#رونمایی
📌 این مراسم که با حضور گسترده مردم شهیدپرور لامرد برگزار شد، سردار علیرضا تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه در رابطه با شهدای خدمت، سخنانی عرض کردند و یاد شهید آیت الله رییسی و همراهانش را گرامی داشتند و کتاب «پرواز ۳۳ فرانکفورت قدس» با نقش نام شهید رونمایی و امضا شد.
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
هدایت شده از با حاج حسین کاجی
⚫️ *انالله و اناالیه راجعون*
والده سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان ساعاتی پیش درگذشت.
🔰عضو کانال ،با حاج حسین کاجی شوید👇
@bahajhosseinkaji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ریلز #استوری
📘 کتاب «موسیو کمال»
صدای جذاب و دل انگیز که روزی ۵ بار از مناره های مسجدها پخش میشد که به آن میگفتند اذان. صوتی عجیب و شگفت انگیز که گاهی حزین بود گاه آرامش بخش. از میان مناره هایی که گاه سفید بود گاه نقوشی از آجر یا کاشی های رنگی که گاه بالای مناره ها را تزیین میکرد.
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
انتشارات حماسه یاران
📘 کتاب پرواز ۳۳ فرانکفورت قدس #رونمایی شد بعد از کتاب «به وقت بیروت» به قلم آقای مصطفی رضایی، کتاب
11.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#گزارش_تصویری
🎥 گزارشی از غرفه فروش کتاب در مراسم رونمایی از کتاب «پرواز ۳۳ فرانکفورت قدس»
🌹 این کلیپ به زحمت بچه های با انگیزه و خوب شهرستان لامرد تهیه شده.
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بلند شو علمدار... 🌹
شعارش این بود؛
ما همه خادم امام رضاییم.
با همین شعار بود که رنگ و بوی خدمت به اهل بیت را از حرم به سراسر کشور برد...
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
📖 #بی_سیم_چی_تخس
❇️ خاطرات شفاهی ابوالقاسم عمو حسینی
( بی سیم چی لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب)
🔵 روایت مهم ترین روزهای زندگی یک رزمنده قمی است از کودکی پر حاشیه و جنجالی ابوالقاسم عمو حسینی تا روزهای ناب جوانی او.
🖨️ ۳۸۱ صفحه، قیمت ۱۲۷۰۰۰ تومان
☎️ جهت تهیه کتاب با شماره ۰۲۵۳۷۷۴۸۰۵۱ تماس بگیرید.
سفارش کتاب از طریق مراجعه به سایت زیر 👇👇👇
https://B2n.ir/b07697
#حسِ_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
#برشی_از_کتاب
جمله اش به نقطه نرسیده، شلنگش رفت بالا. میزد، چه زدنی! تا مغز استخوانم میسوخت.
از آقای معلم سختگیر و ناراحت، چیزی به دل نمیگرفتم؛ چون حق داشت از دست امثال من که هیچ جوره عدد و رقم توی کله مان فرو نمی رفت،
شاکی باشد. بالاخره زحمت میکشید انتظار داشت درس بخوانیم و نمره بیاوریم. گاهی به قدری ازش کتک میخوردیم که کف دستمان تا مدتها میسوخت. اما یک بار کاری کرد که دلم سوخت؛ حتی بیشتر از دستِ شلنگ خوردهام، ریاضیام را شده بودم چهار؛ همه آنهایی را که زیر ده آورده بودند، از کلاس بیرون کرد توی راهرو به ردیف شدیم به هرکس میرسید می پرسید: چند شدی؟ به ازای هر نمره فاصله ای که تا ده داشت کف دستشان میزد.
آخر صف ایستاده بودم؛ امید داشتم تا به من برسد، زنگ تفریح بخورد و کتک نخورم.
صدای گریه و آه و ناله ی بچه ها کل سالن مدرسه مهدوی را پر کرده بود؛ هم محکم میزد، هم زیاد؛ شلنگ بیمروتش هم بیتأثیر نبود. دو نفر مانده به من زنگ خورد. بچه های همه کلاسها سرهایشان را از پنجره بیرون کرده بودند تا صحنه را از دست ندهند، زیرچشمی میدیدم کوهی از
کله کچل پسرانه روی هم تلنبار شده و برای دیدن از قاب پنجره ها رقابتی
درگرفته. رسید به من؛
- عموحسینی چند شدی؟
- چهار
- بلند بگو همه بشنون.
- چهار.
- بلندتر بگو صدا به بیرونی هام برسه
- چهار
تا بیست چندتا فاصله داره؟
شونزده تا
- آها ریاضیت خوب شده پس این شونزده تا رو بگیر.
✂️ برشی از کتاب بیسیمچی تخس نوشته خانم فائزه سعادتمند
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran