سلام از خاطرات فیلم یوسف پیامبر،
شب حنابندان برادرم بود، مهمانها مشغول شادی کردن و منتظر شام،، بعداز شام، یکنفر تلویزیون راروشن کرد وهمه مهمانها کم کم جلوی تلویزیون نشستند، وهمه، باارامش وسکوت مشغول تماشای سریال یوسف شدند و کلایادشون رفت مجلس حنابندان است، حدود 20 دقیقه، یکمرتبه پدر عروس، عصبانی واز کوره دررفت و وب تمام مهمانها، آمده اید فیلم ببینید یا حنا ببندید،، بلند شوید و همه بهت زده متعجب ب هم نگاه کردن و یک نفر آهسته تلویزیون راخاموش کرد و دوباره شروع ب پایکوبی کردند وعروس وداماد را برتخت نشاندند وحنا گذاشتند 😂ولی این ماجراهنوز بعداز چندسال واقعا باشروع مجدد پخش سریال برای ما خیلی خوب وخوش است
#پیام_مخاطب
🌺لبخند به دنیا🌺
یکی از متخصصین می گفت: تمام سردردها و ناراحتی های مفاصل، ناراحتی های اعصاب، مربوط به بی نشاطی است. اگر شما سرحال و بانشاط و کیفور باشید، گیر به دنیا ندهید، تمام خستگی ها از جان شما می رود. ناراحتی های قلبی، مغزی، استخوانی و عصبی همه به افسردگی و بی نشاطی بر می گردد.
📚حبیب الله فرحزاد / نشاط و شادی ص 26
@hal_khosh
پدرم فیلم یوسف را خیلی دوست داشتند..
دوسال آخر عمرشون نمی تونستند راه برند
ساعت ۵ دقیقه مونده به ۱۰ ، به مامانم می گفتند: بیا دست منو بگیر ببر ، میخوام یوسف رو ببینم.
وقتی هم فیلم تموم میشد این شعر رو می خوندند:
زلیخا مُرد از این حسرت، که یوسف گشت زندانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
#پیام_مخاطب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤣حقش بود
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🇵🇸 ✌️🇵🇸✌️ 🇵🇸 ❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸شاهکار حکیم ابوالقاسم فردوسی رحمت الله علیه ؛
ترجمه زیبا و دلنشین آیت الکرسی به زبان شعر تقدیم به شما خوبان اعضای گروه
💠#داستان
👈مستمند و ثروتمند💰
🔴رسول اکرم صلی الله علیه وآله طبق معمول، در مجلس خود نشسته بود. یاران گرداگرد حضرتش حلقه زده او را مانند نگین انگشتر در میان گرفته بودند.
🔵در این بین یکی از مسلمانان (که مرد فقیر ژندهپوشی بود) از در رسید. و طبق سنت اسلامی (که هر کس در هر مقامی هست ، همین که وارد مجلسی میشود باید ببیند هر کجا جای خالی هست همانجا بنشیند، و یک نقطه مخصوص را به عنوان اینکه شأن من چنین اقتضا میکند در نظر نگیرد) آن مرد به اطراف متوجه شد، در نقطهای جایی خالی یافت، رفت و آنجا نشست.
🟢از قضا پهلوی مرد متعین و ثروتمندی قرار گرفت. مرد ثروتمند جامههای خود را جمع کرد و خودش را به کناری کشید.
🟡رسول اکرم که مراقب رفتار او بود به او رو کرد و گفت:
➕ ترسیدی که چیزی از فقر او بتو بچسبد؟!
➖نه یا رسول الله!
➕ ترسیدی که چیزی از ثروت تو به او سرایت کند؟
➖ نه یا رسول الله!
➕ ترسیدی که جامههایت کثیف و آلوده شود؟
➖نه یا رسول الله!
➕ پس چرا پهلو تهی کردی و خودت را به کناری کشیدی؟
➖ اعتراف میکنم که اشتباهی مرتکب شدم و خطا کردم. اکنون به جبران این خطا و به کفاره این گناه حاضرم نیمی از دارایی خودم را به این برادر مسلمان خود که دربارهاش مرتکب اشتباهی شدم ببخشم.
🟠مرد ژنده پوش: ولی من حاضر نیستم بپذیرم.
➕جمعیت: چرا؟
➖ چون میترسم روزی مرا هم غرور بگیرد، و با یک برادر مسلمان خود آنچنان رفتاری بکنم که امروز این شخص با من کرد.
📘اصول کافی: ج٢، ص٢۶٠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نمایشگر سه بعدی عجیب و خفن روی یک ساختمان در ژاپن😮
💠#داستان
👞 بند کفش 👞
🔴امام صادق عليهالسلام با بعضی از اصحاب برای تسلیت به خانه یکی از خویشاوندان میرفتند، در بین راه بند کفش امام صادق (ع) پاره شد، به طوری که کفش به پا بند نمیشد.
🔵امام کفش را به دست گرفت و پای برهنه به راه افتاد. ابن ابی یعفور (که از بزرگان صحابه آن حضرت بود) فورا کفش خویش را از پا درآورد، بند کفش را باز، و دست خود را دراز کرد به طرف امام، تا آن بند را بدهد به امام که امام با کفش برود و خودش با پای برهنه راه را طی کند.
🟢امام با حالت خشمناک، روی خویش را از عبدالله برگرداند، و به هیچ وجه حاضر نشد آن را بپذیرد و فرمود:
🟠اگر یک سختی برای کسی پیش آید، خود آن شخص از همه به تحمل آن سختی اولی است. معنا ندارد که حادثهای برای یکنفر پیش بیاید و دیگری متحمل رنج بشود.
📚 بحار الأنوار: ج١١، ص١١٧
💠#داستان
✅برکت مهمان
✍️زنی بود که مهمان دوست نداشت...!!
روزی همسر او به نزد حضرت محمد(ص)میرود و بازگو میکند که همسر من مهمان دوست ندارد...!!!
حضرت محمد به مرد میگوید:
برو و به همسرت بگو من فردا مهمان شما هستم...
فردای آنرور حضرت محمد مهمان آن زن و مرد میشود...
هنگام رفتن از آن خانه زن میبیند که پشت عبای حضرت محمد(ص) پر از مار و عقرب است.
زن فریاد میزند یا محمد(ص)
عبای خود را بیرون بیاورید...
حضرت محمد(ص)* می فرمایند "...
اینها قضا و بلای خانه شما است که من می برم...
پس مهمان حبیب خداست و از روزی اهل خانه
کم نمیشود و قضا و بلای اهل خانه را با خود
می برد...
📚بحارالانوار
💕❤️💕
🔸کودکی از پدرش پرسید؛بابا مرد یعنی چه؟
پدر گفت:مرد به کسی میگن که بدون هیچ چشم داشتی خودشو وقف راحتی،آسایش و رفاه خانوادش میکنه
کودک گفت:کاش منم میتونستم مثل مادرم یه مرد بشم
💕💙💕
🔸 کسی را تحقیر مکن؛
شاید ⇦ محبوب خدا باشد
🔹 از هیچ غمی ناله نکن؛
شاید ⇦ امتحانی از سوی خدا باشد
🔸 دلی را نشکن؛
شاید ⇦ خانه خدا باشد
🔹 از هيچ عبادتی دریغ مکن؛
شاید ⇦ کلید رضايت خدا باشد
🔸 هيچ گناهي را كوچك ندان؛
شايد ⇦ دوری از خدا در آن باشد!
💕❤️💕
خواب بودم که یهو
🔹سعدی اومد گفت:
برخیز و مخور غم جهان رهگذران....
🔸تا اومدم پاشم حافظ گفت :
بنشین و دمی به شادمانی گذران.....
الان نیم خیز موندم تا فردوسی تکلیفم رو مشخص کنه😂
🆔 @hal_khosh
تاکسیهای خالی خیلی بوق میزنن
🔹درست عین آدمای خالی
که خیلی حرف میزنن!!
🆔 @hal_khosh
تو مراسم ختم از بلندگو اعلام میکنن:📢 مرحوم وصیت کرده کسی لباس مشکی نپوشه ⬛️✖️
طرف از وسط جمعیت داد میزنه: مرحوم غلط کرده😳 😠😡
ما به احترامش میپوشیم😂😂
🆔 @hal_khosh
ﻟﭗ ﺗﺎﭘﻢ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﻡ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯿﺶ ﻣﯽ ﮔﻢ ﺿﺮﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﮐﺎﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ،
طرف ﻣﯿﮕﻪ :
ﺿﺮﺑﻪ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ؟ !!😳
ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻪ، ﯾﮑﻢ ﺑﯽ ﻣﺤﻠﯽ ﮐﺮﺩﻡ بهش، به موبایلمم بیشتر توجه کردم ...
ﺿﺮﺑﻪ ﺭﻭﺣﯽ ﺧﻮﺭﺩﻩ😁😑😂😂
🆔 @hal_khosh
کلاس ما تو دانشگاه دوتا در داره يکي آخر کلاس يکي نزديک تخته...
يه روز استاد گفت تخته پاک کن نداريم يکي از آخر کلاس بره از يه کلاس ديگه تخت پاک کن بگيره...
يه بچه ها پاشد رفت بعد دو دقيقه در جلو کلاس رو باز کرد و گفت
سلام استاد ببخشيد شما تخته پاک کن داريد که لازمش نداشته باشين؟؟
يهو کلاس رفت رو هوا😂😂😂
🆔 @hal_khosh
🔹❄️🔹❄️🔹❄️🔹❄️🔹❄️
▫️ ۱۵ سال تلاش و زحمت، یک روستای
سنی را شیعه کرد...
حضرت آیت الله وحید خراسانی دامت برکاته:
در زمان میرزای شیرازی طلبه ای با لباس کهنه بر در خانه اش آمد و گفت: میرزا را کار دارم... مردم گفتند: میرزا برای مجتهدین وقت ندارد آن موقع تو آمده ای و میگویی میرزا را کار دارم؟!
گفت: عیبی ندارد من میروم اما به میرزا بگویید فلانی آمده بود... خبر به میرزای شیرازی رسید. ناگهان میرزا سر و پای برهنه دوید و طلبه را در آغوش گرفت...
دفتردار میرزا تعجب کرد. آن طلبه رفت. میرزا گفت: دوست داشتم ثواب این همه مجتهد که تربیت کردم برای این طلبه باشد و ارزش یک کارش را به من بدهد...
گفتند: میرزا کار این طلبه مگر چه بوده؟!
میرزا گفت: این طلبه به یکی از دهات های سنی نشین رفت و گفت: بچه هایتان را بیاورید قرآن یاد می دهم بدون پول، سنی ها گفتند خوب است بدون پول است...
این طلبه از اول که قرآن یاد این بچه ها می داد، بذر محبت امیرالمؤمنین علیه السلام را در دل این بچه ها کاشت، این ها بزرگ که شدند، شیعه شدند و پدرانشان را از مذهب باطل به مذهب حق راهنمایی کردند...
دیری نگذشت که این دهات تمامأ شیعه شد. این طلبه ۱۵ سال شب ها بر در خانه ها می رفت و یواشکی نانی که آن ها بیرون می انداختند را می خورد!
۱۵ سال اینگونه زحمت کشید تا توانست یک روستا را شیعه کند.
💠منبع: کتاب مصباح الهدی حضرت آیت
الله وحید خراسانی💠
🔴اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
قَالُوا بَل لَّمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ : [ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﻘﺼﻴﺮﻱ ﻧﻴﺴﺖ ] ﺑﻠﻜﻪ ﺧﻮﺩ ﺷﻤﺎ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩﻳﺪ ،
👈ایه شریفه ۲۹ از سوره مبارکه صافات
✅در آخرت کسانی را که در دنیا بعنوان دوست و امیدتان گرفته بودید ،وقتی به وعده های خود عمل نمی کنند و شما معترض آنها می گردید ،پاسخ می دهند می خواستید خودتان اندیشه کنید و عقل تان را بکار اندازید و ايمان می آوردید .
✅در همین دنیا هم با این رویداد بر خورد کرده اید یا شاهد بوده اید ، کاری برای رضای طرف یا فريب فردی را می خورید ،وقتی بهش می گویید برای شما این کار کردم پاسخ می دهد می خواستید انجام ندهید.
1️⃣در روز قيامت، هيچ كس حاضر نيست جرم ديگران را به عهده گيرد. «لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ»
2️⃣در دنيا هم چنین اتفاقاتی خواهد افتاد ،باید برای خدا مخلَص بود "«لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ"
💠#داستان
👈سرنوشت عجیب یک جنایتکار
♦️31 سال پیش در ماجرای قیام شیعیان عراق به دستور صدام معدوم، دامادش حسین کامل المجید مامور میشود تا قیام مردم شهر کربلا را سرکوب کرده و هرکسی در بارگاه سید شهدا علیه السلام حضور دارد را قتل عام کنند.
🔹شاهدان قضیه نقل میکنند:
♦️حسین کامل رو به حرم میگه ای حسین تو حسینی و منم حسین ومن توپ ۱۰۶ دارم و تو نداری و یک شلیک به حرم مطهر می کنه.
🔹بعدها حسین کامل با صدام به مشکل می خوره و به اردن فرار می کنه ،
🔹صدام فریبش میدهد و میگه برگرد کارت ندارم ،
بعد از مدتی که حسین کامل به عراق بر می گردد ،
صدام بهانه می کند و حکم بازداشت او رو می دهد و حسین کامل تو ویلایی که داشته محاصره میشه و با محافظان با تیم مامور بازداشت در گیر میشه ،
گویا بعثی ها رسم داشتند که وقتی یکی از مخالفان رو دستگیر می کردند خانه اش رو خراب می کردند ،
در اون موقع فرمانده تیم بازداشت حسین کامل دستور میدهد که یک ۱۰۶ بیارید تا خانه رو روی سرشان خراب کنیم ، و با ۱۰۶ اونقدر به ویلا شلیک می کنند تا کاملا خراب میشه ،
🔸بعداً متوجه می شوند که این ۱۰۶ دقیقا همونی هست که کامل باهاش به حرم امام حسین علیه السلام شلیک کرده است. (سرنوشت خود صدام هم که بر همگان روشن است)
#خواندنی
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92