eitaa logo
"راه‌ِحامد"
748 دنبال‌کننده
883 عکس
369 ویدیو
2 فایل
﷽ کانال رسمی شهید حامدجوانی «زیرنظر خانواده شهید» 📍مزارشهید در گلزار شهدای «وادی رحمت»تبریز .قطعه مدافعان حرم قسمتی از وصیت نامه شهید: یاحسین تا آخرین قطره‌ی خون نمی‌گذاریم دوباره خواهرت به اسارت برود
مشاهده در ایتا
دانلود
تلاوت . .🕊️ |[بــِہ‌نـیّــت‌]           ؋ــحــه ۱۱۰ ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ➛↭@shahidhamedjavani1369
سلام خدمت رفقای شهید جوانی وقت بخیر🌻 یه سوال مهم که لطفا و حتما جواب بدید :) به نظرتون جای چه محتوایی در کانال خالیه؟ چه پست هایی باید نباشن یا کمتر بشن؟ چه پست هایی بیشتر بشن؟ منتظر نظرات و انتقادات شما هستیم🌱 https://harfeto.timefriend.net/17297882034353
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج‌قاسم‌میگفت: دنبال‌شهادت‌نرو که‌‌بهش‌نمیرسی ؛ یه‌کاری‌کن‌شهادت دنبال‌‌توباشه . . ؛) .🌧. ᴊᴏɪɴ↴ ⊰sʜᴀʜɪᴅʜᴀᴍᴇᴅᴊᴀᴠᴀɴɪ⊱
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موثردرتحقق‌ظهورمولاباشیم . . .🌧. ᴊᴏɪɴ↴sʜᴀʜɪᴅʜᴀᴍᴇᴅᴊᴀᴠᴀɴɪ⊱
"راه‌ِحامد"
کتاب در رکاب علمدار ‌ ✨فصل دوم: جوانی این داستان: انتخاب مسیر(‌از زبان برادر شهید)‌‌ -بخش چهارم:‌‌
کتاب در رکاب علمدار ‌ فصل دوم: جوانی این داستان: تلاش دوساله (‌از زبان سردار عباسقلیزاده، فرمانده وقت لشکر ۳۱ عاشورا و مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان آذربایجان شرقی)‌‌‌ ✨بخش پنجم:‌‌ حامد جوانی ۲سال تمام تلاش و تقلا کرد تا در رشته‌ی خودش بکارگیری شود. خدا به او توفیق داد تا پس‌از دو سال، در یادآوری و بازآفرینی و آموزش مطالب و رشته خود، موفق عمل کند. انتظار نداشتم یک جوان، خدمت در شرایط عادی و راحت را فدای مأموریت‌های سخت کند. مردد بودم که آیا او می‌تواند در توپ‌خانه مثمرثمر باشد یا نه؛ اما او در پاسخ‌گویی به بازرسان و ناظران و هم در کسب رتبه اول در بین لشکرهای مردم‌نهاد، به‌خوبی توان و تخصص خود را نشان داد.‌ آن سال، تیمی متشکل از دو سه نفر از امرا و سرداران از تهران برای نظارت بر تشکیل توپخانه لشکر مردم پایه۳۱ عاشورا و ارزیابی آن آمده بودند. مسئول اکیپ، امیری از ارتش بود. توپ‌خانه ما هم تازه‌تأسیس شده بود و فرمانده گردان توپ‌خانه حمید سبزی، حامد را برای پاسخ‌گویی انتخاب کرده بود. آن امیر ارتش رسته اش هم توپ‌خانه بود و می‌گفت که ۳۲ سال توپ‌خانه کار کرده‌است. او از بچه‌های توپ‌خانه ما سه چهار تا سوال پرسید، حامد به همه آن‌ها جواب داد. امیر به‌شوخی گفت: " همه این بچه‌ها، تو هستی که همه سوالات را فقط تو جواب می‌دهی؟" در این بین ازنظر تخصصی، اختلافی بین امیر ارتش و حامد درمورد شاخص پیش‌آمد. یک ساعت و نیم این بحث طول کشید. در نهایت امیر ارتش حامد را بغل کرد؛ از صورتش بوسید و گفت: "احسنت! حق با این جوان است و من فکر کردم دیدم این جوان درست می‌گوید. این جوان در تخصص خودش فوق‌العاده است." او حتی این نظر را در دفتر بازرسی هم نوشته بود.‌ وقتی این بحث تخصصی پیش‌آمد، انتظارش را نداشتم و فکر می‌کردم که یک افسر جزء سپاه با یک امیر ارتش بحث کند، خیلی مناسب نیست؛ اما حامد جوانی که بیش‌از س۳ ماه نبود که به توپخانه آمده بود و تخصص و تخصص او نیز در مهپا و هدایت آتش بود، طوری با تسلط کامل بر قبضه و با چهره‌ای خندان، به همه سوالات بازرسان در مورد زاویه‌یاب دوربین، گرا، درجه‌بندی و... جواب می‌داد که ما روحیه می‌گرفتیم. .🌧. ᴊᴏɪɴ↴ ⊰sʜᴀʜɪᴅʜᴀᴍᴇᴅᴊᴀᴠᴀɴɪ⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
'🌦🥀' او دائم به شما نزدیکه ◠◠'♥️ 『اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج』 .🌧. ᴊᴏɪɴ↴ ⊰sʜᴀʜɪᴅʜᴀᴍᴇᴅᴊᴀᴠᴀɴɪ⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا