🌒 #شب_یلدا_در_جبهه ؛؛؛
منطقه دهلران – دشت عباسآباد بودیم ،... از آنجایی که در نجاری مهارت داشتم دو و سه شب مانده به شب یلدا ، جعبههای مهمات که قابل استفاده نبود ، برمیداشتم و از آن کرسی درست میکردم . پتوهای رزمندگان را نیز با سوزن به هم میدوختیم تا بصورت لحاف کرسی روی کرسی بیندازیم . ذغال را هم طی روز درست میکردیم تا روشنایی آن در تیر رأس دشمن نباشد و سپس برای شب استفاده میکردیم .
یک هفته قبل از شب یلدا ، مسئول تدارکات بستههای آجیل شامل پسته ، بادام و گردو ،... را بین رزمندهها توزیع میکرد تا در شب یلدا از آن استفاده کنند .
از آنجایی که ارشد گروهان بودم ، رزمندهها به غیر از نگهبانان پست ، به سنگر ما میآمدند و همه دور کرسی مینشستند البته فضای سنگر کوچک بود ، اما به سختی خودشان را جا میدادند . فانوس را روی کرسی میگذاشتیم تا نور آن سنگر را روشن کند ، سپس آجیل ها را روی کرسی میگذاشتیم و همه با هم مشغول خوردن میشدیم .
🌒 در شب یلدا ، رزمندگان که سنشان بالا بود خاطره تعریف میکردند و همچنین دیگر رزمندگان جُک و طنز میگفتند، با یکدیگر میخندیدند و شب یلدا را در فضای شادی به اتمام میرساندند .
نصف شب رزمندههایی که نوبت پستشان شده بود از سنگر خارج میشدند و رزمندههایی که پست نگهبانیشان به اتمام میرسید به سنگر میآمدند ، لذا تا نماز صبح در کنار هم لحظات خوشی را با یکدیگر میگذراندند .
🎙 راوی : جانباز سید مرتضی فاضلی
#خاطره
#یلدا_با_شهدا
➡️🇯🇴🇮🇳⤵️
³¹³┄┅•═༅☫ ربنـا آتنـا شـهـادت ☫༅═•┄┅³¹³
https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313