eitaa logo
*هم افزایی شهدایی*
153 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
7هزار ویدیو
95 فایل
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 🔸️بهترین حس یعنی؛ با شهدا رفیق باشید. 🔸️ما را مدافعان حرم و مدافعان وطن آفریدند. 🔸️رفیق شید،شبیه شید،شهید شید. امام سجاد(ع) فرمودند:کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست. 🌱کپی از مطالب آزاد برای عاقبت بخیری مون دعاکنید
مشاهده در ایتا
دانلود
💠دعای فرج 💠 🦋 هر روز به نیت یکی شهید 🦋 🌹سرهنگ شهید ابراهیم باقری 🌹 بخوان دعای فرج را،که یار می آید ز سوی کعبه یکی تک سوار می آید |🤲... ⚘️ ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
31.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نباشےٖ هیٖچ ڪَس نیٖسټ تو عشق شُدےٖ و هَمهـ چیٖز تَمام شُد•🥀• 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
هرکه‌‌خدارابیش‌ازخود‌دوست‌بدارد‌شهید‌میشود🥀 🪴 💔 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
*هم افزایی شهدایی*
یک خاطره ای داشتم چند روز قبل شهادت شهید باقری یک چشمه آبی کنارمان بود که خیلی آب زلالی داشت در منطقه کانی کل که خودمان به کمک بچه های پاسدار با شن و سیمان یک حوضچه براش درس کرده بودیم که گفتیم هم برای مصرف بچه ها و هم برای تامین آب حیواناتی که در آنجا زندگی می‌کردند یک روز با بچه ها دور حوضچه آب جمع شده بودیم گفتیم هم وضو بگیریم و هم یکم استراحت کنیم شهید باقری و چند تا از بچه ها گفتن ما دوست داریم بریم داخل آب منم گفتم اقای باقری داخل حوضچه چون جلبک داره خیلی لیز هست شما پاتون جانبازه هست احتیاط کنید وقتی داخل اب حوضچه میرین مواظب باشین داخل اب نیفتین کامل خیس بشین بعد ،همه بچه های کنار حوض با شوخی گفتیم، اگر هریک از بچه‌ها که وسط حوض آب هستن پاش سور خورد ولباساش خیس نشد در آیند دربین ما بچه های گردان جانباز می‌شه و اگر هم میان حوض آب به این زلالی زمین خورد و تمان بدنش خیس آب شد این از بین بچه های گردان ما سعادت و لیاقت شهادت پیدا خواهد کرد و شهید خواهد شد خدا رو شاهد می‌گیرم تنها دو نفر داخل آب پاشون لیز خورد یکی شهید باقری و دومی یکی دیگر ار بچه های پاسدار بود اون یکی همکارمون پاشون لیز خورد اما خیس نشد کامل لباسشون بعد ازمدتی در درگیری گلوله خوردن و ایشون جانباز شدن در بین ما وشهید باقری که وقتی پاشون لیز خورد تعادلش میان آب حوض بهم خورد و داخل آب افتاد کاملا خیس شد و ما هم همه با خنده وشوخی گفتیم اقای باقری از بین ما فقط شما سعادت و لیاقت شهادت پیدا خواهی کرد چون کاملا لباس تنتون خیس شده اگر شهید شدی ما رو هم شفاعت کن اونم گفت باشه چشم هوای همتون رو دارم پیش سیدالشهدا ، خلاصه چند روزی از ماجرا گذشت یک شب حدود یک ونیم شب صدای رگبار و تیراندازی زیادی شنیدیم اطرافمون چون فاصله پایگاه من تا منطقه تحت حفاظت اقای باقری فاصله داشت منم زنگ زدم به فرمانده گردان گفتم جریان چیه گفت چند لحظه پیش اقای باقری با چند سرباز فکر کنم با گروهک ها منافقین، ضد انقلاب یا قاچاقچیان درگیر شدن سرباز ها به ما بیسیم زدن اقای باقری ترور شده وقتی که بعد از چند ساعت پیاده روی تو اون تاریکی و کوه های صعب‌العبور منطقه عمومی اورامانات وقتی که بالای پیکر غرق در خون شهید باقری که در نقطه صفر مرزی میان خار و خاشاک کوه رسیدم بیاد اون خاطره حوضچه آب افتادم که شهید باقری پاشون لیز خورد وکامل داخل آب افتاد و شوخی های اون روزمان که با شهید باقری کردیم هنوز اون چهره شاد و بسیار آرام شهید باقری که از صورتشان کاملا میتونستی ببینی و پیدا بود در لحظه شهادت انگار که شاد و خوشحال و آسوده به آرزوی چند ساله خود رسیده بود. (راوی سلمان کاکی همکار) 🥀🥀🥀
22.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
໑♥️⛓ • . 'شهدا زنده اند' ، یعنی حتی وقتی به عکساشونم نگاه میکنی، حالت خوب میشه.. 💌¦↫🕊✨ https://eitaa.com/hamafzaeieshohadaei🦋
10.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تفسیر حرف‌های چشمانت را می‌فهمم. غروب دلگیر رفتنت را می‌فهمم. تصویر زیبایی که در قاب دلم نقش بسته است را می‌فهمم؛ فقط ای پدر رفتن زودهنگامت را نمی‌فهم...
10.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره ای از راوی حاج عزیز رحیمی: شفا گرفتن یک دختر سنی از یک سر باز گمنام مدفون شده در قبرستان سنی ها در منطقه شیخ صله کردستان که لال مادرزاد بود به برکت آن شهید به زبان آمد وشفا گرفت.این روایت از زبان حاج عزیز رحیمی گوش کنید ... 🥀 https://eitaa.com/hamafzaeieshohadaei🦋
مزد یک عمری رشادت را گرفت غرق خون اذن زیارت را گرفت مرگ در بستر برایش ننگ بود از گل نرجس شهادت را گرفت ششم رمضان الکریم سالروز شهادتت مبارک💔🥀🥀🥀
 ﷽ ⚘️ش.هید ابراهیم باقری⚘️ 📚 شبیه حااج قااسم 🕊 «مرد که گریه نمی‌کند!» انگار همین جمله کافی بود تا ابراهیم از همان کودکی بخواهد مرد بار بیاید. انقلا‌ب و ج.نگ هم کمک کرد تا ابراهیم، مردی باصلابت، شجاع و نترس بار بیاید و با شنیدن نامش، لرزه بر تن اشرار مسلح و گروهک‌های ضدانقلا‌ب بیفتد. سال ۸۸ که فتنه، چون تار عنکبوت بر پیکر کشور تنیده شد، ابراهیم بی‌قرار شد و دلش به شور افتاد. طنین صدای «این عمار» رهبر، قلبش را به آتش کشید. آنجا بود که فهمید گاهی یک مرد به جایی می‌رسد که فقط گریه می‌تواند کمی از حجم غم‌هایش را کم کند. شانه‌هایش خم شد و به لرزه افتاد. هق‌هق بلند گریه‌اش، پر از التماس بود: «خدایا خودت رهبر انقلاب را از این فتنه‌ی آخرالزمانی حفظ کن.» . وقتی برای غربت ولی خدا، برای مظلومیت نظام، بار دلت سنگین می‌شود و گریه می‌کنی، آنوقت زلال‌تر می‌شوی و نهایتا خریدارت می‌شوند. . و چه رازی است بین اشک، ترور و شهادت و ساعت ۱ و نیم شب جمعه؟! انگار خوبان عالم را در این زمان می‌خرند. مانند ابراهیم و مانند حااج قااسم... 🌱 ✍🏻نوشته: الهه قهرمانی ۱۴۰۳/۱۰/۱۷ 🎨نقاشی دیجیتال: منا بلندیان 🎞تدوین و تنظیم: زهرا فرح‌پور 🎙با صدای: کوثر راد 🦋 ‎ 🔗 30rooz.30shahid
شهیدی که مشکل مالی خانواده اش رو حل کرد💔😭
18.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک نفر هست که آتش زند اشعارم را؟ یارِ ما رفته...💔 دگر شعر چه ارزش دارد(: دلتنگی....✋ 🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌↙️