eitaa logo
🇵🇸 حاج آقا سلام
1.7هزار دنبال‌کننده
24.2هزار عکس
20.2هزار ویدیو
174 فایل
کانال حاج آقا سلام در مجازی سخنرانی های شیخ سجادقهرمانی مطالب ناب و درجه یک دین تبیین سیاسی روشنگری و فضا سازی برای ظهور از اینکه دوستان خودتون رو دعوت می کنید سپاسگزارم انتقادات و ارسال مطالب جهت بارگذاری در کانال https://eitaa.com/hajagha_salam67
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مامان چیزی نگیا شب خودش از اینترنشنال میبینه😑🤦‍♂️ ┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄
داغیکه هیچ وقت تاظهور سرد نخواهد شد
یاداین عزیز به خیر که حاج قاسم عاشقش بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️از من می پرسند این پارجه روی سرت برای چیست؟ ⁉️ و از زنان مسلمان هم می‌پرسند چرا موهایتان را می‌پوشید؟ یک درصد می‌دانستند... 👌 در کوتاهترین زمان، یکی از مهمترین فلسفه‌های حجاب را ببینید ❇️ کانال زندگی شیرین و الهی دوست همیشه همراه شما 🔰🔰🔰 🆔 ✅اگر لذت بردید لطفا به اشتراک بگذارید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم به فرزندش (محمد هادی) 🔷 هشتمین سالگرد شهادت اولین شهید استان شهید حاج تسلیت باد ┈••✾•🌿❣️🌿•✾•• @khezreznde
فرقی نمیکنه فقیر باشی یا ثروتمند میزان برکت خانواده رو دعای مادر تعیین میکنه هرکجا دیدی خداوند باشکوه تحویلت گرفت بی شک,خرجش دعای مادر بوده است دعای فرشته خداوند بدرقه راهتان 🌺پیشاپیش روز مادر مبارک🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مردی از کنار جنگلی رد می شد، شیری را دید که برای شغالی خط و نشان می کشد. شغال به خانه رفت و در را بست ولی شیر همچنان به حرکات رزمی اش ادامه داد و شغال را به جدال فرا خواند . مرد سرگرم تماشای آنان بود که کلاغی از بالای درخت از او پرسید چه چیز تو را این چنین متعجب کرده است؟ مرد گفت: به خط و نشانهای شیر فکر می کنم ،شغال هم بی توجه به خانه اش رفته بیرون نمی آید! کلاغ گفت ای نادان آنها تو را سرگرم کرده اند تا روباه بتواند غذایت رابخورد! مرد دید غذایش از دستش رفته از کلاغه پرسید روباه غذایم را برد شیر و شغال را چه حاصل؟ کلاغه چنین توضیح داد: روباه گرسنه بود توان حمله نداشت، غذایت را خورد و نیرو گرفت، شیرهم بدنش کوفته بود خودش را گرم کرد تا هنگام حمله آماده باشد و شغال هم خسته بود رفت خانه تا نیرویی تازه کند تا آن زمان که جلوتر رفتی هرسه به تو حمله کنند و تو را بخورند!؟ مردپرسید: از اطلاعاتی که به من دادی تو را چه حاصل؟ کلاغ گفت: آنها کیسه زر تو را به من وعده داده بودند تا تو را سرگرم کنم
🌼🌼: ‍ 💠💐 اگر روزتان را با 💐💠🌾 ❇️🌺 "بسم الله" 🌺❇️ و مهربانى و گذشت آغاز كنید و بگذرانید قطعاً برنده اید و لبخند💠"خدا"💠 را در زندگیتان به زیبایی خواهید دید 🌼لبخندش همراه لحظه هايتان باد 💠🌼💠🌼💠 🍀 🍀 🔷🔹 🔷🔹💐🔷🔹💐
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠و درود خدا بر او فرمود: آن کسی که تو را هشدار داد، مانند كسی است كه تو را مژده داد. 📒 🎇🌹🕊 🎇🌿🌹 🎇🎇🎇🎇
سلام خدای نازنینم هرصبـح برمیخیــزم روبه دریاے سخاوتت در امتـداد آسمان لطفت آرزو میکنم لبهایـمان پرخنده دستانمان بخشنـده دلمان سرزنـده باشد و سپاسگزارم که هر روز بالبخندت بر دعایم مهر تایید میزنی سلام عزیزان صبح روز بارونیتون بخیر و شادی 🌸🌺🌸
💐 به امام صادق عليه السلام گفتند: كار خود را به‌ چه اساسى‌استوار ساخته‌اى؟ فرمود: بر چهار بنيان: 🔸 [اول] دانستم كه عمل مرا كسى ديگر انجام نمى دهد پس تلاش نمودم 🔸 [دوم] دانستم كه خداى بر من آگاه است پس حيا كردم. 🔸 [سوم] دانستم كه روزى مرا ديگرى نمى خورد پس آرام گرفتم 🔸 [چهارم] دانستم كه پايان كار من مرگ است پس براى آن آماده شدم. 📚 بحارالانوار جلد78 صفحه228 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
❄️ سه شنبه دی ماه تون پر برکت و مبارک با ذکر شریف صلوات بر حضرت محمد ص و خاندان پاک و مطهرش ❄️ ❄️🌼اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي ❄️🌼مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد ❄️🌼وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم
حکایت پادشاه و اعدام نجار پادشاه به نجارش گفت:فردا اعدامت میکنم،آن شب نتوانست بخوابد. همسرش گفت:”مانند هرشب بخواب، پروردگارت یگانه است و درهای گشا یش بسیار ” کلام همسرش آرامشی بردلش ایجاد کرد و چشمانش سنگین شدوخوابید صبح صدای پای سربازان را شنید،چهره اش دگرگون شد و با ناامیدی، پشیمانی وافسوس به همسرش نگاه کردکه دریغاباورت کردم بادست لرزان در را باز کرد ودستانش را جلوبرد تا سربازان زنجیرکنند.دو سرباز باتعجب گفتند: پادشاه مرده و از تو می خواهیم تابوتی برایش بسازی،چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت،همسرش لبخندی زد وگفت: “مانند هرشب آرام بخواب،زیرا پروردگار یکتا هست و درهای گشایش بسیارند ” ╭─┅ঊঈ🖌📖🖌ঊঈ┅─╮