eitaa logo
"راه‌ِحامد"
740 دنبال‌کننده
919 عکس
398 ویدیو
5 فایل
﷽ کانال رسمی شهید حامدجوانی «زیرنظر خانواده شهید» 📍مزارشهید در گلزار شهدای «وادی رحمت»تبریز .قطعه مدافعان حرم قسمتی از وصیت نامه شهید: یاحسین تا آخرین قطره‌ی خون نمی‌گذاریم دوباره خواهرت به اسارت برود
مشاهده در ایتا
دانلود
" بسم‌رب‌الشهدا "
۱۰ بهمن
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفت‌عاشقی‌راچگونه‌یادگرفته‌ای ؟
۱۰ بهمن
"راه‌ِحامد"
گفت‌عاشقی‌راچگونه‌یادگرفته‌ای ؟
اونایی‌کہ‌حس‌شهادت‌دارن بی‌‌دلیل‌نیستا! خدایہ‌گوشہ‌ازسرنوشتتون براتون‌شهادتتَ‌رونوشته ولے..اون‌دیگه‌باتوعه‌که چجوری‌بهش‌برسے یاڪِے‌بهش‌برسے..! :) +@hamedjavani1369٬»
۱۰ بهمن
شهید : [ معتقدم چیزی که تجربه‌ ی حزب‌الله را خیلی از جهت فکری و روحی به امام خمینی(ره) نزدیک کرد، این بود که فکر امام با کار روزمره به دل و عقل نیروهای حزب‌الله وارد شد نه به وسیله‌ی روش‌های سنتی مرسوم برای نقل افکار!✨ ] .🌧. ᴊᴏɪɴ↴ ⊰sʜᴀʜɪᴅʜᴀᴍᴇᴅᴊᴀᴠᴀɴɪ⊱
۱۰ بهمن
"راه‌ِحامد"
سلام خدمت رفقای شهید جوانی وقت بخیر🌻 یه سوال مهم که لطفا و حتما جواب بدید :) به نظرتون جای چه محتوا
1_چشم به زودی در کانال میزاریم 2_بنده به مادر شهید گفتم : (ای کاش خونه مون جای که شمامیخواهیدراداشت دراختیارتان بخاطراهل بیت میذاشتیم) پیام مادر شهید☝🏻 3_بله ممنونم بابت توضحیحات کامل تون🙏🌸 4_https://eitaa.com/darjostojo313
۱۰ بهمن
بعد از هر حتما برای دعا کنید و بدون دعا کردن برای آن حضرت از سجاده کنار نروید..!✋🏻 .✨. ᴊᴏɪɴ↴ ⊰sʜᴀʜɪᴅʜᴀᴍᴇᴅᴊᴀᴠᴀɴɪ⊱
۱۰ بهمن
گاهۍ‌ڪھ‌چادرم‌خاڪۍمی‌شود، ازطعنھ‌هاۍمردم‌شهر یاد‹چفیھ‌هایی›می‌افتم ڪھ‌برای‌چادرۍماندنم؛ خونی‌شدند...❤️‍🩹! @shahidhamedjavani1369 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
۱۰ بهمن
شبتون شهدایی🤍
۱۰ بهمن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۱ بهمن
برای ڪارهاۍ فرهنگۍ از جان و دل مایه میگذاشت از خواب و خوراڪش میزد تا بتواند بهترین فعالیت را داشته باشد ماه‌رمضان تا ساعت ۱۲ شب در مسجد میماند وڪارهای فرهنگی می ڪرد ڪلاس قرآن، سفره افطار، حلقه صالحین و برنامه هاۍ مذهبۍ و.. برای هرڪدام از جان و دل مایه می گذاشت♥🙃 .✨. ᴊᴏɪɴ↴ ⊰sʜᴀʜɪᴅʜᴀᴍᴇᴅᴊᴀᴠᴀɴɪ⊱
۱۱ بهمن
7.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آن‌نمازی‌ازتو‌قبول‌می‌شود . .؛) .🌧. ᴊᴏɪɴ↴ hamedjavani1369
۱۱ بهمن
بی‌راه نبود که حامد بین مجروحان ایرانی معروف شده به شهید ابالفضلی... . جلوی چشم امیر تمام روضه‌های ابوالفضلی که شنیده بود و تمام نوحه‌هائی که خوانده بود مجسم شدند؛ حامد سر تا پا زخم بود بی‌دست‌ و بی‌چشم‌هایش با سری مجروح و جسمی سر تا پا زخمیِ تیر و ترکش... .  یادش افتاد حامد همیشه‌ی خدا عاشق روضه‌ی ابوالفضل بود. یادش افتاد حامد همیشه می‌گفت من اگر روزی ریش سفید هیئت شوم، همه‌ی نوحه‌خوان‌ها را می‌گویم فقط روضه‌ی ابالفضل بخوانند... .  پاسداری که حامد را از معرکه برگردانده بود، آن‌جا بود. دست کرد توی جیب پیراهن نظامی‌اش و یک دفترچه داد به امیر؛ «این‌ روز عملیات توی جیب حامد بودند.» دفترچه‌ی یادداشتی که توی یکی از برگه‌هایش عکس رزمنده‌‌ای نقاشی شده بود که روی زمین افتاده با دست‌هائی قلم شده و سر تا پا زخمی... .   .✨. ᴊᴏɪɴ↴ ⊰sʜᴀʜɪᴅʜᴀᴍᴇᴅᴊᴀᴠᴀɴɪ⊱
۱۱ بهمن