ✋️ صبحتون بخیر و نیکی
روزگارتون در پناه اهل بیت عالی
از خدا براتون
یک روز خوب و زیبا
همراه با دنیا دنیا آرامش
پر از روزی و خیر و برکت
و سرشار ازسعادت و خوشبختی
و یک عمر سرافرازی خواهانم
در پناه حضرت مهدی عجل الله
بهترین های امروز روزیتان
#بر_چهره_دلگشای_مهدی_صلوات
✧════•❁❀❁•════✧
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
#بهار_مهدوی
*اللهم صل علی محمدوال محمد وعجل فرجهم
باسلام وادب خدمت باسعادت عزیزان وتوفیق رسیدن به مقام ذاکرین واقعی وعمل به اذکار.
روز آدينه شمابزرگواران صاحبدل همراه با سلامتی وطول عمرباعزت وبرکت
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
*عمل به ذکرهای طیب وپاکیزه انسان رابسوی خدا می برد*
*لازمه صعود بسوی خدا*
قرآن کریم میفرماید: «کلمات و ذکرهایِ طیّب و پاکیزه» به سویِ خدا صعود میکنند،
امّا اون چیزی که اینها رو صعود میده، عمل_صالح است:
*اِلیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ، و العَمَلُ الصّالِحُ یَرفَعُهُ*
کلماتِ پاکیزه به سوی او صعود میکنند، و این عمل_صالح است که آنها را عروج میبخشد!
*رابطه بین ذکروعمل*
یعنی بینِ ذکر و عمل یک رابطهی تنگاتنگی وجود داره.. و آدم با «ذکرِ بدونِ عمل» به جایی نمیرسه..
*و العَمَلُ الصّالِحُ یَرفَعُهُ*
عمل_صالح ذکر رو بالا میبره..
در واقع، ذکر باید با عمل همراه بشه، و در وجودِ آدم جاری بشه.. طوری که تمامِ وجودِ آدم رو پُر کنه..
هر ذکری، عملی متناسب با مفهومِ همون ذکر داره،
که باید بهش عمل کرد.
اگر غیر از این باشه،
ذکر از زبان فراتر نرفته،
و به تعبیرِ قرآن صعود نکرده..
*اهل ذکر چه کسانیند*
ما با عمل به مفهومِ ذکر، «اهلِ ذکر» میشیم.
*مثلاً «فتّاح*
(یعنی گرهگشا) یکی از اسامیِ خداست.
کسی که این ذکر رو میگه،
اگر میخواد ذکرش صعود کنه،
باید خودش هم به این ذکر عمل کنه:
یعنی از کارِ خلقِ خدا گرهگشایی کنه.
و همینطور بقیّهی اذکار و اسماءِ الهی:
*ذکرعلیم*
با ذکرِ «علیم» باید آگاهی رسان بشیم.
*ذکرحکیم*
با ذکرِ «حکیم» باید حکیمانه زندگی کنیم.
*ذکررزاق*
با ذکرِ «رزّاق» باید روزی رسانِ خلقِ خدا باشیم.
*ذکرستار*
با ذکرِ «ستّار» باید راز نگهدارِ اسرارِ دیگران باشیم.
*ذکرحق*
با ذکرِ «حق» باید مروّجِ راستی و درستی باشیم.
*ذکرِ «بسم الله الرحمن*
با ذکرِ «بسم الله الرحمن الرحیم» باید بخشنده و مهربان باشیم.
*ذکرِ «لا اله الا الله*
با ذکرِ «لا اله الا الله» باید یگانهگویی،
یگانهاندیشی و یگانهبینی رو تجربه کنیم..
*ذکرِ «الله اکبر*
با ذکرِ «الله اکبر» باید از غیرِ خدا ببریم،
و رو به سمتِ اون وجودِ لایتناهی کنیم.
*ذکرِ حقیقی*
این یعنی «ذکرِ حقیقی»...
ذکر_حقیقی اون ذکری است، که آدم رو به دنبالِ کاری بفرسته...
اگر میخوایم شب_قدر یه دعای جوشن کبیری بخونیم که صعود کنه،
باید به ذکرهای دعا عمل کنیم،
وگرنه صرفاً چند تا واژه رو پشتِ سرِ هم تکرار کردیم.
سوره فاطر آیه۱۰
*التماس دعا دارم*
امیر المومنین امام على عليه السلام:
حُسنُ الظَّنِّ راحَةُ القَلبِ، وسَلامَةُ الدّينِ
خوشگمانى موجب راحتی قلب و سلامتی دين است
غررالحكم حدیث4816
🆔️ @haj_razavi
هر وقت رزقت کم شد، خواستی زیادتر بشود، از همان اندکی که داری انفاق کن.
وقت نداری، پول نداری، بدهکاری، اما از همان مختصری که هست به دیگران ببخش.
با صدق دل و خدایی. یک دفعه می بینی در باز شد و روزی سرازیر شد.
خدا بیش و کم را کاری ندارد، با انفاق شما رزقت را بیشتر می کند.
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کین کیمیای هستی قارون کند گدا
@haj_razavi
✅داستان تشرف علامه حلی ره محضر امام زمان (عليه السلام)
شب يود و تاريك. ستارهها در دل آسمان ميدرخشيدند. دل علامه هم روشن بود. شب جمعهاي ديگر بود و او هم چون هميشه يكه و تنها در دل بيابان به شوق زيارت مولايش حسين (عليهالسلام) ميرفت.
مبهوت آسمان بود و عظمت پروردگارش. نفهميد غريبه پياده كي و چطور همراهش شد! به خود كه آمد ديد دارد با او از هر دري ميگويد. اما نه، كلام غريبه فراتر از آن بود كه اين طور حيفش كند. عظمت از كلامش ميباريد انگار! حسي غريب در وجود علامه چنگ ميزد. تصميم گرفت از مسايل علمي بپرسد. هرچه ميگفت غريبه بيدرنگ پاسخ ميداد. همه آن مشكلات علمياي را كه جمع كرده بود تا روزي از عالمي جواب بگيرد حالا داشت حل ميشد. هنوز سؤال علامه تمام نشده پاسخ غريبه حاضر بود. گويا همه آن سؤالات را از قبل شنيده و حال تنها آماده پاسخ بود.
دريايي در دل علامه به تلاطم افتاده بود:«آخر چه طور! مگر مي شود!؟»
اما جوابي براي سؤال خود پيدا نميكرد. باز پرسيد، پرسيد و پرسيد، چون تشنهاي كه به آب رسيده باشد. اينبار غريبه نظري خلاف فتواي علامه داد و او با همه حيرتش نتوانست سكوت كند. به نظرش اين فتوا خلاف اصل و قاعده بود، گفت:«من اين را نميپذيرم، حديثي طبق اين فتوا نداريم.» غريبه لبخندي زد و گفت: «شيخ طوسي در تهذيب حديثي در اينباره آورده است.» علامه باز لجاجت كرد، گفت:«نه، به ياد ندارم آن را در تهذيب ديده باشم.» غريبه كه سرشار آرامش بود پاسخ داد:«از اول آن نسخه تهذيب كه داري فلان قدر بشمار، در فلان صفحه و فلان سطر حديث را خواهي ديد.»
علامه باز در شگفت ماند، توان حرف زدن نداشت. مات و مبهوت به چهره غريبه نگاه ميكرد. خيره شده بود به چشمهاي معصومش و زيرلب زمزمه ميكرد:«خداوندا! چه عظمتي در اين چشمهاست. چيست در اين نگاه كه اينطور ذوبم ميكند؟ كيست اين غريبه كه هم پايم شده است در دل اين صحرا؟ نكند ...
نكند او همان گمشدهاي است كه سالهاست به دنبالش هستم! نكند ...» تنش به لرزه درآمد. تازيانه از دستش به زمين افتاد. نتوانست تحمل بياورد، پرسيد:«آيا در زمان غيبت، ديدار امام عصر ممكن است؟» غريبه خم شد تا تازيانه را از زمين بردارد. دل در سينه علامه نبود ديگر. چه پاسخ خواهد داد، نميدانست. غريبه قد راست كرد و تازيانه را ميان دستهاي علامه گذاشت. نگاهي به چهره آرام و بيقرار علامه كرد، گفت:«چگونه نميتوان ديد حال آن كه دست او ميان دست توست؟!»
يكباره آسمان و ستارگانش را همه در برابر خود ديد: گويا خورشيد ميان دستهايش بود كه حرارتش داشت اينطور ذوبش ميكرد.پرده اشك، چشمهاي علامه را پوشاند. تاب نياورد ديگر. خود را از بالاي مركب پايين انداخت تا بر پاي مولايش بوسه بزند. ميخواست قالب تهي كند از شوق. جسماش ديگر تاب اين همه التهاب و اضطراب و عشق را نياورد، از هوش رفت.
چشم كه بازكرد، خودش بود و يك دنيا حسرت، كاش زودتر شناخته بود آن غريبه آشنا را.
به خانه بازگشت. كتاب تهذيب را گشود. آري، حديث همان جا بود. درست همان صفحه و همان سطر. قلم برداشت و با دست لرزان بر حاشيه كتاب نوشت:«اين حديث، آن حديث است كه حضرت وليعصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) خبر آن را به من داد و نشاني آن را با شماره صفحه و سطر كتاب برايم گفت.» چشمش به تازيانه پيش رويش افتاد. آن را به آرامي در دست گرفت. بوسيد، بوييد، چه عطر غريبي ميداد آن تازيانه كه بوي نرگس داشت.
منابع:
1- حسن جلالي عزيزيان، نگاه سبز، ملاقات با امام زمان(عج)، دفتر نشر مصطفي، ص58.
2- محمدباقر ملبوبي، الوقايع و الحوادث، انتشارات دارالعلوم، ج4، ص10.
3- سيد نعمتالله حسيني، مردان علم در ميدان عمل، ص 354.
منبع: ماهنامه ي ديدار آشنا- ش 80 ارديبهشت86 ص10کانال سلوک شیعه
@haj_razavi.
کانال استاد سید جلال رضوی همدانی
@madahi - حاج امیر کرمانشاهی.mp3
10.22M
یهگوشهکناربهماجابده(:♥🕊
*💔 اربعینیها*
*یادتان باشد که ستون به ستون، مدیون قطره قطره خون شهیـــــــدانید*
*💔 اربعینیها*
*وقتی چشمتان به گنبد زیبای آقا افتاد، یاد کنید از آنانی که با حسرت پشت پیراهنهایشان مینوشتند* :
*🌹یا زیارت یا شهادت*
*💔 اربعینیها*
*میانِ هرولههای بینالحرمین، یاد کنید از شهـــــــدایی که در آرزوی زیارتِ شش گوشهی اربابـــــ پرپر شـــدند*
*💔 اربعینیها*
*نمیدانم از کدام مرز میگذرید اما؛ یاد کنید از شهـــدای مفقودالاثر در مرزهای*
*🌹خسروی... مهران… چذابه… حاج عمران…شلمچه…*
*💔 اربعینیها*
*التمــــــــــــــاسِ دعای فرج برای عزیز دل حضرت زهرا سلام الله علیها فراموش نشود
🌷 #شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات🌷
🏴 #12_روز تا #اربعین🏴
*اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
باسلام وادب خدمت باسعادت عزیزان وتوفیق دریافتن برکات الهی
روز آغازين هفته شمابزرگواران صاحبدل وبااخلاص همراه با سلامتی وطول عمرباعزت وبرکت ومغفرت الهی
یارب العالمین
*ویژگی های خانواده سعادتمند وحیاتِ طیّبه و عملِ صالح انسان ،درکلام خدا*
*شناخت سبک زندگی قرآنی*
از نظرِ قرآن، غیر از این زندگی که همهی موجودات و حیوانات و انسانها دارند، یک زندگیِ سطحِ بالاتری هم وجود داره که بهش میگن «حیاتِ طیّبه».
«حیاتِ طیّبه» یک زندگیِ واقعی است. یک زندگیِ طیّب و طاهر، پاک و پاکیزه.
قرآن میفرماید اگر دنبالِ «حیاتِ طیّبه» هستید، راهش اینه: «عملِ صالح».
*مَنْ عَمِلَ صٰالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثیٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیٰاةً طَیِّبَةً* .
هر زن و مردی که عملِ صالحی انجام دهد، در حالی که مؤمن است، قطعاً او را به حیاتِ طیّبهای زنده میداریم.
*زندگیِ این دنیا، فانی پذیروناپایدار*
دقّت کنیم، میفرماید:
*لَنُحْیِیَنَّهُ حَیٰاةً طَیِّبَةً* .
به «حیاتِ طیّبه» زنده میکنیم.
یعنی زندگیِ این دنیا، مردگی است.
و با «حیاتِ طیّبه» آدم تازه زنده میشه.
چون زندگیِ اصلی اونه.
امّا راهِ رسیدن به این زندگیِ واقعی و حیاتِ طیّبه چیست؟! عملِ صالح.
حالا عمل_صالح چیه؟!
یه خورده فکر کنیم، تا حالا هر وقت به ما میگفتن عمل صالح، ما برداشتمون از این کلمه چی بوده؟!
بعضیها فکر میکنند عمل صالح یعنی کارهای خوب. نخیر!!!
هر کار خوبی رو عمل صالح نمیگن.
«صالح»، اسم فاعل از کلمه «صُلح» است. مثل:
*صَبر و صابر*
صابر: کسی است که کارهای او ریشه در صبر داره.
*عَدل و عادل*
عادل: کسی است که کارهای او ریشه در عَدل داره.
*صُلح و صالح*
صالح: کسی است که کارهای او ریشه در صُلح داره.
«عبدِ صالح» بندهای است که اعمالِ او ریشه در صلح داره.
«عملِ صالح» عملی است که ریشه در صلح داره، و به پاسِ صُلح انجام میشه. عملی است که صَلاح داره، نه فِساد.
کلمهی «صُلح» از اون گوهرهای قرآنی است که کمتر مورد توجّه قرار گرفته.
*صلح پایه و اساسِ هستی*
قرآن میفرماید:
*الصُّلحُ خَیرٌ* .
صلح، بهترین است.
کلمهی صلح و مشتقّاتش صدها بار در قرآن اومده:
[صُلح، صالِح، اِصلاح، مُصلح، صالحه، صالحات، صالحون، یصلح، یصلحون،...
این نشوندهندهی اهمّیت این موضوعه.
در این آیه هم میفرماید: راه رسیدن به «حیاتِ طیّبه» عملِ صالح است.
کسی که خواهانِ زندگیِ واقعی است، خواهانِ صلح است.
چون صلح پایه و اساسِ هستی است. صلح، یک طرفند سیاسی اجتماعی نیست،
خودِ زندگی است. چون حیات از وحدت و هماهنگیِ نیروهای هستیساز به وجود میاد.
بدنِ ما، با صُلحِ بینِ سلولها، بدن شده. با اینکه هر سلولی داستانِ خودش رو داره،
امّا به خوبی همدیگه رو پذیرفتند. چون میخوان کنارِ هم زندگی کنند. چون خواهانِ زندگی هستند.
هر خِلل و اغتشاش و آشوبی در این پیوند، مساوی است با مرگ و نابودی.
در تمامِ عالَم همینطوره.
اون چَسبی که همهی عالم رو کنار هم نگه میداره، صلح است.
در قرآن غالباً هر جا سخن از «ایمان» هست،
به نوعی سخن از «عملِ صالح» هم هست. چون ایمان بدون عمل_صالح، فایدهای نداره.
اینها دو بالِ پروازِ مومن هستند.
*مومن واقعی اهلِ صُلح و اِصلاح*
مومن واقعی اهلِ صُلح و اِصلاح است.
اهلِ فِساد و درگیری نیست. اهل جنگ و خونریزی نیست. هر جایی که باشه کارش اصلاحگری است.
مومنِ واقعی دلها رو پیوند میزنه و یکپارچه میکنه.
مومنِ واقعی اهلِ تضاد نیست. اهل تفرقه نیست. برداشتهای زهرآگین رو دور ریخته. پس اهل وحدته. و در «صُلحِ کُل» غوطهور شده.
مومنِ واقعی در نگاهش نورِ مدارا و ملاطفت موج میزنه. با تمامِ مخلوقاتِ خدا سرِ صُلح و مدارا داره.
مومنِ واقعی مثلِ آب نرم و لطیفه، و تمامِ قدرت و تاثیرگذاریاش بخاطرِ همین نرمی است.
چنین کسی نگاهش به جهان سرشار از زندگی است،
چون به فرمودهی قرآن:
الصُّلحُ خَیرٌ.
«صلح، بهترین است».
کسی که اهلِ عمل_صالح نباشه، رنگِ بهشت رو نمیبینه.
چون جوازِ ورود به بهشت، عملِ صالح است.
*لازمه رسیدن به حیات طیبه*
کسی که اهلِ عمل_صالح نباشه،
در «حیاتِ طیّبه» زنده نخواهد شد،
و از اون زندگیِ پاکیزه بیبهره است.
پس دوست بداریم، و «دوستداشتن» رو به دیگران هم یاد بدیم.
چرا که این دوست داشتن، «دوست» را داشتن است، و زندگی را پاس داشتن.
«حیاتِ طیّبه»، جز با «عملِ صالح» و دوستداشتن و مهرورزی و محبت به مخلوقاتِ خداوند، به دست نمیاد.
و به قول امام باقر (ع):
*هَلِ الدِّینُ اِلّا الحُبّ؟!*
آیا دین جز محبت و مهرورزی است؟!
.
*فلسفه سلام پایانی در نماز*
و دقیقاً به همین دلیل هست،
که هر روز در پایانِ نماز به
بندگانِ صالحِ خدا سلام و درود میفرستیم:
*«اَلسَّلامُ عَلَینا وَ عَلی عِبادِ اللهِ الصّالِحینَ* »
*اللهم صل علی محمدوال محمد وعجل فرجهم
باسلام وادب خدمت باسعادت عزیزان وتوفیق فهم وبصیرت جبهه حق ازباطل وپرهیز ازپیروی شیطان در ون وبرون
روز یکشنبه شما بزرگواران همراه باسلامتی وطول عمربابرکت وعاقبت بخیری دردنیا وآخرت
*یاذالاجلال والااکرام*
*کامل پنداریِ خویش و بهتر دانستن خود از دیگران ، بدترین بیماریِ آدمی*
*بیماری روحی بشر*
از جملۀ مهلک ترین بیماری های روحی بشر ،
کامل پنداری خویش و بهتر دانستن خود از دیگران است .
این بیماری به طور غالب در بستر خودشیفتگی شکل می گیرد و رشد می کند و تباهی ها به بار می آورد . در نظر چنین انسان هایی ، آن چه از ایشان صادر می شود ،
و هر کار و رفتار ، بهترین و زیباترین ،
و خالی از نادرستی و کاستی است ؛
به تعبیر قرآن کریم
*أَفَمَن زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًًا*
آیا کسی که کردار بدش در نظرش آراسته شد و آن را نیکو دید
همانند کسی است که چنین نیست ؟
*انانیت عزازیل*
این بیماری ، همان است که عزازیل را به ابلیس بَدَل کرد و او را با همۀ پیشینۀ عبادتش در جایگاهِ طرد و لعن الهی نشاند و به شیطنت دائمی و محرومیت ابدی گرفتار ساخت .
ابلیس از سرِ اَنانیت ، خود را از آدم بهتر خواند و تکبّر ورزید و به تباهی رفت .
در آیات مبین خداوند آمده است :
*قَالَ أَنَا خَیرٌ مِنهُ خَلَقتَنِی مِن نَارٍ وَ خَلَقتَهُ مِن طِینٍ . قَالَ فَاهبِط مِنهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَن تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَاخرُج إنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ*
*شیطان ازخوارشدگان*
گفت :
من از او بهترم . مرا از آتشی آفریدی و او را از گِل آفریدی .
فرمود :
از آن مقام فرو شو ، تو را نرسد که در آن جایگاه تکبّر نمایی .
پس بیرون شو که تو از خوار شدگانی .
همچنین در کلام مبین حق آمده است :
*« قَالَ فَاخرُج مِنهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ . وَ إِنَّ عَلَیکَ لَعنَتِی إِلَی یَومِ الدِّینِ »*
گفت :
پس ، از آن مقام بیرون شو ، که تو رانده ای . و تا روز جزا دور باد از رحمت من بر تو باد .
*تلاش ابلیس درفریب آدمی*
همۀ تلاش ابلیس بر آن است که آدمیان را به بیماری خود مبتلا سازدو در جایگاه اَنانیت ،
کامل پنداریِ خویش ،
تکبّر و گردنفرازی و گردنکشی قرار دهد و تباه سازد ،
چنان که امیرمؤمنان علی (ع) در خطبۀ قاصعه بدان اشاره کرده است :
*فَاحذَرُوا عِبَادَ اللهِ أَن یُعدِیَکُم بِدَائِهِ ، وَ أَن یُجلَبَ بِخَیلِهِ وَ رَجِلِهِ*
پس بندگان خدا ! بپرهیزید از این که شیطان شما را به بیماری خود مبتلا گرداند ، و با بانگِ خویش برانگیزانَد ،
و سوارگان و پیادگان خود را بر سرِ شما کشانَد .
*خودشیفتگی انسان*
کامل پنداری و خود برتر بینی در هر شکل آن ویران کنندۀ انسانیت انسان و به تباهی بَرَندۀ اوست ، چنان که در آموزه های امام علی (ع) آمده است :
*مَا أَضَرَّ المَحَاسِنَ کَالعُجبِ*
هیچ چیز مانند خود شیفتگی به خوبی ها زیان نمی رساند .
*العُجبُ هَلَاکٌ*
خود شیفتگی مایۀ هلاکت است .
*کامل پنداری درانسان*
من از نژاد برترم ، گوهر من والاتر است ،
من نجات یافته و بهشتی ام ،
دانشی چون دانش من نیست ،
من عقل کل ام ؛
و هر نوع دیگری از کامل پنداری و خود برتر بینی دامی است پهن شده از سوی شیطان .
امام علی (ع) در عهدنامۀ مالک اشتر در این باره چنین هشدار داده است :
*« إِِیَّاکَ وَ الإِعجَابَ بِنَفسِکَ ، وَ الثِّقَةَ بِمَا یُعجِبُکَ مِنهَا ، وَ حُبَّ الإِطرَاءِ ؛ فَإِنَّ ذلِکَ مِن أَوثَقِ فُرَصِ الشَّیطَانِ فِی نَفسِهِ لِیَمحَقَ مَا یَکُونُ مِن إِحسَانِ المُحسِنِینَ* .
تو را سخت پرهیز می دهم از خود شیفتگی ، و اطمینان کردن به چیزی که به خود شیفتگی ات وا می دارد ،
و از دوست داشتن چرب زبانی و ستایش ، زیرا چنان حالتی از استوارترین فرصت های شیطان در درون خودش است ،
برای این که هر کار نیکی را که نیکوکار کرده است از میان بردارد .
*خودشیفتگی یاحماقت*
خود شیفتگی ، کامل پنداریِ خویش و بهتر دانستن خود از دیگران ، نشانۀ عقل و کمال نیست ، بلکه ظهور آشکار نابخردی و حماقت آدمی است ، چنان که در هشدارهای امیرمؤمنان علی (ع) آمده است :
*العُجبُ عُنوَانُ الحِمَاقَةِ* .
خود شیفتگی نشانۀ حماقت است .
*بیماری کامل پنداشتن خویش*
ای انسان ای متکبّر در جان و روح !
ای گردنفراز ! بدان که هیچ بیماری و دردی بدتر از کامل پنداشتن خود نیست .
در پی درمانِ این مهلک ترین بیماری بر آ ،
سورۀ فاطر آیه ۸
سورۀ ص آیات ۷۷ و ۷۸
سورۀ اعراف آیات ۱۲و۱۳
نهج البلاغه عهدنامه مالک اشتر