eitaa logo
کانال #داستان و #طنز حال خوش
4.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
109 فایل
#خواندنی ، #دیدنی و #خندیدنی ، 🔴🔴نظر، انتقاد ، پیشنهاد @abasalialmasi 🔵کپی پستها با ذکر #صلوات آزاد 👈در این کانال ❌ تبادل ❌ تبلیغ ⛔️ نداریم ✅کانالهای دیگرما👇 🆔 @Basirat_E 🆔 @hzrt_mahdi 🆔 @tavasolnameh 🆔 @Imam_zamani 🆔 @menbar_kotah
مشاهده در ایتا
دانلود
خواندنی ✴️تفکر و مکاشفه در وادی السلام نجف 🔶🔸 مرحوم قاضی که از تجملات دنیا وارسته بود در نجف اشرف به قبرستان وادی السلام می‌رفت و ساعت‌های طولانی به تفکر و مکاشفه می‌پرداخت تا هر چه بهتر بتواند دل از دنیا کنده و به مشاهده دوست نائل شود. مرحوم آیت الله محمد تقی آملی ـ از شاگردان آن بزرگوار ـ می‌فرماید: من مدت‌ها می‌دیدم که مرحوم قاضی دو سه ساعت در وادی السلام می‌نشینند، با خود می‌گفتم: «انسان باید زیارت کند و برگردد و به قرائت فاتحه‌ای روح مردگان را شاد کند، کارهای لازم تر هم هست که باید به آن‌ها پرداخت!» این اشکال در دل من بود اما به احدی ابراز نکردم، حتی به صمیمی‌ترین رفیق خود از شاگردان استاد. مدتها گذشت و من هر روز برای استفاده از محضر استاد به خدمتش می‌رفتم، تا آن که از نجف اشرف بر مراجعت به ایران عازم شدم ولیکن در مصلحت بودن این سفر، تردید داشتم. این نیت هم در ذهن من بود و کسی از آن مطلع نبود. شبی بود می‌خواستم بخوابم؛ در آن اتاقی که بودم، در تاقچه پائین پای من کتاب بود؛ کتاب‌های علمی و دینی. در وقت خواب، طبعا پای من به سوی کتاب‌ها کشیده می‌شد، با خود گفتم: برخیزم و جای خواب را تغییر دهم یا لزومی ندارد، چون کتاب‌ها درست مقابل پای من نیست و بالاتر قرار گرفته، و این، هتک حرمت کتاب نیست. بالاخره بنا بر آن گذاشتم که هتک حرمت نیست و خوابیدم. صبح که به محضر استاد، مرحوم قاضی رفتم و سلام کردم: فرمود: «علیکم السلام! صلاح نیست شما به ایران بروید. و پا دراز کردن به سوی کتاب ها هم هتک احترام است.» بی اختیار هول زده گفتم: «آقا! شما از کجا فهمیده‌اید؟» فرمود: «از وادی‌السلام فهمیده‌ام.» 💕🧡💕 لطفابرای پیوستن به کانال ، این پیوند را دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
✍️ ۶ کلید طلایی 🔑 دلی را نشکن؛ شاید 👈 خانه خدا باشد. کسی را تحقیر مکن؛ شاید 👈 محبوب خدا باشد. از هيچ عبادتی دریغ مکن؛ شاید 👈 کلید رضايت خدا باشد. سر نماز اول وقت حاضر شو؛ شاید 👈 آخرین دیدار دنیایی‌ات باخدا باشد. هيچ گناهي را كوچك ندان؛ شايد 👈 دوری از خدا در آن باشد. از هیچ غمی ناله نکن؛ شاید 👈 امتحانی از سوی خدا باشد. آگاه باشیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
يه خانمي ميگفت خدارو شکر! داماد خوبي دارم . دخترم هرچي بخواد براش ميخره . دخترم تا ظهرميخوابه عصرشم ميره گردش و خريد، شب دامادم غذا ميخره مياره. ولي هرچي از داماد شانس آوردم از عروس خوب، بي نصيب بودم زن نيست که! تا لنگ ظهر ميخوابه، نه زندگي ميفهمه نه آشپزي ميکنه . همش دنبال ولگردي و ولخرجيه بيچاره پسرم شب مياد از شام خبري نيست، خودش يا بايد بخره يا درست کنه. هيچي هم بهش نميگه! !! خب من ساکت میشم @hal_khosh
حیف نون ۱۸سال از ازدواجش میگذشته و بچه نداشته ازش میپرسن چرا بچه دار نمیشین؟؟؟؟ میگه چون دکتر ها میگن کسایی که نسبت فامیلی نزدیک دارن بچه هاشون ناقص میشن….. میپرسن مگه نسبت فامیلی تو و زنت چیه؟ میگه زن و شوهریم دیگه از این نسبت نزدیک تر؟ 😲🤐 @hal_khosh
ﻃﺮﻑ نام خانوادگیش “ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ ” ﺑﻮﺩﻩ ! ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ : ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ ﯾﺎﺭﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ : ﺣﺎﺿﺮ ﻗﺮﺑﺎﻥ ! ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻫﻢ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ : ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩﻡ ! ﺻﺎﻑ ﺑﺎﯾﺴﺖ ! ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮏ ﻫﯿﺄﺕ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺑﯿﺎﻥ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ! ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺁﺑﺮﻭﺵ ﻧﺮﻩ ﺑﻬﺶ ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﻣﺮﺧﺼﯽ ﻣﯿﺪﻩ ﻫﯿﺄﺕ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﻭﻣﺪﻧﺪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺖ : ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍ ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻧﺪ : ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺮﺧﺼﯽ بیشتر 🔻 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
زن : میگم اگه من بميرم تو چکارمکني؟ شوهرش:معلومه ديگه ديونه میشم! زن: دي گه زن نمیگيري؟ مرد: نمیدونم،ازديوونه هرکاربگی بر مياد😁😁✌️ @hal_khosh
‏بیشترین کار محاسباتیِ دوران تحصیلم این بود که بشمارم ببینم کدوم تمرین به من میرسه حل کنم! @hal_khosh
طرف پشت فرمون بود چراغ سبز شد نرفت ، زرد شد نرفت ، قرمز شد نرفت افسره رفت بغلش گفت : ببخشید شرمنده ما همین سه رنگ و داریم پسندتون نشد؟ @hal_khosh
نمیدونم چرا صبح ها که بیدار میشم ظهره شما میدونید؟ لطفا اگه کسی میدونه راهنمایی کنه. ممنون میشم @hal_khosh