🌹 #شهدا_حاضر_و_ناظرند ...
.
▫️در نماز جمعه #بهشهر هر هفته اسماء مبارک شهدای همان هفته را میخوانند.هفته اول دی ماه لیست #شهدا را به #مجری میدهند تا بخواند.فامیلی #شهید_عباس_فرمنی را #فرضی مینویسند.شب جمعه به خواب پدرش میاد و میگه بابا جان فردا قراره تو #نماز_جمعه اسمم را به اشتباه بخوانند برو دفتر #ستاد بگو نام #شهید فلان شماره عباسعلی فرمنی است نه فرضی. پدر بزرگوار شهید همین خواب را عملی میکند.بزرگواری #پدر_شهید هم این بود حتی خودش را معرفی نمیکند که مجری ایشان را بشناسد.و یکی از برادران پدر شهید #فرمنی را معرفی میکند.
.
▫️خدایا شهدا همیشه باما هستند مارا از آنها جدا مکن.شادی روح شهید دانش آموز عباسعلی فرمنی صلوات.🌷
#شب_بخیر
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
ربنــــــــــــــــــا آتنــا شــــــــــــــــهـــادت 🤲
اَللّهُــــــــــــــــمَّ الرْزُقْنا الشَّــــــــــــــــهادَت 🤲
📡
☟☟☟³¹³☫³¹³☫³¹³☫³¹³☫³¹³☫³¹³☫³¹³☫☟☟
https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
🩸 #شهدا_حاضر_و_ناظرند ،...👆👆👆
▪️رفقا چند روز پیش جایی بودم و بصورت اتفاقی آقای بابایی همرزم شهید فلاح نژاد این خاطره از شهید و تعریف کرد و منم همونجا گفتم شب این خاطره رو میزارم تو کانال و گذاشتم ( مطلب بالا☝️). امروز به اتفاق آقای بابایی برای ثبت خاطرات شهید فلاح نژاد به منزلشون رفتیم و رسیدیم خدمت خانواده ی شهید و شروع کردیم به مصاحبه گرفتن ،...
نوبت به مصاحبه با خواهر کوچیک شهید رسید گفت : داداشم زنده ست و تو زندگیم حاضر و ناظر . چند روز پیش دخترم ازم سوال کرد ، مامان دایجون غلام فحش هم میداد ؟
نمیدونسم چی جواب بدم . تا اینکه شب دیدم تو کانال هفتتپه مطلبی از برادر شهیدم گذاشته شد ، که خودم تابحال نشنیده بودم.وقتی خاطره رو خوندم به دخترم گفتم ؛ مادر بیا دایی خودش جوابتو داد ،....
☟🅹🅾🅸🅽🅸🅽☟
³¹³┄┅•═༅☫ ربنـا آتنـا شـهـادت ☫༅═•┄┅³¹³
https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 این فیلم چند میلیون بازدید داشته ،...!!!
👀 اگر ۱۰۰۰ بار دیدید بازهم ببینید
ارزش دیدن داره ،...👌👌👌
#شهدا_حاضر_و_ناظرند
#ماه_رجب
#شهدای_گمنام
#سربازان_ولایت
#شهداء_على_طريق_القدس
#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
#مدیون_خون_شهدائیم
#شرمنده_خون_شهدائیم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
🌼 فرج مولا صاحب الزمان صلوات 🌼
اَلّلهمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمََدِ وَ آل مُحَمَّد
وَ عَجِّل فَرَجَهُمْ
➡️🇯🇴🇮🇳⤵️
³¹³┄┅•═༅☫ ربنـا آتنـا شـهـادت ☫༅═•┄┅³¹³
https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
🏷 #رویای_صادقه
🌷 #شهدا_حاضر_و_ناظرند
▫️سال ۱۳۹۵ بواسطه فعالیتی که در صفحه ی اینستاگرام با پیج دوستت دارم شهید داشتیم ، پنج شنبه هر هفته در استوری عکس شهیدی رو میزاشتیم و براش ختم صلوات میگرفتیم.یک هفته عکس شهید زنگی آبادی رو گذاشتم (دقیقا عکس سمت چپ) و ذکر کردم که تعداد صلوات و برامون بفرسین.همین حین تو ذهنم گذشت که این کارها چیه ! اینا خودشون تو بهشت دور هم عشق میکنن و ما اینجا اینهمه فعالیت ، نه بهمون نگاه میکنن و نه میبینن این کارهامونو ، ده دقیقه بعد همون حالت که نشسته بودم انگار یکی چشمام و بست.دیدم تو منطقه م.از زمین و زمان تیر و ترکش میاد ، گرد و غبار ، کلا کپ کردم ، هر لحظه منتظرم یه تیر بخوره بهم و تموم شه.
▫️همین حین دیدم یکی مچ دستم و محکم گرفت و شروع کرد به دویدن.چهره شو نمیدیدم ، ذره ای ترس نداشت و یک لحظه خم نمیشد؛ در حالی که من از ترس سر نمیتونسم بلند کنم.دولا دولا میرفتم.من و رسوند به یک سنگر و پرت کرد داخلش.جو آرومی داشت اونجا ، دیدم کنج سنگر یکی نشسته با باندی که به سرش پیچیده.احمد کاظمی بود.گفتم عه شهید کاظمی.برگشتم ببینم کی منو نجات داد.دیدم زنگی آبادی با همون سر و وضع و لباسی که تو عکس بود.رو کرد به کاظمی و گفت حاجی میشناسیش؟شهید کاظمی گفت بله،آقای فلانی دیگه.وقتی دیدم احمد کاظمی منو میشناسه،شروع کردم همون افکاری که تو بیداری به ذهنم زده بود و بهش گفتن.لبخند قشنگی زد و گفت بیا جلو .بغلم کرد و بوسید و گفت:(( شما #فکر میکنین ما #حواسمون به شما نیست.لحظه به لحظه شما جلو #چشمان ماست.هر کاری هم که برامون میکنین ما ممنون دار #شمائیم ،.
( 📝 احمدی اتویی )
➥🅹🅾🅸🅽🅸🅽⤵️