eitaa logo
*هم افزایی شهدایی*
150 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
7هزار ویدیو
94 فایل
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 🔸️بهترین حس یعنی؛ با شهدا رفیق باشید. 🔸️ما را مدافعان حرم و مدافعان وطن آفریدند. 🔸️رفیق شید،شبیه شید،شهید شید. امام سجاد(ع) فرمودند:کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست. 🌱کپی از مطالب آزاد برای عاقبت بخیری مون دعاکنید
مشاهده در ایتا
دانلود
📝مادر شهید حامد جوانی: 🍃حامد چهار سال داشت که به منزل دایی من در کرج رفتیم. ساعت ۱۲ شب با بچه‌ها بازی می‌کرد که ناگهان آب جوش به دستش ریخت و چنان دستش سوخته بود که کل استخوانش دیده می‌شد اما آن شب بی تابی‌اش با کمی تزریقات کم شد. صبح آن شب قرار بود که به آب گرم همدان برویم و رفتیم و نزدیک ظهر وقتی دست حامد را دیدم باور نمی‌کردم که حتی اثری از آن سوختگی نمانده بود. حتی یک خط یا زخم کوچک هم دیده نمی‌شد انگار که یک معجزه بود. 🌷حامد علاقه خاصی به نماز اول وقت داشت و به من می‌گفت که به جا آوردن نماز یومیه واجب است ولی کمک کردن به پیرمردی و پیرزنی که توان حمل وسایل به خانه‌اش را ندارد بهتر از ۱۰۰۰ رکعت نماز مستحب است. 🌷 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
1.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌷 🍃 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
4.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
، شهیدت میکند.. باور نمیکنی..؟؟ بیدار که شوی جاده های خاکی انحرافی رفته را بر میگردی به صراط مستقیم..✌️ ، میوه ی درختانِ جاده‌ی‌صراط المستقیم است..!! وصلشان_عند_ربهم_یرزقونند ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
💟 ♻️کمک به مستمندان 🌸وقتی نزدیک ماه مبارک رمضان میشدیم داداش حامد میومدن مسجد تو تمیز کردن و نظافت مسجد با بچه ها سهیم میشدن.پنجره های مسجد رو با روزنامه پاک میکردن لوسترها رو تمیز میکردن کل مسجد رو با دوستاشون جارو میکردن استکان ها رو میشستن و... . ✨آخرای ماه شعبان همیشه روزه میگرفتن.قبل رسیدن ماه مبارک با حقوق ناچیزی که از سپاه میگرفتن برای خانواده هایی که وضع مالی خوبی نداشتن ولی داداش میشناخت که اهل روزه هستن وسایل مورد نیاز از قبیل چای برنج مرغ روغن و غیره تهیه میکردن و یواشکی در اختیارشون قرار میدادن این ها رو به ماهم نگفته بودن بعد شهادتشون متوجه این کاراشون شدیم که یک عده از این خانواده ها خودشون برامون تعریف میکردن که آقا حامد همیشه هوای خانواده های ما رو داشتند. ✍به نقل از:برادر شهید 🎊حامـد عزیز میلاد توست و مــــــا باز ؛ ڪبوتر عشق‌مان را در آسمـانِ خیـال تو پــــــرواز می دهیم ؛ سالهاستــ ڪبوتــرمان جلد مهربـانیت شده است . . .🕊 🌷 🕊 🌼🎂💞🎈 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
💔 پدر حامد رفت بیمارستان و رسید بالای سر حامد ؛ دید که حامد چشم‌هایش را، دست‌هایش را همانجا در لاذقیه جا گذاشته...دید تن پسرش جابه‌جا پر از ترکش است:« بعد از آن هرکسی از ایران زنگ می‌زد و از من می‌پرسید وضعیت حامد چطور است، می‌گفتم برو مقتل حضرت ابوالفضل را بخوان.» جانبازی حامد اما یک خاطره قدیمی را در ذهن پدر زنده ‌کرد ، یاد روزهایی افتاد که حامد می‌گفت:«دوست دارم مثل حضرت عباس(ع) از خواهرش دفاع کنم.» حالا حامد هم، دستهایش را داده بود، تا بال دربیارود و بپرد سمت آسمان ... همان دست‌هایی که قطع شدن‌شان او را در سوریه و بین غیرایرانی‌ها معروف کرده بود به شهید ابوالفضلی. ☀️