eitaa logo
حلقۀ رندان
336 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
739 ویدیو
35 فایل
تجربۀ زندگی در باغ معارف آل الله علیهم صلوات الله أجمعین از دریچۀ هنر و ادب درگاه دریافت پیشنهادات و انتقادات شما: @halghe_rendan_admin جهت مشارکت بیشتر در گروه «حلقۀ رندان» عضو شوید: https://eitaa.com/joinchat/1185873964Cab5f90b3dd
مشاهده در ایتا
دانلود
نترس ای دل غم دیده روزگار این است اگر چه تلخ ولی انتهاش شیرین است نترس آینه‌ ما ترک نخواهد خورد بدون فتنه که ایمان محک نخواهد خورد بایست کوه صلابت میان دوران ها نترس سرو رشید از خروش طوفان ها اگر چه دفتری از داغ بر جبین ها هست نترس در دل تاریخ بیش از این ها هست دریغ و درد که جان از میان پیکر رفت ز دشت ما صد و هفتاد تا کبوتر رفت دلا بسوز بسوز و همیشه روشن باش به سوگواری فرزندهای میهن باش دوباره سوز خزان در میان باغ افتاد میان سینه‌ ما داغ روی داغ افتاد به مرثیه صد و هفتاد مثنوی داریم نترس باید از امروز دل قوی داریم اگر چه غرق عزاییم گرم پیکاریم اگر بنای عزا هست ما عزاداریم بدان که دشمن این خاک فکر جنجال است اگر چه ظاهر غمگین گرفته خوشحال است خداست آگه از این ها چه در درون دارند که در مصیبت این داغ جشن خون دارند اگر چه هیچ مجال نفس کشیدن نیست وظیفه من و تو پای پس کشیدن نیست دقیق باش که از پشت سر کمین نخوری به مکر دم‌ به‌ دم دشمنت زمین نخوری ببین رفیق که در جبهه‌ مقابل کیست مبر ز یاد که در این میانه قاتل کیست همان که بر شرف و خاک ما تهاجم کرد سپس به سیلی حق دست و پاش را گم کرد به وعده های الهی رفیق شک نکنی به گوشه گیری خود ظلم را کمک نکنی اگر چه داغ از این سینه صبر برده عزیز خداست یاور دینش خدا نمرده عزیز به باغ ما غم پژمردگی است هرگز نیست کنون زمانه‌ سرخوردگی است هرگز نیست برای ما و تو بی امتحان نبوده شبی ز دامنت بتکان گرد عافیت طلبی اگر چه داغ بزرگ است و سینه سنگین است ز شرم و غم سر سردار اگر چه پایین است بدان که وضع جهان این چنین نخواهد ماند سلاح این شهدا بر زمین نخواهد ماند مباد آن که ز خاطر بریم آن ها را به سنگ کینه نکوبیم قهرمان ها را بگو که دشمن دلسوز ماست هرگز نیست میان جنگ که تضعیف دوست جایز نیست چو کوه پیش روی فتنه ها مقاوم باش از این به بعد برادر تو حاج قاسم باش از این به بعد به میدان رزم بخت تو چیست بگو برادر من انتقام سخت تو چیست چو لاله باش به دامان صخره ها گل کن اگر که سنگ شود فتنه ها تحمل کن بدون فتنه بگو کی مسیر ما طی شد نترس مومن اگر فتنه ها پیاپی شد میان معرکه از شعله ها زبانه بگیر دقیق قلب هدف را ببین نشانه بگیر بلند شو که زمان خروش طوفانی است که در وجود تو یک قاسم سلیمانی است ز حاج قاسمِ نفست غبار را بتکان و گرد غفلت از این روزگار را بتکان ز هر که غیر خدا نا امید باید بود برای فیض شهادت شهید باید بود شهید ما پر از این حال بود بندگی اش شهید بوده خودش در تمام زندگی اش شهید ما که جهان را پر از تحیر کرد به خون پر ثمرش نان دشمن آجر کرد همان که ثانیه ای از جهاد خسته نشد مسیر سرخ شهادت به روش بسته نشد همان که بود زبانزد به غیرت خاصش جهان به لرزه درآمد از اوج اخلاصش همان‌که وقت شهادت به قطره قطره‌ خون نوشته بود من المجرمینَ منتقمون شاعر: محمد رسولی
چندثانیه اول وآخرش آهنگ دارد👆👆👆 لطفاً صداراقطع کنید.
نمیدونم چه حکایتیه امّا از پارسال وقتی هر دفعه حکایت یا رو می شنوم این شعر تویه ذهنم مرور میشه. گفتم به اشتراک بذارم شاید برا شما هم مرهم بود...
یک وقت میگوییم علی را “که” کشت و یک وقت میگوییم “چه” کشت؟ اگر بگوییم علی را “که” کشت، البته عبدالرحمن ابن ملجم و اگر بگوییم علی را “چه” کشت؟ باید بگوییم: جُمود، خشک مغزی و خشکه مقدسی. | شهید مطهری |
سالکی به استادش از سختی راه گله کرده بود. استاد در پاسخ فرموده بود: برادرم؛ راه توحید، راهی است که امیرالمومنین علی(ع) از طولاني بودن آن “آه من قلة الزاد” می گوید، ما دیگر جای خود داریم...
شیعه تافته جدا بافته است! تقدیرش با همه فرق می‌کند.... مثل ده سالگی علی، عقایدش را به سخره می‌گیرند. بوی خطر که به مشام می‌رسد، تنهایش می‌گذارند و تنهایش می‌گذارند و تنهایش می گذارند...
آسمان این روز ها بغض فرو خورده حیدر را می‌بارد! گاهی هم فریاد می‌زند و دل می‌لرزاند... تا ثابت کند که «تَهدّمت والله ارکان الهُدی»
- در خانه زینب است، رهایم دگر کنید آری رعایت دل او را امام کرد...💔
ای ذره ذره ؛ مو به مو ؛ نقشت تماما نقشِ او امشب بیا بر گفتگو با ما بفرما کیستی ؟!
عجب که خفت به خون شمس آسمان ولا نکرد شرمی و باز آفتاب کرد طلوع...
عالم امشب سیه به تن دارد بسکه داغِ أبالحسن دارد داغ، تنها سر شکافته نیست علی از داغ انجمن دارد داغِ فقدان سید بطحا داغِ هر روز تازهِ زهرا داغِ نیزه به قلبِ قرآن و وحیِ افتاده زیر پایِ جفا داغِ رأیِ مذاکراتِ سیاه چه صلاحی؟ که رفته در بی راه مکرِ بِن عاص و سادگیِ خواص که علی را نمود خلعِ سپاه سرِ نیزه که رحلِ قرآن شد وقت تضعیفِ مردِ میدان شد آخرین ضربه های مالک بود أشعری شیر شد، رجز خوان شد تیر قومِ جَمل کِشان یک سو زهرِ خشکِ مقدّسان یک سو داغِ شلاقّ، داغِ سلبِ امید داغِ تسلیم نخبگان یک سو اشعثی فتنه در سپاه انداخت اشعری سنگ را به چاه انداخت در حقیقت به اسم خیر و صلاح اشعری جنگ را به راه انداخت شر شد و فتنه شد، تلاطم شد امر مولا در این میان گم شد رشته افتاد دستِ جاسوسان اشعری انتخاب مردم شد اگر آن بزدلانِ در صِفِّین جایِ تهدیدِ جانِ حقِّ یقین پیروی از امام می کردند وضع بسیار بود بهتر از این نه خوارج به عصر امده بود نه خوارج به عرصه امده بود و نه امروز داعشی موجود نه أثر بود از یهود و سعود پسر عاص راه را چرخاند همه را امّت پیمبر خواند اشعری رامِ حرفِ زیبا شد تا که سفیانی اش برادر خواند ابلهی در نشست نا فرجام با زبان و تبسمی شد خام حقّ مولا دوباره غارت شد حقِّ مردم به باد رفت تمام آل سفیان کنون کم آورده پدرش را یمن درآورده آنکه می گفت جنگ در ایران حال قرآن به نیزه ها کرده جنگِ ما، جنگِ فقر و غناست هرکه با مرتضاست، با فقراست دو سه تا ضربه مانده تا نُصرت یمن امروز اَشترِ مولاست
ضمن قبولی طاعات و عبادات همۀ رندان همراه: شاعر اثری که دیشب تقدیم تون شد با عنوان مداح اهل بیت می باشند. کلیپ تصویری این اثر در پست بعدی تقدیم نگاه شما همراهان می شود.👇👇