🌷🌷🕊🌷🌷🕊🌷
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌾دوست شهید نقل میکند:آقامحسن بسیار خوشاخلاق و خونگرم بود و بهراحتی با همکاران،ارتباط دوستانه و صمیمی برقرار میکرد و هیچ تکبر و غروری در رفتار و گفتارش نبود.
💐شهید خزایی روحیۀ جهادی قوی ای داشت و همۀ تلاش خود را در جهت برآوردهساختن خواستههای سایر واحدها که در حوزۀ روابط عمومی تعریف شده بود،صرف میکرد.
🌷علاقۀ وافر ایشان به رهبری،نظام، شهدا و جامعۀ ایثارگران بسیار محسوس بود و این ارادت،همواره در سخنان و رفتار ایشان دیده میشد.
💠#شهید_آوینی :
🌷هـنرمند ،
رویی بہ عالم غیب دارد
و رویی بہ عالم شهــادت . . .🕊
🎤#راوی_فتـح_سوریه
🥀#شهـید_محسن_خزایی
#سالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
20.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 بسم رب الشهدا و الصدیقین🌹
قسمتی از وصیتنامه شهید هریری:
《حرم حضرت زینب س،خود ایشان هستند.چه فرقی میکند.نمیتوانم تماشاچی باشم،نمیتوانم بنشینم و ببینم که به حریم اهل بیت دارد جسارت میشود.بیقرارم...بیقرار..باید بروم تاانتقام سیلی مادربگیرم.بروم تا حداقل یک کاری برای دفاع از حریم اهل بیت انجام بدهم،فقط نمیخواهم تماشاچی باشم?
به یاد مهندس
🌹 شهید مدافع حرم حسین هریری🌹
د
#شهیدمدافعحرمحسینهریری
#سالروز_شهادت
د
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
✨بسمِ رَبِّ الشُهَدا✨
✍#خاطرات_شهید📃
💐#آرزو
🌷سه چهار ساعت قبل از زمان شهادت، با شهید مرتضی ناهار خوردیم و داشتیم استراحت می کردیم. همین جوری دراز کشیده بودیم، یک پتوهم کشیده بودیم روی دو تا مون. به شهید مرتضی گفتم: مرتضی من خیلی دوست دارم جانباز مدافع حرم باشم.
🌹شهید مرتضی گفت: نه بابا جانباز مانباز رو ول کن یا شهادت یا هیچی!
💠گفتم : نه بابا من سه تا بچه دارم اینهارا کی بزرگ کند؟
گفتم من دوست دارم جانباز بشم.
مرتضی گفت : فقط شهادت.
یعنی همان شد همان چیزی که می خواستيم ...🕊😔
✏️#راوی:همرزم شهيد
🥀نام را گمنـامتر ڪن
رو سفیـدت میڪند
عاشق زهرا (س) شوی ؛
آخـر شهیـدت میڪنـد ...🕊
📖ڪلام شهید :
🌹اگر پیڪرم برگشت ...
دوســت دارم
سنگ قبری برایم نگذارند
برایم سخـت است
سنگ مزار داشته باشم و
حضرت زهرا بینشان باشند.🕊
💐ولادت : ۱۳٦٦/۱۲/۰۹ تهران
🌷شهادت: ۱۳۹٦/۰۸/۲۳ دیرالزور سوریه(البوکمال)
🥀#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_مرتضی_عبداللهی
#سالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐صبح زود فردای عقدمان به تپه شهدای گمنام جهرم رفتیم،آن روز ایمان از هر دری حرف زد،واز مسافرت ها و گردشهای دوران مجردیاش. کربلا که میرود در بین شش گوشه مینشیند و همانجا آرزوی شهادت میکند و شهادتش را از حضرت می خواهد.برایم گفت:پاتوق ایمان و دوستانش همیشه خدا مزار شهدا رضوان بود.تفریحگاه صبح و شب و نصف شبشان بود.
🌷ایمان عاشق شهدا بود و شهادت بزرگترین آرزویش.اما هیچ وقت حرفی از رفتن و شهید شدن تا زمانی که در کنار من بود نمیزد.هر حرفی از رفتن، نبودن و جدایی من از ایمان در میان میآمد،من را به هم میریخت و نمیخواست من را ناراحت کند و یا اینکه ناراحتی من را حتی ببیند.
✍به نقل از:همسر شهید
🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_ایمان_خزاعی_نژاد
#سالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
💢 #مدافع_حرمین_عسکریین
🌾جلیل هر زمان از اداره به خانه میآمد،تمام خستگیهایش را پُشت در میگذاشت و با لبخند وارد خانه میشد. با شور و نشاط خاصّی که داشت، با صدای بلند سلام میکرد.
💐روزهای جمعه در خدمت خانه و خانواده بود.نمیگذاشت به چیزی دست بزنم.تمام کارهای خانه را انجام میداد. از ظرفشستن تا جاروکردنِ خانه.گاهی دلم برایش میسوخت و به او کمک میکردم.
📿سریع کارها را تمام میکرد و غذا را میپُخت تا به خطبههای نماز جمعه برسد. اکثرا با دخترم،مریم به نماز جمعه میرفت و در راهِ برگشت،برای مریم تنقّلات میخرید و باهم میخوردند و وقتی نزدیک خانه میشد،دست و صورتش را میشست که من متوجه نشم.
🌷وقتی هم برمیگشتند،سفره را پهن میکردم و همه دور هم جمع میشدیم. من و پسرم با اشتها غذا میخوردیم ولی آنها نه! بعدها متوجّه شدم که پدر و دختر یواشکی تنقلات میخوردند و سیر بودند که غذا نمیخوردند!
✍به نقل از:همسر شهید
🌹#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_جلیل_خادمی
#سالروز_شهادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
✍#خاطرات_شهدا📜
💐بابهزاد و خانواده به سفر مشهد رفتیم؛در جاده شمال،ماشینی همینطور به ما چراغ میزد.به بهزاد گفتم:یک ماشین دنبال ماست؛بهزاد ڪنار زد و به سراغ راننده رفت؛من هم به دنبالش رفتم.یڪ مردبسیار محترمی بود و باڪمال محبت واحترام درخواست مبلغی ڪرد وگفت:همه ڪارت هایش را در منزل جاگذاشته و براے بنزین پول ڪم دارد.
🌷راننده گفت:همش میگفتم به چه ماشینی تقاضاڪنم ڪه باورڪند و بهم ڪمک ڪند و خجالت نڪشم؟به دلم افتاد از ماشین شما تقاضا آن مبلغ مدنظر را داد و آن شخص هرچه اصرار ڪرد که شما ڪارتی بهش بدهیم ڪه پول را به ما پس بدهد، بهزاد قبول نڪرد و گفت:به خاطر حضرت زهرا(س)این مبلغ رادادم.مرد لبخندی زد وگفت:دیدم پشت ماشین شما یازهرا(س)نوشته بود،به شما رو زدم و تشڪر ڪرد و رفت.هیچ وقت ذوق و اشتیاق آنروز بهزاد را فراموش نمیڪنم.پسرم باوجودی ڪه مستأجر بود و حقوق ڪمی داشت،اماهر وقت به روستا می آمد،مقداری پول به من میداد تابین زنان بی سرپرست روستا تقسیم ڪنم.
✏️راوی:مادرشهید
🥀#پاسدار_شهید_بهزاد_سیفی
#اولین_شهیدمدافعحرم_ممسنی
#شهادت_بیجی_عراق۱۳۹۴
#سالروز_شهادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
✏️#خاطرات_شهدا📜
🌾طیّ مدتزمانی که در خدمت شیخ صالح بودیم،مرا تحت تأثیر رفتار متواضعانه خود قرار داد.هیچگاه نمازش📿به تأخیر نمیافتاد؛حتی در زمان عملیات هایی که ممکن بود هرلحظه شهید شود،باز هم نمازش را اوّل وقت میخواند.
🌴با آنکه کمتر از همرزمانش آموزش نظامی دیده بود اما در بیشتر عملیاتها در صف اول نیروها بود.هنگام استراحت در مقرّ نیروها، لحظهای از تلاوت قرآن و دعا غافل نمیشد.در شب آخر عملیات،معنویّت عجیبی به نیروها القا کرد.گویا عاشورای دیگری در راه بود.انگار ندا آمده بود که در یکی از این عملیاتها شهید میشوی و تا میتوانی برای آخرتت توشه بردار.
✍راوی:یڪی از فرماندهان حشدالشعبی
🌷🕊ای شهید
درود بر تـو ...
که معارف دینت را
در صحنه پیڪار آموختی
و به آن عمل کردی و مصداقِ
" السابقـون السـابقون " شدی ...🕊🌷
🥀اولینروحانی شهیدمدافعحرم خوزستان
🕊شهادت:۱۳۹۴سامرا
🌹#شهید_صالح_حسن_زاده
#مدافع_حرم_عسکریین
#سالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
✏️#خاطرات_شهدا📜
🌾طبقه دوم خانهمان خالی بود و آقامحمدرضا میتوانست اجاره دهد تا درآمدی برایمان باشد اما میگفت نیازی نداریم. وقتی فهمید دختر و پسری قصد ازدواج دارند و درآمدشان کفاف اجارهی خانهای نمیدهد، پیشنهاد داد به طبقه دوم خانهی ما بیایند و چند سال ساکن شوند تا اینکه آنها توانستند پولی پسانداز کنند.بعد از آنها هم دو خانواده دیگر با شرایط مشابه به خانهی ما آمدند و بعد از چند سال توانستند خانهدار شوند.
💐شهید ابراهیمی مشتاق کار خیر و عاشق خدمت به مردم بود و نه تنها خودش بلکه دیگران را هم تشویق به کمک به مستمندان میکرد.نزدیک ماه رمضان یا عید نوروز که میشد،کمک های نقدی و غیر نقدی دیگران را جمع آوری میکرد و با تکمیل آن از دارایی خود به نیازمندان میرساند.در طول سالهای بعد از جنگ تحمیلی هم گاهی برای جهیزیه و ازدواج به محمد رضا رجوع میکردند که دست رد به سینهی هیچ کدام نمیزد.
✍راوے:همسر شهید
🥀#شهید_حاجمحمدرضا_ابراهیمی
#جانبـاز_دفاع_مقدس
#سردار_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐مهمترین ویژگی محمدجواد توجه و حساسیت زیاد به مصرف بیتالمال بود.به یاد دارم که یک روز ماژیکی از پایگاه بسیج به خانه آورد و به زینب تأکید کرد که ازآن استفاده نکن و یا یکبار دیگر بنر و میخ آورده بود که به من تأکیدکردکه نباید از آن استفاده کنم.تمام دغدغهاش پایگاه بسیج محله بود و میگفت:«پایگاه دست من امانت است.»چندسالی آنجا را کد بود و رونقی نداشت.تابلوےآنجا را رنگ کرد و براے جمعکردن بچهها همه کارے کرد.خودش همیشه درپایگاه،حضور داشت و میگفت این حضور باعث دلگرمی بچهها میشود.
🌴درطی مدتی که درلشکر ۸ نجف خدمت میکردند در دورهها،مانورها و رزمایشهاے متعدد شرکت کردند و براےحفاظت از انقلاب اسلامی و دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامے و اطاعت از فرمانهاےامام خامنهای(حفظه الله) و دفاع ازمیهن اسلامی و مبارزه با تروریست و مزدوران استکبارے به مأموریتهاے مختلفی نیز به صورت داوطلبانه اعزام شدند.از جمله: مأموریت درشمال غرب و مبارزه با گروه پژاک،مأموریت به زاهدان و شهرهای اطراف و…
✍به نقل از:همسر شهید
🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_محمدجواد_قربانی
#سالروز_شهادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌾برادر شهید نقل میکنند:همیشه دنبال این بود که مشکلات مردم را حل کند و به دنبال رفع مشکلات مردم بود.خداوند در وجودش نیرویی قرار داده بود که به دیگران خیر برساند. نام«خیرالله»واقعاً زیبنده شهید بود.
💐تازه بعد از شهادتش متوجه کارهایش شدیم.مثلاً یک روز فرزند شهیدی سر مزارش آمد و خیلی بیتابی میکرد.دلیل بیتابیاش را که پرسیدم گفت شما نمیدانید ایشان ۱۱ خانه برای روستائیان نیازمندان ساخته بود.گروهی داشتند و با افرادی که تمکّن مالی داشتند،کار میکرد.خودش یک حقوق پاسداری داشت و افراد توانمند را میشناخت و با هم کار میکردند.او جزو خیّرین بود.
💐آتش هجـرِ تو
با اشڪ روان بنشانیم
سوزِ دل را بہ جز این ؛
مایه ی تسڪینی نیست ... 🕊
🥀یادگار و جانباز دفاعمقدس
سومین شهید مدافعحرم زنجان
شهادت:بوکمال سوریه۱۳۹۶🕊
🌹#سردار_مدافع_حرم
#شهید_خیرالله_صمدی
#سالروز_شهادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷🕊#لاله_های_زینبی
🌴پدر شهید نقل میکند:در یکی از عملیات های مهم برای مقابله با تروریست ها اگر ستّار حضور نداشت، بدون تردید یکی از حسّاسترین شهرهای سوریه سقوط میکرد و تبعات آن بسیار سنگین میبود.
🌾یکی دیگر از کارهای شهید عباسی این است که یکی از ژنرالهای عراق به او میگوید«شما به ما بپیوندید و هر مقام و درجه و پولی بخواهید،به شما میدهیم که پیش ما باشید و به بچههای ما آموزش دهید»!
💐ستّار هم با بصیرتی عمیق در قبال این پیشنهاد میگوید«اگر تمام جهان را به من بدهید،یک وجب از خاک ایران را به تمام جهان نمیدهم؛در ضمن من سرباز آقای خامنهای هستم و جز در این لباس نمی توانم خدمت کنم؛چرا که همهی ایمان و توانایی من در سربازی برای ولایت فقیه است.»
🌷سردار شهید قاسم سلیمانی هم که این را میشنود،ستّار را میبوسد و با شوخی میپرسد«چرا نرفتی؟»ستّار میگوید:«چطور بروم؟من ایرانی هستم، سرباز ولایت و رهبر هستم.»سردار نیز ستّار را تشویق میکند.
🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#شهـید_ستار_عباسی
#سالروز_شهــادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
✏️#خاطرات_شهدا📜
🕋در صحن خانه خدا،مهدی با لباس احرام رفته روی کعبه ایستاده بود و انگار همه ی طواف کننده ها را فرمان دهی می کرد.ازش می پرسند"آقا مهدی چی شد که شما این جا هم فرمانده شدید؟"از بچگی یادش داده بودم،نمازهایش📿 را اول وقت بخواند،ولی خودم هم باورم نمی شد این طور با روحش آمیخته شود.
💐فرمانده لشکر که شده بود،همین عادتش به بقیه رزمنده ها منتقل شد.به فرماندهشان که نگاه میکردند و میدیدند نزدیک اذان،هرکاری داشته باشد رها می کند و وضو میگیرد،آن ها هم الگو می گرفتند.بعد از شهادتش چهار نفر در چهار شهر مختلف،خواب دیده بودند که در صحن خانه خدا🕋،مهدی با لباس احرام رفته روی کعبه ایستاده و انگار همه ی طواف کننده ها را فرمان دهی می کند. ازش می پرسند" آقا مهدی چی شد که شما این جا هم فرمانده شدید؟"و مهدی می گوید:"این برای همون نماز های اول وقتیه که تو دنیا خوندم."
✍به نقل از:مادر شهید
🌹#فرمانده_لشڪر۱۷علیبنابیطالب
#سردارشهید_مهدی_زینالدین
#سـالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯