🌷شهید سید محسن حسنی🌷
🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌹
#هم_افزایی_شهدایی
#زندگی_نامه_شهدا
#شهید_سید_محسن_حسنی
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
📖سید مجتبی حسنی، برادر شهید:
چون حال و هوای جبهه را ندیده بودم، از کارهایش سر در نمی آوردم. یک شب بیدار شدم. دیدم محسن مشغول نماز خواندن است. کمی در رختخواب جا به جا شدم. بعد از مدتی کوتاه از جایم بلند شدم، کنار محسن به نماز ایستادم. بعد از مختصری تعقیبات نماز، دوباره به رختخواب برگشتم. حسابی گرم خواب بودم که محسن دستش را روی شانه ام گذاشت و گفت: بلند شو وقت نماز صبح است. گفتم: جان محسن خواندم تو داشتی نماز می خواندی من هم کنارت خواندم.
اما محسن دست بردار نبود. بازویم را گرفت و گفت: قد قامت الصلوه. می دانستم تا نماز نخوانم از خواب خبری نیست.
رو به محسن گفتم: باشد می خوانم ولی یادت باشد امروز تو مجبورم کردی دوباره نماز صبح بخوانم. و محسن بدون پاسخ دادن به عکس العملم فقط می خندید. بعدها وقتی مرا هم با خود به جبهه برد تازه قضیه دستم آمد بچه های جبهه نماز شبشان ترک نمی شد.
🌷شهید سید محسن حسنی🌷
🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌹
#هم_افزایی_شهدایی
#خاطرات_شهدا
#شهید_سید_محسن_حسنی
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷شهید سید محسن حسنی🌷
🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌹
#هم_افزایی_شهدایی
#زندگی_نامه_شهدا
#شهید_سید_محسن_حسنی
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷شهید سید محسن حسنی🌷
🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌹
#هم_افزایی_شهدایی
#زندگی_نامه_شهدا
#شهید_سید_محسن_حسنی
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷شهید سید محسن حسنی🌷
🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌹
#هم_افزایی_شهدایی
#خاطرات_شهدا
#شهید_سید_محسن_حسنی
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
عباس خادم : شب بود. بچه ها از فرط خستگی در خواب عمیقی فرو رفته بودند. آن شب طبق برنامه، سید محسن داخل اردوگاه، انفجاری صورت داد. برپا ... برپا ... همه به خط غرش رگبار تیرهای مشقی سکوت شب را می شکست. همگی از خواب پریدند. سریع خود را به محوطه رساندند و اسلحه دستشان گرفتند. بیشترشان پابرهنه. بعضی ها نصف لباسشان از شلوار درآمده بود. یکی ملافه به دست و پایش می پیچید و با صورت نقش زمین می شد. یکی از بچه های کم سن و سال در اثر صدای انفجار و شلیک تیرها به شدت ترسید با سر و وضعی آشفته در محوطه به خط ایستاد. دستهایش را طرف محسن آورد و مدام تکرار می کرد: چـ ... چـ ... چشم... برادر چـ ... چشم
سید محسن که متوجه شد، نزدیکش رفت و اسلحه را زمین گذاشت. جلوی پایش زانو زد. تقریباً سرش به شانه بسیجی می رسید. بازوهایش را با دستانش گرفت و با لحنی آرام گفت: چیه داداش جان. نترس چیزی نشده آرام باش! نوجوان بسیجی لبخندی زد و با خیالی راحت او را در آغوش گرفت.
🌷شهید سید محسن حسنی🌷
🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌹
#هم_افزایی_شهدایی
#زندگی_نامه_شهدا
#شهید_سید_محسن_حسنی
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷شهید سید محسن حسنی🌷
🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌹
#هم_افزایی_شهدایی
#خاطرات_شهدا
#شهید_سید_محسن_حسنی
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷شهید سید محسن حسنی🌷
🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌹
#هم_افزایی_شهدایی
#خاطرات_شهدا
#شهید_سید_محسن_حسنی
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷شهید سید محسن حسنی🌷
🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌹
#هم_افزایی_شهدایی
#خاطرات_شهدا
#شهید_سید_محسن_حسنی
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷شهید سید محسن حسنی🌷
🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌹
#هم_افزایی_شهدایی
#خاطرات_شهدا
#شهید_سید_محسن_حسنی
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌹شهادت شهید سید محسن حسنی🌹
«سید محسن حسنی» پس از شش سال حضور در جبهه های نبرد، در حالی که مسرور از آزادی مهران و انجام فرمان امام بود، در یازدهمین روز از تیرماه، سال 1365 در حالی که سکاندار فرماندهی گردان «روح الله» از لشکر «5 نصر» بود خواب عاشورایی اش تعبیر شد و در حین فتح ارتفاعات «قلاویزان» مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و به اجداد بزرگوارش پیوست.
پدر شهید: یکی از دوستانش به نام محسن ثابت به شهادت رسیده بود. من و مادر محسن برای دلداری خانواده اش به معراج شهدا رفتیم. برادر شهید به محض دیدنم مرا در آغوش گرفت و گفت: حاج آقا! اگر محسن امروز نرسیده تا فردا حتماً به معراج منتقلش می کنند. از حرفش یکه خوردم. بدون آن که سوالی بپرسم به همراه خانمم سوار اتومیبلمان شدیم. نزدیک محل یکی از دوستان پرسید: حاج آقا از محسن چه خبر؟ گفتم: خبر تازه ای نداریم.
به در منزل که رسیدیم تمام افراد محل دور خانه جمع شده بودند. فکر می کردند ما به معراج رفتیم تا پیکر محسن خودمان را ببینیم. با دیدن پوستر و پرده ای که برای شهادت محسن نوشته بودند، دیگر نمی دانستم به مادرش چگونه توضیح دهم. از ماشین پیاده شدیم. خانم های همسایه اشک می ریختند تازه متوجه جریان شد. نگاهش هیجان زده بود. یک باره بغضش را خالی کرد.
خانم ها تا درون اتاق همراهیش کردند. صدای گریه اش بلند شده بود با اضطراب نگاهی به اطرافم انداختم و گفتم: وصیت نامه محسن...
با قرائت وصیت نامه، دیگر مادرش بی قراری نمی کرد. تا جایی که در تشییعش مقنعه رنگی به سر کرده بود و به مردم دلداری می داد. بعد از شهادتش اغلب مواقعی که شهدا را می آوردند، در تشییعشان شرکت می کردم. یک شب خواب دیدم من و محسن در حرم حضرت رضا (ع) هستیم و زیر تابوت شهیدی را گرفته ایم. جمعیت موج می زد. محسن از یک طرف تابوت به سمت دیگرش می رفت. لباس سپاه را پوشیده بود. نزدیک ضریح حضرت که رسیدیم، چندین بار او را صدا زدم. محسن ... محسن جان تویی؟ ناگهان تابوت داخل ضریح شد و محسن از همان جا به طرف آسمان اوج گرفت و از نظرم محو گردید.
🌷شهید سید محسن حسنی🌷
🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌹
#هم_افزایی_شهدایی
#خاطرات_شهدا
#شهید_سید_محسن_حسنی
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌹وصیت نامه شهید سید محسن حسنی📝
بسم رب الشهدا و الصدقین سلام بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) و نایب بر حقش امام امت و سلام بر شما امت حزب الله و شهید پرور که با ایثار و جان فشانی امام عزیز را راضی و خشنود نموده اید.
انشاءالله اجر و پاداش شما، پیروزی رزمندگان و بعد هم زیارت قبر شش گوشه آقا امام حسین (ع) باشد.
پدر و مادر عزیزم اگر به فیض شهادت نائل گشتم مانند کوه استوار باشید. شهادت من باعث نشود که خدای ناکرده غرور شما را بگیرد. باید بیش از پیش نزد خداوند خاضع بوده و خود را بدهکار انقلاب بدانید.
سخنی با برادرانم: 1ـ دنبال گناه نروید 2ـ با افراد صالح معاشرت کنید. 3ـ خط خودتان را از امام و ادامه دهندگان راهش جدا نکنید 4ـ در نماز جمعه و جماعات شرکت کنید. 5ـ احترام پدر و مادر را نگه دارید.
شما ای خواهران مهربانم و مادران و خواهران دینیم! تنها سفارشی که به شما دارم این است که اگر می خواهید خون شهدا پایمال نشود و دشمنان اسلام مایوس گردند، حجابتان را به نحو احسن حفظ نمایید.
از برادران بسیج و انجمن اسلامی مسجد تقاضا می کنم به طور فعال در بسیج و نماز جماعت حضور داشته باشند.
پدر از شما عاجزانه می خواهم مرا در بهشت رضا (ع) به خاک بسپارید. اگر امکان بود در موقع دفن کردن بدن مرا از تابوت بیرون بیاورید، بر روی زمین بگذارید و صورتم را به طرف کربلا قرار دهید و زیارت عاشورا بخوانید کمی هم مصیبت امام حسین (ع) و مادرش حضرت فاطمه الزهرا (س) را بخوانید و بعد مرا به خاک بسپارید.
از شما می خواهم برایم دعا کنید که خداوند من رو سیاه را قبول کند و با شهدای کربلای آقا امام حسین (ع) محشور گرداند و مرا عفو نماید.
والسلام علی عبادالله الصالحین سید محسن حسنی
🌷شهید سید محسن حسنی🌷
🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌹
#هم_افزایی_شهدایی
#خاطرات_شهدا
#شهید_سید_محسن_حسنی
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯