eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.2هزار دنبال‌کننده
7 عکس
0 ویدیو
33 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸﷽🔸 هیئت عصر عاشورا (قرائت زیارت جامعه کبیره) جمعه ۲۷ اردیبهشت (۱۱ رمضان) ایام وفات حضرت خدیجه(س) از ساعت ۱۹ تا اذان مغرب خ فلسطین پایین تر از ۴راه بزرگمهر حسینیه موج الحسن(ع) @hajmahmoodzholideh
همینکه مادر زهرا شدی، تو یکتایی نشانِ بندگیِ توست، ٱم زهرایی ز دامن تو چو حَوراءُالانسیه آمد دلیل شد که تو هم خود، ز جنسِ حورایی که میتوان به مقام تو دست یابد که تو زوجةُ النَّبوي ، رازدار طاهایی تویی تو مادر کوثر، تویی تو شاهد وحی تو افتخار زمین، فخر آسمانهایی تو مَحرم همۀ آیه های قرآنی تو اولین زن مؤمن به ماه بطحایی چه میتوان ز شباهات تو به مولا گفت تو سِرّ ٱم ابیها تو یارِ مولایی به کوری دگران ٱم مؤمنین هستی تو مادر همۀ شیعیان دنیایی به اوج غربت اسلام و غربت احمد تو پشتوان رسول خدا به غمهایی میان آن همه دشمن ز مشرکین قریش تو یار دین پیمبر شدی به تنهایی دلت به شِعب ابیطالب آزمایش شد نشان به فاطمه دادی که اصل تقوایی تمام کرب و بلا را به تجربه دیدی تو آشنای عطش، غصه دارِ فردایی تمام هستیِ خود را نثار دین کردی براستی که کنیز خدای یکتایی به وقت رفتن تو، دستِ خالی اَت میگفت: نیازمندِ عبای رسول عظمایی کفن برای تو از جانب بهشت آمد حسین، شد کفنش بوریای صحرایی کنار پیکر پاره نبودی، ای مادر که داشت زمزمۀ یابُنَیَّ غوغایی هزار و نهصد و پنجاه زخم را زینب در آن قیامت گودال، دید زیبایی @hajmahmoodzholideh
🔸﷽🔸 🔻هيئت محبان المرتضي(ع)-جلسه هفتگي🔻 🔹یکشنبه ٢٩ ارديبهشت ماه ٩٨ يك ساعت قبل از افطار 🔹(جشن ميلاد امام حسن مجتبي(ع) با قرائت زيارت امين الله با مداحي حاج جعفر طهماسبي 🚩 خيابان ١٧ شهريور ، اتوبان شهيد محلاتي غربي ، قبل از پل ري ، خيابان شهيدوفايي برومند ، كوچه قرباني ، بيت الزهرا(س) ☑️ @hajhoseinsazvar
قلّۀ ماه مبارک، لَیلةُ القَدرِ نبی است فاتحِ قلّه یقیناً،لَیلةُ البَدرِ علی است روح و جانِ لیلةُ القدرِ نبی هم، فاطمه ست علت پیروزیِ بدرِ علی هم، فاطمه ست این شب بدرِ علی،این باده، جام کوثر است ذکر زهرا، یاامیرَالمؤمنین یا حیدر است چیست طوفانی که آمد در شب بدرِ علی هست آن ذکری که شد ذکرِ شب قدر علی ذکر یازهرا و یاحیدر به لبهای مَلک چون نسیمی می وَزد از اهلِ جنت بر فلک اَصلُها ثابت حکایت کرد، ریشه با علیست بدر ثابت کرد،نصرت چون همیشه با علیست چون علی را دید،پیغمبر به دوشش،مَشکها همچو باران ریخت،از شوقش،به رویَش،اشکها یادم آمد روضه ای،از اشکِ ساقیِ حسین مشکِ ساقیِ پیمبر،مشکِ ساقیِ حسین نصرت حیدر کجا و نینوا، عباس،آه بَدریون سیراب اما کربلا، عباس،آه کودکان در خیمه میگویند ساقی! اَلعطش بهر اصغر آب میجویند، ساقی! اَلعطش تشنه لب طفل رباب و وای از قحطیِ آب آب، نایاب و عِتاب و وای از قحطیِ آب چشمِ سالار حرم را دور دیده کوفه، وای پس بساط بغضِ خود را جور دیده کوفه، وای بغضِ روز بدر آمد،دستها سیلی شدند کینۀ دیرینه آمد،چهره ها نیلی شدند @hajmahmoodzholideh
رکعت اول، نمازش با سلامت ختم شد رکعت دوم، رکوعش تا قیامت ختم شد شد عمودِ آهنین، سهم سرِ شیر خدا در سحر شد منهدم یکباره، أرکانُ الهُدی با وجودی که هنوز از هر قضاوت زود بود من نمیدانم چگویم، تیغ زهرآلود بود تا حسن آید به مسجد، کار از کارش گذشت تیغ از پشتِ سرش، تا پشتِ رخسارش گذشت زیر یک بازوی بابا را حسن محکم گرفت زیر یک بازوی مولا را حسین کم کم گرفت باز هم تکرار شد، آنکه عصای مادر است... با حسینش مجتبی، حالا عصای حیدر است وای بر حال دل زینب که مهمانش رسید مرتضی با حال و احوال پریشانش رسید جان زینب بر لب آمد، تا پدر برگشت باز قابضُ الأرواح آمد، دیده تر برگشت باز گفت دستانم رها سازید، زینب مضطر است او به یاد روزهای واپسینِ مادر است دخترم تاقت ندارد، رحم بر حالش کنید کربلا در پیش دارد، فکرِ احوالش کنید بعد از این سرها ببیند روی نِی، از تن جدا خونِ من بر چهره بیند، بر گلو خون خدا آید آن روزی که میبیند، میان اشک و آه میزند در خون حسینش، دست و پا در قتلگاه @hajmahmoodzholideh
یک شب دگر تو منتظرم باش، فاطمه مَرهم برای زخم سرم باش، فاطمه یک عمر، انتظار ترا میکشم بس است هجرانِ روزگار ترا میکشم بس است از سینۀ شکستۀ تو سینه اَم پُر است از بازوان خستۀ تو سینه اَم پُر است آری شنیدنیست، غم اینچنینی اَم طولانی است قصۀ خانه نشینی اَم می آیم و نگفتنی اَت را بمن بگو آن قصۀ شنیدنی اَت را بمن بگو من مانده ام هنوز، از آن رو گرفتنَت وای از زمانِ دست به پهلو گرفتنَت ایکاش حرفی از در و دیوار میزدی یکذّره حرف، از نوک مسمار میزدی غیر از وصیتت، به شبِ رفتنَت بمن چیزی نگفتی عاقبت از محسنت بمن صد ماجرا و اینهمه تُوداری، ای دریغ! رفتی تو با تمام گرفتاری، ای دریغ! یادم نرفته آخرِ خط، گفتی یاعلی بودی بخون و خاک و فقط، گفتی یاعلی حالا علی بسوی تو پرواز میکند عقده ز استخوانِ گلو باز میکند گویا هنوز منتظرِ من نشسته ای من با سرِ شکسته، تو پهلو شکسته ای تازه حسن مصیبتش آغاز میشود کم کم صدای غربتش آغاز میشود دارد حسین، زمزمۀ کربلا به لب زینب صبور، در همه غمهاست روز و شب میبینم آن زمان که سرم، جنگ میشود دامانِ اهل کوفه پر از سنگ میشود وای از شکستنِ سرِ زینب، ز سنگ بام وای از غم غریبیِ زینب، به شهر شام @hajmahmoodzholideh
تو که از پا نمی اُفتی چه شد از پای افتادی چرا زانو گرفتی در بغل در جای افتادی! تو تنها نیستی، مظلومِ من! کُفوَت مگر مُرده به پیش چشم خونبارم، چنین مَنمای، افتادی ز های و هویِ تو میدانِ عزم و رزمها پُر بود چه شد ای حیدرِ زهرا ز هوی و های افتادی تو مأمور سکوتی، من ولی مأمورِ فریادم مبادا آنقدر گِرییده ای؛ کز نای افتادی علی! ایکاش میمردم، نمیدیدم تو کَت بسته بزیر دست نامردانِ بی پروای افتادی ندارم تاقتِ شمشیر، بالای سرت، هرگز تو قرآنی، نبینم گیرِ دشمن آی، افتادی زمانی بی سپر بودی ولی حالا سپر داری ز پا اُفتم که با تو کس نگوید؛ های! افتادی! تمام زخمهایت را تلافی میکنم یک یک که دیدم در ٱحد پایِ نبی از پای افتادی تو خواهی دید،کز این دردِ مالامال می ٱفتم نبینم من که از غصه، تو پایا پای افتادی مگر پهلو گرفته، کشتی اَت، ای پهلوان!برخیز چه شد در ساحل خونینِ بستر، وای افتادی حلالم کن علی! این رأی فرداها بکار آید اگر امروز از تزویرِ چندین رأی افتادی @hajmahmoodzholideh
شب احیا سخن فراوان است حرف ما امشب از جوانان است ما گنه کار آمدیم درست سست و بیمار آمدیم درست سخن اما گناهِ فردی نیست همگانی است، ورنه دردی نیست درد ما از گناهِ یک نسل است توبه از این گناه یک اصل است درد ما درد قلّت شیعه است بس گرفتار، ملت شیعه است همه جا کشته میدهد شیعه سر در این راه مینهد شیعه گفت آن مرشدی که مشفق بود کثرتِ ما ز نسل عاشق بود گفت یارانِ من فراوانند اُمتَم انقلاب سازانند همه یاران او شهید شدند یا که جانبازِ روسپید شدند ما کجاییم و آن حضور کجاست؟ نسل آمادۀ ظهور کجاست؟ ای خوش آن روزها که برگردد نسل شیعه زیاد تر گردد ای خوشا دوستان تازه نفَس مرگ بر دشمنان تازه نفَس نشِنیدی ولی چه فرمودند باز سید علی چه فرمودند گر شنیدی حدیث عزت را پس تلافی کنیم غربت را نکند دشمنان فزون بشوند! دوستان علی زبون بشوند! و مبادا یهود، پیش اُفتد ما خمود، او به فکر خویش اُفتد باید آغاز کرد از هیئت تا هدایت رسد به یک امت امت شیعه نوجوان خواهد حجة بن الحسن جوان خواهد گر چه امروز هم فراوانند در دفاع حرم جوانانند باز هم کشته میدهد شیعه سر براه علی نهد شیعه نسل کوثر هماره زهرائیست شیعه تا روز حشر مولائیست هان! به کوریِّ چشم دشمنِ پست نسل گودال، تا قیامت هست روضۀ سر بریده باید خواند هم ز حلق دریده باید خواند روضۀ کوچه یادمان نرود شام تا کوفه یادمان نرود روضۀ تازیانه تازه شده روضۀ دخترانه تازه شده روضۀ دختر و کنیزی وای شرح آن ماجرای هیزی وای ما که خون از دو دیده میباریم کینه ها بین سینه میکاریم انتقام از یهود را داریم قصد آل سعود را داریم منتظر باش مکه! می آییم ما پس از قدس، کعبه! می آییم با علمدار و با علم آییم با امام زمان حرم آییم @hajmahmoodzholideh
🏴 اقامه عزای شهادت حضرت امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) مداحان: حاج حامد خمسه، کربلایی حنیف طاهری، کربلایی سیدمحمود علوی 🔹شنبه، یکشنبه و دوشنبه ۴ ، ۵ و ۶ خردادماه ⏱از ساعت ۱۹ تا افطار 🔸خیابان ۱۷ شهریور، نبش بلوار قیام 🚩حسینیه موج الحسین (ع) ▫️ویژه برادران ☑️ @hajhoseinsazvar
ای فلسطین، مقاومت تا قدس نهضتت را مداومت تا قدس روز قدسِ شریف، هر روز است راه و رسمِ امام، پیروز است در رهِ آرمان، بلا، غم نیست وعده ی نصرتِ خدا حتمی است آن ابر قدرتی که پوشالی است نعره اش، مثلِ طبل، توخالی است سایه ی شومِ صهیونیستِ سخیف محو باید شود، ز قدسِ شریف □ □ □ بارِ دیگر، در آخرین جمعه پاسخِ مُشتِ آهنین، جمعه بر سرِ دشمنانِ دین، فریاد هست فریادِ مومنین، پهباد میرود بُردِ موشکِ سِجّیل تا جهانی بدونِ اسرائیل گفت رهبر که فجر، نزدیکاست رو به پایان، یهود و آمریکاست با ستمگر، مذاکره، هرگز بر سرِ دین، معامله، هرگز سازشِ با ستمگران، ننگ است آخرین راهبردمان، جنگ است ظلم و کینه، درختِ بی برگ است آخرِ بی عدالتی، مرگ است □ □ □ آری ای مسلمین بپاخیزید خون بپای درختِ دین ریزید نگذارید، دست روی دست که پس از غزّه نوبتِ قدس است میرسد بر مجاهدان، نصرت در پناهِ مقاومت، عزّت میرسد روز گارِ صبحِ امید از پسِ ابر، میدمد خورشید میرسد صبحِ امتِ اسلام روز تشکیلِ دولتِ اسلام هان! ره آوردِ کربلا! ای قدس میزند منجی اَت صَلا، ای قدس غم مخور، انتفاضه ها بایست مهدویَت مقابلِ کفر است او میاید به قدس، میدانیم پشتِ آقا نماز میخوانیم از حرم تا حرم، رهَش پوئیم محضرِ او سلام میگوئیم السلام ای امامِ مظلومان ای امیدِ قیامِ مظلومان منتقم! اِنتقِم ز دشمنِ پَست مادرت در مدینه منتظر است بعدِ اتمامِ انتقامِ یهود سر بریز از سپاهِ آل سعود @hajmahmoodzholideh
🔸﷽🔸 🔻هيئت محبان المرتضي(ع)🔻 🔹جلسه هفتگي طبق سنوات گذشته در جوار شهدا و امام راحل(ره) یکشنبه ١٢ خرداد يك ساعت قبل از افطار 🔹(بيست و هفتم ماه رمضان) مداح : حاج جعفر طهماسبي 🔹بهشت زهرا(س) قطعه ٢٩ ايستگاه صلواتي انتظار محل استقرار اتوبوسها ساعت ١٨ همانروز :١_مقابل حسینیه موج الحسین(ع) ٢_مقابل حسینیه حجت(عج) بازار دوم نازی آباد ☑️ @hajhoseinsazvar
🔸﷽🔸 شَهرُ رَمَضان اَلّذی اُنزِلَ فیهِ القُرآن 🔻هیئت غريب مدينه 🔻 (با قرائت زیارت عاشورا) و نماز جماعت مغرب و عشاء دوشنبه ١٣ خرداد (روز ٢٨ ماه مبارک رمضان) "یکساعت قبل از افطار" خیابان فلسطین، پایین تر از ۴راه بزرگمهر، کوچه شهیدان باقری حسینیه موج الحسن(ع) @hajmahmoodzholideh
ای روح ایمان، روح ایران، روح قرآن روح خدا، روح پیمبر، روح فرقان ای روح هستی بخش، تو آرام روحی دارای کشتی نجاتی، مثل نوحی ای بت شکن، مانند ابراهیم هستی الحق که تو فرزند ابراهیم هستی تو ریشه کَن سازِ همه نمرودیانی موسای دیگر، دشمن فرعونیانی احیاگرِ دین خداوندِ حمیدی آری مسیحِ تازه در قَرن جدیدی با صوت داودیِ خود جان آفریدی در نیمۀ خرداد طوفان آفریدی جانِ زمین را با زمان تزویج دادی اسلام را در عالمی ترویج دادی اسلامِ تو اسلام رحمانییست؟ هرگز اسلام آمریکای شیطانیست؟ هرگز اسلام روح الله، اسلام جهاد است اسلام حزب‌الله، صلحش در نهاد است دین، چارده قرن است که پیکار دارد یعنی أشِدّاءُ علَی الکفار دارد دینی که میگویند برخی، دینِ نمائیست دین نیست آن دین، بلکه نوعی دین زدائیست دین را جدا از کربلا دانند، بعضی! از شورِ عاشورا جدا دانند، بعضی! اسلام، تنها نیست فرهنگِ عبادت اسلام، با دشمن جهاد است و شهادت یک قوم یارِ صف به صف دارد خمینی آری که فرزند خلف دارد خمینی تا یکصدا صوتِ جلی هستیم، هستیم تا پیرو سید علی هستیم، هستیم سید علی، یعنی جوادیِ الحسینی سید علی یعنی همان راه خمینی کوریِ چشم دشمنش، جان پَروریدند ما را شهیدان حریمش آفریدند تا کربلا برپاست، قربانیِ ما هست سربند یا زهرا به پیشانیِ ما هست @hajmahmoodzholideh
🔸﷽🔸 🔻هیئت غريب مدينه🔻 دوشنبه ٢٠ خرداد ماه ٩٨ از ساعت ١٩:٣٠ با آموزش روانخواني قرآن ميدان فلسطين ، تقاطع بزرگمهر حسینیه موج الحسن(ع) @hajmahmoodzholideh
بقیعا السلام ای تربتِ نور سلام ای بارگاهِ غربت نور سلام ای خاکِ پاکت نورباران سلام ای مرقدِ زهرا تباران سلام ای جایْ جایِ تو مطهر زیارتگاه زهرا و پیمبر سلام ای مهدِ زُوّارِ خدایی انیسِ دردهای مجتبائی سلام ای ناظرِ غمهای وافِر سلام ای تربت سجاد و باقر سلام ای قبله دلهای عاشق سلام ای بوستان پاکِ صادق چرا ای بُقعه، بی شمع چراغی نگیرد از تو جز شیعه سراغی فدای این زمین و آسمانت که چندین گنج داری در نهانت که گفته بارگاهت خِشت خِشت است؟ که خاکت بهتر از باغ بهشت است تو بابِ بابِ جبریل امینی زیارتخانۀ اُمُّ البنینی نشان از عطر و بوی یاس داری که در خود مادرِ عباس داری گلی اینجا دهد بوی علی، کیست؟ گلی جز فاطمه بنت اسد نیست قرینِ گنبدِ خضرا تو هستی نشانِ تربتِ زهرا تو هستی اگر چه بُقعۀ آل حبیبی کنار مصطفی، اما غریبی تو سفره دارِ مهمانی عزیزی غبارِ مهدوی بر سر بریزی کنی هر روز و شب تجدید عهدی به هر بوسه ز خاک پای مهدی بقیعا در دلِ شهر مدینه تویی تنها گواهِ زخم سینه تو تنها شاهدِ صوتُ الحزینی شنیدی نالۀ فضه خذینی تو از پهلو شکسته، راز داری غمت با مهدی اش، ابراز داری بقیعا روز آزادیست نزدیک غمت پایان شود، شادیست نزدیک بده اذنِ دخولی تا بیائیم به مژگان آب و جارویت نمائیم بده رخصت که صَحنت را بسازیم چو مشهد بر شبستانت بنازیم بزودی شیعه با یاریِ زهرا بسازد بارگاهِ مجتبی را ..................... الا ای مادرِ پهلو شکسته بحقِّ آن امامِ دست بسته زجا برخیز، با آن آهِ شبگیر خدا را نیمه شب، دستِ طلب گیر دعا کن این حرم آزاد گردد دلت از شیعیانت شاد گردد ببین آتش به باغ و بوستانت ببین شد تازه داغِ دوستانت همانانکه ترا تکذیب کردند بقیعِ سبز را تخریب کردند تو دیدی شیعه با غم مبتلا شد که گلزارِ بقیعت کربلا شد دوباره شعله بر گردون کشیدند ضعیفان را بخاک و خون کشیدند دوباره کوچه کوچه، خون گرفتند تقاصِ لیلی از مجنون گرفتند منا را غرقِ خون کردند مادر حرم را لاله گون کردند مادر حریمِ امنِ حق را امنیت کو؟ به کعبه، مسلمین را حیثیت کو؟ یمن، بحرین، غزّه، خونفشانند عراق و سوریه دَردی گِرانند اگر چه هیبتِ دشمن شکسته هِلالِ شیعه در غربت نشسته همه عالَم پُر از فِسق و فجور است دعا کن، شیعه دلتنگِ ظهور است دعا کن مادرا ، مهدی بیاید دعا کن روزِ هم عهدی بیاید دعا کن تا رسد روز ملاقات رسد لبیکِ ما بر یالثارات دعا کن مادرا ، حق سَر بگیرد تقاصِ سیلیِ مادر بگیرد دعا کن تا رسد روز قیامش که ما هستیم یارِ انتقامش دعا کن، مهدی ات دلشاد گردد که قدس از کربلا آزاد گردد @hajmahmoodzholideh
با مناجات علی اهلِ دلِ شب میشوم با تقرب بر حسین اینجا مقرب میشوم چون علی گردید عبدٌ مِن عبیدِ مصطفی منهم از این منظر امشب عبد زینب میشوم هر زمان باشم غلام نوکران فاطمه بر امام خویش هم نوکر ملقب میشوم یا اِلهَ المذنبین، من هر چه بودم آمدم دارم امشب از عطای تو لبالب میشوم من ترا دارم، خدا دارم، رضا دارم، رضا با علی موسی الرضا، معصومه مذهب میشوم هر چه بَد باشم، شبِ جمعه که میآیم حرم با نگاهِ حضرت سقا مؤدب میشوم یاد کام تشنۀ اربابِ عطشان چون کنم زائرِ یک گوشه از گودال اغلب میشوم روضۀ وَجهُ الثَّری را روضه خوان میخواند و ناگهان گریانِ زخمِ سُمِّ مرکب میشوم نالۀ زهرا بگوش آید از آن سوی حرم با نوای یا بُنَیَّ غرقِ یارب میشوم @hajmahmoodzholideh
بسم رب الوحی، رب هل اتا رب احمد، رب خیرالمرسلین رب عترت، رب مولانا علی رب سادات نساءالعالمین صحبت از یاران دین کبریاست یاد باید کرد از اصحابِ حق درس عبرت از اُحد باید گرفت تا شود سرلوحۀ احبابِ حق از چه رو دندان پیغمبر شکست وز چه احمد حمزه را از دست داد «لحظه ای غفلت» ز فرمان نبی جبهۀ حق، تنگه را از دست داد هیچکس باور ندارد اینچنین حیدر و بر تن نَود زخمِ عمیق کینۀ هندِ جگرخوار عاقبت حمزه را مُثله کند در زیر تیغ! کیست حمزه، یار احمد یار وحی حافظ آیات، بعد از هر نزول کیست حمزه، مرد ایمان و نبرد عبد صالح شیرِ میدان رسول کیست حمزه، غرّشِ شمشیر عشق کیست حمزه، عبد فرمان علی کیست حمزه، مرد میدان اُحد جان او بسته است بر جان علی هر کجا احمد ز دشمن فتنه دید بود یارِ حضرتش آن پهلوان حال افتاده بزیر دست و پا بی نفَس، بی جان، شکسته استخوان سینه ای که سخت تر از کوه بود حال از تیزیِ خنجر نرم شد این همان یکتا عموجان است که بارها زهرا به او دلگرم شد سالها بگذشت از جنگ اُحد شهر از بعدِ نبی تاریک بود بی حیایی راهِ زهرا را گرفت راهِ بانو، کوچه ای باریک بود روزِ سیلی خوردنِ زهرا رسید دید دشمن تا که بنچاقِ فدک مادرِ سادات را آن بی حیا پیش چشمِ مجتبایش زد کتک گوشواره پخش شد روی زمین دست مادر بود در دست پسر راه را گم کرد آن یاسِ کبود آنکه خود از بهر مولا شد سپر پس کجا بودی ببینی ای عمو! فاطمه افتاد زیر دست و پا تو بزیر خاک و زهرا بی پناه بسته شد در ریسمانی مرتضی بولهب یک حرف بد زد بر نبی ای عمو! خشمَت امان از او گرفت ثانی اما سیلی ام زد بی هوا هیچکس آیا نشان از او گرفت؟ ِراهِ زهرا راهِ یاریِ علیست تاعلی تنها نماند هیچگاه درسِ عبرت از اُحد این است و بس شیعه در غفلت نباشد هیچگاه @hajmahmoodzholideh
شُکرِ لِلَّه، شهرِ ما را آبرویی دیگر است قبلۀ تهران، نمادِ کربلای دلبر است حضرت عبدالعظیم از دودمان مجتباست طاهرِ زین العِباد از خاندان حیدر است وادیِ طور است اینجا، بوی موسی میدهد حمزةِ بنِ موسیِ جعفر، ز نسل جعفر است چارده معصوم را اینجا زیارت میکنیم گوشه گوشه مُلک ری، یک بضعه از پیغمبر است آری از قم تا خراسان هست یکسر مُلک ری از فدک دارد نشان، این خاک خاک کوثر است نهضت موسی بن جعفر این فدک را پس گرفت زین سبب ایران اسلامی، ولایت گستر است مُلک ری ایران اسلامیست، سلطانش رضاست بیمۀ سلطان علی موسی الرضا این کشور است طوس، قم، ری، شاچراغ، اینجاست سرتاسر حرم گلشنِ این خِطّه را صدها شهیدِ بی سر است در دفاعِ از حریمِ اهلبیت مصطفی هر زمان آمادۀ اعزام، چندین لشگر است ما برای فتح قدس از کربلا صف میکشیم جملگی آماده ایم و امر، امر رهبر است عالمی در آتش، اینجا در امان فاطمه ست این دیار اصلاً به یُمنِ روضه هایش برتر است با گناه ماست درهای بلا وا میشود ورنه در این مملکت، پرچم سرِ هر سردر است خیمۀ اربابِ بی سر، هر طرف باشد بپا روضۀ گودال در این خیمه ها سرتاسر است اشکها در این ولایت، کار باران میکنند اشک ما هر روز و شب، همراه اشک مادر است هر شب جمعه ندا آید حسین من چه شد جای مادر هر شب جمعه کنار پیکر است از پریشانیِ زینب، ذکرِ این یک جمله بس بر گلوی پاره پاره بوسه های خواهر است لحظۀ سختِ اسیری رفتنِ زینب رسید دست بر سر، بر لبش أمَّن یُجیبُ المُضطَر است @hajmahmoodzholideh
یابن صادق، یابن زهرا، یابن طاها، یابن نور قلب قرآن، قلب عترت، قلب عالم، قلب طور کعبه و کرب و بلا و کاظمین و سامرا با مدینه، با نجف، گِریند از هجرِ حضور دستهای بسته، سرهای شکسته، روی نِی انتظارت میکشند ای قبلۀ قلب الصبور جمعی از معصومها، مسموم و جمعی غرقِ خون چارۀ پاره جگرها، پاره پیکرها، ظهور چاههای کوفه میگویند:یا مهدی مدد کوچه های شام میگویند: الغوث، النشور آری از روزیکه مادر را عیان سیلی زدند از تمام آل زهرا خصم، بشکسته غرور سیلی از یک کوچۀ باریک، روزی شد شروع تا چهل منزل ز عترت بارها کرده عبور از مدینه تا مدینه بارها در شعله سوخت از حریم فاطمه، تا خیمه، تا دل، تا تنور بیت زهرا تا به بیت صادق آل عبا شعله ها افزوده شد، افزون بر آن ایامِ دور شعله های کینۀ دیروز تا امروز هست شیعه میسوزد ولی دارد به هر صحنه حضور مسلمین در غربت و اسلام در غربت، بیا تا رسد با مقدمت، یوم الفرج، یوم السرور از حرم تا قتلگه، همراهِ زینب میشویم روضه های کربلا را میکنیم آنجا مرور @hajmahmoodzholideh
بنام نامیِ سلطان که در جلوس آمد نماز عشق بخوان، قبله گاه طوس آمد دعای نور بخوان، شمسِ وَالشموس آمد بهارِ مونسِ جان، همدم نفوس آمد دوباره پارۀ قلب رسول پیدا شد عزیز فاطمه، إبن البتول پیدا شد بگو به موسیِ عمران ز موسیِ جعفر کلیم خواهی اگر، کن به بیت وحی نظر بیا بدیدن نور دو چشم پیغمبر ببین چگونه کند از خدا سخن یکسر زبان گشود و فرمود با صدای رسا أنابنُ مکه، أنابنُ مدینه، نام رضا بنام نامیِ الله شد گواهِ صریح أذان عشق سُراید به نغمه های ملیح شهادتین بگوید چه با وقار و فصیح علیست وِرد زبانش، محمد است مدیح همینکه صوت رسایش به حمد رافع شد ز نور فاطمه نوری به عرش ساطع شد چه با صفاست در آغوش گرم بابایش نشسته نجمه به لبخند، در تماشایش فرشته موج زند گِرد قدّ و بالایش تمام اهل حرم نیز محو سیمایش ز روی اوست که بوسه مُدام میگیرند همه به نوبت از آن لعل، کام میگیرند مدینه خانه به خانه رضا رضا گویند سخن ز زادۀ موسای مصطفا گویند ز فرط شوق، همه مدح مرتضا گویند ز نسل پنجمِ سلطان کربلا گویند تمام شهر، چراغان ز مقدم سبز است دوباره سر درِ هر خانه پرچم سبز است چه آشناست ولیعهدِ حضرت کاظم خداست بانیِ این فتح و نصرت کاظم رضاست آینه دار حقیقت کاظم همانکه پارۀ قلب است و مُهجت کاظم امام هشتم و محبوب سرمد آمده است بدانکه عالم آل محمد آمده است بنای دین خدا را رضا کند احیا ستون ارض و سما را رضا کند احیا به علم و حلم، ولا را رضا کند احیا مسیر کرب و بلا را رضا کند احیا به غمزه کاخ ستم را رضا کند ویران چو پای خویش رساند به خِطّۀ ایران حریم قبلۀ هفتم بخاک ایران است سریر حجت هشتم در این خراسان است خوشم که خیر و صلاحم بدست سلطان است پناه شاه و گدا چیست، کنج ایوان است مسیر گم نشود، کعبۀ هدف اینجاست مدینه، کرب و بلا، سامرا، نجف اینجاست به آسمانِ حریمش چه جای خورشید است خدا به قلب رضا نور وحی تابید است همان امام که بِالقوّه شرط توحید است حدیث سلسله بر این کلام تأتید است خوشا بحال قدمگاهِ شهر نیشابور که شد امام رضا ماه شهر نیشابور چقدر عشق بنام رضا خدا دارد چقدر گفتنِ ذکرِ رضا صفا دارد چقدر نام امام رئوف جا دارد چقدر حضرت سلطان ما گدا دارد کجاست آنکه گدایی کند ز دربارش أبالجواد به جود و سخا خریدارش گِره به کارت اگر هست، یار ما اینجاست بگو به اهل جهان حجت خدا اینجاست بیا به کشور ما، مشهد الرضا اینجاست پناهگاه غریبانِ مبتلا اینجاست در این حرم دل نالان قرار میگیرد غریب دست غریب دیار میگیرد بگو به اهل یمن کشتی نجات رضاست بگو به غزّه که حلّال مشکلات رضاست بگو به سوریه که، علت حیات رضاست بگو به اهل میانمار آشنات رضاست سلام بر تو کسِ بی کسان، امام رئوف سلام بر تو امام جوان، امام رئوف شنیده ام که لبت را به زهر آغشتند به دانه دانۀ انگور، مرگ بنوشتند شبیه جدّ غریبِ تو تشنه ات کشتند و منکرانِ ستمکار، منکرت گشتند شنیده ام که نشستی به کوچه دهها بار شنیده ام که گرفتی تو دست بر دیوار شنیده‌ام که به حجره، به خویش پیچیدی میان حجره اماما بخاک غلتیدی ولی به گِرد دهانت تو نیزه هم دیدی؟ بگو بزیر سُم اسب هم تو چرخیدی؟ بگو به گِرد تنت اهل کوفه رقصیدند؟ به اشک چشم تو مُشتی خبیث خندیدند؟ ولی حسین، و اما حسین، وای حسین میان قتلگه افتاده بُد ز پای حسین بزیر بارشِ نیزه نداشت نای حسین و زخم، بر تن خود داشت جای جای حسین نشست قاتلِ او روی سینۀ آقا عجیب در دلِ او بود کینۀ آقا گرفت قبضه ای از آن محاسنش در دست گذاشت خنجر خود را به حنجرش آن پَست ز بغض، راه نفس را به سینه اش می بست و نعره ای زد و میگفت بی حیا، سرمست سر از قفات بُرم با دوازده ضربه و سر جدات کنم با دوازده ضربه @hajmahmoodzholideh
بِاذنِ الله احوالم خدایی است دلم از لطفِ زهرا هَل اَتایی است دوباره کوثری شد جان و دلها رئوف آمد، کرامت ها رضایی است نیازِ آفرینش برطرف شد بیا سائل که هنگام گدایی است به نجمه میدهد مژده، فرشته قدوم ماه پاره، مصطفایی است نه تنها شیعه میخواند علی را علی موسی الرضا هم مرتضایی است فدای پنجمین فرزندِ ارباب که حتی مشهدش هم کربلایی است بخوانند اهلِ دل، از دل رضا را که سلطان سریرِ ارتضایی است رضا آمد، خدا خوانَد رضایش که او بِالذّات میداند رضایش خدا را دل چه آسان میشناسد که از شاه خراسان میشناسد نه من از جان رضا را میشناسم رضا جان را، حسین جان میشناسد امامِ صاحبُ التفسیرِ خود را همه آیات قرآن میشناسد نه دیروز و نه امروز و نه فردا رضا را کلِّ دوران میشناسد ز عُلیا تا به سُفلی خِطّۀ اوست رضا را عرش رحمان میشناسد ز فَوقَ الارض تا تَحتَ الثَّری نیز ولی را اِنس تا جان میشناسد امامِ خویش را قلبِ مؤیَّد ز ابر و باد و باران میشناسد رضا آمد، خدا خوانَد رضایش که او بِالذّات میداند رضایش شده وِردِ ملائک ذکرِ نامش رسد از عالم و آدم سلامش خدا حبِّ ولایش را بما داد خوشا آنکه رضا باشد امامش حدیثِ سلسله، تطهیرِ دلهاست و یک جمله است، مضمونِ کلامش گِره خورده است توحید و ولایت همان تکمیلِ دین باشد مقامش غدیر از لطف او بر ما رسیده خدا را شکر، زین لطفِ تمامش علیِ سوم زهراست آقا شهیرِ شاه مردان است نامش چنان جدِّ کریمش سفره دار است نِشیند در کنارِ او غلامش رضا آمد، خدا خوانَد رضایش که او بِالذّات میداند رضایش فلک با دورِ چشمانش بگردد تمام چرخ حیرانش بگردد همه هفت آسمان زیرِ نفوذش زمین در تحت فرمانش بگردد تمام عمر، کارش میزبانییست خوشا عمری که مهمانش بگردد بگو حُجّاج را، حَجّی است مقبول که حاجی دورِ ایوانش بگردد غنی ها گِردِ کعبه در طوافند گدا هم دورِ سلطانش بگردد همه قربانیِ کوی منایش که مسلخ نیز قربانش بگردد به دربارش همه عنوان بگیرند گدا دنبال سلطانش بگردد رضا آمد، خدا خوانَد رضایش که او بِالذّات میداند رضایش بیا ای دردمند، آقا طبیب است رضا حتی به پیغمبر حبیب است امیدِ حضرت موسی بن جعفر شبیه جدِّ مظلومش غریب است چه مظلومانه او مسموم گردد گریزِ روضه اش، یَابنَ الشبیب است بیاد کربلا روز و شبِ اوست غمین از روضۀ شَیبُ الخضیب است هماره پلکهایش زخم از اشک قرینِ گریۀ خَدُّالتریب است تمام عمر، ذکرش واحسینا شهید داغِ اَبدانُ السَّلیب است برای عمۀ مضروبۀ خود دعایش تا فرج، صبر و شکیب است رضا آمد، خدا خوانَد رضایش که او بِالذّات میداند رضایش @hajmahmoodzholideh
ترا قسم به نگاهت نیفتم از چشمت به برق چشم سیاهت نیفتم از چشمت قدم قدم ز شما دورتر شدم، حالا نشسته ام سرِ راهت نیفتم از چشمت چو دل ز غیر بریدم، تو وا کنی آغوش من و امیدِ پناهت نیفتم از چشمت نِیَـم چنان شهدا روسفیدِ تو اما منم غلامِ سیاهت نیفتم از چشمت رها مکن به خطایم، هدایتم با توست مگو بمان به گناهت نیفتم از چشمت مرا جدا مکن از اشکِ روضۀ ارباب فدای ناله و آهت نیفتم از چشمت به اشک صبح و مسائت، به دیدگانِ تَرَت مرا کمی است شباهت نیفتم از چشمت کنون قریب هزار و چهارصد سال است به قتلگاست نگاهت نیفتم از چشمت قسم به روزِ نجاتِ اسیریِ زینب مرا بخوان به سپاهت نیفتم از چشمت به سمت کرب و بلا هر سحر سلامم باد در انتظار پگاهت نیفتم از چشمت @hajmahmoodzholideh
این زهر کاری کرد من از نا فتادم در کوچه مثل مادرم از پا فتادم با احتیاط از درد، خود را میکشدم تا خانه چندین بار چون زهرا فتادم در خانه گفتم زود درها را ببندید تا داخل حجره شدم، درجا فتادم پیراهنم را از عطش بالا گرفتم یاد آمد از جدّ غریبم تا فتادم نیزه نخورده پیکرم میسوخت از درد یادِ تن صد چاک عاشورا فتادم یاد هزار و نهصد و پنجاه زخمش بیخود ز خود گشتم، ز پا آنجا فتادم گر چه سر من را جدا از تن نکردند یاد سرِ بر نیزه در نجوا فتادم تا که جوادِ من سرم از خاک برداشت یاد علیِ اکبر لیلا فتادم @hajmahmoodzholideh
منِ ناقابل و این لطفِ فراوان نه عجب سائلِ خسته و آقاییِ سلطان نه عجب من درِ خانۀ اربابِ کرم آمده ام دادنِ مُلک دو دنیا به گدایان نه عجب حاجتم نیست بمن مُلک و مَلک بخشیدن لیک لبخند تو ای شاه خراسان نه عجب زندگی را بتو مدیونم و خود میدانم بندگی خواستن از درگه سلطان نه عجب با رضا حرفِ دلم، جان جواد این جمله است: سر بپای تو چو آهوی گریزان نه عجب دیدنِ گنبد و گلدسته چه زیباست، ولی دیدن روی تو ای خسرو خوبان نه عجب بگذارید که کلبِ درِ این خانه شوم سگ اصحابِ بهشتی شدن اینسان نه عجب از تو و جدِّ تو و مادر تو نیست بعید حرفِ مِنّا شدنم با تو، چو سلمان نه عجب هم‌نشینیِ سحر با تو چه حالی دارد روضه خوانِ تو شوم با دلِ سوزان نه عجب بدنِ بی سرِ ارباب اگر بی کفن است بر سرِ نیزه رود قاری قرآن نه عجب چه بگویم ز غمِ عمَّتیَ المَضروبَه این که در شام شود جزوِ اسیران نه عجب آن که در کوفه به زندان بلا می افتد با سه ساله برود گوشۀ ویران نه عجب @hajmahmoodzholideh
دست از سرم بردار ای ملعونه همسر بگذار کنج حجره در غربت بمیرم برهم مزن با هلهله حال عروجم ای بی حیا بگذار با عزت بمیرم خواهم که اینک با همین حال پریشان ‌پا در میان روضۀ جنت گذارم با یاد روی خاکیِ جدّ غریبم صورت بخاک حجره با حسرت گذارم عیبی ندارد آب هم بر من حرام است با اینکه من نور دل خیرالنسایم عطشان بمیرم بهتر از یک جرعه آب است من زادۀ لب تشنۀ کرب و بلایم دیگر رها کن حیله و مکر و جفا را من را بدست غصه و آلام بسپار در را بروی نعش من واکن که مُردم بی سر صدا جسم مرا بر بام بسپار ......... بدجور خورده این سر و صورت به پلّه وقتی کنیزان روی بامم میکشاندند بال کبوترهای عاشق واشد، ایکاش در کربلا خود را به جدم می‌رساندند من یاد گودالم ولی جدّ غریبم! این قتلگاهِ من شبیه کربلا نیست از شادیِ جان دادنم بیرون ز مقتل کف میزنند اما خبر از نیزه ها نیست تو زیر سمّ اسبها جان هدیه کردی من گوشۀ این حجرۀ دربسته آقا من پیکرم یکبار هم نیزه نخورده تو استخوانهایت همه بشکسته آقا آری ترا جمع اراذل سر بریدند من سر به پیکر دارم و شرمنده هستم تو حنجرت شد پاره پاره زیر خنجر من باز حنجر دارم و شرمنده هستم تو نازدانه در خرابه دیدی اما من نازدانه دیده ام در ناز و نعمت تو تازیانه دیدی و سیلی به دختر من دخترم را دیده ام تنها به محنت تو تا چهل منزل سرت بر نیزه ها رفت من سر بدامان پسر دارم عزیزم تو چند مُهرِ سنگ بر پیشانی ات هست من مِهرِ دستان پدر دارم عزیزم تو مادرت زهرا صدا میزد بُنَیَّ من بر سر خود سایۀ مادر ندارم تو مثل زینب غصه خور داری حسین جان تو گریه کن داری و من خواهر ندارم @hajmahmoodzholideh