حلقۀ رندان
#جشنواره | ارمغان ( منافسهای در مدح أمیر مؤمنان علیه السّلام ) ▶️ شما تنها « یک ماه » فرصت دارید
#ارمغان | ابلاغ
شاعر: #حسان ( حبیب الله چایچیان )
قالب: #مثنوی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چونكه احمد كعبه را بدرود گفت
با خدايش آنچه در دل بود گفت
كاي خدا اين آخرين حجِّ من است
كاروان آماده ي كوچيدن است
عمر من بگذشت يا رب با شتاب
بر لب بام است ديگر آفتاب
چرخ عمرم را زمان فرسوده كرد
با اجل كي ميتوان كردن نبرد
شد مرا در اين بيابان رهنمون
جذبه ي: «اِنّا اِليه راجعون»
گشت پايان عمرم و، باقيست كار
كي شود امر ولايت آشكار
گر چه ميدانم علي باشد امام
او بود لايق براي اين مقام
ليك خواهم بر ملا گردد سخن
تا بداند پير و برنا، مرد و زن
خود تو داني اي خداي مهربان
كي توانم گفت اين راز نهان
چونكه بسيار است بدخواه علي
گر نباشد از تو وحيِ مُنزلي
ترسم از آن فتنهها گردد عيان
آيد آخر پايِ تُهمت در ميان
دور ميشد احمد از بيت الحرام
با نگاهي پر ز عشق و احترام
جاي دارد اشك ريزد آسمان
در وداعِ آتشينِ عاشقان
بود طوفاني، دلِ آگاهِ او
گرد غم بگرفته رويِ ماهِ او
ناله چون ميكرد زنگ كاروان
حلقه ميزد اشك او بر ديدگان
در غدير خم كه نام بركه اي است
داد احمد را، خدا فرمان ايست
كاي نبي اينجا غدير خُم بود
آب آن هر قطره يك قُلزم بود
شاهراه كشور جان است اين
پايگاه علم و ايمان است اين
چارراه حادثات عالم است
جلوه گاه نور اسم اعظم است
شهر علم مصطفي را هست باب
نور دل ميبخشد اينجا آفتاب
از حرورش، جان دشمن سوخته
عاشقان را دل ز مهر افروخته
سايه اش، آرام بخش رهروان
از نسيمش، تازه ميگردد روان
همچو دريا بي كران است اين غدير
نيست موج فيضِ آن پايان پذير
باشد اينجا مقصد پيغمبران
كوي دانشگاه نسل هر زمان
وقت ابلاغ است «بَلِّغْ» يا رسول
تا شود سعي تو پيش ما قبول
همرهان را خواند احمد با شعف
رفتگان باز آمدند از هر طرف
از جهاز اشتران كاروان
منبري برساختندش در ميان
گِرد آن پيغمبر والاتبار
اجتماعي شد فزون از صد هزار
پس نبي بر اوج منبر پا نهاد
مرتضي را در كنارش جاي داد
دست او بگرفت و كرد او را بلند
بر سر دستش، نبيّ ارجمند
شد قيامت از قِران مهر و ماه
مهر ميشد با مه اينجا اشتباه
چون علي خود نفْس پيغمبر بود
هر يكي در جاي آن ديگر بود
چون امانت عرضه شد بر خاكيان
شد «يداله فوق ايديهم» عيان
جمله آيات خدا تأويل شد
از ولايت علم و دين تكميل شد
پس پيمبر «وال من والاه» گفت
بار الها «عاد من عاداه» گفت
گفت: يا رب دوستانش دوست دار
بار الها دشمنش دشمن شمار
بار الها، يار او را يار شو
هركه خواهد خواريش، گو، خوار شو
گفت: هر كس را كه من هستم وليّ
هست بعد از من وليِّ او علي
حيدر است اين، باب علم احمد است
بي گمان فاروق هر نيك و بد است
سِرّ حق، صديقِ اكبر، منصبش
صرفِ راه حق شده روز و شبش
يار قرآن، دشمن گردن كشان
«لا فتي الا علي» او را نشان
حيدر است اين، شهسوار كارزار
تيغ او: «لا سيف الا ذوالفقار»
حيدر است اين، آنكه بتها را شكست
دست هر چه دشمن حق بود، بست
زادگاهش، قبله گاه مسلمين
خاك پايش سرمه ي اهل يقين
حيدر است اين، حاملام الكتاب
او بود ماه و، منم چون آفتاب
آيت تطهير او را آبروست
«عروة الوثقي» كه حق گويد هموست
ساقي كوثر همو باشد يقين
نيست غير از او: اميرالمؤمنين
چون كنم با اهل اين دنيا وداع
پس به گِرد او نمائيد اجتماع
قلب خويش از نورِ او روشن كنيد
پيروي از جانشينِ من كنيد
قلب خويش از نورِ او روشن كنيد
پيروي از جانشينِ من كنيد
چون كه وقت گفتن تبريك شد
روز در چشم عدو تاريك شد
بر زبان ميراند: به به يا علي
بر من و بر مؤمنان گشتي وليّ
در نهان امّا گريبان ميدريد
كينهها در سينه اش ميپروريد
عاشقان سرمست در اين عيد خم
از مِي: «اَلْيوم اَكْمَلْتُ لَكُمْ»
در كتاب بي نظير «الغدير»
نكتهها يابي از اين امر خطير
از «اميني» عالِمِ شيرين بيان
طبع من الهام ميگيرد "حسان"
🏷 #امیرالمومنین
🆔@halghe_rendan
حلقۀ رندان
#جشنواره | ارمغان ( منافسهای در مدح أمیر مؤمنان علیه السّلام ) ▶️ شما تنها « یک ماه » فرصت دارید
#ارمغان | دست خدا
شاعر: سیّد محمّدعلی #ریاضی_یزدی
قالب: #قصیده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای ماورای حد تصور مقام تو
مریم کنیز و عیسی مریم غلام تو
تو روشنی ز روی خدائی و چون خداست
بالای ماورای تصور مقام تو
دست خدا و چشم خدا صورت خدا
تو بر خدای قائم و ما بر قوام تو
دون کلام خالق و فوق کلام خلق
نهج البلاغه آن ملکوتی کلام تو
هر صبحدم شعاع طلائی آفتاب
آید ز آسمان پی عرض سلام تو
فرض است بر تمام ذرات کائنات
مهر تو و ولای تو واحترام تو
ارض و سما به یمن وجود تو ثابتند
دائم بود مدار فلک بر دوام تو
روزی دهد خدا به همه خلق کائنات
از سفرة ولایت و انعام عام تو
فردا حساب مؤمن و کافر تو می کنی
بر پا کند قیامت کبری قیام تو
صد عمر خضر داده به صد چشمه حیات
یک قطره آب کوثر و یک جرعه جام تو
صوم و صلاه، رنگ خدائی به خود گرفت
زان خون که رنگ کرده صلوه و صیام تو
در کعبه شد پدید و به محراب شد شهید
قربان حسن مطلع و حسن ختام تو
تو شاهباز رفعت و عنقای عزتی
عرش خدا و دوش نبی بود بام تو
وقتی عروج کرد به معراج قرب حق
پیغمبر آن برادر والا مقام تو
دست خدا گذاشته شد روی شانه اش
آن جا که وقت بت شکنی بود گام تو
چشم خدائی تو پر از اشک بر یتیم
در جنگ خنده بر دو لب لعل فام تو
نور تو در حجاب تن و سجده کرده اند
این دشمنان دوست نما عوام تو
در حیرتم که روز قیامت چه می کند
با پرتو تجلّی ذات تمام تو
ای دل بگو به آتش دوزخ اگر فتاد
فردا به دست مالک دوزخ زمام تو
آتش برو به نام علی، ورنه می کشم
با برق ذوالفقار علی انتقام تو
بالاتر از ملائکه ای گر تو شیعه ای
وقتی که مشتبه به خدا شد امام تو
ما سر بر آستان تو سودیم یا علی
ای برتر از سرادق گردون خیام تو
🏷 #امیرالمومنین
🆔@halghe_rendan
حلقۀ رندان
#جشنواره | ارمغان ( منافسهای در مدح أمیر مؤمنان علیه السّلام ) ▶️ شما تنها « یک ماه » فرصت دارید
#ارمغان | التجاء
شاعر: محمّدحسین #صغیر_اصفهانی
قالب: #غزل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ز طریق بندگی علی نه اگر بشر به خدا رسد
به چه دل نهد به که رو کند به چه سو رود به کجا رسد
ز خدا طلب دل مقبلی به علی ز جان متوسلی
که اگر رسد به علی دلی به علی قسم به خدا رسد
ازلی ولایت او بود ابدی عنایت او بود
ز کف کفایت او بود به خدا هر آنچه به ما رسد
به علی اگر بری التجا چه در این سرا چه در آن سرا
همه حاجت تو شود روا همه درد تو به دوا رسد
علی ای تو یاور و یار ما اسفا به حال فکار ما
نه اگر به عقده کار ما مدد از تو عقده گشا رسد
نه به هرکه هرکه فدا شود چو فدائی تو به جا شود
که هر آنکه در تو فنا شود ز چنین فنا به بقا رسد
بود ای مربی جان و دل ز تو خیمه گرچه در آب و گل
تویی آنکه فیض تو متصل به فرشتگان سما رسد
دو جهان رهین عنایتت ره حق طریق هدایتت
همه را به خوان ولایتت ز خدا هماره صلا رسد
به غدیر خم چو به امر هو بستودت احمد نیک خو
به جهانیان ز ندای او همه لحظه لحظه ندا رسد
ز رخت که نور خدا از آن بود ای ولی خدا عیان
به دل و به دیدۀ عاشقان همه لمعه لمعه ضیا رسد
به مؤآلف تو مقر جنان به مخالف تو سقر مکان
به تو نیک و بد شود امتحان ز تو خیر و شر به جزا رسد
چو منی کجا و ثنای تو که تو را ستوده خدای تو
چه بیان کنم به سزای تو که تو را به حد ثنا رسد
مگر از زبونی خود زبان بگشایم ای شه انس و جان
که کند ز محنت خود بیان به حضور شه چو گدا رسد
تو شهی و بنده گدای تو سر و جان من به فدای تو
چه شود ز برگ و نوای تو دل بینوا به نوا رسد
دل من که غنچه صفت شها شده خون سزد چو گل از صبا
ز نسیم لطف تو ذو العطا به کمال لطف و صفا رسد
تو به حق ز هرچه مقدمی به قضا تو آمر و حاکمی
ز تو بینم آنچه به من همی ز قدر رود ز قضا رسد
به صغیر خسته لقای تو بود انتهای عطای تو
چو به قائلین ثنای تو ز در تو اجر و عطا رسد
🏷 #امیرالمومنین
🆔@halghe_rendan
حلقۀ رندان
#جشنواره | ارمغان ( منافسهای در مدح أمیر مؤمنان علیه السّلام ) ▶️ شما تنها « یک ماه » فرصت دارید
#ارمغان | شمیم
شاعر: #عابد_تبریزی ( محمّد عابد )
قالب: #غزل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در هر کسی که زدم نشد، به مراد کام دلم روا
مگر ای شهنشه انس و جان، تو کنی به درد دلم دوا
چه اسیر سلسلۀ محن، چه دچار موج ظلام غم
بِوِلاءِ ذاتِک إِنْتَجى، بضیاء وَجْهِک اهْتَدَى
گل اگر شکفته به گلستان، به جز این نباشدش آرزو
که شمیم زلف تو بشنود، مگر از روایح جانفزا
أَرَجَى جَنانُ مَنِ الَّذى، هُوَ فِی صِفَاتِک مُنْکِرٌ
که نصیبه ای ز حنان حق، رَسدش به عرصه؛ گَهِ جزا
مگر از شمائم کوی تو، نفسی شنیده سحرگهان
که چو سرخوشان شبانگهی، بگرفته راه چمن صبا
همه در هوای اشارتی، که کند قبول خدائیت
لِمَ مَا تَقُولُ أَنَا الَّذی، هُوَ مُبْتَدى هُوَ مُنْتَهى
به حجاب موج خلاف حق، شده بود تیره جهان همه
طَلَعَاتُ وَجْهُ وَجیهک، فَمَحَتْ بِظُلُمْتِ وَالدُّجى
به جحیم جنّتیان اگر، تو به اهل خویش رضا شوی
فَتَمیلُ شیعَتُکُم بِها، مُتَسَرّعاً مُتَسِرّرا
دو نشانه است جهان تو را، به فروغ چهره و جعد مو
بِغَداتِها و عَشیّها، به عَشیها و غَداتِها
غم اشتیاق جمال تو، زده شعله ها به نهاد ما
وَتَسیلُ دَمْعَة عَینِنَا مُتَداوماً مُتَوَالِیا
دل «عابد» از ستم فلک، به هراس بودی و درد و غم
بظِلالِ رَحْمَتُکُمْ أوَى وَ مِنَ النَّوائِب قَد نَجى
🏷 #امیرالمومنین
🆔@halghe_rendan
حلقۀ رندان
#جشنواره | ارمغان ( منافسهای در مدح أمیر مؤمنان علیه السّلام ) ▶️ شما تنها « یک ماه » فرصت دارید
#ارمغان | سپهر طریقت
شاعر: #شهاب_نیریزی ( سیّد محمّدحسن نیریز )
قالب: #غزل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خنک آن نسیم عنایتی، که وزد ز کوت علی علی
چه خوش آنکه پرده برافکنی، ز رخ نکوت على على
من و مهرت ای شه لوكشف، سر و جان نهاده همی به کف
نهراسم ار بکشند صف، سپه عدوت على على
تو شهی حجاز و عراق را، تو مهی ندیده مَحاق را
بنشان شرار فراق را، ز زلال جوت علی علی
به ظهور ذاتِکَ مابَدا، بِبَهاء وجهِک مابَها
ز زمین گرفته الى السماء، لمعات روت علی علی
بِکَ والضُحى بِک والقمر، بِک والنّجوم اذ انتشر
بِکُشی اگر نکشیم سر، ز کمند موت علی علی
تو شعاع شمس هویتی، تو مه سپهر طریقتی
بچشان شراب حقیقتی ز می سبوت علی علی
تویی آنکه دم زنی از قِدم، به حدوث اگر چه زنی قَدَم
به مشام جان رسد از اِرم، رَوَحات بوت علی علی
دل تو کتاب مبین بوَد، همه را عقیده بر این بود
که به از بهشت برین بود، نظری به سوت على علی
تو وصی احمد مرسلی، ز جهانیان همه افضلی
سخنی ز شرح مفصلی، همه گفت و گوت علی علی
ز نَفَختُ فِیه تو عالِمی، نه عجب که زنده شود دمی
که نوای حق شنود همی، ز لب و گلوت علی علی
همه در طلب پی جست و جو، همه در ترنم و گفتوگو
شنوم همی ز چهار سو، نغمات هوت علی علی
تو حیات و ما همه تشنه لب، ظلمات موی تو تیره شب
دل ما سکندر و در طلب، پی جست و جوت على على
بشکن طلسم حجاب را، بفکن ز چهره نقاب را
که به دل نمانده «شهاب» را، به جز آرزوت علی علی
🏷 #امیرالمومنین
🆔@halghe_rendan
May 11
May 11
حلقۀ رندان
#جشنواره | ارمغان ( منافسهای در مدح أمیر مؤمنان علیه السّلام ) ▶️ شما تنها « یک ماه » فرصت دارید
بسم الله الرّحمن الرّحیم
🔖 نظر به تقاضای عدّه ای از اساتید و طلّاب محترم مبنی بر قرار دادن یک #قصیده عربی در بین اشعار جشنواره #ارمغان ؛ ان شاء الله « قصیدۀ عینیۀ » ابن ابی الحدید در زمرۀ اشعار این جشنواره قرار می گیرد.
😍 لازم به ذکر است که بخشی از ابیات این قصیده مندرج بر ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام میباشد.
⚠️ علاقه مندان به حفظ این قصیده لطفاً به نکات زیر توّجه بفرمایید:
1️⃣ تنها #بخش2 این قصیده ( ابیات ۲۰ تا ۶۵ ) جهت حفظ کفایت میکند.
2️⃣ حفظ این قصیده مشمول هدیۀ عتبات عالیات میباشد.
3️⃣ با توجّه به ذکر مراثی اهل بیت علیهم السّلام؛ چنانچه ابیات #بخش3 این قصیده (ابیات ۶۶ تا ۸۰ ) هم حفظ شود؛ علاوه بر هدیۀ عتبات عالیات؛ هدیۀ نفیسی در شب عید غدیر خم دریافت خواهید کرد.
🏷#امیرالمومنین
🆔@halghe_rendan
حلقۀ رندان
بسم الله الرّحمن الرّحیم 🔖 نظر به تقاضای عدّه ای از اساتید و طلّاب محترم مبنی بر قرار دادن یک #قصید
#ارمغان | قصیدۀ عینیّه
شاعر: #ابن_ابی_الحدید
قالب: #قصیده | #بخش1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- يَا رَسمُ لا رَسَمتكَ ريح زَعزَع
وَسرَت بليل في عراصكَ خروعُ
۲- لم أُلفِ صدري من فؤادي بلقعا
إلا وأنتَ منَ الأحبَّةِ بلقَعُ
۳- جارى الغمام مدامِعي بكَ فَانثنت
جون السحائبِ فهيَ حَسرى ظلَّعُ
۴- لا يَمحُكَ الهتنُ المُلِثُّ فقد مَحا
صَبري دُثوركَ مُذ مَحتكَ الأدمعُ
۵- ما تمَّ يومُك وهو أسعدُ أيمنٌ
حتى تبدَّل فهو أنكدُ أشنعُ
۶- شروَى الزَّمان يضيء صُبحٌ مُسفرٌ
فيه فَيشفعهُ ظلام أسفعُ
۷- للَّه درُّك والضلالُ يقودني
بيدِ الهوى فأنا الحرون فأتبعُ
۸- يقتادني سكرُ الصبابةِ والصبا
ويصيحُ بي داعي الغرام فأسمعُ
۹- دَهراً تقوَّضَ رَاحلاً ما عيب من
عُقباهُ إلا أنه لا يَرجعُ
۱۰- يا أيها الوادي أجلُّكَ وادياً
وأعزُّ إلا في حماكَ فأخضعُ
۱۱- وأسوف تُربَكَ صاغراً وأذلُّ في
تلكَ الرُّبى وَأنا الجليدُ فأخنعُ
۱۲- أَسَفي عَلى مغناكَ إذ هوَ غابةٌ
وعلى سبيلك وهي لحب مهيعُ
۱۳- أَيَّام أنجم قضعبٍ درّية
في غير أوجه مطلع لا تطلعُ
۱۴- والبيضُ تُوردُ في الوَريدِ فترتوي
والسُّمر تشرعُ في الوتين فتشرعُ
۱۵- والسَّابقاتُ اللاحِقاتُ كأنَّها
العقبان تردى في الشكيم وتمزعُ
۱۶- والرَّبع أنورُ بالنسيم مُضمخٌ
والجوُّ أزهر بالعبيرِ مردَّعُ
۱۷- ذاكَ الزّمانُ هو الزَّمانُ كأنما
قيظُ الخطوبِ بهِ رَبيعٌ ممرِعُ
۱۸- وكأنَّما هوَ رَوضةٌ ممطورةٌ
أو مُزنَة في عَارضٍ لاتقلعُ
۱۹- قَد قُلتُ للبرقِ الذي شَقَّ الدُّجى
فَكأنَّ زنجيّاً هُناكَ يجدَّعُ
🏷#امیرالمومنین
👇🏻ادامه دارد... 👇🏻
🆔@halghe_rendan
حلقۀ رندان
#ارمغان | قصیدۀ عینیّه شاعر: #ابن_ابی_الحدید قالب: #قصیده | #بخش1 ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ارمغان | قصیدۀ عینیّه
شاعر: #ابن_ابی_الحدید
قالب: #قصیده | #بخش2
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۲۰- يا بَرقُ إن جئتَ الغريَّ فقل له
أَترَاكَ تَعلمُ من بأرضِك مودعُ
۲۱- فيكَ ابن عُمرَانَ الكليم وَبعدهُ
عيسى يُقفِّيهِ وأحمدُ يَتبعُ
۲۲ - بَل فيكَ جبريلٌ وميكالٌ وإس
رافيل والملأُ المقدَّس أجمعُ
۲۳- بَل فِيكَ نُورُ اللَّه جَلَّ جَلالُه
لِذوي البَصائر يَستشفُّ ويَلمعُ
۲۴- فيكَ الإمامُ المرتَضى فيكَ الوَصي
ي المجتبى فيك البطينُ الأنزعُ
۲۵- الضَّارِبُ الهام المقَنَّع في الوَغى
بالخوفِ للبهم الكماةِ يُقنّعُ
۲۶- والسَّمهَرِيَّة تَستقيمُ وَتَنحني
فَكأنها بينَ الأضالعِ أضلعُ
۲۷- والمترعُ الحوضِ المدَعدعِ حَيثُ لا
وادٍ يفيضُ ولا قليبٌ يترعُ
۲۸- ومبدِّدُ الأبطال حيث تألَّبوا
ومفرق الأحزاب حيث تَجمّعوا
۲۹- والحبر يَصدع بالمواعظ خاشعاً
حتى تكاد لها القلوب تصدَّعُ
۳۰- حتى إذا استعر الوغى متلظِّياً
شرب الدماء بغلَّةٍ لا تُنقعُ
۳۱- متجلبباً ثَوباً من الدّم قَانِياً
يَعلوه من نَقع الملاحم برقعُ
۳۲- زُهدُ المسيح وفتكةُ الدَّهرِ الذي
أودى بِهِ كسرى وَفوَّزَ تُبَّعُ
۳۳- هذا ضَميرُ العالم الموجُود عَن
عَدَمٍ وسرُّ وُجوده المستودعُ
۳۴- هذي الأمانَةُ لا يَقومُ بحملها
خَلقاءُ هَابطةٌ وأَطلسُ أرفَعُ
۳۵- تأبى الجبالُ الشمُّ عن تَقليدها
وتَضجُّ تَيهاءٌ وتشفق برقعُ
۳۶- هذا هُوَ النُّورُ الذي عَذَباته
كانَت بِجَبهَةِ آدَمٍ تَتَطَلَّعُ
۳۷- وَشِهَابُ موسى حيثُ أظلم ليله
رَفعت لهُ لألاؤه تتشعشعُ
۳۸- يَا من لهُ ردت ذكاءُ ولم يَفز
بِنظيرها من قَبل إلا يوشَعُ
۳۹- يَا هازِم الأحزَابِ لا يثنيهِ
عَن خَوضِ الحِمام مدَججٌ ومدَرَّعُ
۴۰- يا قَالعَ البابِ الذي عن هَزَّها
عَجَزَت أكفٌّ أربَعونَ وأربعُ
۴۱- لولا حُدوثُك قُلتُ إِنك جَاعل
الأَرواح في الأشباح والمتنزّعُ
۴۲- لولا مَماتُكَ قلت إنكَ باسطُ ال
أرزاقِ تَقدِرُ في العطا وتوسِّعُ
۴۳- ما العالَمُ العلويّ إلا تُربَةٌ
فيها لجثَّتِكَ الشريفةِ مضجعُ
۴۴- مَا الدَّهرُ إلا عَبدُكَ القِنُّ الذي
بنفوذِ أمرك في البريَّةِ مولعُ
۴۵- أنا في مَديحكَ أَلكنٌ لا أَهتَدي
وأنا الخَطيب الهبرزيُّ المصقعُ
۴۶- أأقولُ فيكَ سُمَيدَعٌ كلا وَلا
حاشا لمثلِكَ أن يقال سُميدعُ
۴۷- بَل أنتَ في يَوم القيامةِ حَاكمٌ
في العالمينَ وشَافِعٌ وَمُشَفَّعُ
۴۸- وَلقد جَهلتُ وكنتُ أحذَق عالمٍ
أغرَارُ عَزمِكَ أم حسامُك أقطعُ
۴۹- وَفقدتُ معرفَتي فَلستُ بعارفٍ
هَل فَضلُ عِلمِكَ أم جَنابُكَ أوسَعُ
۵۰- لي فيكَ مُعتقدٌ سَأكشفُ سِرَّهُ
فَليصغِ أربَابُ النُّهى وليسمعوا
۵۱- هيَ نَفثةُ المصدُور يطفئ بَردَها
حَرُّ الصبابَةِ فاعذِلوني أو دَعوا
۵۲- واللَّه لولا حَيدَرٌ ما كانَتِ الد
دُنيا ولا جَمعَ البريَّة مجمعُ
۵۳- من أجله خُلقَ الزَّمان وضوّئت
شُهبٌ كنسنَ وَجنَّ لَيلٌ أدرعُ
۵۴- علم الغيوبِ إليهِ غير مُدَافع
والصبح أبيض مُسفر لا يدفعُ
۵۵- وإليهِ في يَوم المعادِ حِسابنا
وهو الملاذ لنا غدا والمفزعُ
۵۶- هذا اعتقادِي قَد كشفتُ غِطاءه
سَيضرُّ مُعتقداً لهُ أو يَنفعُ
۵۷- يا مَن لهُ في أَرض قَلبي مَنزلٌ
نِعمَ المراد الرَّحب والمستربَعُ
۵۸- أَهوَاكَ حتى في حَشاشَة مُهجتي
نارٌ تَشبُّ على هَواكَ وتلذعُ
۵۹- وتَكادُ نَفسي أَن تَذوب صَبابَةً
خُلقاً وطبعاً لا كمن يَتطبعُ
۶۰- ورأيتُ دينَ الإعتزَال وإِنني
أهوَى لأجلكَ كلَّ من يَتشيَّعُ
۶۱- وَلقد عَلمتُ بأنَّهُ لا بُدَّ من
مهديِّكم وليومهِ أتوَقَّعُ
۶۲- يَحميهِ مِن جُندِ الإله كتائبٌ
كاليمِّ أقبلَ زاخِراً يَتدفَّعُ
۶۳- فيها لآل أبي الحديد صَوارم
مَشهورَةٌ ورِماحُ خَط شُرَّعُ
۶۴- ورجَال مَوتٍ مقدِمونَ كَأنَّهم
أُسدُ العَرينِ الرّبد لا تتكعكعُ
۶۵- تلك المنى إمَّا أغب عَنها فلي
نفسٌ تُنازِعُني وشَوقٌ ينزعُ
🏷#امیرالمومنین
👇🏻ادامه دارد... 👇🏻
🆔@halghe_rendan
حلقۀ رندان
#ارمغان | قصیدۀ عینیّه شاعر: #ابن_ابی_الحدید قالب: #قصیده | #بخش2 ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ارمغان | قصیدۀ عینیّه
شاعر: #ابن_ابی_الحدید
قالب: #قصیده | #بخش3
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۶۶- ولَقد بَكيتُ لقتلِ آل محمد
بالطفِّ حتى كل عضو مدمعُ
۶۷- عُقرت بنات الأعوجية هل درت
ما يُستباح بها وماذا يصنعُ
۶۸- وحَريمُ آل مُحمد بَينَ العدا
نَهبٌ تَقاسَمهُ اللئام الرُّضَّعُ
۶۹- تلك الضغائن كالإماء متى تسق
يعنف بهن وبالسياط تقنّعُ
۷۰- من فوق أقطاب الجمال يشلُّها
لكع على حنق وعبدٌ أكوعُ
۷۱- مثل السبايا بل أذل يشق من
هنَّ الخمار ويستباح البرقعُ
۷۲- فمصفَّدٌ في قَيده لا يُفتدى
وكريمة تسبى وقرط يُنزعُ
۷۳- تاللَّه لا أنسى الحسين وشلوه
تحت السنابك بالعراء موزعُ
۷۴- مُتلفعاً حُمرَ الثياب وفي غدٍ
بالخضر من فِردوسه يَتلفَّعُ
۷۵- تَطأ السنابك صدره وَجبينه
والأرض ترجف خيفةً وتضعضعُ
۷۶- والشمس ناشِرة الذوائب ثاكل
والدهر مشقوق الرداء مقنَّعُ
۷۷- لَهفي عَلى تِلكَ الدِّماء تراقُ في
أيدي أُمَيَّةَ عنوة وَتضيَّعُ
۷۸- بأبي أَبو العبَّاسِ أحمدَ إنَّه
خَيرُ الورى من أن يُطلَّ ويُمنعُ
۷۹- فَهوَ الوليُّ لِثارِها وهُوَ الحمو
ل لِعبئها إذ كلّ عَودٌ يَظلعُ
۸۰- الدَّهرُ طَوعٌ والشبيبةُ غَضةٌ
وَالسيفُ عَضب وَالفؤاد مشيّع
🏷#امیرالمومنین | #امام_حسین | #عاشورا | #کربلا | #محرم
🆔@halghe_rendan
حلقۀ رندان
بسم الله الرّحمن الرّحیم 🔖 نظر به تقاضای عدّه ای از اساتید و طلّاب محترم مبنی بر قرار دادن یک #قصید
الروضة المختارة.pdf
2.1M
#کتابندان | شرحی بر قصائد علویات ابن بی الحدید و هاشمیات کمیت ابن زید
🔖 کتاب #الروضة_المختارة؛ به تصحیح و تحقیق صالح علی الصالح در موسسه الأعلمی للمطبوعات بیروت چاپ شده است. این کتاب به شرح قصائد هاشمیات کمیت ابن زید و علویات ابن ابی الحدید میپردازد.
😍 لازم به ذکر است که از ابتدای صفحۀ 133 شرح قصیدۀ ششم ابن ابی الحدید معروف به « قصیدۀ عینیه » که برخی ابیات آن بر ضریح حضرت #امیرالمومنین علیه السّلام نقش بسته است؛ آغاز می شود.
⚠️نظر به تقاضای عدّۀ کثیری از طلّاب مبنی بر قرار دادن شرح و ترجمه این قصیده متن کامل این کتاب در اختیار شما همراهان محترم قرار میگیرد لکن با توّجه به وابستگی حیات طلبگی به تحقیق و جستجو؛ ترجمه کامل این قصیده ؛ متن اعراب گذاری شدۀ آن و خوانش متن قصیده، در اختیار قرار نمیگیرد تا ان شاء الله ؛ طلّاب محترم در این ایّام مبارک؛ جرعه جرعه معارف حضرتش را بنوشند و زندگی کنند.
🌱 حلقۀ رندان؛ تجربۀ زندگی در باغ معارف آل الله علیهم صلوات الله أجمعین از دریچۀ هنر و ادب
🏷#قصیده_عینیه | #ابن_ابی_الحدید | #غدیر | #ارمغان | #شعر | #جشنواره
🆔@halghe_rendan_channel
هدایت شده از حلقۀ رندان
35.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖 بشنوید ابیاتی از : #قصیده عینیه ابن ابی الحدید در مدح #امیرالمومنین صلوات الله علیه
که بر ضریح مبارک حضرت مولا نقش بستهاست.❤️
🎙 با کلام: حجة الإسلام و المسلمین #حامد_کاشانی
🏷 #قصیده_عینیه / #ابن_ابی_الحدید
🆔@halghe_rendan
هدایت شده از حلقۀ رندان
✅ کَلِمَةُ الحَقِّ و حَقُّ الکَلِمَةِ
رومی! نشد از سِرّ علی کس آگاه
زیرا که نشد کس آگه از سرّ الٰه
یک ممکن و این همه صفات واجب!
لاحول ولا قوّة الاّ باللّه
#مولوی
#دردانه
#امیرالمومنین
#رباعی
🆔@halghe_rendan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکایت | سزد که فخر کنم بر شهان به روز جزا...
🔖 حکایتی از پادشاه کفشدار!
💻 تهیه شده در: امین مدیا
#امام_رضا | #کفشداری | #حرم
🆔@halghe_rendan
هدایت شده از حلقۀ رندان
مدح حاج حسن خلج - قسمت دوم - دهم ذی القعده 1401 - حسینیه جلوه - @norolboka.mp3
20.09M
#حکایت| به روی سیم های برق است او...!
🖋 به قلم: #حسن_لطفی
🎙بانوای: #حاج_حسن_خلج
🏷 #امام_رضا
🆔@halghe_rendan
#کتابخوان | تبلیغ یک شوینده...!
📖 از میان عناصر و اشکال مختلف طبیعت،
آسمان شب یا شبِ پرستاره، تأثیرش بر روان #هنرمند،
عمیقتر،
شگفت انگیزتر،
تطهیر کنندهتر،
پردوامتر
و سازندهتر از جملگی عناصر و اشکال دیگراست، و حتی غیرقابل قیاس با آنها.
شاید بتوان گفت که تماس با شبهای پرستاره و شبها آندم که به سوی سحر میرانند، جميع مشکلات یک روحنیازمند معنویت را حل میکند،
جمیعِ آلودگیهارا میشوید،
روح را از فرسودگی و پستی بر میکشد
و به اوج میرساند.
💡 تنها شب زنده دارانِ پاکدلِ طالبِ خلوص میدانند که #شب، با روح چهها میکند...!
«آن که هرگز به اندوه نخورد
و شب را به زاری سپری نساخت
شما را ای نيروهای آسمانی
هرگز، هرگز نخواهد شناخت»
🖋 به قلم: #نادر_ابراهیمی
📚 از کتاب: #لوازم_نویسندگی
🆔@halghe_rendan
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صد زخم دیدیم و یکی مرهم ندیدیم...💔
🎙با نوای: حاج علی کرمی | حاج حس خلج
به قلم: عرفان ابوالحسنی
🏷#حاج_علی_کرمی | #حاج_حسن_خلج | #مصیبت_رندان | #شب_جمعه| #شبزیارتیسیدالشهداءعلیهالسلام | #حضرت_رقیه سلام الله علیها
ــــــــــــــــــــــ
⚠️به احترام ذکر مصیبت ذوات مقدّسه لطفاً در شرایط مساعد و حال مناسب مشاهده بفرمائید.
🆔@halghe_rendan
حلقۀ رندان
#جشنواره | ارمغان ( منافسهای در مدح أمیر مؤمنان علیه السّلام ) ▶️ شما تنها « یک ماه » فرصت دارید
⚠️ تنها ۱۷ روز تا پایان مهلت جشنواره ارمغان...
🌅#رونمایی | « جوادُ الشَّهید » آخرین اثر استاد حسن روح الامین دقایقی قبل رونمایی شد.
📌همزمان با أیام شهادت حضرت جواد الائمه علیه السّلام این اثر رونمایی شد.
🔖 تابلو نقاشی 《جواد الشهید》 با موضوع شهادت حضرت امام جواد علیه السلام در ابعاد۱۴۰*۱۰۰ سانتی متر با تکنیک رنگ و روغن روی بوم نقش بسته است و به سبک هنری #باروک میباشد.
🏷 #امام_جواد | #حسن_روح_الامین | #نقاشی | #رنگ_روغن
🆔@halghe_rendan