4_5908958882771764621.mp3
1.45M
👇👇👇
💥شهادت عضو اهدا شده بر علیه انسان
‼️شبهه:
♦️اگر عضوی را به دیگری هدیه دهیم، مثلا دست را به بدن دیگری اهدا کنیم، آن دست بر علیه بدن دیگری #شهادت میدهد یا بدن ما؟
✍️پاسخ:
✅حقیقت انسان #روح اوست[1] و تمام علم و حافظه و عملکرد انسان در روح او ثبت میشود و اعضای بدن، هم در دنیا و هم در #آخرت تنها ابراز کار نفس هستند و چیزی در آنها ثبت و ضبط نمیشود.
👈لذا حتی اگر دست یا پا یا هر عضو دیگری تغییر کند، روز #قیامت باز با همان عضو بر علیه آن شخص، شهادت داده میشود، چون تمام افکار و اعمال انسان در روح ثبت و ضبط میشود و این بدن ابزار کار هستند.
📚پینوشت:
[1]. صدر المتألهين، الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، دار احياء التراث - بيروت، چاپ سوم، 1981 م، ج 9، ص 200.
#اعتقادی
#لالههای_آسمونے
🌹🍃پسرم جبار در عملیات کربلای 5 از ناحیه کمر زخمی شد. سمت #حلبچه هم که رفته بود؛ شیمیایی شد. بعد از مجروح شدن که به خانه آمده بود به ما نگفت که مجروح شده ما از طرز نشست و برخاستش فهمیدیم که مشکلی دارد. به #مادرش گفته بود من میخواهم به خانه دایی بروم.
🌹🍃مادر پرسید که چرا؟ گفته بود حمام آنها بهتر از #حمام ماست. داییِ جبار از نیروهای شهید دکتر چمران بود. جبار با داییاش مانند برادر و به هم خیلی نزدیک بودند، آن روز به خانه دایی رفته بود. حمام کرده بود و دایی #پانسمان جبار را عوض کرده بود. بعد هم به خانه برگشت، ما به جبار شک کرده بودیم نمیتوانست راحت بنشیند.
🌹🍃پرسیدم جریان چیست کجایت زخمی شده؟ جبار خندید گفت: چیزی نیست. یک #زخم کوچک در کمرم است با همان زخمی که داشت دوباره راهی جبهه شد مادر به جبار میگفت که تو هنوز خوب نشدی چرا میروی؟ جبار گفت در جبهه آرپیجی زن ندارند. من هم آرپیجی زن شدم باید زود برگردم. ما تا لحظه #شهادت نمیدانستیم جبار چه درجهای دارد و در جبهه چه کار میکند.
🌹🍃 همیشه #گمنام میآمد و میرفت. حتی آن یک سالی که در حلبچه خدمت میکرد؛ وقتی مادرش میپرسید که شما آنجا چه کار میکنید؟ میگفت ما آنجا به سربازها غذا میدهیم. مادرش میگفت مگر تو بلدی غذا بپزی؟ میگفت بله من برای بچهها ماکارونی و دمپختک درست میکنم. همیشه با #خنده و شوخی جواب میداد.
#سردارشهید_جبار_دریساوی🌷
7.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 شهادتی که رحلت نمیشود
#رسول_اکرم (ص)
#شهادت
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_عارفانه🌹
قسمت ۳۱
*═✧❁﷽❁✧═*
#شهادت
گردان ما با عبور از نخلستان🌴 ها خودش را به جاده مهم حُورعبدالله رساند.
رسیدیم به مواضع بچّه های گردان حمزه.
بارش خمپاره💣 دراطراف ماشدت یافته بود.اکثرخمپاره ها داخل منطقه باتلاقی می خورد و منفجرنمی شد!
برادرنیری هم که جانشین مسئول دسته بود جلوتر از بقیه قرار داشت.مابه سلامت ازاین مرحله گذشتیم.
ساعتی بعد به مواضع دشمن نزدیک شدیم.صدای🗣صحبت عراقی ها را می شنیدم.
نَفس درسینه من حبس شده بود.بچّه ها همین طور از راه می رسیدند و پشت سرهم می نشستند.
یعنی کدام یک ازبچّه هاامشب به دیدارمولایشان نائل می شوند⁉️
درهمین افکار بودم که یک منوربالای سر ما روشن شد!
تیربارچی عراقی فریادزد:(قِف قِف ایست)
همه بچّه ها روی زمین خیز رفتند.
هر دو تیربار دشمن ستون بچّه های مارابه رگبار بستند.شدت آتش🔥 بسیار زیاد بود.
صدای آه وناله بچّه هاهرلحظه بیشترمی شد😨در همین گیرودار سرم را بلند کردم؛دیدم 👀برادرنیری روی زانونشست وبااسلحه کلاش به سمت تیربارچی سمت چپ نشانه گرفته.چندگلوله شلیک کرد.یکدفعه دیدم تیرباردشمن خاموش شد!!!
برادرمظفری خودش رو به جلوی ستون رسوندوفریادزد🗣:الله اکبر...
خودش به سمت دشمن شلیک کرد وشروع به دویدن🏃 نمود.همه روحیه گرفتند😍یکباره ازجابلندشدیم وبه دنبال او دویدیم.خط دشمن شکسته شد💪💪.
مابه نزدیک پل مهم منطقه رسیدیم.هنوز هوا روشن نشده بود که به ما دستور دادند برگردید.
گردان دیگری برای ادامه کارجایگزین ماشد.
همین طورکه به عقب برمی گشتیم,به سنگرهای تیرباردشمن رسیدیم, که در کنار جاده پیکر یک شهید جلب توجه کرد😳جلورفتم,قدم هایم سُست شد😰کنارپیکرش نشستم.هنوزعینک برچهره داشت.
در زیر نورماه خیلی نورانی تر شده بود. خودش بود😭برادرنیری همان که از همه ما در معنویات جلوتر بود✅همان که هرگز او را نشناختیم. کمی عقب ترآمدم پیکرمهدی خداجو را دیدم . بعد طباطبایی (مسئولدسته) بعدمیرزایی.
خدای من چه شده⁉️همه بچّه های دسته ما رفته اند. گویی فقط من مانده ام!نمی دانید چه لحظات سختی بودوقتی به اردوگاه برگشتیم سراغ بچّه های دسته را گرفتم..از جمع سی نفره ماکه سه ماه 🌙شب وروز با هم بودیم فقط هشت نفر برگشته بودند!
یادصحبت های مسئول دسته افتادم که می گفت:《شهادت رابه هرکسی نمی دهند و باید التماس کنی👌》
بعدها شنیدم که یکی ازبچّه ها گفت : برادرنیری وقتی گلوله خورد روی زمین افتاد. بعد بلند شد ودستش✋ راروی سینه نهادوگفت:《السلام علیک یااباعبدالله....》 بعدروی زمین افتادورفت🕊💔
ازکانال#تنها_مسیری_ام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثل پدر👌
🎥نماز سردار شهید سلیمانی🌷
#شهادت
#حاج_قاسم_سلیمانی
🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 واکنش زائران حرم رضوی لحظه اعلام خبر #شهادت سردار سلیمانی در مراسم دعای ندبه
16.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پیش بینی سردار سلیمانی از نحوه ی شهادت خود، از زبان فرزند شهید مدافع حرم حسین محرابی
#سردار_شهید_سلیمانی
#شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخی در حرم امام رضا علیهالسلام که خیلی زود به واقعیت پیوست😢
🔻«محمد الشیبانی» جوان رعنای عراقی که راننده ابومهدی المهندس بود، در حمله تروریستهای امریکایی به کاروان حامل او و سپهبد قاسم سلیمانی شربت #شهادت نوشید.💔🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#برش_یک_دقیقهای #شهادت
🎥 شهادت طلبی و رسیدن به اوج
🎙 حجتالاسلام والمسلمین ناصری
⏱ یک دقیقه