eitaa logo
حلقۀ رندان
339 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
755 ویدیو
36 فایل
تجربۀ زندگی در باغ معارف آل الله علیهم صلوات الله أجمعین از دریچۀ هنر و ادب درگاه دریافت پیشنهادات و انتقادات شما: @halghe_rendan_admin جهت مشارکت بیشتر در گروه «حلقۀ رندان» عضو شوید: https://eitaa.com/joinchat/1185873964Cab5f90b3dd
مشاهده در ایتا
دانلود
عید آمد و هرکس پی کار خویش است می‌نازد اگر غنی و گر درویش است من بی‌تو به حال خود نظرها کردم دیدم که هنوزم رمضان در پیش است
ما را نمی‌توان یافت بیرون از این دو عبرت یا ناقص‌ُ الکمالیم، یا کاملُ ‌القصوریم
امشب ز دیده از قدح افزون تا دل چو شیشه داشت نَمی، خون طوفان پناه بُرد به گیتی ز گریه‌ ام ای نوح سر بر آر! ببین چون ... . . حسرت شبی به وعدهٔ دیدارم آب‌ کرد از هر سرشک صبح قیامت‌ ...! بی دردی‌ام‌ کشید به دریوزه ی عرق مژگان نَمی نداشت، خجالتْ . . طوفان نوح زنده شد از اشک چشم من با آنکه در غمت به مدارا . . آخر نشستم و دو سه دریا میخواستم بگویمش امّا او‌ بین جمع بود غرورم نمیگذاشت در خلوتم نشستم و تنها . . بارِ گناه ، برکتِ چشم مرا گرفت شرمنده در مصیبتِ تو ، کم . . بر گردنم نمانده ز خمخانه هیچ حق یک استکان زدم دو سه دریا ترسم مجال گریه نیابم به روز حشر امروز هم به نیت فردا . . می خواست آسمان که ببارد گه وداع بیچاره خسته بود، بجایش . . در خواب، دست من به میانش رسیده بود بیدار گشته! هیچ ندیدم، ... . . بعد از هزار مرتبه خواهش، دمِ وداع چیزی نداشتم که بگویم . . بی‌اعتنا به شرم و خجالت بر آستین خویش به شدت مانند شمع، هستیِ من قطره‌قطره سوخت ای سنگدل، ببین به چه قیمت ! . . در خود نگاه کردم و گفتم که کیستم؟ یک‌ریز در جواب سوالم
🔖بعضی ابیات واقعاً ته قلب آدم را می سوزاند: به محشر چون سرِ خجلت برآرم از کفن، گویم: که یارب! داغ هجران دیده‌ام،دیگر مسوزانم💔😭
هدایت شده از  علی مقدم
 این ابیات بیدل دهلوی به نظرم از زیباترین اشعار بیدل محسوب میشه خیلی این ابیات را دوست دارم و زمزمه می کنم از چمن تا انجمن جوش بهار رحمت است دیده هرجا باز می‌ گردد دچار رحمت است خواه ظلمت‌کن تصور خواه نور آگاه باش هرچه اندیشی نهان و آشکار رحمت است قدردان غفلت خودگر نباشی جرم کیست آنچه عصیان‌خوانده‌ای‌آیینه‌دار رحمت است سبحهٔ دیگر به ذکر مغفرت درکار نیست تا نفس باقی‌ست هستی در شمار رحمت است وحشی دشت معاصی را دو روزی سر دهید تاکجا خواهد رمید آخر شکار رحمت است شام اگر گل‌ کرد بیدل پرده‌دار عیب ماست صبح اگر خندید در تجدیدکار رحمت است
از هجوم اشک ما؛ بیدل مپرس! یار می آید؛ چراغان کرده ایم...🌧 🆔@halghe_rendan
هدایت شده از  علی مقدم
💠زود بیا بیرون از خانه امروز مشهد چند بار زلزله آمد. زلزله از آن اتفاق هایی است که عبرت های فراوانی دارد. یکی از اتفاقاتی که معمولا موقع وقوع زلزله می افتد این است که افراد سریع از منزل خارج می شوند، خصوصا از ساختمانی که سازه محکمی نداشته باشد. و اگر ببینند که فردی بی خیال نشسته و از ساختمان بیرون نمی آید تعجب می کنند و بر سرش داد میزنند که پاشو زود بیا بیرون مگه متوجه نیستی دارد زلزله می آید. عبرتی که میخواستم به آن اشاره کنم این است که باید موقع زلزله از بنای سست بیرون آمد وگرنه زیر آوار نابود می شویم. بدن ما مثل همان ساختمان است که هر چه رو به پیری میرود دارد سست می شود این چین و چروکی که روی صورت ما می افتد ترک هایی است که نشان از سستی و ضعیفی این ساختمان است. از وقتی که موقع پیری بدن رعشه می گیریم زلزله شروع می شود که باید هر چه سریع تر دل را از ساختمان تن بیرون بیاوریم و رفع تعلق کنیم هنوز که این ساختمان فرو نریخته. این کلام امیر علیه السلام را که حقیقتا امیر کلام است بخوانید که چه زیبا فرمود :أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُمْ دل هایتان را از دنیا خارج کنید قبل از دیر شدن. از شاعران مضمون پرداز مکتب هندی چقدر زیبا به این عبرت اشاره کرده است: اندام تو در رعشه ی پیری و تو غافل شد زلزله برخیز و از این خانه برون آی ابوالمعانی هم قد خم پیران را تشبیه می کند به دیوار کج شده در حال فرو ریختن که باید از زیر این دیوار بیرون آمد هنوز که فرو نریخته قدت خمیده ز پیری دگر خطاست اقامت ز خانه ای که بنایش کند نشست برون آ @ASI_khorasani در صورت امکان مطالب را با ذکر لینک کانال استفاده کنید