eitaa logo
*هم افزایی شهدایی*
153 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
7هزار ویدیو
95 فایل
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 🔸️بهترین حس یعنی؛ با شهدا رفیق باشید. 🔸️ما را مدافعان حرم و مدافعان وطن آفریدند. 🔸️رفیق شید،شبیه شید،شهید شید. امام سجاد(ع) فرمودند:کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست. 🌱کپی از مطالب آزاد برای عاقبت بخیری مون دعاکنید
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸   💐همسر شهید نقل میکند: سال ۸۹ حج تمتع مشرف شدیم.حاج علی محمد قربانی باهماهنگی بعثه مقداری اقلام فرهنگی مثل کتاب دعا،جاکلیدی و تسبیح برای تبلیغ بین مسلمانان سایر کشورها همراه آورده بود.ما مدینه اول بودیم.از صبح از حاجی بی‌خبر بودم.هم اتاقی‌هایش هم از او خبر نداشتند.خیلی نگران شدم.تا اینکه بعد ازچند ساعت بی‌خبری آمد.پرسیدم:«کجا بودی؟نگران شدم.» 🌷شهیدحاج علی محمد قربانی گفت: «اطراف بقیع داشتم بایک جوان سودانی صحبت می کردم وبه او یک صحیفه سجادیه هدیه دادم.که مأموران وهابی آل‌سعود متوجه ما شدند.سریع او را رد کردم تا اتفاقی برایش نیفتد ومأموران من را دستگیر کردند وبعد از کلی بازجویی ومشت ولگد چون مدرکی به دست نیاوردند من را رها کردند.»وقتی این قضیه را تعریف کرد من خیلی ناراحت شدم واشکم جاری شد.حاجی گفت:«چرا گریه میکنی؟مگر ما برای اسلام چه کردیم؟اهل بیت جان عزیزشان را برای اسلام داده‌اند.حالا ما چند مشت ولگد خورده‌ایم چیزی نیست.» 🌷 🕊 🎀🎊 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
‍‍‍‍‍‍🌸🌼🌺🌼🌸 💜همسر شهید نقل می کند:زمینه‌ی آشنایی و ازدواج ما در هیئت محبّین آل‌طه صورت گرفت.من از سال۱۳۷۷ در انجمن اسلامی بسیج دانش‌آموزی و مهدیه آمل فعالیت می‌کردم و با هیئت محبّین آل‌طه هم همکاری داشتم.آنجا با خواهر آقامصطفی دوست بودم. 🌟با اینکه خواستگاران زیادی از طیف‌های مختلف داشتم،چون آدم کمال‌گرایی بودم،دوست داشتم کسی همسرم شود که مرا به کمال برساند. برای داشتن چنین همسری هم خیلی دعا می‌کردم. 💜یک‌بار در ایام فاطمیّه حال بدی داشتم.چله گرفته بودم تا خدا ازدواج خوبی برایم رقم بزند.همان روزها منزل هیئت داشتیم.آقا مصطفی را دیدم و ایشان هم مرا دیده بود. آن زمان آقامصطفی هنوز۲۳سالش نشده بود؛من هم۲۱سال داشتم. 🌟وقتی قضیه‌ی خواستگاری پیش آمد،آقامصطفی گفته بود که من پس‌اندازی ندارم،اما ملاک من و خانواده‌ام این چیزها نبود.خلاصه استخاره کردم و خوب آمد و وصلت‌ مان جور شد. 💜در سال۱۳۸۴به نام سال پیامبر اعظمﷺعقد کردیم؛درحالیکه نام من، «خدیجه»ونام ایشان،«مصطفی»بود و در روزمبعث پیامبر اعظمﷺنیز مراسم عقد و ازدواج‌مان بود و فرزند اولمان را هم به نامِ زهرا علیهاالسلام دختر پیامبر،«فاطمه‌زهرا»گذاشتیم. 🎊مصطفی عزیز میلاد توست و مـا با؛ ڪبوتر عشق‌مان را در آسمانِ خیال تو پرواز می دهیم؛ سالهاستــ ڪبوتـرمان جلد مهربانیت شده است . . .🕊 💐 نژاد🕊 🎂🎈 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
❇️ ♻️رسیدگی‌به‌خانواده‌شهداوَمجاهدان 🌻حاج ابومهدی اهل مقدس‌بازی نبود.معنوی بود اما شوخی و مزاح هم می‌کرد و دلِ هم‌نشینانش را شاد می‌ کرد.شهید ابومهدی انسان متواضعی بود.به مجاهدان و خانواده شهدا بسیار رسیدگی می‌کرد. ☘اگر مجاهدان صاحب فرزند می‌ شدند،همیشه برای فرزندان‌شان هدیه می‌خرید.هیچوقت از وضعیت زندگی اطرافیانش غافل نبود.فرزند یکی از مسئولان دفترش بیماری قند داشت، ابومهدی همیشه جویای احوال او بود و بسیار کمک می‌کرد،حتی شرایط سفر را برای آنان مهیّا می‌کرد. 🌻هیچ زمانی نبود که خانواده با حاج ابومهدی تماس بگیرد و ایشان پاسخ آن‌ها را ندهد؛ حتی اگر در جلسه هم بودند، سعی می‌کرد کوتاه پاسخ آن‌ها را بدهد.  ✍راوے:دوست شهید 🌸 🌸🌼🌺 🌸🌼🌺🌼🌸 💐به تو ای صاحبِ لبخند ؛ به تکرار و با عشق ، سلام ....💝 🌷🕊 🎉🎈🎊🎂 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
💟 ♻️کمک به مستمندان 🌸وقتی نزدیک ماه مبارک رمضان میشدیم داداش حامد میومدن مسجد تو تمیز کردن و نظافت مسجد با بچه ها سهیم میشدن.پنجره های مسجد رو با روزنامه پاک میکردن لوسترها رو تمیز میکردن کل مسجد رو با دوستاشون جارو میکردن استکان ها رو میشستن و... . ✨آخرای ماه شعبان همیشه روزه میگرفتن.قبل رسیدن ماه مبارک با حقوق ناچیزی که از سپاه میگرفتن برای خانواده هایی که وضع مالی خوبی نداشتن ولی داداش میشناخت که اهل روزه هستن وسایل مورد نیاز از قبیل چای برنج مرغ روغن و غیره تهیه میکردن و یواشکی در اختیارشون قرار میدادن این ها رو به ماهم نگفته بودن بعد شهادتشون متوجه این کاراشون شدیم که یک عده از این خانواده ها خودشون برامون تعریف میکردن که آقا حامد همیشه هوای خانواده های ما رو داشتند. ✍به نقل از:برادر شهید 🎊حامـد عزیز میلاد توست و مــــــا باز ؛ ڪبوتر عشق‌مان را در آسمـانِ خیـال تو پــــــرواز می دهیم ؛ سالهاستــ ڪبوتــرمان جلد مهربـانیت شده است . . .🕊 🌷 🕊 🌼🎂💞🎈 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
💌 ☔️همسر شهید نقل می‌کنند:هیچ‌ وقت آقاموسی از کارش در خانه حرفی نمی زد!یک مرتبه اصرار کردم که درجه‌ات چی هست نمی‌گفت؛خیلی التماس کردم تا گفت:این درجه‌ها به درد من نمی‌خورد، به درد شما که دیگه اصلاً نمی‌خورد. ☔️بعد از شهادتش دیدم نامه‌ای خطاب به مقام معظم رهبری نوشته بود، یکی از جملاتش این بود:"من تا جایی که توانسته‌ام دراحوال شهیدان دقت کرده‌ام و زندگی آنها را مطالعه نموده‌ام و سعی کردم آنها را الگویم قرار دهم؛آنها برای ترفیع درجه،امضای حضرت زهرا سلام‌ الله‌علیها را می خواستند ولی الان خیلیها دنبال درجه و مقام می‌دوند ولی من قسم میخورم که قدمی برای ترفیع درجه و رتبه برنداشتم." 🌹شھیـدها هم 🎀متولد می شوند مثـل مـــا ؛ اما مثل ما نمی‌میرند برای همیشه زنده می‌مانند مثل تو ای شھیـد . . .🕊 🌷 🕊 💝🎊🎉🎂 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
❇️ 🌸نماز اول وقت،رسیدگی‌به‌نیازمندان 💐فرزند شهید روایت می‌کند:پدرم نمازش📿را همیشه اول وقت می‌خواند و معتقد بود که نماز اول وقت موجب می‌شود که خدا همیشه در سختی‌ها و مشکلات دستمان را بگیرد. ✨او همیشه به اطرافیان کمک می‌کرد. دوران کودکی را در جنوب تهران سپری کرده بود،هر چند وقت یکبار سری به محله کودکی‌اش می‌زد و به افراد مستضعف کمک می‌کرد. 🎊🎈عطر زینبیہ عطر تولد شهـ🌷ـید مے‌آید🍃 🎀لحظہ تولدت شروع پرواز است براے پرستوهـا و خاطرہ ماندنے براے تمام آسمانها ...🕊 🌷 🕊 🌼🎂❣⭐️ ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌺اخلاق مَداری 🌸پدر شهید نقل می‌کنند:ادب و نزاکت مصطفی زبانزدِ عامّ و خاص بود.همیشه هرچیزی که بهش می‌گفتم،فقط با کلمه "چشم" قبول می‌کرد؛حتی موقعِ گرفتنِ حقوق ماهیانه‌اش بااینکه ناچیز بود ولی بنا به رسم محلی پیش پدرش می‌آورد و به من تعارف می‌کرد.مصطفی همیشه خوش‌اخلاق و خوش‌خُلق و خو بود و رفتارش با مردم توأم با مهر و محبت بود. 🌷شهادت ... پایان نیست آغـــــاز است تولـ🎂ــدی دیگر است در جهانی فراتر از آنڪه عقل زمینی بہ ساحت قدس آن راه یابد 💐 🕊 🌻🎀💖🍰 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
‍‍🌸🌼🌺🌼🌸🌺 📕کتاب«شهید عزیز»،مجموعه خاطرات شهید مدافع‌حرم محمود رادمهر 💐جبهه الحاضر که بودیم وقت ناهار،هرکس که میتوانست خودش را به سفره ناهار یا شام میرساند.بچه‌ های با صفایی بودند که وقتی دور هم مینشستند،حال و هوای بی‌نظیری بین دوستان ایجاد میشد.محمود هم خودش را به سفره میرساند.وقتی می‌آمد با شوخ‌طبعی بی‌نظیری که داشت،جمع ما را گرم میکرد.گاهی از شوخی‌هایش آنقدر میخندیدیم که ریسه میرفتیم. 🧃آن ایام موقع ناهار و شام به ما نوشابه‌های پپسی هم میدادند.برخی دوستان معتقد بودند که این نوشابه‌ ها تحت مالکیت صهیونیستها است و استفاده از آن به نوعی حمایت مالی از اسرائیل محسوب میشود؛آنها تاکید میکردند پول این نوشابه‌ها تبدیل به گلوله میشود و به قلب مسلمانان فرو‌خواهد رفت.برای همین خودشان نمیخوردند و به دیگران هم توصیه می‌کردند از آنها استفاده نکنند. 🍹محمود با اینکه با نظر آنها موافق بود،گاهی سر به سرشان میگذاشت و وقتی سر سفره می‌آمد،به یکی از همسفره‌ای‌ها میگفت:«داداش!یکی از اون پپسی‌های اصل اسرائیلی رو بده! ».آن را میگرفت و دربش را باز میکرد و سر میکشید و بعدش یک«سلام بر حسین!»بلند میگفت. 🧃بعدش هم خنده‌کنان میگفت: «چه حالی میدهد نوشابه اسرائیلی بخوری وآخرش بگویی سلام بر حسین علیه السلام!».با این حرفها آنقدر ما را میخنداند که نمیفهمیدیم کِی غذایمان را خوردیم. 🌷 🕊 🎂🎀 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌼همرزم شهید نقل میکنند:باحامد زیاد ماموریت رفتم.شایدنزدیک به یکسال باهاش زندگی کردم؛هروقت که باهم همسفر میشدیم،میدیدم حامد هرشب بعد از اینکه ازعملیات میومدیم،قبل از خواب یهو غیبش میزد! 🦋میرفتم ومیدیدم یه گوشه نشسته و دور از چشم بقیه با اون قرآنی که همیشه همراهش بود،مشغولِ خوندنِ قرآنه!بهش گفتم:حامدجون!خیلی بهت دقت کردم!تو این همه ماموریت،هرشب میری یه گوشه وقرآن میخونی! 🌼گفت:ببین داداش!قرآن رو بخون حتی شده شبی یه‌صفحه!اونوقته که تأثیرش روتو زندگیت میبینی!این پیوسته‌ قرآن‌ خوندن مسیر آدم رو مشخص وعاقبت بخیرت میکنه!نیازی نیست آنقدر بخونی که خسته بشی!توبخون!شبی یه‌صفحه ولی بخون حتما! 🦋بعدهاکه حامد شهید شد،وسایل توی جیبش رو‌که درآوردم،وقتی دیدم ترکش‌ ها تمام وسایلش روسوراخ کرده بود، بگذریم.ازلحظه شهادتش به بعدتصمیم گرفتم قرآن روبخونم!حتی یه صفحه! 🎀🎈امروز روز تولد توست و ما هر روز بیش از پیش به این راز پی می ‌بریم ڪہ تو خلق شده ای تا راه آسمان را به ما نشان دهی ...💎 🌺 🌺 🎊💟 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
💌 🎈پدرم سال۱۳۶۱ عضو سپاه پاسداران شده بود. بار‌ها به جبهه رفته و جانباز ۲۵درصد بود. شیمیایی هم بود اما پیگیر پرونده جانبازی‌اش نمی‌شد. موج‌گرفتگی هم داشت. وقتی اثرات موج بروز می‌کرد، آن لحظه معلوم نبود چه کار می‌کند! هیچ‌چیز یادش نمی‌ماند. نمی‌گذاشت این صحنه‌ها را ببینیم. بعد از اینکه حالش خوب می‌شد، می‌گفت: ببخشید شما را ناراحت کردم. 🎈از مهم ترین ویژگی‌‌های بابا یکی این بود که دائم‌الوضو بودند؛ هیچوقت بدون وضو بیرون نمی‌رفتند. نماز اول وقت را هم ترک نمی‌‌کردند و سحرگاهان ما با صدای قرآن ایشان از خواب بیدار می‌شدیم. هرروز بعد از نماز صبح سوره اَلرّحمن را قرائت می‌‌کرد. هنوز هم صدایش در گوشم هست. ✏️راوی:فرزند شهید 🌹شھیـدها هم 🎀متولد می شوند مثـل مـــا ؛ اما مثل ما نمی‌میرند برای همیشه زنده می‌مانند مثل تو ای شھیـد . . .🕊 🌷 🕊 💝🎊🎉🎂 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
6.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⊰🎂⊱ • • جانـے و جہـانـے و جـہان با طُ خوش است ! بـہارے ترین رفیق پاییزے ، میلادت مبارک🎉🎈'! ♥️" 🧁" 🌦" ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
💌 💥سردار جمالی هرجا که احساس میکرد وجودش برای کاری مفید می‌باشد،از جان خود مایه می‌گذاشت و هیچ چیز اعم از خانه، زندگی،همسر،فرزندان و...مانع تلاش وی در صحنه‌های مختلف نمی‌شد. 💥در سال ۱۳۷۲ آن زمانی که اشرار و قاچاقچیان در منطقه سیرجان و توابع آن آسایش و امنیت را از مردم گرفته بودند، پیشنهاد سمَت فرماندهی اطلاعات عملیات تیپ دوم صاحب‌الزمان(عج) به وی داده شد و او برای مبارزه با اشرار، این پیشنهاد را از جان و دل پذیرفت. 💥حاج‌محمد در مدت چهارسالی که در این سمَت قرار داشت،با تلاش‌های بی‌دریغ خود موفق شد با دیگر همرزمان خود،عملیات‌های گوناگون و موفقیت‌آمیزی علیه اشرار انجام دهند و تعداد بسیاری از آنان را به هلاکت برسانند و امنیت و آرامش را به منطقه و زندگی مردم برگردانند. ❣تقویم را که باز کردم با دیدن مناسبت امروز دلم هوایی شد .... 🎂جشن تولد بهانه است دلتنگی ام، نشانه است💓 💐 🕊 🌸💖🦋🍰 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯