eitaa logo
🤲 ربنا آتنا شهادت 🩸
4.1هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16هزار ویدیو
68 فایل
☫﴿﴿ ܟܿܥ‌‌ߊ‌ࡅ࡙ߊ ܢܚ݅ܭܝ‌ࡅ߳ߺߺܙ ﴾﴾☫ 🤲 #الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌ ✨️ ❣️ جߊ‌ࡅ߭ܩܢ ؋ــבاے ܝ‌ܣܢ̣ܝ‌ ،...🩸 🌹 #شهیـב_ܝ̇ߺܢܚ݅وی_ܩیܩیܝ‌ܨ 🖤 🌷 پاﯾاﻧموטּ:شه‍ادتموטּِ اِن شاءاللّٰه‍ ،...(:🕊 💧ارتباط با خادم کانال : @Hamid691Roshanaei
مشاهده در ایتا
دانلود
🌒 ؛؛؛ منطقه دهلران – دشت عباس‌آباد بودیم ،... از آنجایی که در نجاری مهارت داشتم دو و سه شب مانده به شب یلدا ، جعبه‌های مهمات که قابل استفاده نبود ، برمی‌داشتم و از آن کرسی درست می‌کردم . پتو‌های رزمندگان را نیز با سوزن به هم می‌دوختیم تا بصورت لحاف کرسی روی کرسی بیندازیم . ذغال را هم طی روز درست میکردیم تا روشنایی آن در تیر رأس دشمن نباشد و سپس برای شب استفاده می‌کردیم . یک هفته قبل از شب یلدا ، مسئول تدارکات بسته‌های آجیل شامل پسته ، بادام و گردو ،... را بین رزمنده‌ها توزیع می‌کرد تا در شب یلدا از آن استفاده کنند . از آنجایی‌ که ارشد گروهان بودم ، رزمنده‌ها به غیر از نگهبانان پست ، به سنگر ما می‌آمدند و همه دور کرسی می‌نشستند البته فضای سنگر کوچک بود ، اما به سختی خودشان را جا می‌دادند . فانوس را روی کرسی می‌گذاشتیم تا نور آن سنگر را روشن کند ، سپس آجیل‌ ها را روی کرسی می‌گذاشتیم و همه با هم مشغول خوردن می‌شدیم . 🌒 در شب یلدا ، رزمندگان که سن‌شان بالا بود خاطره تعریف می‌کردند و همچنین دیگر رزمندگان جُک و طنز می‌گفتند، با یکدیگر می‌خندیدند و شب یلدا را در فضای شادی به اتمام می‌رساندند . نصف شب رزمنده‌هایی که نوبت پست‌شان شده بود از سنگر خارج می‌شدند و رزمنده‌هایی که پست نگهبانی‌شان به اتمام می‌رسید به سنگر می‌آمدند ، لذا تا نماز صبح در کنار هم لحظات خوشی را با یکدیگر می‌گذراندند . 🎙 راوی : جانباز سید مرتضی فاضلی ➡️🇯‌🇴‌🇮‌🇳⤵️ ³¹³┄┅•═༅☫ ربنـا آتنـا شـهـادت ☫༅═•‏┄┅³¹³ https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313